#فاطمیه
فاطمیه آمده آن همدم و مونس کجاست؟
شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا
تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست؟
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🖤🖤🖤🖤🖤
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5915604459899063398.mp3
709.8K
#ایام_فاطمیه
#دشتی
#مداح_حاج_مهدی_سلحشور
🏴🏴🏴🏴🏴
اگه دردم یکی بودی چه بودی
اگه غم اندکی بودی چه بودی
ای وای ای وای ای وای
ببالینم طبیبی یاحبیبی
ازاین هردویکی بودی چه بودی
یا زهرا یا زهرا...
(قمر از ابر غم باشد سیه پوش)۲
چراغم کرد سوسو گشته خاموش،
تااومد بدن راتوقبربذاره
گفت:زمین ازاین بدن چیزی نمانده😭
زمین ازاین بدن چیزی نمانده،
بگیرای قبر جان من درآغوش،
تااومدبدن راتوقبربذاره،
یه وقت دیددوتا دست،
شبیه دستای پیغمبر) ص) از قبر بیرون اومد
کنایه ازاین که علی
امانت منوبه من برگردون،😭
جاداره بگه علی 9سال پیش
این امانتو به تودادم پهلوش
شکسته نبود،
بازوش ورم کرده نبود،
🏴 یازهرا....
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
خبرآمدکه دگربال وپری سوخته شد
وسط شعله آتش جگری سوخته شد
خبرآمدکه سری روی تنی افتاده
وای بین درودیوار بدنی افتاده
خبرآمدگل خون است روی پیرهنش
شاهداین ماجرا درکوچه هاشد حسنش
خبرآمدکه دگربال و پری سوخته شد
وسط,شعله ی آتش جگر ی سوخته شد
خبر آمدکه ز تب کردن و بیمار شدن
خسته شد فاطمه از این همه سربار شدن
خبرآمدکه تنی سوخت و تب دار شده
خسته ازخستگی و دست به دیوار شده
خبرآمدکه دگرشانه ز دستش افتاد
خبرآمدکه همه هست علی رفت به باد
خبرآمدکه دگر آب شده بال و تنش
مثل تصویر شده جمله تمام بدنش
کن حلالش به جزاین حرف نباشد "سخنش
باید آماده کند بهر تو تنها کفنیش
خبرآمدنیمه شب دفن شده یاس نبی
شده درخاک گل باغ پراحساس نبی
#آرمین_غلامی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_حضرت_زهرا_س
لحظه ای فکر بکن جای حسن هستی تو
مادرت را جلوی چشم تو سیلی بزنند
مادرت روی زمین ناله کند، گریه کند
و ارازل به تو و مادر تو خنده کنند
☘اللهّم عجل لولیک الفرج ☘
#حسین_گرایی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#غزل_مصیبت_شام_غریبان_حضرت_زهرا_سلام_ الله_علیها
نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت
شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت
کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت
بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت
دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد
تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت
کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی
تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت
جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا
جای تاول ها بماند کُشت من را در برت
دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ
حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت
کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود
تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت
#فاطمیه
#مجتبی_صمدی_شهاب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شهادت_حضرت_فاطمه_س
#زبانحال_حضرت_علی_ع
✍حاج ولی الله کلامی زنجانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زهرا گئدوب الیمدن
غمخواریم ئولدی یارب
درمان دالیجا گزدیم
بیماریم ئولدی یارب
ای یاریم الله الله
دلداریم الله الله
مندن بیری سوروشمور
گل تک ندن سارالدون
آیا سنه نه گلدی
اوچ دورت گونه قوجالدون
حکمت سنوندی الله
باشیم بلایه سالدون
سن وئرمیشیدون آخر
سنده الیمدن آلدون
دوشمنلریم سووندی
چون یاریم ئولدی یارب
بیر دردیدور بو هجران
الده دواسی یوخدی
بو غملی روزگارین
حسن و صفاسی یوخدی
وار دورت بالام ائویمده
عشرت اساسی یوخدی
ناز ئورگنوبدی زینب
افسوس آناسی یوخدی
دل داغلیام، بو غمده
دلداریم ئولدی یارب
غسلین وئرنده لوح
آمالی پاره گوردوم
تردیده دوشدوم اول
باخدوم دوباره گوردوم
پوشیده ساخلامیشدی
من آشکاره گوردوم
ایکاش گورمییدیم
جسمینده یاره گوردوم
ایوای آشنایِ
اسراریم ئولدی یارب
اولموشدی بسکه زهرا
طاها غمینده مضطر
روح الامین گلردی
دیدارینه مکرر
دای فاطمه ئولندن
گلمور او پیک داور
گلسه گورر قالوبدی
منزلده خالی بستر
دردانه ی رسول
مختاریم ئولدی یارب
با اینکه قونشولار چوخ
ووردی اونا کنایه
همسایه لردن امّا
هیچ ائتمدی گلایه
دوزدی به جای نفرین
آچدی دلین دعایه
سکناسی بیت الاحزان
اولدی بدون سایه
جاندان دویوب انیس
اذکاریم ئولدی یارب
یارب نولوردی زهرا
اوچ آیدا ساق قالیدی
راحت دوروب حسینون
قول بوینونا سالیدی
محسن صود ایستینده
آغوشینه آلیدی
گهواریه سالیدی
بیر لای لای چالیدی
گل صولدی باغبان
گلزاریم ئولدی یارب
یاندی قاپوم او گون که
اوت چیخدی آسمانه
قوللاری مرتضانین
باغلاندی ریسمانه
زهرا او حالدا ائتدی
جانین سپر بو جانه
گل پیکرین گوورتدی
آثار تازیانه
قول سیندی پاسدار
درباریم ئولدی یارب
صولدی گولوم باغیمدا
دورت نازلی بلبل آغلار
بلبل لره بقیعده
مدفون اولان گول آغلار
گول عاشقی گولنمز
هر نه دئسن گول آغلار
بو غصه دن 《کلامی》
باشه سپر کول آغلار
شیرین زبان و شیرین
گفتاریم ئولدی یارب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟
جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است
من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است
*برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..*
ایشکسته بال پس کی استراحت میکنی
هر زمان کهپا شدم دیدمتو بیداری، بس است
اینطرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف
زندگیکردن برای من بس است، آری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
#علی_اکبر_لطیفیان
چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بیبی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا ..
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مناجات_با_امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
الا،که صاحب عزای تمام غم های
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
*مولا ی من...*
برای ،گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی
*ای آقا ....آقا جان ....آقای من....*
کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....*
کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*آقاجان*
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
*خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....*
الا ای چاه یارم را گرفتن
*با من میگی*
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
میان کوچه ها ........
*این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست .....
آی .....
وای.....
حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah