#امام_حسن
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است
بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید
چشمها را پُر آبتر بکنید
حالِ ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد
بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزهای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد
دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش نزنید
ظرف یکسو آب هم یکسو
طشت و قلبی کباب هم یکسو
زینب و اضطراب هم یکسو
جعده یکسو رباب هم یکسو
پیشِ قاسم مقابل پسرش
میچکد از محاسنش جگرش
بعد مادر مغیره را میدید
هِی مُکرر مغیره را میدید
رویِ منبر مغیره را میدید
پیش آن در مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدنِ خانم افتخارش بود
یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد
خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد
تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف
همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم
از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت
گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#نوحه_سینه_زنی_شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع_ویژۀ_آخر_ماه_صفر
هرجا روی خاک میشینم..
هرجا سنگ قبر میبینم ..گریه م میگیره
زیر سایه بون میشینم ..گریه م میگیره
نه گنبدی نه چراغ .. نه صحن و رواق
میمیره برات .. شیعه به خدا
بازم نم بارون ..رو گونمون میزنه
دوباره غمت ..داغ روی قلب منه
منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد
فقط رو لبم ..ذکر یا امام حسنه
...آقام آقام آقام یابن الزهرا ...
وقتی تو حرم میشینم..
صحن مشهد و میبینم..گریه م میگیره
طاق و گنبد و میبینم..گریه م میگیره
نه صحن و ایوونی .. نه روضه خونی
می باره قلبم .. رو خاک بقیع
یه روز تو مدینه .. برات حرم میسازیم
حرم برا تو .. شاه با کرم می سازیم
جلوی حرم ..صحن قاسم بن حسن
آره میسازیم آقا ..خوبشم میسازیم
بازم نم بارون .. رو گونمون میزنه
دوباره غمت ..داغ روی قلب منه
منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد
فقط رو لبم .. ذکر یا امام حسنه
...آقام آقام آقام یابن الزهرا...
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#سینه_زنی_زمینه_زیبا_ویژۀ_ایام_شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
حسن جان ، غریب فاطمه ...
از اون شب که فاطمه رفت
چشاش شد دریای غربت ...
حسین شد ، معنای گریه
حسن شد ، معنای غربت ...
امامی ، که دریای کرم بود
نصیبش ، فقط ظلم و ستم بود
همیشه ، دلش لبریز غم بود ...
یه عمر از درد و غم بیصدا سوخت
غریب و تنها ، بی همنوا سوخت
همیشه خون بود قلبی که بین
کوچه ها سوخت ...
حسن جان ، غریب فاطمه ...
غم و درد و اشک چشماش
همیشه داشت بوی مادر
حسن دیده ضرب سیلی
چه کرده با روی مادر
تو خونه ، گلی پر پر ندیده
پر از اشک ، چش خواهر رو دیده
رو خاکا ، خودش مادر رو دیده ...
خودش دیده که مادر زمین خورد
یه عمر از این غم خوابش نمیبرد
همین غم ها باعث شد که مثل
لاله پژمرد ...
حسن جان ، غریب فاطمه ..
#بهمن_عظیمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_رسول_اکرم_ص
شب انا الیه راجعون است
قلوب شیعیان از غصه خون است
جهان از این مصیبت شام تار است
پیمبر سوی جنت رهسپار است
قلوب عاشقان را غم گرفته
مدینه از غمش ماتم گرفته
مدینه شهر غم ماتم سرا شد
علی و فاطمه صاحب عزا شد
برفته از جهان شخص پیمبر
بسوزد حیدر و زهرای اطهر
ز داغش در جهان محشر به پا شد
نوای نای دل واویلتا شد
امید عالمین گردیده خاموش
شده عالم ز داغ او سیه پوش
زند از داغ او زهرا به سینه
علی غربت نشین شد در مدینه
صدای ختم مرسل گشته خاموش
سفارش های او گشته فراموش
سقیفه مسلکان با هم نشستند
ز ختم الانبیا بیعت شکستند
ز قرآن پرده ی حرمت دریدند
جهنم را به جان خود خریدند
به جای تسلیت ها ظالمانه
ز کین آتش زدند بر درب خانه
خدا داند ز کینه وحشیانه
زدند بر فاطمه با تازیانه
بزد بر روی زهرا ضرب سیلی
رخ محبوبه ی حق گشت نیلی
عدو از کینه بر زخمش نمک زد
میان کوچه زهرا را کتک زد
عزیز مصطفی نقش زمین شد
امیرالمؤمنین خانه نشین شد
(رضایم) خون شده قلبم به سینه
بسوزم از غم داغ مدینه
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مقام معظم رهبری:
دروغ،فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید.
دیده بگشایید شرها آمدند
بار دیگر فتنه گرها آمدند
فتنه گرهایی پر از آشوب و شر
خائنانی با منافق هم نظر
این گروه فتنه جو در آستین
پرورانده مار ظلمت آفرین
دشمنانی بد مسیر و خیره سر
فتنه می سازند با جعل خبر
این تبار تیره بخت بی فروغ
آورند اخبار سرتاسر دروغ
در مسیری پر فراز و پر نشیب
تکیه دارند این جماعت بر فریب
بین دشمن ناتوانی را ببین
باز هم جنگ روانی را ببین
این عروسک ها عدو را بَرده اند
توطئه در توطئه آورده اند
این لعینان شایعه سازی کنند
در زمین دشمنان بازی کنند
دشمنی پیداست در هر خائنی
ننگ و نفرین باد بر هر خائنی
بوی نفرت می رسد از خائنان
بر جبین دارند از شیطان نشان
آی مردم فتنه را خنثی کنید
در حریم حق همه مأوی کنید
ما در این آوردگاه بی شکست
بر نداریم از ولی خویش دست
ما در این آوردگاه بی رکود
با ولایت بوده و خواهیم بود
گرچه نابودند قوم فتنه جو
خائنان بی وطن ، بی آبرو
گرچه نابودند کل خائنان
لیک باید بود بیدار این زمان
هر مکان و هر زمان و هر کجا
داشت باید آگهی از فتنه ها
تا نیفتد دست گلچین گلشنت
با بصیرت باش پیش دشمنت
با بصیرت ، قطره دریا می شود
بی بصیرت زود اغوا می شود
حالیا در این مسیر اقتدار
با شهیدانیم در هر رهگذار
ما تأسی بر شهیدان می کنیم
چون شهیدان عزم میدان می کنیم
راه حق را در نظر داریم ما
پا به میدان خطر داریم ما
ما خریدار بلای این دریم
ساکنان دائم این سنگریم
راه ما ، راه شهید نینواست
خط ما ، خط حسین و کربلاست
#حاج_محمود_تاری_یاسر
١۴٠١ / ۶ / ٢٨
#مهسا_امینی_رمز
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_رسول_اکرم_ص
تویی ختم رسالت یا محمد
گل بستان عصمت یا محمد
صفا و مهربانی سیره ی توست
در دریای رحمت یا محمد
شده پاینده ای نور الهی
ز تو قرآن و عترت یا محمد
تویی ریشهکن ظلم و تباهی
تویی روح عدالت یا محمد
تویی بنیانگزار عشق و ایثار
شفیع و یار امت یا محمد
میان مسلمین کل عالم
تویی انوار وحدت یا محمد
به دل های تمام شیعیانت
تویی نور محبت یا محمد
نظر داری به حال دوستانت
ز لطف بی نهایت یا محمد
جوانمردی بود شرمنده ی تو
تویی جان فتوت یا محمد
مدینه، ای امید اهل عالم
ز تو دارد شرافت یا محمد
بود ای نور چشم آل عصمت
رضای حق رضایت یا محمد
به راه دین و قرآن و ولایت
تو کردی استقامت یا محمد
ببارد بر سر ما تا به محشر
ز انگشتت کرامت یا محمد
به بازار عمل روز قیامت
کنی از ما شفاعت یا محمد
نما ای صاحب جود و کرامت
به جمع ما عنایت یا محمد
منم امشب گدای خانه ی تو
نظر کن بر گدایت یا محمد
اگر چه دورم از شهر مدینه
دلم کرده هوایت یا محمد
حریم با صفایت غرق در نور
ولی داری تو غربت یا محمد
به شهر توعدوی بی حیایت
شکسته از تو حرمت یا محمد
به یاد غربتت ای جان عالم
بگویم از برایت یا محمد
چرا از مسجد و محراب و منبر
نمیآید صدایت یا محمد
مدینه در غم داغ تو مولا
شده بزم عزایت یا محمد
ز بین مردم نادان یثرب
دگر کردی تو رحلت یا محمد
زدند آتش پس از تو خانه ی وحی
چه گویم زآن حکایت یامحمد
رخ نیلی و پهلوی شکسته
شده اجر نبوت یا محمد
زدند زهرای تو با تازیانه
امان از این مصیبت یا محمد
از این نامردمان، زهرای اطهر
کند فردا شکایت یا محمد
نظر کن بر (رضا) عبد سرایت
که گردیده غلامت یا محمد
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن_علیه_السلام
گرچه خاکی ست، ولی مرقد او کعبه ماست
نام آن گرچه بقیع است، ولی عرش خداست
حرم کرب و بلا، جلوه بیت الحسن است
حسنیّه است به هرجا که حسینیّه به پاست
طالع هر که حسینی ست یقینا حسنیست
که حسین بن علی هم، حسن دوم ماست
حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟
که سر و کار غلامان حسن، با زهراست
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
در دلم شوق ماسوا دارم
میل پرواز تا خدا دارم
سر راه کسی نشسته ام و
دست خالی چو یک گدا دارم
من گدای همیشه محتاجم
تا زمانی که مجتبی دارم
عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم...
