eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
رضا جلیلیان، توتیا کرمانشاهی: بهشت کرببلا شب جمعه شد و باز این دل دیوانه سرشت ... سر به سینه زندم کو ببرم سوی بهشت ... کو بهشتی که تمنای تو قانع گردد ... بکجایت به برم تا که دهد بوی بهشت ... غیر دربار حسین راه بهشت نشناسم ... راهی کرببلا گشتم و دیدم که نوشت ... مرکز ثقل زمین و کعبه ی بین الحرمین ... که دو صدبار گرانبار تر از باغ بهشت ... گقتمش این تو و این بارگه و عرش برین ... گفت آری که خدا بهر من اینجا به سرشت ... توتیا نام تو کی بود. حسین داده ترا ... سرمه چشم و دل عاشق دیوانه نوشت ... او ترا مرحمتی کرد که رندان نشدند ... توتیا شد سببی ره نبری سوی کنشت ... هر که آمد در این صحن وسرا با دل پاک ... جبرییل نام وی اندر سر دفتر بنوشت ... شب جمعه است وملائک همه پیمانه بکف ... که ز اشعار تو زینت به دهند باغ بهشت ... توتیا نام تو دیدم که چه خوشخط بنوشت ... نوکر خاص حسین است رود سوی بهشت ... حسین جانم طنینِ قلبِ سوزانم،حسین جانم حسین جانم تراهرلحظه می خوانم،حسین جانم حسین جانم همه رفتند و جا ماندم،زِ همراهان جدا ماندم پشیمانم پشیمانم،حسین جانم حسین جانم به اَشکِ دیده ی خیسم،شهادت نامه بِنویسم فدایت می کنم جانم،حسین جانم حسین جانم شبیهِ عون و جون و قیس،شبیهِ عامر و عابس در عشقِ خود بسوزانم،حسین جانم حسین جانم مرا هم چون شهیدانت،به قربانی جانانت به خاک و خون بغلتانم،حسین جانم حسین جانم هوای کربلا دارم،نوای نینوا دارم چو نی محزون و نالانم،حسین جانم حسین جانم بیا مشکل گشایی کن،مرا هم کربلایی کن که دل خسته ز هجرانم،حسین جانم حسین جانم دلم را اربعین آقا،مسافرِ حرم بِنما رسان من را به یارانم،حسین جانم حسین جانم زِ سوزِ داغِ سوزانت،برای کامِ عطشانت همیشه غرقِ بارانم،حسین جانم حسین جانم سرت را از قفا دشنه،بریده با لبِ تشنه از این غُصّه پریشانم،حسین جانم حسین جانم چه آمد برسرفرزندزهرا اندرین صحرا ازاین حادثه گریانم حسین جانم حسین جانم شدم غمگین وافسرده بسان صیدتیرخورده شب وروز مات وحیرانم حسین جانم حسین جانم @Shoaraye_aeinikermanshah
داغ خدا تاقیامت نتوان قصه ز اذهان زدود ... همه ایثار که با. آل و عیالت کردی ... از همه هستی دنیا ودلت بگذشتی ... این قیامت که تودر کرب وبلایت کردی ... توتیا مانده شگفت زین کرم وهمت وجود ... که درآن معرکه ایثار بقایت کردی ... اوبتو سنگ جفا می زد و چون پیغمبر ... دشمن جانی خود را تو دلالت کردی ... کور دلست و نتواند به خورشید نگرد... لیک درآن حادثه تو ترک سلامت کردی ... هتک حرمت بنمودند توبا صحه ی صدر... لشکر شرک وشقی را تو خجالت کردی ... بی وضو آمده تا کعبه ی ابراهیمی ... بی نمازی که تو دعوت به ارادت کردی ... میشناسد مگر او سیر وسلوک علوی ... این هنر را ز پدر مشق زعامت کردی ... چو گذشتی زدل وجان وسرو پا وبدن... حکم ثارالله رقم خورد و اجابت کردی ... توتیا مکتب فرزند رسول .پور علی ... چوشوداینکه توبا قصه قرائت کردی... داستانش همه آن مثنوی معنوی است... مگر از سلسله نور چه حاجت کردی ... فرق ایثار تو در حکمت ایجاد الست... که از این معجزه احساس رضایت کردی ... شعر رضا جلیلیان توتیا کرمانشاهی @Shoaraye_aeinikermanshah
بسم الله الرحمن الرحیم من غلام مولا حسینم بر سر کوی مولا نشستم ازهمه دار دنیا گسستم ... از جوانی به پیری رسیدم بس کرامت در این خانه دیدم... من زالطاف مولا حسینم از سر خاک به اسما رسیدم... ذره ای بودم اندر مقامش عشق پاکش بجانم خریدم ... کن نظر برمن ای یار عاشق خادمی که به شاهی رسیدم ... پس چرا درشک وچند وچونی یاعلی گو بده این نویدم ... چون بیایی بدرگاه مولا خود ببینی در اینجا چه دیدم ... عزتی میدهد پیروانش این چنین افتخار من ندیدم ... یک گلستان گل رنگ و وارنگ شاخه ای من زبستان بچیدم ... توتیا هدیه ای بود بمن داد ایچنین من به شاهی رسیدم... هر کجا هر کسی هر مقامی چند صبایی بکرسی بدیدم... لیک و من تا ابد ماند گارم حکم دائم به عشقش خریدم... غلام شاه کرببلا حقیر رضا جلیلیان توتیا کرمانشاهی @Shoaraye_aeinikermanshah
یا باب الحوائج ادرکنی فاتح علقمه خشکیده دهان عباس است... عارف معرفت مسئله دان عباس است ... مادرش داد چو اکسیر از آن مکتب عشق زاده ی دامن ام لپسران عباس است ... شیر پاکی که تبرک ش ه با نام حسین ... باب حاجات بدریا زده گان عباس است تابه گیرد ز وفا او علم جیش حسین آنکه بگذشته ز امیال جهان عباس است شیر خوار بود ز دامان پدر درس گرفت آنکه دانشور استاد گران عباس است مادرش نام گل یاس به گهواره نوشت این ذبیحم پسر شاه جهان عباس است ساقی دشت بلا صفدر وسردار حسین که بداد دست وسر وچشم وروان عباس است اگر آن شاه دمی رخصت میدان میداد تارومار از غضبش فتنه گران عباس است جان بقربان حسین فاتح منصور بلا... وان ذبیح سر وجان باختگان عباس است توتیاواله ازاین معرکه ی عشق و وفا شیفته ی ماه بنی هاشمیان عباس است آنکه چون حیدر کرار هماورد نداشت ... یکه تاز گذر از جان جهان عباس است راهیان سفر نور همه تشنه لبند ... سر وسرکرده ی تفدیده لبان عباس است همه از بهر فدایی شدن شمس هدی ... اولین تشنه ی شهد شکران عباس است او ز گهواره بیاموخت ره کرب و بلا... واقف از فتنه آن حیله گران عباس است جان فدای ادب وحجب ومرام شه آب ... فاتح قلب همه پیر و جوان عباس است بر سر چشمه آب بود ولی آب نخورد... شاهد علقمه وتشنه لبان عباس است... شعر از حقیر رضا جلیلیان توتیا کرمانشاهی @Shoaraye_aeinikermanshah
من رقیـه بی قرارم، به خدا بابا ندارم از غم هجران بابا، تیره گشته روزگارم 🚩▪️🏴 من ز نسل مصطفایم ، یاس ناز مرتضایم جـدّه ام حضرت  زهراء ، دختر خون خدایم شیعیان را نور عینم ، شمع جمع عالمینم یادگار رنـج و دردم ، رُقیّه بنتُ الحُسَینَم(س) دیده ام  قوم جفا را، آن همه رنج و بلا را دشمنان بی وفا و، قوم بی شرم و حیا را قلب زارم خون نمودید،دیده ام جیحون نمودند کربلا تاکوفه و شام، داغ دل افزون  نمودند دیده ام درد و محن را،یار بی غسل و کفن را رأس از پیکر جدا و، یاور خونین بدن را دیده ام  نعش برادر، قامت در خون شاور بی سرافتاده به هامون،ارباًارباً پاره پیکـر حنجراصغر چودیدم ، ناله ها از دل کشیدم از غـم او تا همیشـه، دل ازاین دنیا بریدم دیده ام یـاس حَسن را، قاسم خونین بدن را چون خــزان دیدم بهارِ،سربه سردشت ودمن را دیده ام آن باوفا را، ساقی دشت بلا را مهربان عمواباالفضل ،پاسدار خیمه ها را دیده ام دستش جدا شد،فرق اواز کین دوتا شد هردوچشم مست و مشکش ،هدف تیر بلا شد نوگـلانم پر بریدند ، جسمشان درخون کشیدند برسراجساد آنان ،استرانِ کین دویدند دختری سـه ساله هستم ، همنوا با ناله هستم گفته بابایم شبیهِ،مامِ هجده سالـه هستم در کنار نعش بابا،آمدم با ناله و آه گفتمش آیا تو هستی؟ ، نورچشم جدّه زهراء داغ بابا کرده پیرم،دیگراز زندگی سیرم عاقبت کنـج خرابه،از غم داغش می میرم صحرابه صحرا دویدم،خارغـم بردل خریدم درکنار رأس خونین ، به وصال او رسیدم سید..محتاج دعا @Shoaraye_aeinikermanshah
بابای من کجائی 🔳 مردم از این جدائی  -----  بابای مهربونم  ،  درد و بلات به جونم  داغ یتیمه سخته  ،  این و خودم می دونم  من مضطر و غریبم  ،  بی یاور و حبیبم  بیمارم از جدائی  ،  عمه شده طبیبم  هرکسی بابا داره  ،  دیگه غمی نداره  بابا برام  عزیزه  ،  غصه رو بر میداره  هر کی بابا نداره  ،  ز غصه نا نداره  رو قلب زخمیِ او  ،  درد وبلا می باره  من دختر حسینم  ،  به بابا نور عینم  مثل  بابای خوبم  ،  شفیــع عا لَمینم  خون از دو دیده دارم  ،  قدِّ خمیــده دارم  ز داغ او منم جون  ، به لب رسیده دارم  پیکر بی سرت کو؟  ،  رأس منورت کو؟  جسم به خاک وخون و  ،  پاک و مطهرت کو؟  علیِ اکبرم رفت ، جان برادرم رفت  عموی مهربونم ، قاسم و اصغرم رفت  همیشه ناله دارم ، زخمی ه قلب زارم  به جز درد فراقت ، مددکاری ندارم  دارم میرم اسارت ، میونِ قتل و غارت  گریه برات شب و روز ، شده برام یه عادت  چشام ابر بهاره ، هوای گریه دارم  بیاد تو همیشه ، بارون غم می بارد  پاهام آبله داره ، دلم زخمی یاره  گوشهام شده پرازخون ، ندارم دیگه چاره  عمه زینب غریبه ، بی یاور و حبیبه  ز دوریت باباجون ، رنج و بلا نصیبه  گلی گم کرده داره ، ز غم افسرده داره  ز کینه ی دشمنان ، دلی آزرده داره  بابا خدا نگهدار ، عزیز جونِ غمخوار  شاید کنار رأست ، آید چو وقت دیدار  سید..محتاج دعا @Shoaraye_aeinikermanshah
# نوحه حضرت_مسلم مائیم و شهری که هوایم را ندارد من نه هوایِ بچه‌هایم را ندارد @ کوفه میا مولای من ۲ نامرد دیدم  باز مردی کردم آقا... با این دو کودک کوچه گردی کردم آقا  دیدم که خوشحالند خوشها جمع هستند  مظلومِ من مظلوم کُش‌ها جمع هستند @  طوعه در این نامردها یک شیر زن بود  تنها پناهم خانه‌ی یک پیرزن بود بود  بیرون زدم تا شعله بر معجر نیفتد مثل مدینه طوعه پشتِ در نیفتد @ در راه‌ها و کوچه‌هایش چال کندند رسم است اینجا ابتدا گودال کندند گودال وقتی که بیفتی شیر گردند دستت اگر زخمی شود شمشیر گردند @  از پشتِ سر نامرد آمد گیرم انداخت تیری به پایم خورد در زنجیرم انداخت  شکرِ خدا خواهر ندارم تا ببیند  این دور و بر دختر ندارم تا ببیند @ ای آبرویم  آبرویم را که بُردند از دور با نیزه گلویم را که بردند نام تو را بُردم لبم را چاک کردند خون ریخت با چکمه زخم را پاک کردند ای کاش سنگی گوشه‌ای پنهان نمی‌ماند جای شما از من لب و دندان نمی‌ماند @ طفلی اگر مهمان کوفه گردد آقا سرگرمیِ طفلان کوفه گردد آقا از راه آمد زجر و خوش‌ها جمع هستند شمر آمد و با زجرکُش‌ها جمع هستند روی زمین بودم که رویم را کشیدند تا پشت بام از کوچه مویم را کشیدند @ طوری کشیدند آنقدر مژگان من ریخت تقصیر سنگ‌پله شد دندان من ریخت خورشید جایش در دل شب نیست برگرد میدانِ کوفه جای زینب نیست برگرد باخنده می‌آیند وخوش‌ها جمع هستند سربسته گفتم بچه‌کُش‌ها جمع هستند حسن لطفی @Shoaraye_aeinikermanshah
میخوام امشب براتون نوحه بگم ، نوحه ای همـراه با  روضه بگم بگم از دختـــر ارباب همـه ، دختر حسین غریب فاطمه(س) به حرم صبر و قرار زینبه(س)  ، جای مادر یادگار زینبه(س) او چقدر شبیه جده اش می مونه ، درداش و فقط خداوند می دونه اونقــدر درد و بلاها کشیده ، کسی مثل اون تو دنیا ندیده توی عالم به خدا بی نظیره ، دست خیل عاشقا می گیره مثل یک یاس کبود تو کربلاس ، همنوای عمه ی غرق عزاس توی کربلای غـم با شـور و شین ، صدا میزد بابا جون غریب حسین(ع) اومده تو قتلگاه شهـداء ، شهدای کشته در راه خدا دید که عمّه داره  پرپر میزنه ، ناله هاش به سینه خنجرمیزنه عمه با جسم باباش سخن می گفت ، واحسین با جسم پاره تن می گفت هی می گفت : آیا حسین من توئی؟  ، جسم بی سر نور عین من توئی؟ تو عزیز دل زهراء هستی؟ ، مونس جون و دل ما هستی؟ چرا تو به پیکرت سر نداری؟ ، بمیرم برات که  یا ور  نداری گفت به عمه بدن بی سر کیه؟ ، این گلِ  پاره تنِ  پرپر کیه؟ گفت عزیزم بدن با با ته ، بدن  بی کفـــن با با ته عمه جون چرا بابام سر نداره ؟ ، چرا پیرهنی به پیکــر نداره؟ من میخوام کنار بابا بمونم ، غم داغش زده آتیش به جونم بگم از درد و غم و رنج و بلام ، بگم از بی کســی و تنهائیام بهش بگم بابا منم دختر تو ، اومده  نشستـه  بالا ســرِ تو باباجون میخوام که من صدات کنم ، خودم و شـریک ا ین عـزات کنم دیگه دنیا رو پس ازتونمیخوام ، تو عزیز دلـی و نـور چشــام یادته بابا شـب عاشـــورا ، کنارت چه باصفابود به خدا علی اکبر،علی اصغر بودن ، قاســم و عَــمّ  دلاور بودن همه جا عاشقونه همهمه بود ، روی لب های همه زمزمه بود همه با خـدا مرامی داشتین ، نماز و ذکر و پیامی داشتین همه یاران تو عاشق بودن ، همه بی ریـا و صادق بودن حالا بابا چـرا یاور نداری؟ ، امیر و سپاه و لشکر نداری؟  اکبر و قاسم واصغرت کجاست؟ ، عمـو عباسِ دلاورت کجاست؟ یاورای خوب و عاشقت چی شد؟ ، اصحاب عزیز و صادقت چی شد؟ باباجون خیمه هاغارت گردید ، سهـم ما با ر اســارت گردید بابا جون خیمه ها رو آتیش زدن ، به دِلا زخـم زبون و نیش زدن دشمنامون به خـدا خیلــی بَدَن ، عمه زینب(س)رو کنارِتو زَدَن نمی ذارن به کنارت بمونم ، برات از غـم جدائـی بخونم بابا جون از غم تو دلگیرم ، آخرش از داغ تو می میرم یه شبی میام کنــار سر تو ، میگیرم بغــل سرِ انور تو    سید...محتاج دعا @Shoaraye_aeinikermanshah
دست از سرم بردار من بابا ندارم زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم گیسو سپیدم؛ احترامم را نگه دار سیلی نزن؛ من با کسی دعوا ندارم باشد بزن چشم عمو را دور دیدی من هیچ کس را بین این صحرا ندارم زیبایی دختر به گیسوی بلند است مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم این چند وقته از در و دیوار خوردم دیگر برای ضربه هایت جا ندارم تا گیسویم را ز دستانت درآرم غیر از تحمل چاره ای اینجا ندارم گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد خسته شدم میلی به این دنیا ندارم گیرم که پس دادند هر دو گوشوارم گوشی برای گوشواره ها ندارم شیرین زبان بودم صدایم را بریدند آهنگ سابق را به هر آوا ندارم در پیش پایم نان و خرما پرت کردند کاری دگر با شام و شامی ها ندارم با ضربه ی پا دنده هایم را شکستند کی گفته من ارثیه از زهرا ندارم نشناختم بابا تو را تغییر کردی امشب دگر راهی به جز افشا ندارم گویا تنور خولی آتش داشت آنشب ترکیب رویت گشته خیلی نا مرتب قاسم نعمتی @Shoaraye_aeinikermanshah
نوحه حضرت رقیه (س)  منم همراه اشک و آه و ناله ، رقیه دختری هستم سه ساله  گلی هستم رخی پژمرده دارم ، ز دشمن روی سیلی خورده دارم  منم آن کودک هجران کشیده ، زده بوسه به رگ های بریده  منم همراه گل های مدینه ، منم همدرد کلثوم و سکینه  درون سینه ام داغی نهفته ، دو چشمم هرگز از غم ها نخفته  قضا بر دفتر هجران ورق زد ، سری را از جفا اندر طبق زد  شبی بر آرزوی خود رسیدم ، سر بابا در آغوشم کشیدم  بیا عمه شب یلداست امشب ، کنار یک سری غوغاست امشب  بیا عمه رخ نیلی ببوئید ، به اشک دیده رویش را بشوئید  بیائید تا به رویش گل بریزید ، زدیده لاله و سنبل بریزید  چرا ای سربه خاک وخون فتادی ، چرا خود را به دامانم نهادی ؟  بگو ای سر مگر مادر نداری ، عزیز جان مگر خواهر نداری ؟  به ویرانه گل پر پر که دیده ، کنار یک سری دختر که دیده ؟   بگفتم از غم و درد غریبی ، ز بی  یاری و غمخوار و حبیبی  الا ای مونس شبهای تارم ، چگونه آمدی امشب کنارم؟  منم ممنون تو ای سر بریده ، شدی مهمانم ای نور دو دیده  منور کرده ای قلب حزینم ، دگر با تو غم و غصه نبینم  دلم را با خودت بردی به همراه ، تهی کردی ز رنج و غصه و آه  چه کس بابا مرا از تو جدا کرد؟ ، به رنج و درد و غربت مبتلا کرد؟  چرا رنگ از رُخ ماهت پریده؟ ، چه کس اینگونه در خاکت کشیده؟  تو که جان رسول کبریائی ، گل زهراء عزیز مرتضائی  چرا مظلوم و در غربت رهائی ، اسیر قوم بی شرم و حیائی  و اینک این منم با قلب خسته ، ز داغت دل از این عالم گسسته   به آه و غم کنم نوحه سرائی ، بسوزد خیمه ی دل از جدائی   سید..محتاج دعا @Shoaraye_aeinikermanshah
✅متن نوحه سینه زنی مسیر سجده کردی روی خاک قتلگاه-(ای به قربان سرت بابا)۲ ---------- دیده رویت را شده شرمنده ماه(ای به قربان سرت بابا)۲ ------------ غرق نیزه پیکرت دل غرق آه(ای به قربان سرت بابا)۲ ----------- دست تقدیر و قتلگاه و رضای تو ای به قربان سجده و ربنای تو تا ابد می طراود این کربلای تو بال جبریل سایبان پیکرت(یاحسین) زائر تو گشته زهرا مادرت(یاحسین) ----------- هرکجا بوده شکر حق بر زبان تو جان به قربان لشکر قهرمان تو جان به قربان پیکر بی نشان تو -------- رفتی و رفتنت عجب عاشقانه شد اشک من روی خاک صحرا روانه شد پاسخ دختران تو تازیانه شد ------ کو عموی دلاورم ساقی حرم؟ او که مانند او ندارد کسی علم رفته و کاروان گرفتار موج غم ------ ای خلیل زمانه پس کو جوان تو!؟ آسمانی شده مگر پهلوان تو آه از این غربت و غم بی کران تو ------ سر گرفتند از تو اما تو سر شدی در عروجی اگر چه بی بال و پر شدی رفتی اما تو تا ابد جلوه گر شدی ------- می رسد دست صاحب الامر پرچمت می شود عاقبت جهانی مُحرَّمت عالمی می شود عزادار ماتمت ------ این قلم هرچه گفته لطف تو بوده است از (حَکَم) مهر تو پدر، دل ربوده است یا حسین گفته و به عشقت سروده است شاعر:حسن لملیکی زاده (حکم) @Shoaraye_aeinikermanshah
به دلهای غمین صوتی حزین است زبان حالِ زهرا اینچنین است حسینم در مسیر کربلا بود میان راه طوفانی بپا بود بسویش قاصدی آمد شتابان به آهِ دل صدا میزد: حسین جان چو طوفان از دل صحرا گذر کرد صدای ناله ای جلبِ نظر کرد نوای خواهرت از محمل او شنیده میشد از سوز دل او دمادم با نوای نینوایی صدا میزد برادر جان کجایی چرا دیگر نمیبینم جمالت چرا محرومم اینک از وصالت عجیب از این خبر دلها بهم ریخت دلِ دلداه ی زهرا بهم ریخت شتابان در کنار محمل آمد فرود از اسب، در آن منزل آمد به امر حضرتش، طوفان شد آرام به بانو گفت با تکریم و ا‌ِکرام چه شد خواهر که اینسان بیقراری؟ چرا اشکِ تو شد اینگونه جاری در آغوش‌ِ برادر جا گرفت و... زبانِ شِکوه اَش، بالا گرفت و... صدا زد: یاحسین ای نور دیده فقط خواهر دمی رویت ندیده از این طوفان دلم در تاب و تب شد همه عالم به پیشِ دیده شب شد ندیدم ساعتی ماهِ تمامم بخود گفتم که شد کشته امامم خدا را شکر در این دشت و صحرا ترا دیدم دوباره، ماهِ زهرا مشو دور از حرم، ای سرورِ من نگردد سایه اَت کم، از سرِ من □ □ □ ولی دست قضا، غم را رقم زد گلِ زهرا به یک صحرا علَم زد غبارِ غم به صحرا در گرفت و... عدو از ماهِ زهرا، سر گرفت و... زمین گلگون شد از خونِ خدایی غبارِ غم شد و روزِ جدایی زمین و آسمان یکجا بهم ریخت دوباره زینب کبرا بهم ریخت دگر خواهر، برادر را نمیدید عزیزِ جانِ مادر را نمیدید سپاهی بِینشان حائل شد ای وای که روی سینه اَش، قاتل شد ای وای به صدرِ او رسیده پای چکمه نباشد سینه ی او جای چکمه ز خیمه دختِ زهرا میدوید و... به مقتل، خصم خنجر میکشید و... محاسن بود در دستِ حرامی جدا شد از قفا، رَاسِ امامی صدای مادرش پیچید هر سو حسینِ من سرت کو، پیکرت کو "اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرّ نایابت ندادند" "اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسمِ صد چاکت نکردند" @Shoaraye_aeinikermanshah