بسم الله
.
حقوق بشر .
مینو صمیمی در کتاب خود درباره اشرف می نویسد :
شاهزاده اشرف در عین حال سمت نمایندگی رژیم شاه در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد را نیز برعهده داشت. گفتنی است که او هر بار برای شرکت در این کمیسیون عازم نیویورک می شد و سر راه خود در جنوب فرانسه هم توقف می کرد تا ابتدا همراه معشوق جدیدش در کازینوها به قمارهای چند میلیون پاندی بپردازد و آنگاه آماده حضور در کمیسیون حقوق بشر! شود.
.
منبع: صمیمی, مینو , پشت پرده تخت طاووس , صفحه ۵۳
از : دفتر اشرف پهلوي
به : سفارت ايران در پاريس
تاريخ : 30/3/1327
شماره : 961
سفارت كبراي شاهنشاهي ايران در پاريس، آقاي دكتر فروهر؛ بر حسب فرموده والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي ابلاغ مينمايد دستور بفرماييد يك سگ كانيش caniche از نوع قصير Nain از مغازه سگ فروشي واقع در خيابان شانزه ليزه يا هر نقطه ديگري كه سراغ داشته باشند ابتياع نموده و با بهترين و اولين وسيله به تهران ارسال دارند چون اين سگها سه قسم Royal، Moyen،Nain هستند مخصوصاً اين سگ بايد از نوع Nain رنگ آن حتيالامكان خاكستري و الا سياه باشد سن آن بيش از دو ماه نباشد دقت نمايند كه كوچك ترين و قشنگ ترين آن انتخاب شود موهاي آن مجعد و پيچيده باشد در صورتي كه از اين نوع يعني Nain وجود نداشته باشد نوع ديگري مثلاً كانيش متوسط Moyen مورد احتياج نميباشد.
ضمناً اگر آقاي دكتر صفوي كه عازم تهران خواهند شد زودتر از وسيله مطمئن ديگري حركت نمايند به وسيله ايشان ارسال دارند.
بديهي است كوشش خواهند نمود كه از هر محل كه ممكن باشد سگ مورد احتياج را با مشخصات بالا خريداري نمايند. بهاء آن را نيز معلوم و مرقوم دارند كه تأديه گردد.
رئيس دفتر والاحضرت اشرف
ايزدي [ امضاء ]
😳😳😳😱😱😱
روشنفکران قمارخانه والاحضرت را بهتر بشناسید
🔹در میان خاندان پهلوی، «اشرف پهلوی» تنها فردی بود که کمترین احتمال را در پیوند و ارتباط با روشنفکران داشت. ویژگیهای شخصیتی اشرف و کارنامه فعالیتهای او مانند قاچاق مواد مخدر، فساد اخلاقی، فساد مالی و ولخرجیهایی که حتی شخص شاه را نیز به ستوه آورده بود و ساواک را همواره ناگزیر از تذکر میکرد، در ظاهر مانع هر گونه اتصال روشنفکران با او میشد.
🔹آتش زدن روزنامهنگاری به نام «کریم پورشیرازی» مدیر روزنامه «شورش» در زندان پس از کودتای 28 مرداد 1332 و همچنین دخالت در اعدام دکتر «حسین فاطمی» روزنامهنگار مخالف شاه و مدیر روزنامه «باختر امروز»، روحیه ضد آزادی خواهی اشرف را بیشتر نمایان میکرد،اما به گواهی اسناد، روشنفکران به گونههای مختلفی به مؤسسات و سازمانهای وابسته به اشراف و اطرافیانش وابستگی داشتند.
fna.ir/XYYIB9
بسم الله
اشرف ، دومین فرد خانواده پهلوی بعد از محمدرضا !
زنی که در هر زمینه در حد اعلای افراط و گستاخی است و میتوانم او را به حق "فاسدترین زن جهان" بنامم. در تاریخ زنان فاسد جهان ، تالی اشرف یا نیست و یا نادر است :معتاد ، قاچاقچی مواد مخدر ، عضو مافیای آمریکا ، بیمار جنسی و زنی که به قول خودش اگر هر شب یک مرد تازه نبیند خوابش نمی برد!
در این باره به ذکر خاطره ای می پردازم :
پالانچیان ، رفیق جدید اشرف که از خانواده های بسیار متمول ارامنه ایران بود از تمام رفیق های او سر بود. قد رشید و صورت زیبا داشت و خوشتیپ و خوش هیکل بود.
زمانی که قایم مقام ساواک بودم از ما خواسته شد پالانچیان را دستگیر کنیم! با کسب اجازه از محمدرضا وی دستگیر و روانه زندان شد. علت را پیگیری کردم و مشخص شد پالانچیان به عشق اشرف جواب منفی داده و کار به جایی می رسد که اشرف به در خانه اش می رود و التماس می کند که فقط اجازه بده ۱۰ دقیقه وارد شوم و پهلویت بنشینم. پالانچیان با عصبانیت او را رد میکند که ولم کن ، چه از جانم می خواهی ، چرا اذیتم می کنی ؟
اشرف که میبیند التماس فایده ای ندارد دستور دستگیری او را می دهد. وی پس از یک ماه به دستور اشرف آزاد شد. لابد فکر میکرد تنبیه شده و خواسته اش را اطاعت می کند.
پس از این جریان اشرف با نقشه قبلی قرار ملاقات یک مهمانی را بدون اطلاع پالانچیان ترتیب می دهد. و وقتی وی اشراف رادر مهمانی میبیند عصبانی می شود .اشرف به پایش می افتد و با گریه التماس می کند که به من رحم کن دارم از عشق تو از بین می روم. ولی پالانچیان باز جواب رد می دهد. اشرف با عصبانیت و خشم از او جدا می شود و به مامورین ساواک دستور می دهدکه هواپیمای دو موتوره شخصی پالانچیان را دستکاری کنند !
یکی دو ساعت بعد پالانچیان به همراه مجید بختیار هوس میکنند سوار بر هواپیما به هوا خوری بروند که هواپیما بعد از چند کیلومتر پرواز , ناگهان سقوط می کند و هر دو کشته می شوند!!!
اشرف مدتی نیز به ویگن خواننده بند کرده بود و او هم از رابطه با اشرف اکراه داشت.
اینها همه یک صدم ماجراهای اشرف هم نیست و تنها عمده ترین مواردی است که اکنون در ذهن دارم.(نقل از :حسین فردوست)
منبع : کتاب ظهور وسقوط پهلوی.جلد اول.صفحه234
عصر اندیشه| سیده مهدیه قرشی: اشرف چپگراها را جذب و وارد ساواک کرد
- گرایش هویدا به اشرف بیشتر از فرح بود
- علم منتقد سودجویی اشرف در تقسیم زمینهای دولتی بود و به فرح نزدیک شد
- با تصویب قانون منع کشت خشخاش، اشرف وارد قاچاق موادمخدر شد
- بودجه سازمان خدمات شاهنشاهی صرف تقویت مطبوعات طرفدار شاه شد
- در دهه 1330 سفارت آمریکا انگیزههای اشرف را ناپاک و اعمال او را ناشیانه ارزیابی میکرد
- اشرف میگفت هدف از ایجاد بختآزمایی پخش لذت در میان تودههاست
- اشرف برای نایبالسلطنه شدن، همه اموالش را وقف کرد
- اشرف از علم خواست کشورهای آسیاسی را از معرفی کاندیدا برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل منصرف کنند
منبع:عصر اندیشه، شماره دهم
✅تصاویر رابطه اشرف با یک فرانسوی چگونه منجر به دریافت اخاذی وی از اشرف شد؟😳
💠از اسناد خیلی محرمانه به جا مانده از ساواک در خصوص یکی از روابط نامشروع اشرف در خارج از کشور چنین آمده است: «والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوی در فرانسه دوست پسری داشته که هنگام معاشرت های جنسی با والا حضرت عکس هایی از ایشان تهیه و چون این شخص از عناصر خرابکار بوده و تعدادی اسلاید تهیه و ضمن ارسال آن به دربار شاهنشاهی مقادیر زیادی پول از شاهنشاه آریا مهر اخاذی نموده است.»
منبع مرکز اسناد انقلاب
🔴دزدی های محمدرضاشاه
📜 شاه در سال 57 بخشی از زمینها و داراییهایی را که در مناطق مختلف ایران داشت به فروش گذاشت تا بتواند نقدینگی حاصل از آن را به خارج منتقل کند. بنا به گفته "روزنامه نیویورکتایمز مبلغی بین 2 تا 4 میلیارد دلار در طول دوسال آخر از سوی خاندان سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شد".
"شاه رفت"، تیتر بسیاری از روزنامههای ایران در فردای 26 دیماه 1357 بود. این روز در تاریخ بهعنوان شمارش معکوس حکومت پهلوی تلقی شده و تصور میشود که تا پیش از این شاه همچنان انتظار داشته بر کشور مسلط شده و بتواند امواج انقلابی را آرام کند. بااینحال شواهد تاریخی نشان میدهد خود شاه و خانوادهاش از مدتها پیش احتمال روزی که مجبور شوند، کشور را بهصورت اضطراری ترک کنند، میدادهاند. از اینرو سعی کردند تا زمینههای خروج خود را از مدتها پیش فراهم کنند. در این نوشتار درصدد بررسی این مسئله هستیم.
اولین فردی که از مدتها پیش سعی کرد تا برای روز مبادا آماده شود، خود شاه بود. او از مدتها قبل فرآیند انتقال بخشی از سرمایههای کشور به خارج از ایران را بهصورت خرید سهام شرکتهای مختلف اروپایی و آمریکایی و سپردهگذاری در بانکهای خارجی شروع کرده بود. با اینحال شاه در سال 57 بخشی از زمینها و داراییهایی را که در مناطق مختلف ایران داشت به فروش گذاشت تا بتواند نقدینگی حاصل از آن را به خارج منتقل کند. بنا به گفته «روزنامه نیویورکتایمز مبلغی بین 2 تا 4 میلیارد دلار در طول دوسال آخر از سوی خاندان سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شد».
پايان قسمت نخست
با ما همراه باشيد🌹
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه حامد مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 146.
بسم الله
.
استعمال و قاچاق مواد مخدر در کشور به وسیله ی نزدیکان و وابستگان رژیم به سهولت انجام می پذیرفت. این مسئله بر شاه پوشیده نبود و حتی در مواردی دستور می داد که فرد خاطی از هرگونه مجازات یا محکومیت معاف شود. علاوه بر آن تعدادی از همین افراد , به دستور محمدرضا از بهترین و مرغوب ترین تریاک های کشور بهره مند بودند. یکی از این افراد امیر هوشنگ دولو قاجار معروف بت "سلطان خاویار" ایران بود. او پس از آشنایی با شاه , بلافاصله به اتاق خواب محمدرضا راه یافت , زیرا با بسیاری از دخترهای زیبای ایرانی و فرانسوی آشنا بود و پی توانست آنان را در اختیار شاه قرار دهد. دولو خود تریاکی بود و به دستور شاه بهترین تریاک ایران به وفور و مجانی در اختیار وی قرار می گرفت. هر روز مقامات مهمی به خانه ی دولو می رفتند. کسی که میخواست وکیل یا سفیر یا وزیر شود , افسری که میخواست سرتیپ یا سرلشکر یا سپهبد شود , فردی که پرونده داشت و می خواست از مجازات معاف شود و یا طرف خود را محکوم کند ؛ دولو تمام درخواست ها را مستقیما در اتاق خواب شاه به اطلاعش می رساند و بدون استثنا همه تصویب می شدند.!!!
.
منابع :ظهور و سقوط سلطنت پهلوی , حسین فردوست , ص۲۶۴ / فساد در رژیم پهلوی دوم , ص ۵۹
بسم الله
.
سگ بازی خاندان پهلوی :
سگ در اسلام محترم است و حتی مانند انسانها برای او دیه وضع شده است. داشتن سگ گله و نگهبان در اسلام به رسمیت شناخته شده و مالکیت آنها نیز محترم دانسته شده است. اما سگ بازی در اسلام مردود است.
سگ در فقه اسلام عین نجاست است و نمیتواند در محل خواب و زندگی خصوصی باشد.
سگ بازی نزد شیعیان ناپسند است و یکی از تفریحات یزید بن معاویه بوده است.
خاندان پهلوی در این زمینه همیشه مورد انتقاد شیعیان بودند زیرا سگ عضوی از خاندان پهلوی شده بود. شاه همیشه چند سگ قوی الجثه در کنار خود داشت که هر تازه واردی را به وحشت می انداخت !
مارگارت لاینگ (روزنامه نگار انگلیسی) در مصاحبه ای که با شاه داشت ، سگ شاه او را غافل گیر کرد. وی می نویسد : ناگهان موجودی از ته تالار ظاهر شد و مرا بربر نگاه می کرد و می پایید ، یک سگ شکاری سفید و پشمالو از نژاد اسکای با هیکل درشت.
شمس پهلوی (خواهر شاه) در سگ بازی گوی سبقت را از سایرین ربوده بود. او همیشه در مسافرتها با سگهایش به این طرف و آن طرف می رفت و هر موقع شمس با هواپیما سفر می کرد ، معمولا یکی دو ردیف صندلی را نیز برای تامین آسایش سگهای همراهش اختصاص میداد. شمس چنان در سگ بازی افراط می کردکه گاه مورد سرزنش شاه قرار می گرفت. یک بار شاه درباره شمس به علم گفت :
"متاسفانه باید بگویم که این را هم باید حمل بر خودپسندی احمقانه وی کرد که با همراهانش ده سگ ، و دو برابر همین تعداد گربه به این طرف و آن طرف آمریکا جولان می دهد"
منبع : زنان دربار به روایت اسناد و مدارک ساواک (شمس پهلوی) ، مرکز بررسی اسناد تاریخی صفحه ۲۴ ، ۲۵
#مرگ_بر_شاه #خاندان_پهلوی #لعنت_بر_یزید #یزید لعنت الله #عنصر_وابسته #سگ_بازی #زنان_دربار #شمس_پهلوی #فرح_دیبا #محمدرضا_پهلوی #انقلاب #انقلاب_اسلامی #جمهوری_اسلامی_ایران #ایران #امام_خمینی ره #امام_خامنه_ای #رهبر #رهبری #رهبر_ایران #ایرانی #ایران_مقتدر #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آل_سعود #مرگ_بر_آمریکا #مرگ_بر_انگلیس #طاقوت #ظلم
بسم الله
.
رحیمعلی خرم آدمی قلچماقی با هیکل نتراشیده و نخراشیده بود و به کارگری اشتغال داشت.یک روز از اوایل تیرماه که برای آسفالت کردن خیابانهای کاخ سعدآباد او را برده بودند پس از کار زیر سایه درختی خوابیده بود که از قضا تاج الملوک(مادر محمدرضا) از آن محل عبور میکرد که چشمش به این گاومیش گردن کلفت که طاق باز روی زمین دراز کشیده بود افتاد و هوس می کند که این کارگر آسفالت کار را به کاخ اختصاصی خود ببرد!
از آن روز به بعد مدارج ترقی رحیمعلی اوج گرفت و یک کارخانه آسفالت سازی و چند هکتار پارک در محل کنونی پارک ارم تأسیس کرد.خرم جانور استثنایی بود. زنان و دخترانی را که حتی به اتفاق شوهر و اعضای خانواده به پارک خرم میرفتند توسط عوامل خود می ربود و در محوطه ی پارک زندانی میکرد و مورد تجاوز قرار میداد!!!
چندین بار در سالهای ۵۵ و ۵۶ اخبار گم شدن زنان و دختران در پارک خرم در مطبوعات چاپ شد. در سال ۵۶ عوامل خرم دختری جوان را بزور از دست نامزدش گرفتند و مرد جوان را هم تهدید کردند که در قفس شیر خواهند انداخت!
پس از پیروزی انقلاب اسلامی رحیمعلی خرم در دادگاه انقلاب محاکمه شد و به همه ی این جرایم و جنایتات سنگین اعتراف کرد. در جریان محاکمه خرم فاش شد که این مرد بیرحم و سنگدل در محل پارک و میکده خود چند شیر درنده داشته و قربانیان خود را در صورت مقاومت در قفس شیرها می انداخته است !
رحیمعلی خرم را "ناپدری شاه" می نامیدند!!!
.
منبع:کتاب دخترم فرح ، صفحه ۳۵۸
بسم الله
.
یک آمریکایی به نام فردریک ژاکوبی خاطره ی خود از ولیعهد ایران به مدرسه "له روزه" سوئیس را اینگونه بیان میکند:
در مدرسه ، او شاگرد متوسطی بود؛ مگر در زمینه ورزش . اتاق وسیعی به او داده بودند که به دیوارهای آن تابلوهای ورزشی از قبیل فوتبال نصب شده بود و کمی کتاب روی میز و جاهای دیگر بود. او میل نداشت مطالعه کند و جارختی هایش مملو از لباس ها و کروات های عالی بود و لباس های قیمتی به تن می کرد ... به امور مذهبی نمی پرداخت و اشتغال فکری اش فوتبال بود و تمام جزئیات و مراسم بازی های فوتبال و قهرمانان آن زمان را می شناخت.
در سن ۱۷ سالگی موضوع ارتباط او با یک زن خدمتکار [و حامله شدن او ] پیش آمد که او را از مدرسه اخراج کردند و این مسئله باعث تأسف بسیار شد. این اولین اخلال در مدرسه بود.
منبع :به نقل از : امیر علائی ، ص۱۶۲ _ ۱۶۴
بسم الله
.
فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه می نویسد:
شاه در خلال دیدار از پاریس ، یکی دو روز عصر ها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد و مدتی را در مصاحبت با دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند که به آنها هدایایی گران قیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سر کرده بود برخوردم و او با افتخار انگشتر الماس را که از شاه هدیه گرفته بود به من نشان داد. (۱)
شهرت زن بارگی شاه در روزنامه های خارجی نیز انعکاس یافته بود و مطالب زیادی در مورد آن نوشته می شد. روزنامه "ناسیونال استار" در ۱۳۵۴/۴/۱۷ در مورد شاه می نویسد : اخیرا شرکت هواپیمایی ایران به منظور جلب توریست اقدامات وسیعی در ایالات متحده انجام داده است. به من گفته اند که شاه ایران که مورد توجه خاص زنان می باشد به مسئولین گمرکی دستور داده اند که هرگاه یک زن زیبا در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده شود ایشان را از ورود او مطلع نمایید. به دنبال آن نیز امکان دارد که به کاخ دعوت شوند. متاسفانه محمدرضا پهلوی این روحیه را تا روزهای پایانی حیاتش حفظ کرد و هنگام فرار از کشور در "پاناما" این روحیه را ادامه داد!!! (۲)
.
منابع: ۱.هویدا, فریدون, سقوط شاه , ج ۱، صفحه ۱۲۶ / ۲. احمد علی مسعود انصاری , صفحه ۱۶۸ / کتاب هدایای دربار پهلوی به بیگانگان به روایت اسناد.
بسم الله
.
سرلشکر فضل الله کودتاچی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ، از افسران فاسدالاخلاق رژیم پهلوی بود که پس از کودتا علیه مصدق و بازگرداندن قدرت به محمدرضا , در دستگاه رژیم به جایگاه ویژه ای دست یافت. وی به واسطه ی معاشرت با زنان بدکاره با چند تن از سردسته های این زنان مرتبط بود و علاوه بر دریافت حق و حساب از آنان , به وسیله ی آنها با زنانی که تازه وارد این گونه مسائل غیر اخلاقی شده بودند رابطه برقرار می کرد. این زنان نیز از طریق این ارتباط ، سفارش افراد مختلفی را که متقاضی کار یا دریافت معافی از حذف و یا سایر گرفتاری ها بودند ، به رؤسای ادارات می کردند.
.
منبع:فساد در رژیم پهلوی دوم , عبدالکاظم مجتبی زاده , ص ۵۶
✅ چون مذاکرات [با شاه] قدری جدی شد و طولانی، صحبت را به مخدرات کشاندم. فرمودند خدا خواسته است که من به کسی دل نمی بندم. اما اگر در هفته یکی دو بار انسان تفریح نکند، نمی تواند بار گرانی این چنین را به دوش بکشد، بخصوص که در خانواده جز غرولند خبر دیگری نیست. عرض کردم کاملا حق به شاهنشاه می دهم، متاسفانه خانم های ما متوجه این امور نیستند.
#خاطرات_اسدالله_علم
جلد چهارم، صفحه ۶۰.
ویرایش از #علینقی_عالیخانی
۲۵ فروردین ۱۳۵۳
بسم الله
.
تیمور بختیار اولین رئیس ساواک ، قبل از رسیدن به ریاست ساواک از مال دنیا چیزی نداشت, اما فورا به یکی از ثروتمندان و سرمایه داران بزرگ کشور تبدیل شد. او غیر از آنکه از بودجه ی ساواک برای نفع شخصی استفاده می کرد , علنا از متمولین کشور باج خواهی هم میکرد و در صورت مقاومت , فورا برایش پرونده سازی و به جرم داشتن گرایشات توده ای یا مصدقی یا وابستگی به فدائیان اسلام زندانی اش می کرد.برخی از کارهای تیمور بختیار موجب بی آبرویی دولت و دستگاه اطلاعات کشور شده بود. مثلا اگر از یک دختر و یک زن در خیابان خوشش می آمد به مأمورانی که همراهش بودند دستور می داد که آن زن یا دختر را با توسل به زور به خانه اش ببرند تا او را تصاحب نماید.یکبار وقتی بختیار از خیابانی در تهران عبور می کرد متوجه زن جوانی شد که سرگرم پر کردن سطل حلبی خود از آب شیر فشاری خیابان بود. بختیار با دیدن زن جوان به راننده دستور داد که زن را به داخل اتومبیل بیاورند. در برابر چشمان مردم و به رغم اینکه زن فریاد می زد که شوهردار است , تیمور وی را به خانه اش برد و تصاحب کرد. پس از چند روز زن جوان که در خانه ی تیمور مورد بهره کشی جنسی قرار گرفته بود , از خانه بیرون انداخته شد و با آتش کشیدن خود , خودکشی کرد. جایگاه سیاسی بختیار به عنوان رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم , مانع از آن شد که به وی کوچکترین اعتراضی شود.
.
منابع:تاج الملوک آیرملو , خاطرات ملکه پهلوی , ص ۱۳۸ / اسکندر دلدم , من و فرح پهلوی , ص ۵۶۰ / فساد در رژیم پهلوی دوم , ص ۵۷
✅ سولیوان
: "محمدرضاشاه از نظر روحیه و کاراکتر با پدرش تفاوت زیادی داشته و مانند او با ایمان و اعتقاد باطنی به دنبال هدف معینی نرفته است. در ایام جوانی و اوائل سلطنت، بیشتر به دنبال تفریح و عیاشی بوده و از مسافرت به کشورهای خارجی لذت می برد... در خارج از ایران، بخصوص در جوانی و اوائل سلطنت، شاه به زن بازی و عیاشی هم شهرت داشت.
از نظر من که در اواخر سلطنت محمدرضاشاه از نزدیک در جریان اعمال و رفتار او بودم و بخصوص در ماههای بحرانی آخر سلطنت هفتهای چند بار او را ملاقات میکردم. چهره واقعی شاه بکلی با چهره یک سلطان مقتدر و مستبد که درباریان یا مخالفان از او ساخته بودند متفاوت بود. به طور خلاصه او زمامداری نبود که توانایی و قابلیت رهبری کشورش را در شرایط بحرانی داشته باشد."
خاطرات دو سفیر، نویسندگان: ویلیام سولیوان سفیر سابق امریکا در ایران و آنتونی پارسونز سفیر سابق انگلیس در ایران، ترجمه: محمود طلوعی، (چاپ اول، تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای سازمان بسیج دانشجویی، آبان ٨٥)، بخش اول: ماموریت در ایران به قلم سولیوان،ص ٢٤.
#خاطرات_دو_سفیر
#ویلیام_سولیوان
#آنتونی_پارسونز
#محمود_طلوعی
تجویز جنسی پزشکان دربار برای شاه
روابط نامشروع و خلاف اخلاق محمدرضا پهلوى، یکى از موارد اختلاف شاه با فرح بود و اسدالله علم به عنوان وزیر دربار تأمین کننده زنان بدکاره براى شاه بود و پزشک شاه تجویزهای عجیب و غریبی در این زمینه داشته است!
جزئیات در:
fna.ir/5L1KUN
تاریخگزارش: 13/3/48
از: 20 ه 3
شماره گزارش: 13529/20 ه 3
موضوع: حاج ابوطالب سلیمانیفر
نامبرده بالا در یك صحبت خصوصی اظهار داشت در بهمن ماه 1347 مجله امید ایران عكسی از راهروهای زیرزمینی نیویورك كه در آنجا رجال با یكدیگر رابطه جنسی دارند انداخته كه در میان این رجال عكس شاه، نیز میباشد یك شماره از این مجله را شخصی به مسجد و تكیه دباغخانه آورده بود كه من دیدم سپس یادشده به دوست خود متذكر گردید كه این مجله را پیدا كرده و برایش خریداری كند.
به گزارش عملیاتی خبر توجه شود.
✳️ آیا حقیقت دارد از سال ١٣٤٥ به بعد شما با عروس خودتان فرح حرف نمیزدید و بکلی قهر بودید؟
تاج الملوک ملکه مادر: بله، حقیقت دارد .
قبلاً عرض کردم که حدودای سال ١٣٥١ محمدرضا دست دختر سرلشکر آزاد را که یک نفر افسر نیروی هوایی بود گرفت و به کاخ آورد. فرح که تا قبل از آن به این قبیل اعمال حساسیت نشان نمیداد در برابر این دختر بیچاره جبهه گرفت و حتی چند بار به گوش او سیلی نواخت و موهای او را کشید و جلوی کارکنان دربار و خدمه کاخ آبروریزی کرد.
علت هم این بود که زنهای قبلی که با محمدرضا رفت و آمد داشتند به این قشنگی نبودند.
این دختر که اسم او گیلدا بود موهای طلایی یکدست داشت و عینهو یک دختر فرانسوی یا آلمانی بود. محمدرضا اسم او را گذاشته بود طلا!
فرح از زیبایی و وجاهت این دختر خیلی به خودش میپیچید و نسبت به این همه قشنگی حسادت میکرد.
عاقبت کار محمدرضا و فرح به آنجا کشید که فرح گفت یا باید این دخترک را از کاخ بیرون کنید یا من از اینجا میروم و طلاق میخواهم!
محمدرضا که این دختر – طلا – را دوست داشت و از طرفی میدانست طلاق دادن فرح هم برای آبروی سلطنت خوب نیست با فرح به این توافق رسید که من بعد با هم کاری نداشته باشند، یعنی رسماً و اسماً زن و شوهر باشند و فرح هم حفظ ظاهر کند و همچنان به عنوان مادر ولیعهد و ملکه باقی بماند اما او راه خودش را برود و محمدرضا هم راه خودش را!
📚منبع:
#خاطرات_تاج_الملوک_ملکه_پهلوی
صفحه ٤٦٥.
بسم الله
.
اردشیر فرزند سرلشکر فضل الله زاهدی در فساد دست کمی از پدر نداشت. اردشیر در سالهای دهه ی ۱۹۷۰ میلادی به عنوان سفیر ایران در واشنگتن , نقش یک مرد الواط شیفته ی خوشگذران را بازی می کرد و با استفاده از موقعیت سیاسی خود سیل اغذیه ی لذیذ و اشربه ی گرانبها را به حلق قدرتمندان , سرشناسان آمریکایی سرازیر می کرد. الیزابت تیلور (هنرپیشه زن آمریکایی) یکی از معشوقه های بی شمارش بود. اشخاص برجسته ی آمریکایی شیفته ی اردشیر بودند و ریخت و پاش ها و بذل و بخشش های بی حساب او شهره ی محافل بود. اردشیر همسر شهناز دختر محمدرضا و فوزیه بود که پس از هفت سال متارکه کردند.
.
منابع:ویلیام شوکراس , آخرین سفر شاه , ص ۱۲۲ / فساد در رژیم پهلوی دوم , ص ۵۶
✳️ اما فرح متاسفانه رعایت آبرو و پنهان کاری را نمیکرد و عمداً و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد. یک روز آقای صاحب اختیار که از زمان پدر خدا بیامرزش در کاخ بزرگ شده و پدرش هم خادم ما بود و با من صمیمیت داشت پیش من آمد و من دیدم خیلی این پا و آن پا میکند و مثل این است که میخواهد چیزی بگوید ولی نمی تواند!
بالاخره زیر زبانش را کشیدم و با ترس و لرز و خجالت و هزار اما و اگر و ببخشید و جایی نگوئید و اینگونه مقدمات گفت: قربانت گردم. آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوست پسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟ البته ما میدانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است اما نه این که او را به کاخ بیاورد!
خوب چکار میتوانستم بکنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می شد[!] این بود که خودم فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا زاده خجالت نمیکشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی؟ فرح گفت درست گفتهاند شاه میبخشد شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار [...] را دارم!
خلاصه خیلی بیحیایی کرد و من هم به کلی با او قطع رابطه کردم و تا امروز که به خارج از کشور آمده ام بیشتر از ٥ سال است یک کلمه با او حرف نزدهام .
📚منبع:خاطرات_تاج_الملوک_ملکه_پهلوی
صفحه ٤٦٥.
✳️ فرح که آمد یک تشکیلات بزرگتر از دربار درست کرد و اسم آن را گذاشت دفتر مخصوص ملکه فرح ...در این دفتر همه رقم آدم دیده میشد. مثلا خانم لیلی جهانآرا (امیر ارجمند) که میگفتند در مدرسه رازی همشاگردی فرح بوده است. این خانم نمونه یک زن بی بند و بار و آزاد هر نوع قید و بند بود. کاخ را مِلک شخصی خودش میدانست و گاهی اوقات ده پانزده بیست زن از کارکنان دربار و ندیمهها و خدمه و دوستانش را لختِ لخت میکرد و در استخر کاخ بدون هیچگونه پوششی لخت مادرزاد شنا میکردند. من از این مطلب رنج میبردم و چون مایل نبودم روی فرح به من باز شود به خود او مستقیماً چیزی نمیگفتم و به محمدرضا نق میزدم که این کارها قباحت دارد و چه بسا که کارکنان کاخ و دربار که این مناظر را میبینند، موقع خروج از کاخ و در خانواده خود و در میان دوستان و آشنایان ماوقع بی عصمتی در کاخ را تعریف کنند و به پرستیز خانواده ما لطمه بخورد. اما محمدرضا هم تحت تاثیر این زن [لیلی امیر ارجمند] بود و فقط میگفت چشم. چشم! هیچ کاری نمیکرد. یک بار آقای صاحب اختیار سرپرست خدمههای کاخهای سلطنتی به خانم امیرارجمند گفته بود خانم! این کار خوبیت ندارد که شما و دوستانتان لخت مادرزاد جلوی چشم باغبانها و کارگران کاخ داخل استخر میروید و شنا و آب بازی میکنید. لیلی به جای آن که نصیحت این مرد ریش سفید را گوش کند به او گفت بگذار نگاه کنند (!) برای سوی چشمشان خوب است!
#تاج_الملوک
#خاطرات_ملکه_مادر
#ملکه_پهلوی
#لیلی_امیرارجمند
صفحه ۴۵۹.
✅وقتی همسر هویدا آقای نخست وزیر را در حال لواط با یک پسربچه می بیند!😱😱
💠در یکی از اسناد خیلی محرمانه به جا مانده از ساواک علت جدایی همسر هویدا از وی را لواط هویدا با یک پسر بچه اعلام می کند.
💠در این سند آمده است: «در هفته گذشته حاج کریم سعیدی عضو فراکسیون پارلمانی حزب مردم در یک صحبت خصوصی درباره علت جدائی آقای نخست وزیر و همسرش اطهار داشت در مسافرتی که نخست وزیر باتفاق همسرش به شاهرود رفته بود در آنجا با زن با نفوذی بنام لقاء الدوله که فامیل هویدا نیز هست ملاقات و به انجام امور سلطنتی می پردازد.
💠پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی هویدا به خانم لیلا می گوید تو در منزل لقاء الدوله بمان چون من باید با مقامات محلی ملاقات کنم و شام را نزد آنها باشم موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد. پاسی از شب گذشته از آمدن آقای هویدا خبری نمی شود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاء الدوله خارج و به خانه فرماندار شاهرود می رود. چون مامورین گارد او را می شناخته اند طبعاً مانع نمی شوند و خانم هویدا سر زده وارد اطاقی که نخست وزیر در آنجا استراحت می کرده است می شود ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که هویدا با یک پسر بچه که از قرار معلوم بوسیله فرماندار برای او آورده شده مشغول لواط می باشد. مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا می شود و بلافاصله منزل را ترک و در تهران از هویدا تقاصای طلاق می کند.»
منبع مرکز اسناد انقلاب
✅تلاش حمید رضا و محمود رضا پهلوی برای عقب نماندن از قافله فساد پهلوی!
💠همچنین در سند دیگری به جا مانده از ساواک در خصوص ارتباطات نامشروع حمیدرضا و محمود رضا پهلوی با زنان رقاصه و بدنام چنین آمده است: «حجازی مدیر کافه دانسینگ شکوفه نود به یکی از دوستان خود اظهار داشته مشارالیه مجبور است غالبا یک یا چند نفر از رقاصه های خارجی را که به ایران می آورد در اختیار تیمسار سپهبد علوی مقدم و سرهنگ ملک اسماعیلی رییس اداره اماکن شهربانی بگذارد و بعضی اوقات نیز به دستور سرهنگ ملک اسماعیلی بعضی از رقاصه ها را به دربار برده و به شاهپور ها معرفی می نماید و بیش از همه شاهپور محمود رضا و حمید رضا در این کارها افراط و با زنهای کاباره ها معاشرت می نمایند.»
منبع مرکز اسناد انقلاب
✳️ [تیمور] بختیار [قبل از پاکروان] در موقعی که رئیس ساواک بود یک سری کارهایی میکرد که باعث آبروی دولت و حکومت میشد. فی المثل اگر از یک دختر یا یک زن در خیابان خوشش میآمد، به مأمورانی که همراهش بودند دستور میداد آن زن یا دختر را با توسل به زور به خانه او ببرند! دستِ بزن هم داشت و همینطور بی خود و بی جهت مردم را در خیابان کتک میزد . یک نفر راننده تاکسی را به جرم آن که بلا اراده جلوی اتومبیل او پیچیده بود، چنان سیلی زده بود که به کلی کر شده و قوه سامعه خودش را از دست داده بود. به بالاتر از خودش هم احترام نمیکرد و نخست وزیر و وزرا و وکلا همه و همه از او شاکی بودند. وقاحت تیمور کم کم به جایی رسید که آمد جلوی در جنوبی کاخ سعدآباد برای خودش یک اقامتگاه مجلل با سنگِ سیاه ساخت تا ضدیت خودش را با کاخ سفید سعدآباد نشان بدهد! موقعی که رئیس ساواک شد از مال دنیا چیز زیادی نداشت اما در عرض یکی دو سال از بزرگترین ثروتمندان و متمولین تهران گردید. روش کارش هم به این صورت بود که متمولین و بازاریهای ثروتمند را بی خود و بی جهت میگرفت و به محبس میانداخت و ادعا میکرد که این افراد #کمونیست هستند! این بیچارهها برای استخلاص از زندان به او باج میدادند! رعایت اخلاق و عرف جامعه را هم اصلاً و ابداً نمیکرد . مثلاً با یک زن شوهردار به نام #قدرت رفیق شده بود. شوهر این زن هم یک نفر مدیر روزنامه بود که برای استفاده از قدرت بختیار، کلاهِ بیغیرتی بر سر گذاشته و صدایش در نمیآمد!
#تاج_الملوک
#خاطرات_تاج_الملوک
[همسر اول #رضا_شاه و مادر #محمدرضا_شاه]
#انتشارات_به_آفرین [ایران_تهران]
#انتشارات_نیما [نیویورک]
سال ۱۳۸۰، صفحه ۴۴۵.