من گدای همیشه محتاجم
تا امام چو مجتبی دارم
از مدینه ست، از دعای حسن
من اگر شور کربلا دارم
چشم من بی دلیل ابری نیست
در گلو بغض بی صدا دارم
سینه ام گر گرفته میسوزد
بین این سینه شعله ها دارم
من دچار غم حسن شده ام
غصه دار غم حسن شده ام
درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی...
گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر...
ساکت از ضعف پیکرت هستی
فکر افتادن پرت هستی
دست هایت چقدر می لرزد
در نفس های آخرت هستی
گفته بودی که تشت را ببرد
چقدر فکر خواهرت هستی
تن تو تیر می خورد وقتی
پیش چشم برادرت هستی
تکه ها جگر قسم می خورد
زخمی از داغ مادرت هستی
رفتی و گوشواره باقی ماند
شاهد اشک دلبرت هستی
ماجرای تو مو سفیدت کرد
غربت کوچه ها شهیدت کرد
گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم...
غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است
مادرت بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است
کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد......
بغض خود بشکن خلاصم کن
بغض بی انتها چه سنگین است
زن همسایه سر تکان می داد
دست آن بی حیا چه سنگین است
رفتی آستین به دندانت
گریه بی صدا چه سنگین است
سایه ات بر سر اهالی شهر
مادر این روزها چه سنگین است
کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت،
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭
دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم، ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری
# آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ،
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭
آخ مادر ......
یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ،
روضۀ من همین یه جمله ست ، ها،
اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم
#دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭
گریز
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان،
چقدحساسه نسبت به حسین ع،......
میخوام دلت رو ببرم کربلا ،
با یه جمله خودت میون داره روضه باش......
بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند:
(الهی بشکنه دستِ مغیره)2
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین....
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ذات نیکو (حجـــاب)
اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب میآید برون
اهل صــورت ، عـــــاری از آداب میآید برون
تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــدههـای بلهــوس
گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــواب میآید برون
فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر
در زمسـتان ، پـــای بیجـــوراب میآید برون
چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد
خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب میآید برون
تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه
بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب میآید برون
حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست
زشـترو ، با وسمــه و سرخــاب میآید برون
چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت
بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب میآید برون
غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند
چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب میآید برون
مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان میدهد
قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب میآید برون
آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه
اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب میآید برون
از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال
هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، میآید برون
گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی
بـا هــرآنچــه میکنـد ایجـــاب ، میآید برون
ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی
از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب میآید برون
گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی
از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب میآید برون
شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم
بـا کتــاب و دفتـــر و لب تـــاب میآید برون
عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن
شاعــری ، از خطّــهی "پنجــاب" میآید برون
بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق
آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، میآید برون
عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم
مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب میآید برون
حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه
در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب میآید برون
(ساقیا) آنکس که نوشد بادهای از جام عشق
کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب میآید برون.
#سید_محمد_رضا_شمس_ساقی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#پیامبر_اکرم_صل_الله_روضه
بعد از من ای زهرای من بیمار گردی
از دشمنان من دگر بیزار گردی
اینکه به فکر کوچه های تنگ هستم
در بین کوچه دخترم بی یار گردی
فکری به حال چهره ی نورانیت کن
از ضربه پی در پی اش غمبار گردی
آن که جهان دور سرت می گردد ای جان
بهر جهان چون نقطفه ی پر کار کردی
ای ساقه و ای ریشه ی اصل رسالت
از میوه های داغ و غم پر بار گردی
ای کاش می مردم نمی گفتی پس از من
در پیش چشم امتم هم خار گردی
روی در بیتت تو مسمار ندیدی؟
ای داد من زخمی زآن مسمار گردی
ای جان من بعد من مشغول دفع
ظلم و بلا از حیدر کرار گردی
گر که بخواهی پا شوی از جایت ای جان
با دست خود منت کش دیوار گردی
همچون تمام مردم مظلوم عالم
مظلوم ظلم درهم و دینار گردی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#محکومیت_توهین_به_مقدسات
#پاینده_باد_جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زندۀ این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکۀ آخریم ما
#محمدمهدی_سیار
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah