eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات اى خدائى جمال و جلوهء ذات اى كه هستى تو علّت خِلقت اى وجود تو مايهء بَرَكات سرِ سجّاده در دلِ شب ها بهر همسايه مى بَرى خِيْرات پدر و مادرم فداى تو باد كه پدر گفت: "جانِ من به فدات" فاطمه بر خصائل تو درود فاطمه بر فضائلت صلوات بى وجود تو ما همه مَعدوم با دَمِ تو گرفته ايم حَيات هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد كارِ او راحت است در سَكَرات هر كه در راه تو قدم برداشت پاىِ او مُحكم است در عَرَصات هر كه بر تو سلام مى گويد مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات اى شفاعت كنندهء فردا ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا فاطمه اى حبيبهء داور فاطمه اى بهشتِ پيغمبر بانوى بانوان هر دو جهان مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى دَرْك كرده فقط تو را حيدر به حسين و به زينبين و حسن بهترين ، مهربانترين مادر اى به وصفِ تو سورهء انسان اى به مدحِ تو سورهء كوثر من گنهكارم و پشيمانم اى كه هستى شفيعهء محشر نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز چادرت مى شود مسلمانْ ساز اى كرامت هميشه عادتِ تو اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو به نمازت خداىْ فَخْر كند عرشيان عاشقِ عبادت تو اى تو تنها مُدافعِ مولا جانْ فداىِ تو و رشادت تو دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى كور شد چشمش از حسادت تو من سِيَه پوشِ ماتمت هستم آمدم تا كه در شهادت تو بر غروبِ مدينه گريه كنم بر جراحاتِ سينه گريه كنم ياس بودى و أرغوان گشتى اى بهارِ على خزان گشتى اى رُخَت ماهِ آسمانِ على پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود كه تو در كوچه نيمه جان گشتى قَدْرِ تو خاكيان ندانستند عازمِ روضهء جَنان گشتى صبر مبهوت مانده از صبرت سينهء عاشقان بُوَد قبرت @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند نافله خواندی نشسته آهِ حیدر شد بلند باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود ای کسی که پیش پای تو پیمبر شد بلند از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
banifatemeh-zamine_4.mp3
1.67M
به در بگو دیوار بشنوه این روضه رو صد بار بشنوه ضربان قلب محسن و خدا کنه مسمار بشنوه تو خونه ریختن بی اجازه منو ببخشید روضه بازه اومده فضه واسه تشییع جنازه گُر گرفته چادرِ فاطمه، وای وای وای به زمین که می خوره فاطمه، وای وای وای نفسش می بُره فاطمه، وای وای، وای اونی که آتیش تو مُشتشه یه لشکر از هیزم پُشتشه یه جوری زد که در بشکنه فاطمه تو خونه اش کُشته شه چادر زهرا رو زمینه کی فکر می کرد که تو مدینه فاطمه پهلوش بشکنه حیدر ببینه پشت در اِنقده فریاد زدن، وای وای واي مادر و تا که در افتاد زدن، وای وای واي سر مادر حسین داد زدن، وای وای وای اینا می خوان زهرا خسته شه تا دستای مولا بسته شه تو کوچه ها قنفذ اومده اون چیه که توی دستشه تاریخ گواهه این مَصافه سند برا این اعترافه کُشتنِ زهرا گردن ضرب غلافه کوچه ها شده عجب مقتلی، وای وای وای فاطمه رسید به مولا ولی، وای وای وای زدنش جلو چشای علی، وای وای وای @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
⚫️ چند خط روضه ... کسی در سن هجده سالگی پهلو نمی گیرد کسی در خانه اش از محرم خود رو نمی گیرد جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی خواهد و تا برخواست از جا دست بر زانو نمی گیرد ولی زهرای من این روزها یک دست بر پهلو دگر  با مردم اهل مدینه  خو نمی گیرد به دستی می کشد بر گیسوی طفلان خود شانه به دست دیگر اما موج را از مو نمی گیرد 🖤🖤🖤🖤🖤 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
فاطمیه آمده آن همدم و مونس کجاست؟ شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟ در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست؟ 🖤🖤🖤🖤🖤 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5915604459899063398.mp3
709.8K
