eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل مناجات ادب نموده و شکر خدا کنیم همه به گریه حق نمک را ادا کنیم همه به شکرِ اینکه رسیدیم بر عزاى حسین به گریه محشر کبرى به پا کنیم همه همه حسینیه ها تحت قبه ی یار است رسیده وقت اجابت؛ دعا کنیم همه به نام ؛ یک یک مارا صدا زده زهرا به اذن او ؛ پسرش را صدا کنیم همه دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد ز سینه عقده ی یک ساله وا کنیم همه حسین کشته ی اشک و ما طبیب حسین به اشک؛ زخم تن او دوا کنیم همه خدا به عشق حسینش گناه ما بخشید ازین به بعد ز آقا حیا کنیم همه قسم به عشق؛ محرم ؛بهار مُردن ماست تمام زندگى خود فدا کنیم همه حلال تیغ هلال است خون سینه زنان حرام باد که چون و چرا کنیم همه قسم به نام خمینى و غیرت شهدا در این مسیر ؛ به او اقتدا کنیم همه به یک سلام ازین راه دور بر ارباب دل شکسته ی خود کربلا کنیم همه تنى بدون کفن روى خاک صحرا بود همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه سلام بر بدن بی سری که عریان شد دوباره فاطمه در عرش موپریشان شد @Shoaraye_aeinikermanshah
4_5816554005723089296.mp3
6.93M
السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین ماه شبهای همه خورشید ناپیدا هر کَسی تنهاست ذکرش می شود تنها دستگیری می کند از عاشق بی دست و پا می نشاند نوکر آلوده را بالا بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی از همه دل کنده ام در این جهان الا بزار همه عالم بدونن کار من گریه است از بدو تولد تا ابد خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و رفت بار آفت خورده ام را می خرد یک جا باز محتاج خدا بودم که بین روضه ها حضرت آقا فرمودند در کنار توسلات حتماً عزیزان اهل دعا و استغفار باشند لذا هر روز ما قبل تشرف به روضه استغفار می کنیم باز محتاج خدا بودم که بین روضه ها وقت یا الله امد بر زبانم یا بلانبینی انشالله این تازه مال ظرف دنیاست هم امامت هم قیامت هم شفاعت می کند روز محشر هم بیاید کار دارم با من فدای دختری که در خرابه بود و گفت با همان لکنت به سختی چند تا بابا بابا خورده ام از این و آن مشت و لگد بابا یک بچه سه چهار ساله مگه چقدر توان داره که لگد بخوره خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو که من شدم پیر تر یا مادرت زهرا بال و پرم دست کسی بال و پرم دست کسی برگ و برم دست کسی برگ و برم دست کسی بابا نه موی تو شانه خورد نه موی من شانه خورد موی سرت دست کسی موی سرم دست کسی @Shoaraye_aeinikermanshah
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین من کویر خشکم و محتاج بارانم حسین اشکِ توبه می چکد برروی دامانم حسین تا شنیدم گریه ، اسباب ِ رضایِ فاطمه است با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین همنوا با خواهرت، تسکین قلب مادرت هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم حسین سائل دولت سرای روضه خوانان توام شاهد این مدعایم چشم گریانم حسین گرچه از زخم زبان آزرده ام اما بدان تا قیامت پا رکابِ عشق، می مانم حسین شد محرّم حجّ عشاق و منا کرب و بلاست کن قبولم که ذبیح عید قربانم حسین تو قتیل گریه ای، لیلی ترین عاشق کشی بر دَرِ میخانه ات مجنون و حیرانم حسین روضه هایت آبرو بخش بساط عالم است از ازل شد گریه بر تو دین و ایمانم حسین حُبّ تو سر منشأ انوار «یسعی نورهم» من به شرط دوستی با تو مسلمانم حسین روزمحشرچون خدا خواهد کندتعریف خویش از گلویت شاهد تفسیر قرآنم حسین اربعین موکب به موکب کاش بینم کربلا باز هم بر سفرۀ عشق تو مهمانم حسین @Shoaraye_aeinikermanshah
( علیهم السلام ) کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد چشم عشّاق تو نازم که دو زمزم دارد هر کجا مُلک خدا هست حسیّنیه ی توست هر که را مینگرم شور محرّم دارد نه محرّم نه صفر بلکه همه دوره ی سال کعبه با یاد غمت جامه ی ماتم دارد روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم اشک، ارثی ست که ذرّیه ی آدم دارد نازم آن کُشته که تا صبح قیامت زنده است سلطنت همچو خدا در دل عالم دارد اشک در ماتم تو بس که عزیز است حسین جای در چشمِ رسولان مُکرّم دارد جگرم زخمی آن کُشته که زخم بدنش هر دم از زخم دگر دارو و مرحم دارد می کند آتش دریایِ غضب را خاموش هر که در دیده ی خود یک نم از این یم دارد روز محشر نفروشد به دو صد باغ بهشت هر که یک میوه ز نخل ترِ « میثم » دارد @Shoaraye_aeinikermanshah
از مکه تا اینجا فقط دلشوره دارم منزل به منزل کو به کو غم بوده یارم از مکه تا اینجا جسارت ها به ما شد اندوه و ترس و رنج سهم بچه ها شد از مکه تا اینجا هزاران بار مردم خیلی برای حال طفلان غصه خوردم از مکه تا اینجا... من و ظلم امیه از مکه تا اینجا... من و اشک رقیه پرتاب های سنگ و .... دندان رقیه عباس جان ، جان تو و جان رقیه آی ای علی اکبر مراقب باش از او ای شبه پیغمبر مراقب باش از او دست عربها در خور موهای او نیست این خارها اندازه ی پاهای او نیست از مکه تا اینجا چه داغی کرده پیرم من نیستم اشک از رخ زینب بگیرم زینب بیا قدری در آغوشت بگیرم خواهر دعا کن تا که قبل از تو بمیرم طاقت ندارم دستهایت بسته باشد پاهای تو بی تاب ، زخمی، خسته باشد طاقت ندارم سنگ شامی را ببینم دور و برت چشم عوامی را ببینم @Shoaraye_aeinikermanshah
ع مسلم بیخانمانم یاره گم من غریب وبی کس و آواره گم چیو تواربابم غریبم ای خدا یاحسین بنور و حال زاره گم نه وه کوفه ای عزیز فاطمه من ار ای تونه لا ره لاره گم له بانه دارالعماره بی سرم بازار قصاویِل آخر کاره گم من نبوشم گیان تون وطفلان من وفکر اواصغر شیرخواره گم کاش دستم بَشکیادنه نیو سیام چه خاکی بی وسرم دلدار ه گم کوفی تنیا هیشته سفیرتو ساعتی تر میهمان داره گم لیو تشنم و فدای او ساقیه له کنار علقمه سر داره گم بی کسم خدای رحمان ورحیم تونی چراغ شویله تاره گم. رحمن صنعتی( عبدرحمان ) @Shoaraye_aeinikermanshah
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من به ماه روضه تو خویش را رساندم من چگونه شکر بگویم اجل امانم داد که باز چشم تر من به بیرقت افتاد چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم به زیرسایه این بیرق و علم نرسم به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا تمام سال شمردم همه نفس ها را چگونه شکر بگویم که باز گریانم شبیه زلف پریشان تو پریشانم تمام ترس من این بود با دلی حیران شب رقیه نباشم میان گریه کنان امان دهید خودم بین روضه میمیرم شب ششم جگرم را به دست میگیرم برای روضه هفتم چه نذرها کردم که لای لای بخوانم به دور اوگردم سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک میان روضه سقا که جان به لب آید شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم برای شام عزایت سحر نمیخواهم تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم جنازه ام برود روی دوش این مردم همان زمان که سماوات بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد میان خیل شغالان فتاد چون شیری یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر نشست روی ورق های مصحف پرپر برید سر زتنت با دوازده ضربه جداشد اخر سرعرش از تن کعبه @Shoaraye_aeinikermanshah
رسیده آخر ذی الحجه و غمم غم توست غمم عزای تو، خونِ دل تو، ماتم توست کتیبه ها همه نام تو را به لب دارند تمام شهر عزادار اسم اعظم توست تمام شهر لباس سیاه کرده به تن تمام شهر حسینیه ی مجسم توست به هرکجا که در این ازدحام می نگرم صدای سوخته ی روضه ی دمادم توست دل مرا بپذیر ای غم تو عالم‌گیر که عالمی هم اگر هست عالم غم توست قسم به موی پریشانِ نی سوارِ سرت که نظم شعر من از موی نامنظم توست به اشکِ جاریِ تقویم ها چکار مرا؟؟ برای من همه ی روزها محرم توست... @Shoaraye_aeinikermanshah
✅نوحه سنتی ورود به کربلا 🔻محسن غلامحسینی 1⃣بند اول قافله ای آمده با شمع و پروانه ها غبار غم سر زده با شمع و پروانه ها به دشت کربلا واویلا واویلا 2⃣بند دوم ساقی وادی عطش ساغر آورده ست قافله با ستاره ها قمر آورده ست دریا و یک سقا واویلا واویلا 3⃣بند سوم عقیله ی اهل ولا آمده کربلا به غصه گشته مبتلا آمده کربلا فراقش در اینجا واویلا واویلا 4⃣بند چهارم به کربلا می شود او از برادر جدا بوسه زند زیر گلو از برادر جدا رایت و جمیلا واویلا واویلا ۱۴۰۰ @Shoaraye_aeinikermanshah
🏴 🏴 🏴 دوباره عطر محبت وزید بسم الله دوباره ماه محرم رسید بسم الله سرآمد عاقبت این انتظار یک ساله به اذن حضرت شاه شهید بسم الله اگر که آمده ای روسیاه و شرمنده میان روضه شوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی ندیده را تر کن اگر که آمده ای با امید بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید بسم الله ... رسید قافله عاشقان به کرب و بلا پر از ستاره و سرو رشید بسم الله همین که خواند به لب آیه های استرجاع صدای گریه گل را شنید بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغ سنگین تر نگفت، آنکه سرش را برید، بسم الله شاعر: @Shoaraye_aeinikermanshah
⬛⬛⬛⬛ ⬛⬛⬛ ⬛⬛ ⬛ "محرم" يک جهان عاشق، ِ بر ماه محرم داري بر همه عالم و آدم همه دم غم داري وقت سوگ است و جهان رخت عزا بر تن کرد عالمی دیده گریان پر از نم دلری گر که هر ساله به سوگت به سر و سينه زنند باز افزونتر از آن غم، بَر ِ عالم داري کاروانت شده فهرست، زجمع بشري ز همه کيش و مرامي شه و خادم داري يک هزار و چارصد سال ز تو ميگذرد باز هم اينهمه، نو روضه و ماتم داري داستان غم تو ني که ز عاشورا بود بلکه بزم غمي از حضرت آدم داري سيد جمع جوانان بهشتي، مولاي اين نسب را تو ز پيغمبر خاتم داري بابی انت و امی یا اباعبدالله ع که فدایی چونان مسلم و میثم داری من "سفير" توأم اي شاه به بسرودن غم خود خبر از شرر و سوز و گدازم داري شاعر: مهدی فرحناکی "سفیر" @Shoaraye_aeinikermanshah
بوی حزن و غصه و اَندوه و آه میرسد از کاروانی ،بین راه میدهد پیغام ،هر زنگِ جَرَس میشود این قافله ،بی یار و کس پُر شده این همهمه در عالمین میرود تا قتلگاهِ خود، حسین لشگرِ خون خدا در راه بود عالَمی مبهوتِ ثارُالله بود ای فدای غربتِ این کاروان همرهِ او کودک و پیر و جوان خواهری با عزت و با احترام در اَمان از اهل کوفه ، اهل شام شیر مردانِ جوان، با اقتدار گِردِ بانوی حرم پروانه وار نازدانه دختری، بس خنده رو گاه در آغوش بابا ، گه عمو بانویی پیوسته در راز و نیاز در بغل شش ماهه اَش در خوابِ ناز میرود منزل به منزل قافله با صَلابت ،با صفا ، با حوصله هست پیشاپیشِ این صید و کمند پرچمِ ماه بنی هاشم بلند آه از آن روزی که پرچم را زدند مَشک و دست و چشمِ عالم را زدند آه از آن روزی که گُرزِ آهنین کرد ماهِ خیمه را نقش زمین بعد از این آقا،در آن صحرای غم خودبخود پاشید این لشگر ز هم چونکه شد کارِ علمدارش تمام تا کمر خم شد قدِ سَروِ امام ساعتی نگذشت،ناگه یک سپاه ریختند از هر طرف در قتلگاه شاهِ دین افتاد زیر دست و پا ناطق قرآن ،شکارِ اَشقیا «شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود» ماند،ماهِ فاطمه ،در آن غبار زیرِ سُمِ اسبهای بی شمار راهِ مقتل شد بپای نیزه طیِ شد سرِ سالارِ زینب روی نیِ وای ، غارت شد ز تن، پیراهنش خواهرش، رَختِ اسیری بر تنش @Shoaraye_aeinikermanshah