eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
768 ویدیو
242 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بعد از شهریور ۱۳۲۰ که رضا از مملکت خارج شد، همین آقای علی زشت‌رو و بدْ ترکیب با آن قیافه تلخ که با یک من عسل نمی‌شد او را خورد، با آنکه یک پسر از اشرف داشت، چون می‌بیند کرک و پشم رضا [شاه] ریخته و او را از مملکت تبعید کرده‌اند، یک روز در حال مستی به اشرف می‌گوید یک عقده بزرگ در دل من هست که امروز می‌خواهم آن را برای تو باز کنم و بگویم. اشرف می‌پرسد چه هست آن عقده؟ و چشم سفیدی (!) کرده و با وقاحت به که تازه هم زاییده بود می‌گوید من تو را دوست نداشتم و از ترس رضا [شاه] و به خاطر حفظ اموال و املاک پدری‌ام تو را گرفتم و یک مقدار از این جور حرف‌ها می زند و اشرف را به گریه می‌اندازد. صفحه ۴۵۶.
✳️ فرح که آمد یک تشکیلات بزرگتر از دربار درست کرد و اسم آن را گذاشت دفتر مخصوص ملکه فرح ...در این دفتر همه رقم آدم دیده می‌شد. مثلا خانم لیلی جهان‌آرا (امیر ارجمند) که می‌گفتند در مدرسه رازی همشاگردی فرح بوده است. این خانم نمونه یک زن بی بند و بار و آزاد هر نوع قید و بند بود. کاخ را مِلک شخصی خودش می‌دانست و گاهی اوقات ده پانزده بیست زن از کارکنان دربار و ندیمه‌ها و خدمه و دوستانش را لختِ لخت می‌کرد و در استخر کاخ بدون هیچ‌گونه پوششی لخت مادرزاد شنا می‌کردند. من از این مطلب رنج می‌بردم و چون مایل نبودم روی فرح به من باز شود به خود او مستقیماً چیزی نمی‌گفتم و به محمدرضا نق می‌زدم که این کارها قباحت دارد و چه بسا که کارکنان کاخ و دربار که این مناظر را می‌بینند، موقع خروج از کاخ و در خانواده خود و در میان دوستان و آشنایان ماوقع بی عصمتی در کاخ را تعریف کنند و به پرستیز خانواده ما لطمه بخورد. اما محمدرضا هم تحت تاثیر این زن [لیلی امیر ارجمند] بود و فقط می‌گفت چشم. چشم! هیچ کاری نمی‌کرد. یک بار آقای صاحب اختیار سرپرست خدمه‌های کاخ‌های سلطنتی به خانم امیرارجمند گفته بود خانم! این کار خوبیت ندارد که شما و دوستانتان لخت مادرزاد جلوی چشم باغبان‌ها و کارگران کاخ داخل استخر می‌روید و شنا و آب بازی می‌کنید. لیلی به جای آن که نصیحت این مرد ریش سفید را گوش کند به او گفت بگذار نگاه کنند (!) برای سوی چشمشان خوب است! صفحه ۴۵۹.