‍ ‍ ‍ 🏴🏴🏴🏴🏴 اگه دردم یکی بودی چه بودی اگه غم اندکی بودی چه بودی ای وای‎ ای وای ای وای ببالینم طبیبی یاحبیبی‎ ‎ ازاین هردویکی بودی چه بودی‎ ‎ یا زهرا یا زهرا... (قمر از ابر غم باشد سیه پوش)۲ چراغم کرد سوسو گشته خاموش، تااومد بدن راتوقبربذاره گفت:زمین ازاین بدن چیزی نمانده😭 زمین ازاین بدن چیزی نمانده، بگیرای قبر جان من درآغوش، تااومدبدن راتوقبربذاره، یه وقت دیددوتا دست، شبیه دستای پیغمبر‎) ‎ص) از قبر بیرون اومد کنایه ازاین که علی امانت منوبه من برگردون،😭 جاداره بگه علی 9سال پیش این امانتو به تودادم پهلوش شکسته نبود، بازوش ورم کرده نبود، 🏴 یازهرا‎.... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خبرآمدکه دگربال وپری سوخته شد وسط شعله آتش جگری سوخته شد خبرآمدکه سری روی تنی افتاده وای بین درودیوار بدنی افتاده خبرآمدگل خون است روی پیرهنش شاهداین ماجرا درکوچه هاشد حسنش خبرآمدکه دگربال و پری سوخته شد وسط,شعله ی آتش جگر ی سوخته شد خبر آمدکه ز تب کردن و بیمار شدن خسته شد فاطمه از این همه سربار شدن خبرآمدکه تنی سوخت و تب دار شده خسته ازخستگی و دست به دیوار شده خبرآمدکه دگرشانه ز دستش افتاد خبرآمدکه همه هست علی رفت به باد خبرآمدکه دگر آب شده بال و تنش مثل تصویر شده جمله تمام بدنش کن حلالش به جزاین حرف نباشد "سخنش باید آماده کند بهر تو تنها کفنیش خبرآمدنیمه شب دفن شده یاس نبی شده درخاک گل باغ پراحساس نبی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
لحظه ای فکر بکن جای حسن هستی تو مادرت را جلوی چشم تو سیلی بزنند مادرت روی زمین ناله کند، گریه کند و ارازل به تو و مادر تو خنده کنند ☘اللهّم عجل لولیک الفرج ☘ @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
الله_علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
✍حاج ولی الله کلامی زنجانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زهرا گئدوب الیمدن غمخواریم ئولدی یارب درمان دالیجا گزدیم بیماریم ئولدی یارب ای یاریم الله الله دلداریم الله الله مندن بیری سوروشمور گل تک ندن سارالدون آیا سنه نه گلدی اوچ دورت گونه قوجالدون حکمت سنوندی الله باشیم بلایه سالدون سن وئرمیشیدون آخر سنده الیمدن آلدون دوشمنلریم سووندی چون یاریم ئولدی یارب بیر دردیدور بو هجران الده دواسی یوخدی بو غملی روزگارین حسن و صفاسی یوخدی وار دورت بالام ائویمده عشرت اساسی یوخدی ناز ئورگنوبدی زینب افسوس آناسی یوخدی دل داغلیام، بو غمده دلداریم ئولدی یارب غسلین وئرنده لوح آمالی پاره گوردوم تردیده دوشدوم اول باخدوم دوباره گوردوم پوشیده ساخلامیشدی من آشکاره گوردوم ایکاش گورمییدیم جسمینده یاره گوردوم ایوای آشنایِ اسراریم ئولدی یارب اولموشدی بسکه زهرا طاها غمینده مضطر روح الامین گلردی دیدارینه مکرر دای فاطمه ئولندن گلمور او پیک داور گلسه گورر قالوبدی منزلده خالی بستر دردانه ی رسول مختاریم ئولدی یارب با اینکه قونشولار چوخ ووردی اونا کنایه همسایه لردن امّا هیچ ائتمدی گلایه دوزدی به جای نفرین آچدی دلین دعایه سکناسی بیت الاحزان اولدی بدون سایه جاندان دویوب انیس اذکاریم ئولدی یارب یارب نولوردی زهرا اوچ آیدا ساق قالیدی راحت دوروب حسینون قول بوینونا سالیدی محسن صود ایستینده آغوشینه آلیدی گهواریه سالیدی بیر لای لای چالیدی گل صولدی باغبان گلزاریم ئولدی یارب یاندی قاپوم او گون که اوت چیخدی آسمانه قوللاری مرتضانین باغلاندی ریسمانه زهرا او حالدا ائتدی جانین سپر بو جانه گل پیکرین گوورتدی آثار تازیانه قول سیندی پاسدار درباریم ئولدی یارب صولدی گولوم باغیمدا دورت نازلی بلبل آغلار بلبل لره بقیعده مدفون اولان گول آغلار گول عاشقی گولنمز هر نه دئسن گول آغلار بو غصه دن 《کلامی》 باشه سپر کول آغلار شیرین زبان و شیرین گفتاریم ئولدی یارب @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسم کردن از روی ناچاری بس است لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟ جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است *برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..* ای‌شکسته بال پس کی استراحت میکنی هر زمان که‌پا شدم دیدم‌تو بیداری، بس است این‌طرفداری از من کار دستت داده است بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف زندگی‌کردن برای من بس است، آری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بی‌بی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا .. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah