eitaa logo
سید محمد جواد سید شبیری
969 دنبال‌کننده
607 عکس
74 ویدیو
77 فایل
کانال شخصی حجةالاسلام سیدمحمدجواد سیدشبیری(مشهد) شامل محتوای سخنرانی، مباحث حدیثی و مناسبتی مرتبط با معارف اهل البیت(علیهم السلام) ارتباط با بنده👇 @smjssh ارسال پیشنهادات، مطالب جدید و مفید👇 @rejal_admin تبلیغ👇 @Admin_rejal مدیریت کانال👇 @rejal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ در واپسین روزهای عمر رسول خدا... 1️⃣ کسی حق تخلف از لشکر اسامه را ندارد... 👊🏻 صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اصرار دارد کسی از لشکر اسامه سرپیچی نکند. 💢 لشکر در خارج اردو زده، پيامبر اکرم به «قيس بن سعد» و «حباب بن منذر» و گروهى از دستور داد به اردوگاه بروند و به او بگويند پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، اجازه‌ی تخلّف و بازگشت نمى‏‌دهد و هر چه زودتر بايد حركت کنید. 🖐🏻 ...قيس و حباب نزد بازگشتند و خبر حركت لشكر را به او گزارش كردند؛ ولى پيامبر اکرم فرمود: لشكر هنوز از جاى خود حركت نكرده است...! 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ 2️⃣ «أَنْ تَخْلُوَ الْمَدِينَةُ مِنْهُمْ....» ❇️ صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌خواست کسی از منافقین در مدینه نباشد تا امر ولایت علیه‌السلام تثبیت شود. 🔰 حذيفه گويد: (در بستر بيمارى) پيامبر صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم افرادی را كه بر عداوت با علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بودند و اصرار مى‏‌ورزيدند و گروهى از طلقاى منافق كه نزديک به چهار هزار نفر مى‏‌شدند، جمع كرد و اسامه را بر آنان امير كرد و دستور داد به سمت شام از شهر خارج شوند. ✋🏼 عرض كردند: يا رسول الله! ما تازه از سفر بازگشته‏‌ايم، اجازه بده چند روز كارهاى شخصى را انجام بدهيم. 💢 پيغمبر اجازه داد به مقدارى كه كارهاى لازم را انجام دهند در شهر بمانند و از سوى ديگر به اسامه دستور داد در بيرون شهر اردو بزند تا در آنجا منتظر آمدن ديگران بماند و پيغمبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله خواست با اين كار مدينه از وجودشان خالى شود و كسى از منافقين در آنجا نماند. ♨️ اين گروه همچنان در مدينه ماندند و پيامبر خدا بارها دستور خروج مى‏‌داد تا به اسامه ملحق شوند و به سوى محل مأموريت خود حركت كنند. ⚫️ در اين موقع، بيمارى پيامبر صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم شدّت يافت؛ وقتى اين امر را مشاهده كردند، به توطئه روى آوردند تا از مدينه بيرون نروند. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸‌، ص۱۰۷ 3️⃣ «قَدْ نَزَلَتْ بِالْإِسْلَامِ نَازِلَةٌ وَ فِتْنَةٌ عَظِيمَةٌ مِنَ الْفِتَنِ...» ✋🏾 بلال اذان گفت... 🍂 عايشه صهيب را نزد پدرش فرستاد و گفت: بيمارى صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم شدّت يافته و عليه‌السّلام سرگرم پرستارى از اوست؛ تو بر مردم نماز بگذار تا براى آينده، حجّتى داشته باشى! ⚫️ مردم در مسجد طبق معمول منتظر ورود پيامبر اکرم و احيانا على عليه‌السّلام بودند كه ابى‌بكر وارد شد و گفت: پيغمبر دستور داده با مردم نماز بگذارم. 👈🏼 يكى از اصحاب گفت: تو در لشكر اسامه بودى، گمان نمى‏‌كنم كسى تو را امر به نماز كرده باشد. ☝🏾 مردم به بلال پيشنهاد كردند كه از پيامبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله اجازه بگيرد... 📛 وقتى بلال جريان را به عرض پيامبر رساند، فرمود: مرا به مسجد ببريد؛ سوگند به خدا ‏‌اى براى اسلام روى داد. ❇️ سپس با همان حال بر على عليه‌السّلام و فضل تكيه داد و پاهايش روى زمين كشيده مى‏‌شد، تا به رفت... 📿 رداى ابى‌بكر را گرفت و او را كنار زد و در حال نشسته با مردم نماز خواند و بلال تكبير مى‏‌گفت... 📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۲، ص۳۳۹ 4️⃣ توطئه آغاز شد... 💢 علیرغم تاکید صلی‌الله‌علیه‌وآله به خروج افراد از مدینه و پیوستن به ، افرادی نزد اسامه رفتند و گفتند: الآن ‏خروج ما مصلحت نيست و نمى‏‌توانيم مدينه را خالى كنيم، بهتر است در آنجا بمانيم. ⁉️ اسامه گفت: چرا؟ 🍂 گفتند: چون صلّى‌الله‌علیه‌وآله بيمار است و بيماريش به مرحله‌ی خطر رسيده و اگر در شهر نمانيم، مسائلى روى مى‏‌دهد كه نمى‏‌توان بعدا به اصلاح آنها اقدام كرد؛ پس منتظر مى‏‌مانيم تا وضعيّت پيامبر مشخص گردد و بعد حركت مى‏‌كنيم. 🔎 حذيفه گويد: اين گروه، افرادى را فرستادند تا كم و كيف حال پيامبر را به آنها گزارش نمايد. ♨️ مخفيانه نزد عايشه رفتند و او گفت: حال پيامبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله وخيم است؛ شما در همان‌جا بمانيد تا خبر را ساعت به ساعت برايتان گزارش كنم. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ 5️⃣ شرّ عظیم وارد مدینه شد... ⚫️ بيمارى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شدّت پيدا كرد. 🌃 عايشه «صهيب» را فرستاد تا به ابى‌بكر گزارش كند كه ديگر اميدى به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله باقى نمانده و بهتر است مخفيانه به مدينه بياييد؛ لذا گروهی از منافقان، شبانه وارد مدينه شدند. ♨️ پيغمبر فرمود: ديشب حادثه‌ی بزرگى در شهر واقع شد. ⁉️ پرسيدند: چه حادثه‏‌اى؟ 📛 فرمود: گروهى از لشكر اسامه بازگشتند و بدانيد كه من از آنها بيزارم. ⚠️ و سه بار اين جمله را تكرار كرد: واى بر شما! جيش اسامه را حركت دهيد. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ ◼️ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
پاداش محبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام محمد بن وليد کرماني می‌گويد: به عرض کردم: دوستان شما را بابت محبتی که به شما دارند چه پاداشی است؟ حضرت فرمود: عليه‌السلام خدمتکاری داشت که روزی هنگامی که امام به رفته بود به نگاهبانی استر نشسته بود. (در همان زمان) عده‏‌ای از به ديدن امام آمدند. يکی از آنها به خدمتکار گفت: من مال و ثروت زيادی در خراسان دارم. برو از امام اجازه بگیر و جای خودت را با من عوض کن؛ هر چه من دارم از آن تو و اين نگهبانی استر امام از آن من. خدمتکار خرسند از اين پيشنهاد، گفت: بگذار از امام رخصت بگيرم. سپس پيش امام آمد و عرض کرد: فدايتان شوم اگر خداوند خيری‌ برای من پيش آورده باشد، شما از آن ممانعت می‌کنيد؟ امام فرمود: من که خود به تو می‌کنم، چگونه ممکن است مانع احسان ديگران شوم؟ خدمتکار پيشنهاد را عرض کرد و از امام رخصت رفتن گرفت. امام فرمود: اگر تو از مصاحبت ما سير شده‌ای و او به اين مصاحبت راغب است، او را به جای تو قبول می‌کنيم. خدمتکار، خرسند از اين رخصت، برخاست که برود. امام او را صدا کرد و فرمود: از آنجا که مدت مصاحبت ما با هم زياد بوده است، دوست دارم تو را نصيحتی کنم و آن‌گاه انتخاب را به خودت واگذارم. خدمتکار عرض کرد: بفرماييد. امام فرمود: روز قيامت، به چنگ می‌زند، به نور رسول‌الله متوسل می‌شود و به نور اميرالمؤمنين و ایشان با به نور ائمه وارد می‌شوند. خدمتکار پس از شنيدن اين سخن امام عرض کرد: يابن رسول‌الله! من در خدمت شما می‌مانم و را بر دنيا بر می‌گزينم. خدمتکار وقتی برگشت مرد خراسانی از حال او ماجرا را دريافت، گفت: برگشتی ولی نه با آن حال که رفته بودی. خدمتکار، فرمايش امام و علت انصراف خود را براي مرد خراسانی باز گفت. علیه‌السلام، اما از و آن مرد خراسانی تقدير کرد و دعايش فرمود و هزار دينار نيز به خدمتکار فهيم خود هديه کرد. محمد بن وليد کرمانی می‌گويد: به امام جواد عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در نبودند،‌ دوست داشتم مدت زیادی در خدمت شما می‌بودم. امام جواد فرمودند: من هم علی‌رغم اندوه دوری با رفتنت موافقم. محمدبن ولید می‌گوید پولی را که متعلق به خود حضرت بود به ایشان تقدیم کردم. حضرت فرمودند پیش خودت بماند. عرض کردم: اجازه بدهيد باشد. امام با لبخندی شيرين فرمودند: بردار! به آن احتياج پيدا می‌کنی‌. وقتي به بازگشتم، ديدم که بخش بزرگی از دارايی‌ام از بين رفته است و به آن پول محتاج شده‌ام. بحارالانوار،ج۵۰ ص۸۸ https://t.me/shobeiri http://eitaa.com/shobeiri
💬 (ص) فرمود: اگر مردی راضی شود به اینکه کرده از خانه خارج شود است و اگر کسی این مرد را بی غیرت بنامد گناهی نکرده است و هنگامی که آرایش کرده و از خانه اش خارج شود و شوهرش به این عمل رضایت دهد، باهر قدمی که زن بردارد برای شوهر او خانه ای در جهنم ساخته می شود. 📚بحار الانوار، ج 103، ص 249 📚سفينة البحار، ج 2، ص 586 عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِذَا أُغِيرَ الرَّجُلُ‌ فِي أَهْلِهِ‌ أَوْ بَعْضِ‌ مَنَاكِحِهِ‌ مِنْ‌ مَمْلُوكِهِ‌ فَلَمْ‌ يَغَرْ وَ لَمْ‌ يُغَيِّرْ بَعَثَ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ إِلَيْهِ‌ طَائِراً يُقَالُ‌ لَهُ‌ الْقَفَنْدَرُ حَتَّى يَسْقُطَ عَلَى عَارِضَةِ‌ بَابِهِ‌ ثُمَّ‌ يُمْهِلَهُ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً ثُمَّ‌ يَهْتِفَ‌ بِهِ‌ إِنَّ‌ اللَّهَ‌ غَيُورٌ يُحِبُّ‌ كُلَّ‌ غَيُورٍ فَإِنْ‌ هُوَ غَارَ وَ غَيَّرَ وَ أَنْكَرَ ذَلِكَ‌ فَأَنْكَرَهُ‌ وَ إِلاَّ طَارَ حَتَّى يَسْقُطَ عَلَى رَأْسِهِ‌ فَيَخْفِقَ‌ بِجَنَاحَيْهِ‌ عَلَى عَيْنَيْهِ‌ ثُمَّ‌ يَطِيرَ عَنْهُ‌ فَيَنْزِعُ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ مِنْهُ‌ بَعْدَ ذَلِكَ‌ رُوحَ‌ الْإِيمَانِ‌ وَ تُسَمِّيهِ‌ الْمَلاَئِكَةُ‌ الدَّيُّوثَ‌. 📚 الکافي (اسلامیه)، جلد: ۵، صفحه: ۵۳۶ 📌چرا قانونی است؟ عده ای پوشش را تنها فردی می دانند، اما واقف به و ابعاد آن نیستند. برخی احکام دین فردی و برخی است. یعنی آثار اجتماعی دارد. مثلا حکم فردی دارد ولی حکم اجتماعی دارد. روزه اگرچه تکلیف شرعی است، اما اگر کسی در جامعه روزه خواری کرد، حکم شرعی حد و دارد؛ چون به حکم خدا و اعتقادات مردم بی احترامی شده است. پوشش نیز همین گونه است. یعنی حکم اجتماعی دارد و در صورت ناهنجار بودن به جامعه آسیب می رساند. ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
⁉️ در واپسین روزهای عمر رسول خدا... 1️⃣ کسی حق تخلف از لشکر اسامه را ندارد... 👊🏻 صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اصرار دارد کسی از لشکر اسامه سرپیچی نکند. 💢 لشکر در خارج اردو زده، پيامبر اکرم به «قيس بن سعد» و «حباب بن منذر» و گروهى از دستور داد به اردوگاه بروند و به او بگويند پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، اجازه‌ی تخلّف و بازگشت نمى‏‌دهد و هر چه زودتر بايد حركت کنید. 🖐🏻 ...قيس و حباب نزد بازگشتند و خبر حركت لشكر را به او گزارش كردند؛ ولى پيامبر اکرم فرمود: لشكر هنوز از جاى خود حركت نكرده است...! 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ 2️⃣ «أَنْ تَخْلُوَ الْمَدِينَةُ مِنْهُمْ....» ❇️ صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌خواست کسی از منافقین در مدینه نباشد تا امر ولایت علیه‌السلام تثبیت شود. 🔰 حذيفه گويد: (در بستر بيمارى) پيامبر صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم افرادی را كه بر عداوت با علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بودند و اصرار مى‏‌ورزيدند و گروهى از طلقاى منافق كه نزديک به چهار هزار نفر مى‏‌شدند، جمع كرد و اسامه را بر آنان امير كرد و دستور داد به سمت شام از شهر خارج شوند. ✋🏼 عرض كردند: يا رسول الله! ما تازه از سفر بازگشته‏‌ايم، اجازه بده چند روز كارهاى شخصى را انجام بدهيم. 💢 پيغمبر اجازه داد به مقدارى كه كارهاى لازم را انجام دهند در شهر بمانند و از سوى ديگر به اسامه دستور داد در بيرون شهر اردو بزند تا در آنجا منتظر آمدن ديگران بماند و پيغمبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله خواست با اين كار مدينه از وجودشان خالى شود و كسى از منافقين در آنجا نماند. ♨️ اين گروه همچنان در مدينه ماندند و پيامبر خدا بارها دستور خروج مى‏‌داد تا به اسامه ملحق شوند و به سوى محل مأموريت خود حركت كنند. ⚫️ در اين موقع، بيمارى پيامبر صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم شدّت يافت؛ وقتى اين امر را مشاهده كردند، به توطئه روى آوردند تا از مدينه بيرون نروند. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸‌، ص۱۰۷ 3️⃣ «قَدْ نَزَلَتْ بِالْإِسْلَامِ نَازِلَةٌ وَ فِتْنَةٌ عَظِيمَةٌ مِنَ الْفِتَنِ...» ✋🏾 بلال اذان گفت... 🍂 عايشه صهيب را نزد پدرش فرستاد و گفت: بيمارى صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم شدّت يافته و عليه‌السّلام سرگرم پرستارى از اوست؛ تو بر مردم نماز بگذار تا براى آينده، حجّتى داشته باشى! ⚫️ مردم در مسجد طبق معمول منتظر ورود پيامبر اکرم و احيانا على عليه‌السّلام بودند كه ابى‌بكر وارد شد و گفت: پيغمبر دستور داده با مردم نماز بگذارم. 👈🏼 يكى از اصحاب گفت: تو در لشكر اسامه بودى، گمان نمى‏‌كنم كسى تو را امر به نماز كرده باشد. ☝🏾 مردم به بلال پيشنهاد كردند كه از پيامبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله اجازه بگيرد... 📛 وقتى بلال جريان را به عرض پيامبر رساند، فرمود: مرا به مسجد ببريد؛ سوگند به خدا ‏‌اى براى اسلام روى داد. ❇️ سپس با همان حال بر على عليه‌السّلام و فضل تكيه داد و پاهايش روى زمين كشيده مى‏‌شد، تا به رفت... 📿 رداى ابى‌بكر را گرفت و او را كنار زد و در حال نشسته با مردم نماز خواند و بلال تكبير مى‏‌گفت... 📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۲، ص۳۳۹ 4️⃣ توطئه آغاز شد... 💢 علیرغم تاکید صلی‌الله‌علیه‌وآله به خروج افراد از مدینه و پیوستن به ، افرادی نزد اسامه رفتند و گفتند: الآن ‏خروج ما مصلحت نيست و نمى‏‌توانيم مدينه را خالى كنيم، بهتر است در آنجا بمانيم. ⁉️ اسامه گفت: چرا؟ 🍂 گفتند: چون صلّى‌الله‌علیه‌وآله بيمار است و بيماريش به مرحله‌ی خطر رسيده و اگر در شهر نمانيم، مسائلى روى مى‏‌دهد كه نمى‏‌توان بعدا به اصلاح آنها اقدام كرد؛ پس منتظر مى‏‌مانيم تا وضعيّت پيامبر مشخص گردد و بعد حركت مى‏‌كنيم. 🔎 حذيفه گويد: اين گروه، افرادى را فرستادند تا كم و كيف حال پيامبر را به آنها گزارش نمايد. ♨️ مخفيانه نزد عايشه رفتند و او گفت: حال پيامبر صلّى‌الله‌علیه‌وآله وخيم است؛ شما در همان‌جا بمانيد تا خبر را ساعت به ساعت برايتان گزارش كنم. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ 5️⃣ شرّ عظیم وارد مدینه شد... ⚫️ بيمارى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شدّت پيدا كرد. 🌃 عايشه «صهيب» را فرستاد تا به ابى‌بكر گزارش كند كه ديگر اميدى به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله باقى نمانده و بهتر است مخفيانه به مدينه بياييد؛ لذا گروهی از منافقان، شبانه وارد مدينه شدند. ♨️ پيغمبر فرمود: ديشب حادثه‌ی بزرگى در شهر واقع شد. ⁉️ پرسيدند: چه حادثه‏‌اى؟ 📛 فرمود: گروهى از لشكر اسامه بازگشتند و بدانيد كه من از آنها بيزارم. ⚠️ و سه بار اين جمله را تكرار كرد: واى بر شما! جيش اسامه را حركت دهيد. 📚 بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۱۰۷ ◼️ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
🔻خداوند در شب معراج، نور حضرت مهدی علیه‌السلام را مانند ستاره‌ای درخشان به پیامبرش نشان داد و فرمود: 🔸️این قیام‌کننده حلال مرا حلال می‌کند و حرام مرا حرام می‌سازد و از دشمنان من انتقام می‌گیرد‌. ای محمد! مهدی را دوست بدار که من او و عاشقانش را دوست دارم. 🔹️وَ هَذَا الْقَائِمُ یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ یَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی یَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ. 📚غیبت نعمانی، ص۹۴. صلی الله علیه و آله ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
💠 (ص) : 🔸 «ألا اُخبِرُكُم بِخَيرِ رِجالِكُم؟ قُلنا بَلى يا رَسولَ اللّهِ قالَ: إنَّ مِن خَيرِ رِجالِكُمُ التَّقِيَّ، النَّقِيَّ، السَّمحَ الكَفَّينِ، النَّقِيَّ الطَّرَفَينِ، البَرَّ بِوالِدَيهِ، ولا يُلجِئُ عِيالَهُ إلى غَيرِهِ» 🔹 «آيا شما را از بهترين مردانتان خبر ندهم؟ گفتيم: بله اى ! فرمود:«بهترينِ مردانِ شما آن كسى است كه ، پاك، گشاده‌دست، پاك‌، پاك‌دامن، و با و ش است، و خانواده‌اش را نيازمند ديگران نمى‌سازد» 📚 : ج٢ ص٥٧ 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 🔸کانال استاد سید محمد جواد سید شبیری🔹 http://eitaa.com/shobeiri ایتا https://t.me/shobeiri تلگرام
🔆 عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم: إِنَّ خَيْرَ اَلرِّجَالِ أَهْلُ اَلْيَمَنِ وَ اَلْإِيمَانُ يَمَانٍ وَ أَنَا يَمَانِيٌّ 🔰 صلی الله علیه و آله و سلم: بهترين مردان مردم باشند،ايمان يمانى است و منم يماني ام 📚 بحارالانوار ج۵۷ ص۲۳۲ 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 🔸کانال استاد سید محمد جواد سید شبیری🔹 http://eitaa.com/shobeiri ایتا https://t.me/shobeiri تلگرام