🏴صلیاللهعلیکِیافاطمهالزهرا(س)🏴
خیمهای روی جهان کردهست برپا چادرش
میرســانــد روزی دنـیـــای مــا را چادرش
روزی اهل زمین تنها نه از این چادر است
شــد زیـارتـگـــاه اهـــل آسمانـــها چادرش
میتکانــد چــادرش را، بــر تـمام سفــرهها
اوج بخشش را نشان داده به دریا چادرش
بــال در بــال ملائــک فــرش راه او شده
تا که بر روی زمین یک آن مبادا چادرش...
شــور بــاران دعایــش شامــلِ همسایهها
عطر جنت داده برگلهای صحرا چادرش
نیست جای ناامیدی در حریم لطف حق
کرده اسبــاب شفــاعــت را مهیا چادرش
هیــچ درمانی نمیخواهم بـرای دردها
دردها را میکنــد وقتی مداوا چادرش
قصـهی این غصـه را از مـادرم آموختم
او برایم خیمه زد در کودکی با چادرش
مادرم میگفت از غیــرت که مولایم حسن
جان سپر میکرد پیش مادرش تا چادرش
آه از روزی که زهــــرا پشــت در افتــاده بود
خاکی و خونین، چه میبینم، خدایا چادرش
فاطمه رفت است اما بیتالاحزانش به پاست
بوســهبــــاران میشود با یــــاد زهرا چادرش
فاطمــه رفته است اما بر سر سجادهاش
بسته قامت دختــری مانند او با چادرش...
#احمد_رفیعی_ورد_نجانی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5859370719380504737.mp3
864.2K
#زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در فراق مادر بزرگوارشان
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند..
الهی آنـامــــدان ، اوزولـدی الیم
بوهجران غمیندن نجه دینجلیم
اورک دولدی یا رب،یتیم اولدی زینب،آخار گوز یاشیم
توکر اشک حسرت،دییَر وامصیبت،حسین قارداشیم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مدینه بوغمده سیه پوش اولوب
الهی وفا شـمعی خاموش اولوب
آنام مُحسنیله هـم آغوش اولوب
باتوب ماه عصمت،معین ولایت،آخار گوز یاشیم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آناسیزلارین قلبـی سوزان اولار
اذان وقتـی حالی پریشان اولار
آنام گلمســه بو اورک قان اولار
قالوب جانمازی،منه سوز و سازی،آخار گوز یاشیم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حســـین سسلیَنده دوراردی آنام
باشی اوسته خیمه قوراردی آنام
او رخســاره بوســه وراردی آنام
دییَردی گُلوم یات،آناوی آز آغلات،آخار گوز یاشیم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آنام سالدی الله گوزوندن منی
الیمدن چخـــوب رشتۀ دامنی
نشـــــانه منــه قالدی پیراهنی
اورکده فغان وار،بو کوینکده قان وار،آخار گوز یاشیم
#استاد_کلامی_زنجانی
#حاج_سیّد_محمّد_عاملی_اردبیلی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5796504394010726591.mp3
10.63M
#رجز_فاطمیه
#امام_زمان_عج
یالثارات الحسین؛
شعار ما وقت ملاقات حسین
یالثارات الحسین؛
ظهور مهدیست از آیات حسین
یالثارات الحسین؛
آمده در مدح و مقامات حسین
تویی تو مایۀ مباهات حسین
با تکبیر منتقم
با شمشیر منتقم
دنیا میشود پر از
نعرۀ فاتحانۀ عالمگیر منتقم
العجل؛ چشم زهرا به شمشیر علیست
العجل؛ در گلوی تو تکبیر علیست
العجل العجل العجل
میرسد از راه دعا منتقم خون خدا
جاده به جاده میرود تا برسد به کربلا
#حمید_رمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ahmadi-shoor.mp3
1.48M
#نوحه_سینه_زنی_و_توسل_به_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
تو عزا بودم
به خدا من دل نگرونِ مرتضی بودم
بی هوا خوردم
اولین سیلی رو من از شعله ها خوردم
آسمون نمی بارید، کوچه ها پر از مه شد
پیش من غرورِ حسن، زیر دست و پا له شد
شعله پا شد از جا و دست به چادرم انداخت
بی حیا طنابش رو، دست شوهرم انداخت
پَره معجرم سوخت، همه پیکرم سوخت
الهی که خیر نبینن، دلِ شوهرم سوخت
شعله ور بودم
میدونستن بی معرفتا پشت در بودم
در خطر بودم
چل تا مردِ بی حیا و یک نفر بودم
خونمو توی شهرم، رو سرم خراب کردن
من رشید بودم اما، پیکرم رو آب کردن
شوهرم رو بردند وخونه ام و بهم ریختن
بالم و شکستند و لونه ام و بهم ریختن
چشام هی می باره، تمومی نداره
چش رو هم میذارم اگه غمِ مُحسنم بذاره
بالمو بستم
دو سه ماهی میشه که دیگه از هم خستم
سینه پر درده
نفس از سینه میره و برنمیگرده
زینبم که بیداره، توی تب که میسوزم
پیرهن حسین و با، آه و گریه میدوزم
میبینم غروبی که، زینبم پریشانه
پیرهن حسینم نیست، روی خاکا عریانه
دیده هام یه دریاست، فکر روز فرداست
کاش نباشم اون لحظه که تنش زیر سُم اسباست
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#كربلايي_محمدجواد_احمدی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محاوره
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ الْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا
راز آئینه رو برملا نکن
خودتو این همه جابجا نکن
الهی درد و بلات به جون من...
در خونه رو تو دیگه وا نکن
یعنی میشه دوباره صدام کنی
از دل این همه غم رهام کنی
اینقَدَر به دندههات فشار نیار...
نفست در نمیاد سلام کنی
زندگیمون داره زیر و رو میشه
بودنت داره یه آرزو میشه
زینبت رو تا میرم آروم کنم...
گریهی حسین تو شُرو میشه
گرد غم نشسته روی دامنت
چه بساطی شده جارو کردنت
دیگه جون مرتضی زمین نخور
بخدا داره میبینه حسنت
بغض چشمای ترت کشته منو
زخمای بال و پرت کشته منو
اشکِ بندِ رختِ خونه دراومد
شُستشوی بسترت کشته منو
داغ حیدرِ تو غربتش شده
همه جا نَقلِ مصیبتش شده
دلِ رفتنِ به مسجد ندارم...
قاتلت امامجماعتش شده
زخم بازوت دلمو تکون میده
عطر پیرهنِ تو بوی خون میده
منو هرجا میبینه قنفذِ پست
غلاف شمشیرشو نشون میده
مگه حرمتت حریم حج نبود؟!
کاشکی دشمن تو اهل لج نبود
لااقل گیر نمی کردی پشت در...
کاشکی میخِ گُر گرفته،کج نبود
لب من باید خدا خدا بگه
دردِ دلهاشو توو ربّنا بگه
حسرتش علی رو داره میکُشه
محسنم نشد یه بار بابا بگه
دلمو عذابِ بی اموون نده
به من اسباببازیشو نشوون نده
لالایی خوندتو عرشو سوزوند...
اینقَدَر گهوارهاشو تکوون نده
#بردیا_محمدی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5902196057332253994.mp3
7.6M
ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم
محبان تو هستیم
نظر کن ز عنایت ، به فردای قیامت
در معرکه ی عشق تو ما مرد جنونیم
همه فاطمیونیم
به دنبال شهادت ، فدایی ولایت
در عشق علی سینه سپر تا دم آخر
تویی حافظ حیدر
خروش تو در این راه ، علیاً ولی الله
دست همه بر چادر تو در صف محشر
به قربان تو مادر
اگر توبه شکستیم ، به امید تو هستیم
ای روح علی جان نبی، ام ابیها
تویی حضرت زهرا
فدای تو پیمبر ، به قربان تو حیدر
ای راضیه و مرضیه و کوثر و طاها
تویی عصمت کبری
پناه همه عالم ، تویی فاطمه جانم
ماییم فدای حرم زینب کبری
به فرمان تو زهرا
همه بنده ی عشقیم ، نگهبان دمشقیم
نوحه ما و همه این سلاما
نثار روح همه پیر غلاما
قال رسول الله نور عینی
حسین منی انا من حسینی.
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شهادت_حضرت_زهرا_س
بوسه بر نامش زد و با جان و دل تعظیم کرد
ماتمش رخت عزا را بر تنِ تقویم کرد
زنده شد عیسی کنارِ ذکرِ یازهرایِ(س) ما
حضرت مریم به اسم اعظمش تعظیم کرد
دست تاریخ آمد و در کوچه ای غربت کشید
شهر را با مردمانِ بی وفا ترسیم کرد
مهربانی های بی حدّ و حسابش عاقبت
جملهٔ «ألجار ثمّ الدار» را تنظیم کرد
اولین نان تنور خانه اش را فاطمه(س)
پخت و بین تک تکِ همسایه ها تقسیم کرد
وای از قوم نمک نشناس! آنکه جای حق
یاورِ باطل شد و دل را به او تسلیم کرد
مکرِ شورای سقیفه کار دستِ شیعه داد
مرتضی(ع) را از خلافت سالها تحریم کرد
گفت بر آتش بسوزان «چادر» و «در» را سریع
بی حیا مزد رسالت را چنین تفهیم کرد
در حمایت از علی(ع)زهرا(س)گذشت از هرچه داشت
محسنِ(ع)شش ماهه اش را پشت «در» تقدیم کرد!
#مرضیه_عاطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شهادت_حضرت_زهرا_س
دنیا به چشمش از تو بهتر را نخواهد دید
عالم دگر مثل تو دلبر را نخواهد دید
دیگر علی بعد از تو روز خوش نخواهد داشت
دیگر کسی لبخند حیدر را نخواهد دید
با حافظ قرآن بگو فکر کفن باشد
از صبح فردا روی کوثر را نخواهد دید
آری حسن دلخوش به غسل نیمه شب بود
میگفت علی بازوی مادر را نخواهد دید
حیدر سه دفعه تا در خانه زمین افتاد
مردی چنین در شعله همسر را نخواهد دید
هرکس تورا رنجاند بانو مطمئن باشد
روز جزا روی پیمبر را نخواهد دید
#محمود_یوسفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#اتصال_روضه_های_مدینه_به_کربلا
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#شهادت_امام_حسین_ع
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخ در بر سینهی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
#علی_سلیمیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضۀ_مادر
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضۀ مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت
میخ در بر سینۀ پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
#علی_سلیمیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید
از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید
از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی امروز در ایران
سید علی ها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد
چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشین اش منبر مسجد
با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعا
مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کوله بارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
#علیرضا_خاکساری
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
دوباره شَب شُد و چَشمانِ ماه بیدار است
دوباره شَب شُد و دل، تَنگِ دیدنِ یار است
سَرِ مَزارِ تو می آیم و زِ طِفلانَم
نَهان نِمودنِ این راز، سَخت و دُشوار است
زِ جای خیز، که حیدر رِسیده زَهرا جان
زِ جای خیز، که اَکنون زَمانِ دیدار است
زِ زیرِ خاک، بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم
بِبین که دیده ی مَن، بی حُضورِ تو تار است
حَسَن هنوز اَز آن روزِ تَلخ بَدخواب اَست
به این قَبیل مُصیبات، عَلی گِرِفتار است
هَنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد
هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است
برای مَرگِ علی گِریه ی تو کافی بود
وَلی هَنوز مَدینه به فکرِ آزار است
تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند!
بِبین چِگونه عَلی را، فَلَک هَوادار است
به روی دوش گُذارم، غَمِ تو را زَهرا
میانِ شَهر، که این داغ را خَریدار است؟
تو زیرِ خاکی و حِیدَر غَریب تر اَز پیش
کِنارِ قَبرِ تو چَشمَش، چو اَبرِ پُر بار است
دوباره شَب شُده زَهرا، بِخواب آسوده
سه ماه می شَوَد این چَشمِ خَسته بیدار است
#رضا_رسول_زاده
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah