4_5861816630241133464.mp3
7.49M
⇦🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیه و اسارت خاندان آل الله _سید مهدی میرداماد ↯
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ به جرم بی گناهی زد ... یه لاتِ بینِ راهی زد
یكی دوبار به جایِ من ، عمه ام رو اشتباهی زد ...
خدا لعنتش كنه،اون كسی رو كه رویِ ما اسم خارجی گذاشت
همونی كه با غنیمتی های ماتوی بازارهای شام حراجی داشت
دلم می خواد بگم به زجر، حداقل برایِ یه بار، سربه سر یتیم نذار
گوشواره ام رو خودم می دم، به زورِ سیلی در نیار...
یه نفر پیدا نشد بهش بگه،آخه رو یتیم كی شمشیر میكشه؟
از شبی كه خوردم از ناقه زمین،همۀ استخون هام تیر میكشه
برام سواله كه چرا،این همه نقشه كشیدن،ما رو زدند و خندیدن
همش برایِ اینه كه، چشم عموم رو دور دیدن ...
عمو عباس اگه بود كنار من،كی میتونست به ما چپ نگاه كنه؟
با طناب دستامونُ ببنده و وارد بازار شام كنه ...
#سید_مهدی_میرداماد
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_صفر
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_6050882941741960766.mp3
708.4K
#شور_لطمه_ای_اسارت_آل_الله
#سبک_سامونم_کربلا
☑️بند اول
آه از شام بلا
میزدن نامردا ما رو بی هوا
وقتی میفتادیم زیر دست و پا
آی از شام بلا
آه توی ازدحام
توو شلوغی های دروازه ی شام
شامیا میکردن هتک احترام
به ناموس امام
آه از شام خراب
وقتی که از سرت خونای تازه میریخت
قلب زینب از هم گسیخت
☑️بند دوم
آه ازشام خراب
از جفاهای اون قوم ناصواب
برده بود مارو تو بزم شراب
آه ازشام خراب
آه از آتیش و دود
میسوختیم توی شام از عمق وجود
توو محله های های اون قوم یهود
تو محل یهود میزدن مارو بی امون
عقده داشت هر کی از بابامون
☑️بند سوم
آه وا محمدا
خون تازه میریخت از روو نیزه ها
از سر علمدار و خون خدا
آه وا محمدا
آه بیداد از فلک
روی زخم ماها میریختن نمک
بچه ها با ناله میگفتن کمک
آه عمه جان کمک
توی شام میزدن حرفای بد و ناسزا
به ناموست و بچه ها
☑️بند چهارم
آه از شام بلا
از جفای قوم پست و بی حیا
از سر بریده از تشت طلا
آه از شام بلا
آه دلا رو سوزوند
حرومی با چوب رو لبها می نشوند
تا حسینم ایه ی قرآن میخوند
آه تا قران میخوند
لب داداش من میشد اونجا غرق خون
تا میزد لعین خیزرون
#مجید_مرادزاده
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_6039871100861555081.mp3
2.14M
#ورود_به_شام
#پشت_دروازه
#زمزمه_زمینه....
سه روزه پشت دروازه
حق عزاداری نداریم
شبا با چشمای پر ازاشک
سرامونو رو خاک میذاریم
سه روزه پشت دروازه
اسیر ظلم دشمناییم
با شکم گرسنه ای وای
خون جگر از بوی غذاییم
روی زخم دلای ما
می زنند دشمنا نمک
هر کسی گریه می کنه
از عدو می خوره کتک
امون از داغ شهر شام...
یا
العجل صاحب الزمان....
🌸🌸🌸ا🌸🌸
سخته گذر ز دروازه
شلوغ ترین مسیر شامه
برای ما عذاب عظمی'
رفتن میون ازدحامه
سخته گذر ز دروازه
دستای ما بین طنابه
مائیم عزادار و تو این شهر
شادی و هلهله ثوابه
به ما که آل احمدیم
نسبت خارجی میدن
شراب تازه می خورند
به ما با نیزه میزنن
العجل صاحب الزمان
🌸🌸🌸ا🌸🌸
تو کوچه های شهر شام
از کینه راه ما رو بستند
رفتند به روی بام و باسنگ
سر یتیما رو شکستند
تو کوچه های شهر شام
ما رو میگردونن با آزار
بردند ما رو با بغض حیدر
شبیه برده بین بازار
ناموس مرتضی شده
مهمون مجلس شراب
شده زخمی لب حسین
جلوی زینب و رباب
العجل صاحب الزمان
#علی_مهدوی_نسب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5764941808928820463.mp3
258.4K
#ورود_اهل_بیت_ع_به_شام
#سبک_ای_ساربان_برایت_گل_با_گلاب_آوردم
#سبک_میمیرم_از_جدایی_حسین_من_کجایی
ای شامیان بی رحم(ما آل مصطفاییم)۲
از داغ پور زهرا(در ماتم و عزاییم)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
بر روی پا ستاده(در دروازه ی ساعات)۲
چه گذشته در این جا(بر عمه های سادات)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
ای شامیان بی رحم(خون کرده اید دل ما)۲
زدید از ظلم و کینه(آتش بر حاصل ما)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
از این همه جسارت(روز ما کرده اید شام)۲
کار شما بود این(زخم زبان و دشنام)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
ای شامیان بی رحم(این نور هر دو عین است)۲
سر بر روی نیزه(گل زهرا حسین است)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
در استقبال مایید(با چنگ و با نی و دف)۲
از چه زنان شامی(می رقصید و زنید کف)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
ای شامیان بی رحم(شمایید مایه ی ننگ)۲
از روی بام خانه(بر ما زنید همه سنگ)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
از این همه مصیبت(جان ها به لب رسیده)۲
کنار رأس خونین(قامت شان خمیده)۲
دل ها شده پریشان
امان ز شام ویران
امان ز مردم شام۲
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5764941808928820459.mp3
180.3K
#ورود_اهل_بیت_ع_به_شام
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
الا شامیان آل پیغمبریم
به کشتی دین خدا لنگریم
در این شام ویران
شده ظلم فراوان
واویلا ز شام۲
شده شام غم بدتر از کربلا
نمودند به ما ظلم و جور و جفا
نبود این سزاوار
شدیم از چه آزار
واویلا ز شام۲
دو دستان سجاد را بسته اند
دلش را ز کینه بشکسته اند
بود دیده گریان
به یاد شهیدان
واویلا ز شام۲
الا شامیان از چه دف می زنید
شما بین ما از چه کف می زنید
به یاد غم یار
شدیم ما عزادار
واویلا ز شام۲
الا شامیان خون دل ما شده
سری بر روی نی هویدا شده
سر پور زهراست
روی نی هویداست
واویلا ز شام۲
سری روی نیزه بود نور عین
گل فاطمه جان حیدر حسین
سرش بر روی نی
شده این سفر طی
واویلا ز شام۲
همه روزشان از ستم گشته شام
زدند سنگ کینه بر آن ها ز بام
زدند بی بهانه
به گل تازیانه
واویلا ز شام۲
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
divanegan 99.06.26-17.mp3
7.22M
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#سبک_شور_احساسی_بسیار_سوزناک...
#مداح_کربلایی_رضا_شیخی
آشوبم اینقدر این روزا
فکر و ذهنم شده اربعین
راه کربُبلاتُ ارباب
میگن بسته شده اربعین
شده تا مهران میرم/اربعین خونه باشم میمیرم
همه دنیا بگه بستهس/فاطمه اگه بخواد من میرم
کربُبلا، موکبارو بهپا کنید
کربُبلا، زائرا رو صدا کنید
اَللهُمَ الرْزُقْنا کربلا...
دلشوره میکُشه نوکر رو
ترس افتاده بهجونم آقا
عزابم میده حتی فکره
اربعین من نرم کربلا
به حسین ایمان دارم/اربعین سر رو ضریخش میزارم
مادرم رو من امسال/حتی روی شونمم شد میارم
کربُبلا، نوکر درمونده ببین
کربُبلا، قرارمون این اربعین
کربُبلا آرزومه ببینمت
کربُبلا دق میکنم نبینمت
اَللهُمَ الرْزُقْنا کربلا...
کولمرو روی دوش میزارم
با اذن حضرت سلطانم
نزدیکِ روزی که میبینم
من پشت گیتای مهرانم
کربُبلات بسته باشه/اربعینت روز مرگ من میشه
فقط آقای خراسان/میتونه تسکینِ این دردم باشه
امام رضا، کربلارو نبینم میام پیشت
امام رضا، یه چند روزی رو میمونم پیشت
#اربعین
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#زمزمه_بیاد_این_روز_ها_ی_کربلا
الهی نباشم ببینم آقا
حیاط حرم خالی از زائره
بجز خادمای تو پای ضریح
یه جمعیتی کم توی حائره
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
الهی نباشم ببینم آقا
نماز جماعت صفا خالیه
همه خاطرات من از کربلا
برا اربعینه یه چند سالیه
یه روز آخه دور تو خالی شد و
فقط مونده بودی تو و خواهرت
همه دسته دسته ته قتلگاه
باشمشیر و نیزه می ریختن سرت
میون همه نیزه دارا یکی
باخنده کنار لبت تو رسید
توداشتی مناجات میکردی ولی
با پهنای نیزه صدات و برید
بزرگ قبیله وضو میگرفت
یه نیزه می شد بینشون دست به دست
می زد ضربه ای و برا جایزه
چوب نیزه رو توو تنت میشکست
شب جمعه مادر به قدی کمون
میاد دیدن یوسف بی سرش
خونای گلو رو تمیز میکنه
باچشمی ترو گوشه معجرش
صدا می زنه پیش چشمام حسین
با نعلای تازه بهم ریختنت
به قدر کف دستی سالم نموند
زیر شمشیر و نیزه ها از تنت
#قاسم_نعمتی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_پیامبر_اکرم_ص
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانه ی حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و... آتش و دود و مسمار...
خوب فرمانِ مودت به خدا اجرا شد
خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زن ها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو...
گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بردند
زره اش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
کاش انگشتری اش تنگ نبود... اما بود...
عاقبت نیمه ی سبابه ی او پیدا شد؟!
اجرِ پیغمبری ات بود که مردم دادند
ظلم هایی که پس از تو به ذَوِی القُربی شد
#محمد_جواد_شیرازی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
#مجتبی_صمدی_شهاب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5841473783931604347.mp3
18.49M
#روضه_امام_حسن ۱۴۰۱
#سیدرضانریمانی 🎤
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#سید_پوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
.
.
#روضه_ترکیبی
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه برای غریبِ مدینه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد دید:
همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه ..
داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..
همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن..
چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک.."*
دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah