eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
768 ویدیو
242 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته نباشی کربلایی!! امسال هم هرطور شده خودت را به کربلا رساندی و چهلمین روز شهادت امام حسین را به سوگ نشستی البته چهلمین روز که غلط است، تا امروز دقیقا پانصدویازده هزارو چهل روز از شهادت امام حسین می گذرد!! ▪️غذایشان بوی خون شهدا را نمی داد؟ ▪️عجب وفادار ماندی به خون شهدای جنگ! گوشه ای از فیلم عملیات کربلای ۴ و کشتار عزیزان مان بدست برادران عراقی را حتمآ دیده ای؟ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﮕﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻏﻮﺍﺹ ﻫﺎﻣﻮﻥ ..... ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ... 🔸تا به حال از خودت نپرسیدی که چرا آمریکا بدون دلیل دشمن است و عراق با کشتن میلیونها ایرانی برادر است؟ 🔸نپرسیدی چرا رفتن به مزار کوروش جرم و دشوار است و رفتن با پای پیاده به کربلا ساده و سهل؟ 🔸نپرسیدی چرا واژه ی مرگ بر عراق یا مرگ بر عربستان نداریم؟ 🔸نپرسیدی چرا آنها از عراق پیاده به حرم امام رضا نمی آیند اگر انقدر معتقد هستند؟ 🔸و نپرسیدی چرا فقط ۴ سال است این پیاده روی عظیم بر قرار است!!؟ (شبهه خلاصه شده است) ✅◀️ پاسخ اول 🔹در ابتدا از کشف مهم نویسنده که اربعین چهلم شهادت امام حسین نیست و پانصدهزارمین روز است تشکر می کنیم. 🔹اما آنچه جفا، مغالطه و بی انصافی است، نسبت دادن جنایات صدام و رژیم بعث عراق به مردم این کشور مخصوصاً شیعیان آن است. 🔹خوب است اگر کسی به موضوعی هم نقد دارد، منصفانه نقد کند، ما با امریکا بدون دلیل دشمنی می کنیم؟ حمایت از کودتاچیان در سرنگونی دولت قانونی و مردمی مصدق، زدن هواپیمای مسافربری ایرباس، حمایت آشکار از صدام، اعتراف به تاسیس داعش، تحریم های متعدد و ظالمانه (و به قول خود اوباما فلج کننده) و... اینها دلیلی برای دشمنی نیست؟ 🔹چه کسی گفته است که رفتن سر مزار کوروش جرم نابخشودنی است؟ افرادی که امسال در هفتم آبان به پاسارگاد رفتند کدام یک دستگیر و محاکمه شده اند؟ اگر مستند این شبهه افکن عزیز، برخی فیلم های تقطیع شده در فضای مجازی است، باید دانست که دخالت محدود نیروی انتظامی برای جلوگیری از نفوذ و سوء استفاده عده ای است که با تحریک و شعارهای ساختارشکن در صدد سوء استفاده از جمعیت حاضر بوده است. 🔹 اما در مورد شعار مرگ بر عراق و مرگ بر عربستان باید دانست که دلیلی برای آن وجود ندارد. بله مرگ بر صدام گفته ایم و خدا را شکر محقق شد. مرگ بر آل سعود هم می گوییم و ان شاء الله محقق خواهد شد. اما با مردم عراق و عربستان و هیچ نقطه ای از عالم مشکلی نداریم. شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس هم همه می دانند که منظور نظام استکباری آن است (چون شخص یا گروه خاصی در آمریکا یا انگلیس سردمدار محسوب نمی شود، بخلاف تجاوز عراق که به محوریت صدام بود و جنایات عربستان که به محوریت آل سعود است.) 🔹اگر شبهه افکن محترم به قم یا مشهد مسافرت کند، خیل عظیم زائران عراقی و عرب را مشاهده خواهد کرد. البته لطفا ببخشیدشان که پیاده نمی آیند و ما به آنها آب و خرما نمی دهیم. 🔹اگر چه پیاده روی اربعین در این سالها رشد قابل توجهی کرده است، اما به این معنا نیست که قبلا نبوده ما در پستهای قبل نمونه هایی از مستندات پیاده روی در سالهای قبل را ارائه کرده ایم. احیای این مراسم مانند احیای ارزشهای زیادی مانند حفظ قرآن، اعتکاف، نماز جمعه و ... است که به برکت جمهوری اسلامی و رویکرد جوانان این مرز و بوم به ارزشهای الهی و اسلامی است. ♦️یک سوال مهم ✅ به راستی حضور استراتژیک ایران و ایرانی در عراق و نصب عکس رهبران ایران بر فراز کشوری که زمانی با ما در حال جنگ بوده، آیا باید موجب سرافرازی باشد یا ایرادهای بچه گانه؟ چرا عده ای از قشون کشی فرهنگی و نرم ایران در کشورهای دیگر ناراحتند؟ اینها دوست ایرانند یا....؟
خسته نباشی کربلایی!! امسال هم هرطور شده خودت را به کربلا رساندی و چهلمین روز شهادت امام حسین را به سوگ نشستی البته چهلمین روز که غلط است، تا امروز دقیقا پانصدویازده هزارو چهل روز از شهادت امام حسین می گذرد!! ▪️غذایشان بوی خون شهدا را نمی داد؟ ▪️عجب وفادار ماندی به خون شهدای جنگ! گوشه ای از فیلم عملیات کربلای ۴ و کشتار عزیزان مان بدست برادران عراقی را حتمآ دیده ای؟ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﮕﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻏﻮﺍﺹ ﻫﺎﻣﻮﻥ ..... ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ... 🔸تا به حال از خودت نپرسیدی که چرا آمریکا بدون دلیل دشمن است و عراق با کشتن میلیونها ایرانی برادر است؟ 🔸نپرسیدی چرا رفتن به مزار کوروش جرم و دشوار است و رفتن با پای پیاده به کربلا ساده و سهل؟ 🔸نپرسیدی چرا واژه ی مرگ بر عراق یا مرگ بر عربستان نداریم؟ 🔸نپرسیدی چرا آنها از عراق پیاده به حرم امام رضا نمی آیند اگر انقدر معتقد هستند؟ 🔸و نپرسیدی چرا فقط ۴ سال است این پیاده روی عظیم بر قرار است!!؟ (شبهه خلاصه شده است) ✅◀️ پاسخ دوم ✍ دشمن اربعین خسته است... سلام بزرگوار و تشکر بابت خداقوتی که عرض کرده ای... 1⃣ نوشته ای: درود بر تو که بعد از پانصد و ...هزار سال شهادت امامت را سوگواری کردی 🔹می نویسم: درود بر شما که خوب عاشقان حسین(ع) را شناخته ای. محب حسین روز و مکان نمی شناسد و سوگواری اش فقط اشک نیست و از جنس دیگر است. موسم عزای حسین موسم تولد گلواژه های ادب، ایثار، ذلت ستیزی، شهادت طلبی، ولایتمداری ، دشمن شناسی و حتی نفاق شناسی است. باورش و هضمش سخت است ولی می توان در سوگ حسین دوباره متولد شد و جشن تولد گرفت!! 2⃣ نوشته ای: رد شدن از راه ها چطور بود؟ کودکان کار دیدی....؟ 🔹می نویسم: جاده پر و پیچ خم بود و فقط اهل استقامت می توانند از آن عبور کنند. گاهی مشکلات را می دیدم و یاد می کردم از همه عزیزانی که گاهی از روی جهل، گاهی غرض و مرض فقط در اربعین و محرم، یاد فقرا می افتند. افتخار میکردم که این جماعت زائر، پرورش یافته ی مکتبی هستند که مولایشان علی(ع) به آنها درس داده است که کمک به محرومان و بردن شیر برای یتیمان، منافاتی با خلق حماسه و رجزهای علوی در یوم الله ها و کوبیدن بر دهان ناکثین و قاسطین و مارقین ندارد. اما حقیقتاً دلم بیشتر از آن که برای شکم گرسنه ی کودکان کار بسوزد برای ذهن کودک صفتان بیمار سوخت! و در هرلحظه ی پیاده روی، بابت اربعین شکر خدا می کردیم چرا که مکتب اربعین باعث میشود حتی برخی از دوستان خسته و عافیت زده و مخالف در این ایام حداقل در حد لقلقه ی زبان، یادی از کودکان کار بکنند. البته نمی دانم چگونه در کشوری که متاسفانه در اسراف، جراحی زیبایی بینی، تورهای ترکیه ، تجمل گرایی و... رکوردشکنی کرده است؛ شاخک های برخی از دوستان به صورت کاملاً اتفاقی! فقط در آستانه ی اربعین برای کمک به مستمندان حساس می شود و در موعد عید نوروز و یلدا و جشن های وارداتی ولنتاین و... دوستان عزیزم روزه سکوت می گیرند!! نمایشنامه ی عجیبی است!! برخی مسافران آنتالیا یهویی در موعد اربعین و حج، قهرمان داستان بینوایان شده و یا در روز قدس برخی وطن فروشان و نامردنیوزان به صورت کاملاً اتفاقی! وطن پرست می شوند. 🔹حضرت حافظ زیبا گفت: برو این دام بر مرغ دگر نه/ که عنقا را بلند است آشیانه.. 3⃣ نوشته ای در بین راه چه خوردی؟ می نویسم: حقیقت را بخواهی بیشتر از حلوای موکب، خون دل خوردم. هر گاه عکس شهیدان را می دیدم یادی از عاقبت بعثی ها و صدام میکردم و هرگاه عکس شهدای مدافع حرم وطنم را در مسیر می دیدم یاد خائنینی می افتادم که قدرشناس نیستند امنیتی که مرهون این شهدا هستیم! 4⃣ شیعیان میهمان نواز عراق را با بعثی های ناسیونالیست متجاوز یکی خواندی و طعنه زدی!! 🔹می نویسم: همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد عراق را هم از چنگال بعثی ها آزاد کرد. جسارت کنم و بنویسم از عقل به دور است که شیعیانی که در حیات صدام بیشترین زخم ها خوردند امروز با زخم زبان های جاهلانه با صدامیان یکی شوند. آیا شیعیان عراق حق دارند ناموس امروز وطنم را با اشرف بی شرف و فرح دیبای پهلوی و قس علیهذا بشناسند؟ خطاب به خودم عرض میکنم: التماس اندکی تفکر 5⃣ دوست عزیزم امیدوارم سال بعد دست در دست هم زائر اربعین باشیم . یقین دارم آنگاه هر ساله موعد در پاسخ به طعنه ها و کنایه ها این بیت حافظ را زمزمه خواهی کرد: 🔹من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می/ زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
ملتی طلسم شده تا کربلا پای پیاده می روند از روی پل عابر پیاده نه ✅◀️ پاسخ 🔹ستایش می کنم نویسنده ی محترمی که دغدغه مقدس اصلاح فرهنگ دارند 🔹به نظر تعبیر "ملت" نادرست است.چون خیلی ها مقررات رعایت می کنند 🔹تخطی از قوانین اشتباه است و قابل توجیه نیست.. 🔹بسیاری از مسافران اربعین متشرع هستند و تخطی از قانون را شرعا حرام می دانند. 🔹و اما یک سوال: بفرمایید اگر این ها پیاده نروند مشکل پل عابرپیاده حل خواهد شد؟؟!! 🔹گاهی:عشق اکسیر است و ... 🔹سخن آخر: برخی از قلم های طلسم شده.. در اربعین حسینی دلسوز و عاشق پل عابرپیاده می شوند ولی در کارناوال انتخاباتی،چهارشنبه سوری و ...غافل از خود عابر پیاده شده و می شوند 🔹امید که توفیق زیارت اربعین نصیب همه خصوصا این نویسنده ی تابع مقررات شود.
بنظرتون اگه این پولی که خرج پیاده روی اربعین شد خرج اشتغال میشد بهتر بود یا نه؟؟؟ هزینه ی موکب های توی ایران چی؟ هزینه ی ایجاد امنیت توسط ایران؟؟ منظورم کمکهای مردمی نیست،هزینه های دولت!! ✅◀️ پاسخ ✳️مدتی ست که مراسمات مذهبی وجدان خفته ی عده ای را بیدار کرده و به هر دری میزنند تا شایدها،اگرها،اماها را برای انجام چنین مراسمی وارد کنند،باید به وجدان خفته ی این عده،نکاتی را یادآوری کنیم: ✳️ برای جوانان بیکار بسیار کار نیکویی است،همانند هزاران کار خیر دیگر که اسلام و معصومین (ع) بدان توصیه کردند. ✳️نکته جالب و سوال برانگیز این است؛ چرا وقتی زمان انجام چنین مراسمات مذهبی مانند حج و پیاده روی و...فرا میرسد،عده ای یادشان می افتد که بفکر بیکاران،مستضعفان،یتیمان و...باشند؟؟ ✳️ پذیرایی برقرار شده،چه در مرزهای ایران (مهران،شلمچه،چذابه) وچه در عراق با هماهنگی سازمان عتبات،با همکاری و مشارکت هیأت های مذهبی شکل گرفته، هزینه ها این هیات ها عمدتا از محل مشارکت مردمی و متبرعین است که از مشارکت در این مراسم حمایت می کنند. بسیاری از این خدمات بشکل داوطلبانه و مردمی ارائه شده است. ✳️ ایران کشورهای اسلامی و رهبر وزعیم امت شیعه محسوب میشه ودر قبال سلامت وامنیت تمام شیعیان جهان مسئولیت دارد. قدرتی که امروز کشور ما در منطقه وجهان پیدا کرده وقدرتهای بزرگ، بدان اعتراف میکنند و در خواست میکنند، که در حل مسائل منطقه از ایران کمک بگیرند، درسایه همین اقداماتی است که ایران در کشورهای اطراف انجام میدهد و فرماندهی بسیاری از رویدادها،همچون حادثه اربعین را بر عهده میگیرد.نظام نمیتواند به خاطر شبهه افکنی عده ایی قلیل،عامل قدرت و اعتبار منطقه ایی وجهانی خود را کنار بگذارد. ✳️چه خوب بود این عده ی دلسوز بیکاران و مستضعفان، برآوردی از هزینه های سفرهای خارجه،خرید لوازم آرایشی،هزینه عروسی های آنچنانی،ساخت ویلا، و....بدست می آوردند و راهکارهایی برای جلوگیری از اینچنین، اسرافهای میلیاردی ارائه میدادند. آیا با این وجود فقیر و بیکار و مستضعفی در جامعه باقی میماند؟؟ ✳️و نکته ی آخر: اربعین حسینی بدون هیچ فراخوانی و فقط به عشق و دلدادگی به امام حسین،سالانه میلیونها عاشق را در گرد هم جمع میکند. یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولا در جامعه جهانی تاثیر گذار است. خلاء وجود اجتماعی عظیم و بین المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می کند. کربلا می تواند«نماد» تبلور وحدت وبیعت با امام باشد که «نمود»ی جهانی خواهد داشت. شروع جاذبه ، در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم، با گذشت قرن‌های متمادی در دل شیعیان هست.
⭕️پوشاک هالووین تو انگلیس ۲۰۰۰ تُن پسماند به جا میذاره که چیزی معادل ۸۳ میلیون بطری آب پلاستیکیه، بعد براندازا توییت میزدن اونایی که میرن راهپیمایی جهان سومی هستن!!! باتشکر از جهان اولی های نایس که سالی ۲ هزار تن پلاستیک فقط بابت یه جشن تولید میکنن!! /جنگ فرهنگی
اینگونه حرکت ها ،به ظاهرحرکت کوچکی است اما همین حرکت ها و همین تصویرها خار بزرگی است بر چشمان بین الملل، دنیای کفر از همین صحنه های است که وحشت دارد.
💢 ولنتاین مبارک!!! مگه ما نداشتیم؟ مگه ما اصیل نبودیم؟ مگه ما پیامبرمون نبود؟ مگه ما خودمون نداشتیم؟ مگه زبان پارسی اجداد ما نبود؟ مگه ما آیین سنتی مثل نداشتیم؟ خب، جشن ، ولنتاین، هالووین، له له زدن واسه سال نو میلادی، اشتیاق به میلادِ پیامبر مسیحیان، خرید درختهای گرانقیمت ، اینا رو کجای دلمون بذاریم؟ روشنفکری و فقط در فحش دادن به عربها، اسلام، پیامبر، و امام‌حسین(ع) خلاصه میشه؟ خودتون حالتون از این همه تناقض بهم‌ نمیخوره؟
دینی، و در ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پیاده روی با جمعیت میلیونی،خاریست در چشم و ، آنها که چشم دیدن عشق و علاقه ملت معتقد و مذهبی ایران به سید و سرور شهیدان را ندارند، همواره سعی در ایجاد شبهه دارند. وقتی در تاریخ جست و جو میکنیم، در میابیم که در ایران باستان نیز چنین مرسوم بوده و مردم از خانه های خود تا آتشکده پیاده روی کرده و نذورات خود را به آتشکده اهدا میکردند، برای اثبات این مطلب چند مورد از اسناد بیشمار را ذکر میکنم: 1⃣ مجدد و احیا کننده ، در کتاب خود، به نقل از می نویسد: پس از ، پیاده از () به آن( ) می رفتند 📚 ابراهیم پور داوود، گات ها،انتشارات:اساطیر 1378،صفحه 24 goo.gl/X9vCy7 👈🏻 اسکن کتاب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 2⃣ شرق شناس و ایران پژوه مشهور دانمارکی،در کتاب خود این چنین مینویسد: یا آتش سلطنتی، در (شیز) واقع در آذربایجان بود. 👈🏻پادشاهان در ایام سختی بزیارت این می‌شتافتند و و مال و ملک و در آنجا نذر می‌کردند.👉🏻 وهرام پنجم سنگهای قیمتی تاجی را، که از خاقان و زنش گرفته بود، باین آتشکده فرستاد. خسرو اول نیز نظیر این را عطا نمود. خسرو دوم نذر کرد، که اگر موفق به مغلوب نمودن وهرام چوبین بشود، زینت‌های زر و هدیه‌های سیم بآتشکده آذرگشنسپ بفرستد و بوعده خویش وفا کرد. این آتشکده را آذرخوش می‌گفتند. آذر بزبان عجم «آتش» و خوش «نیکو» است. 👈🏻شاهنشاهان ایران هنگام رسیدن بپادشاهی با کمال احترام پیاده بزیارت این معبد می‌رفتند و نذرها می‌کردند و هدیه و خواسته بسیار بآنجا می‌بردند. 👉🏻این علامت اتحاد و یگانگی دین و دولت بود و نمونه (سمبل) دولت ساسانیان بشمار می‌رفت، که بواسطه اتحاد با دیانت قوت گرفت 📚 ، ارتور. تاریخ ایران در زمان ساسانیان. امیرکبیر، ۱۳۶۷. صفحه ۲۴۳ goo.gl/GudhPx 👈🏻 اسکن کتاب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 3⃣ صاحب کرسی تدریس در دانشگاه تهران در اینباره مینویسد : این آتشکده بواسطهٔ پیوستن دو آتش به یکدیگر مبدّل آتشکدهٔ بزرگ «شاهی» گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هر یک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به آن می‌شتافتند، و پس از پیروزی در جنگ، سهمی از را به آن تقدیم می‌کردند. 📚 ، ،ص162 goo.gl/u1FHzu 👈🏻 اسکن کتاب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ حال که ثابت شد، ایرانیان و شاهان پارسی، همواره با احترام و اهتمام فراوان با پای پیاده به زیارت آتشکده میرفتند و نذورات فراوان اهدا میکردند، شما چرا به این رسم باستانی نیاکانتان کج دهنی میکنید؟! ✍🏻محقق:
سلام علیکم خواهر و برادر مسلمانم شما نیز به سهم خود در روشنگری سیاسی و دینی سهیم باشید تا شما نیز در اجر مطالب مفید دینی و سیاسی و رفع شبهات شریک باشید اجرکم عندالله... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 اسلام،انقلاب،پهلوی،باستان انچه که یک مجاهد انقلابی مصلح و دغدغه مند برای پاسخ گویی به یاوه گویی های دشمن در زمینه لازم دارد اینجا پیدا میشه فقط کافیست اهل مطالعه،وقت گذاشتن،پیگیری،دغدغه باشید. وبلاگ: www.faateeh.blogfa.com خادم کانال: @tadbirrr https://eitaa.com/mojahedane_enghelabi
وقتی کتابی را برای مطالعه انتخاب می کنیم معمولا فرض انسانهای عادی چنین است که در مقابل یک استاد بلامنازع، یک محقق اندیشمند و یک دانشمندی که در مورد موضوع مورد بحث کاملا دقیق و بی نقص سخن می گوید ایستاده است و باید دست بسته با تمام وجود فقط گوش باشد و هوش تا اینکه حرفهای گوینده را بی عیب و نقص و تمام و کمال بفهمد و بپذیرد تا آنجا که اگر بخشی از مطلب برایش مبهم بود بی شک آن را به ضعف قدرت درک و تشخیص خود حمل کرده و خود را به جهت فهم ناقص خود ملامت می کند اما این نگرش یک نگرش آمیخته با خودناباوری و بی اعتمادی محض به خویشتن و خود کم بینی مفرط است گرچه روشن است که انسان به این خاطر کتاب را به دست گرفته است که می داند چیزهایی در زمینه ی مورد مطالعه است که نمی داند و می خواند با مطالعه کتاب جای خالی ندانسته هایش را با علم پرکند اما این دال بر این نیست که دانستن یعنی کپی کردن نظرات فردی دیگر در بایگانی ذهن خویش دانستن یک پروسه ی فعال است که ابتدایش با سوال آفرینی آغاز می شود و انسان باید همیشه به این نکته متفطن باشد که هرچیزی که از هرکسی می شنود یا می خواند بسان مواد اولیه ای است برای قوه عاقله ی خویش تا از آنها دانشهایی خودی شده و مبتنی بر معرفت های پیشین خویش و برای تکمیل بنایی است که در حال ساختن آن در دنیای درون و عقل خویش است لذا اصل اول ما در رویارویی با هر کتاب و مقاله ای این است که ما دیالوگی را با صاحب کتاب و نویسنده ی آن آغاز کرده ایم و به هیچ رو مطمئن نیستیم که این فرد تا چه اندازه در این بحث محققانه حرف می زند یا درک درستی از مساله دارد یا مفاهیم را به درستی و به جا به کار می برد یا استدلالهایش با موازین منطقی منطبق است ازینرو به طور جدی آماده ایم که از ابتدای سخن در کلمه به کلمه ی واژها و جمله به جمله ی بیاناتش مداقه کرده و در هر لحظه حق سوال کردن داریم
هر گفتاری یا نوشتاری از مولفی در واقع پرداختن به پاسخ سوالی است که در ذهن خود دارد یا می خواهد در ذهن مخاطبش بیفکند هنر مطالعه ی فعال استخراج و استنباط و کشف آن سوال یا سوالات است وقتی شروع به خواندن مطلب می کنیم باید از خود بپرسیم که نویسنده با ن.شتن این گزاره یا گزاره ها در واقع می خواهد به چه سوالی پاسخ دهد؟ موفقیت در کشف و فهمیدن سوال و در واقع خواندن سطور نانوشته ی کتاب مهارتی است که با تمرین و ممارست به دست می آید پس اصل دوم در مطالعه ی فعالانه کشف سوالاتی است که نویسنده در پی پاسخ دادن به آنهاست
🔆توضیحاتی در مورد نحوه ی مطالعه کتاب🔆 بنده تلاش میکنم که روش ایده آل خودم برای مطالعه کتاب را طی چندین پست برای دوستان عرضه کنم لذا تقاضایم از دوستان عضو کتابخوانی گروهی این است که اصول فوق را در خواندن کتاب لحاظ کنند چنانچه در عمل خواهیم دید می توان گفت که یک مطالعه ی فعالانه دو بخش دارد الف- فهم دقیق مقصود نویسنده ی کتاب ب- تحلیل و ارزیابی دقیق آن من این نوع از مطالعه را که راهگشای حیات فکری من بوده است مرهون استادمطهری هستم و برای همین در هر فرصتی آن را ذکر می کنم ایشان مطالعه کتاب و یا گوش کردن به سخنرانی یا درس و هرچیزی از این قبیل را به خوردن غذا تشبیه کرده بودند و اینکه چنانکه انسان باید غذاهایی را بخورد که معده قدرت هضم آن را دارد انسان هم باید به مطالبی بپردازد که فکرش در آن مرحله قدرت هضم آنها را داشته باشد و چنانکه عمل اصلی در تامین انرژی از غذاهای خورده شده تازه بعد از خوردن و قورت دادن غذا شروع می شود عمل اصلی ذهن و عقل آدمی هم تازه بعد از خواندن که در واقع جمع آوری مواد اولیه است شروع می شود هدف اصلی مطالعه مرحله ی دوم آن است یعنی تحلیل و هضم مواد اولیه و تبدیل کردن آن به عناصری که به درد روح و روان ذهن و زندگی انسان بخورد این کار نیز بسان تمام مهارتها نیاز به تمرین و ممارست دارد که در صورت علاقمندی دوستان در کنار هم به این تمرینها خواهیم پرداخت پس بنابراین برای تاکید به اهمیت این مرحله از مطالعه آن را به عنوان اصل سوم معرفی میکنیم اصل سوم: هدف اصلی مطالعه جمع آوری مواد اولیه لازم برای ذهن است که بتواند با بهره بردن از آنها و تحلیل دقیق آنها و دور افکندن بخشهای غیرلازم یا مضر و طبقه بندی و نگهداری بخشهای ضروری و صحیح آن به سوالات حیاتی و مهم خود پاسخ پیدا کند
اصل چهارم: موتور محرکه ی ذهن آدمی سوالهای اوست همه ما به تجربه می دانیم که هر عمل ارادی انسان مبتنی بر عوامل متعددی است که از جمله ی آنها انگیزش کافی برای آن عمل است. حال سوال این است که عمل مطالعه و تبع آن تفکر و فلسفیدن و اندیشه ورزی که عملی ارادی و شاید از سختترین کارهای انسان است با چه انگیزشی شروع شده ادامه می یابد؟ شاید علل مختلفی را بتوان پیدا کرد که گاه به گاه موجب اندیشه ی انسان و غور در دریای تفکر شوند اما اصلی ترین عامل در این کار یکی از دوچیز است: الف- حل مساله ب- رفع مشگل این تقسیم بندی در واقع مربوط می شود به یک تقسیم بندی دیگر در توانایی های ذهنی انسان و درگیری ها و مشگلات وی انسان در تلاشهای روزمره خود لااقل با دو امر سروکار دارد الف- یا می خواهد چیزی را بشناسد ب- می خواهد تغییری در پیرامون خود ایجاد کند و ازاینرو رشته های آکادمیک هم به دو بخش عمده تقسیم میشوند الف- معرفت به معنای عام کلمه اعم از علمی یا فلسفی یا حتی دینی ب- فنون و هنرها و تکنولوژی در بخش اول مساله شناسایی است و پاسخ دادن به پرسشها و سوالات و در بخش دوم مساله تغییراتی است که در دنیای پیرامون خود می دهیم و مساله تغییر است و رفع مشگل اما به هرصورت در هر دو محرک اصلی انسان سوالاتی است که با آن مواجه است با تفاوت در نوع سوالات سوالات بخش اول با چرا شروع می شود وبرایknowing why? است و در بخش دوم سوالات معمولا با چطور و چگونه آغاز می شود و برای knowing how می باشد بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که هریک از ماها موظفیم انجام دهیم تکثیر سوال است و اینکه تمام سعی و همت خود را مصروف این امر کنیم که در مواجهه با هرچیزی و هر سخنی به سرعت سوالاتی را راجع به آن در ذهن تولید کنیم این امر تا آن اندازه اهمیت دارد که می توان گفت یکی از مهمترین توانایی های یک ذهن خلاق تولید پرسش و سوالبرانگیزی است به طوری که آن روز من به خواهرزاده ام نیکی به درستی یا نادرستی گرامری اش گفتم Thinking is the art of questioning بنابر این یکی از اساسی ترین کارهایی که باید برای تقویت مطالعه ی فعالانه و نه منفعلانه انجام داد توسعه و تقویت قدرت سوال سازی و تکثیر پرسش است باید ذهنمان را عادت دهیم که با خواندن یا شنیدن هر جمله ای فوری سوال کند که چرا؟ یا چگونه؟و یا یکی دیگر از ادوات پرسش اوایل کار وقتی من با این مساله مواجه شدم با عنوان تفکر علت یاب آشنا شدم که البته در مواجهه با گزاره ها باید یا لااقل ممکن است که آن را به تفکر دلیل یاب اصلاحش کنیم زیرا دلیل در واقع همان علت درستی یک گزاره است باید هرچه می توانیم بر سوال کردن تاکید کنیم تا کم کم ذهنمان کنجکاو گردد برای یافتن دلایل و برهانها یا استدلالهایی برای درستی گزاره هایی که با آن مواجه می شود. در این حالت است که کم کم چه ما بخواهیم و چه نخواهیم خود ذهنمان به بایگانی معلوماتش مراجعه خواهد کرد برای یافتن گزاره هایی که ممکن است برای اثبات درستی یا نادرستی این قضیه به درد می خورد
اصل پنجم: حافظه ی بلند مدت ما مثل هارد دیسک کامپیوتر است _____________________________ تصور کنید که کامپیوتری دارید که با آن هر روز کارهای مختلف اداری یا شخصی انجام می دهید و فایل های مختلفی را که لازم دارید همینجوری در هارد کامپیوترتان ذخیره می کنید( دقیقا مثل کاری که من می کنم!!!) پس از چند ماه که این فایلها از همه نوعش در هارددیسک شما ذخیره شد روزی شرایطی پیش می آید که احتیاج فوری به فایلی پیدا میکنید که حتی نامش را هم نمی دانید چه اتفاقی می افتد؟ هارد دیسکتان را باز می کنید و با هزاران فایل پراکنده و بدون نام که صرفا با شماره های مختلفی در کنار هم چیده شده اند مواجه می شوید برای پیدا کردن فایل مورد نظر ممکن است ساعتها و روزها و شاید هم هفته ها باید زمان خرج کنید و وقتی فایل به دستتان می رسد که دیگر کار از کار گذشته است ذهن های انسانهای معمولی و عادی به این صورت است. همه ی اطلاعاتی که در طول زندگی کسب کرده اند به صورت رندوم و اتفاقی در حافظه ی دراز مدت ذخیره شده اند. و صد البته که وضوح و شفافیت و دقت ذخیره شدنش نیز بستگی به میزان دقتی دارد که در زمان ذخیره سازی بوده است با لحاظ اینکه گذر زمان به تدریج از وضوح آنها می کاهد خصوصا اگر در طول این مدت از آنها استفاده ای نکرده باشیم درست است که هرچه بگوییم دیر نشده است واقعا دیر است اما هنوز هم فرصت داریم باید برای اینکه بتوانیم از دانسته های خود بهره برداری حداکثری بکنیم باید فایلها را به تناسب نوع فایل و مورد استفاده اش دسته بندی کنیم و در پوشه های مجزا ذخیره کنیم. حتی ممکن است در داخل خود پوشه ها هم تقسیماتی اعمال کنیم و زیرپوشه هایی درست کنیم و فایلها را به حسب نوع تقسیمات در آنها جا دهیم پس یکی از مهمترین کارهایی که در اسرع وقت باید به آن اقدام کنیم ساماندهی فایل های موجود درهارد ذهنمان یعنی معلوماتی که در حافظه ی بلندمدتمان ذخیره شده اند
اصل ششم: شیوه ی ساختن پوشه در ذهن ایجاد سوالهای جدی است __________________________________ انسان با جهل متولد می شود با ذهنی کاملا خالی، بدون هیچ تصور و تصویری و روشن است که تا اثری از تصور نباشد تصدیقی هم بالفعل موجود نخواهد بود وقتی انسان متولد می شود ذهن انسان بسان هارددیسکی خالی است اما قابلیت دریافت ادراک را دارد. ازینرو می توان گفت که انسان موقع تولد جاهل به معنای واقعی کلمه است. آن هم جهل مرکب می دانید جهل مرکب یعنی چه ؟ جهل مرکب یعنی اینکه انسان چیزی را نداند و حتی به اینکه نمی داند هم جاهل باشد یعنی کاملا خالی الذهن باشد در مورد امری به قول شاعر: آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند! اگر فرض کنیم که در این عالم موجودی هست به نام ماگادامانا قبل از اینکه شما این کلمه را از من بشنوید این موجود را نمی شناختید و به اینکه این موجود را نمی شناسید هم آگاهی نداشتید ولی الان می دانید چنین موجودی ممکن است باشد و برایتان سوال می شود که این موجود آیا وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد چه نوع موجودی است؟ پیدایش سوال در انسان یعنی شکسته شدن جهل مرکب و تبدیل آن به جهل بسیط یعنی تا زمانی که سوالی در ذهن ما ایجاد نشده یعنی هنوز به مرحله ی جهل بسیط هم وارد نشده ایم اما وقتی سوال ایجاد شد یعنی ما در مورد آن امر مورد سوال، پاسخ یقینی یا مطمئنی نداریم ولی می دانیم که نمی دانیم همین ایجاد سوال موجب باز شدن فولدر و پوشه ای در ذهن ما می شود همانند صندوقی خالی که از درونش عطش پرشدن می جوشد و ما را به طرف یافتن پاسخ و تلاشی جدی برای پرکردن آن صندوق خالی سوق می دهد پس اساسی ترین راه ایجاد و ساختن فولدرها و پوشه ها در ذهن ایجاد سوال است و تکثیر سوال در ذهن خود موجب تشنگی شدید انسان به دانستن و پر کردن خلاهایی است که با سوال ایجاد شده است پس ایجاد سوال و تکثیر انسان دو کار انجام می دهد الف- در ذهن پوشه هایی می سازد برای معنی دار شدن یافته های قبلی و یافته های جدید ب- این فولدرها خود انرژی لازم برای تلاش و تحرک در جهت پرکردن پوشه ی خالی و یافتن جواب سوال را می آفریند
اصل هفتم:مفاهیم و تصورات آجرها و خشت پاره های تفکر هستند می توان گفت که ابتدایی ترین نوع تفکر که به احتمال زیاد مشترک بین انسان و حیوانهایی که دارای سلسله اعصاب متمرکز هستند است نوعی تفکرخیالی که بی شباهت به تداعی معانی جزئی نباید باشد است. وقتی روباهی با صدای تفنگ یا هر صدای بلندی می گریزد یعنی بین آن صدا و تهدید رابطه ای را درک میکند اما تصویری که از صدا دارد تصویر کلی نیست بلکه تصویر جزئی است زیرا در جای خود نشان داده شده است که ایجاد مفهوم کلی دایرمدار ایجاد زبان است و بدون زبان امکان پیدایش مفهوم کلی وجود ندارد این نوع از تفکر(اگر بتوان نام تفکر برآن نهاد) در کودک هم تا قبل از شروع به حرف زدن وجود دارد. کودک هم با شنیدن صدای مادر پی به آمدنش می برد و بی تابی میکند. با دیدن پستان مادر می فهمد که وقت شیرخوردن است و.... اما تفکر به معنای خاص آن یعنی تفکر کلی بعد از پیدایش مفاهیم کلی در ذهن انسان آغاز می شود.انسان با بهره بردن از این مفاهیم می تواند گزاره هایی در مورد چیزهای مختلف بسازد و آن را به دیگران منتقل کند و از همین جا تفهیم و تفاهم آغاز می شود انسان در طی زندگی روزمره هر روز انگاره هایش را راجع به هر لفظ و کلمه ای کامل و کاملتر می کند به طوری که بعد از مدتی اطمینان پیدا میکند که کلمات را آنچنان می فهمد که دیگران می فهمند و ازینرو خیالش از بابت اینکه با بیان جملاتی سوأ تفاهم فیمابین حاصل نخواهدشد راحت است و دغدغه ای از این جهت ندارد گرچه در زندگی هرکس می شود مواردی را یافت که کلمات و جملات سوء تفاهم زاییده باشند در مورد کلمات و مفاهیم روزمره و عام معمول انسانها با ضریب هوشی متوسط به بالا معمولا مشگلی ندارند اما وقتی به زبان تخصصی رشته های علمی یا فنی یا هنری وارد می شویم در اینجا احتمال سوء تفاهم بیشتر می شود زیرا احتمال اینکه هر یک از دو طرف معنای کامل الفاظ مورد استفاده را ندانند یا در تعریف آن اختلاف داشته باشند زیاد است ازینرو برای پالایش و دقیق ساختن اندیشه و بالا بردن ضریب توافق در دیالوگها ضرورت دارد که در هر بحثی قبل از شروع به بیان ادعا و نیز اقامه ی دلیل ، به تعریف دقیق مفردات بحث یعنی مفاهیم و تصوراتی که در بحث به کار برده می شود پرداخته شود و با دقت تمام هر یک از مفاهیم تعریف گردد این کار در فعالیتهای فکری فردی هم ضرورت دارد زیرا واضح و متمایز شدن ابعاد معنی هر کلمه خودش به تنهایی کمک موثری است برای استعمال درست آن در استدلالها و کشف مجهولات پس می توان اصل هفتم را به صورت کاربردی تری بیان کرد: برای دریافت دقیق مطلب از یک متن ضرورت دارد که معانی مفردات بخش مورد مطالعه یعنی مفاهیم و تصورات و کلمات به کار برده شده به دقت معین شود به صورتی کامل که تمام شرایط تعریف را با خود داشته باشد
صفحه اصلی | سامانه ثبت نام هدیه‌های وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات https://ictgifts.ir/UniversityStudents
سلام علیکم. شبهات خود را به ادرس زیر ارسال بفرمایید. @tadbirrr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید سید احمد دیباجی که چند روزه تو icuبستری هستند از شما عزیزان میخوام برای شفای همه بیمارا و این مادر عزیز دعا بفرمایید و سوره حمد تلاوت کنید
سخنی با مخاطبین گرامی عزیزان لطفا" این پیام را برای مخاطبین خود یا گروه هایی که در آن شرکت دارید ارسال بفرمایید 🌱قصد ما از ایجاد این کانال جذب مخاطب و درآمد زایی نیست 🌱و به هیچ گروهی هم وابسته نیستیم که مرّوج افکار آنان باشیم بلکه ما هم مثل خیلی از دلسوزان دیگر احساس مسئولیت کرده ایم و میخواهیم در راه خدا جلو انحرافات و شبهات جوانان را بگیریم. 🍃عزیزان ما شروع کننده نبودیم کانال ها و گروه ها و پیج ها و سایت های زیادی در رد اسلام و انقلاب اسلامی باز کرده اند خدا میداند که چه جوان های رعنایی را با سیاست ها ی خاص و طرح های بلند مدت از اندیشه پاک اسلام و انقلاب منحرف کرده اند . 🌸مخاطبین گرامی چه بسا خواهر یا برادر یا دوست ما و شما یکی از قربانیان آینده ی اسلام ستیزان و ضد انقلاب باشد. پس لطفا" برای این کانال تبلیغ کنید 🌱شک نکنید تا اعضا بیشتر شود،سوالات بیشتری مطرح می گردد و زحمت ما اضافه میگردد ولی ما در راه خدا این سختی را به جان می خریم شما هم در حد توان خود این وظیفه ی الهی را به انجام برسانید. 🍃و این نکته را بدانید عزیزان : ما و شما در مقابل خدا بخاطر نعمت اینترنت و لبتاب و موبایل هوشمند مسئولیم و باید روز خود در محضر باری تعالی پاسخگوی شیوه ی استفاده از آنها باشیم. پس بیایید با استعانت از پروردگار وظیفه ی خود را انجام دهیم. و به کانال هایی که خدمت صادقانه می کنند کمک کنیم(نه فقط به کانال ما) با تشکر🌺 مدیریت کانال....رد شبهات اسلام ستیزان ____________________________ لینک عضویت در کانال🌺 @mojahedane_enghelabi لینک ارسال شبهات🌺 @tadbirrrr
ﺑﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ !!!! ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﭼﺮﺍ؟ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﻋﻘﻠﺸﺎﻥ ﻧﻤﻴﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻱ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﻨﻨﺪ !! ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﻑ ﻫﻢ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ . -1 ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﻣﯿﺸﺪ ! -2 ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﻣﯿﺸﺪ ! -3 ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺮﻑ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ ! -4 ﺍﺳﮑﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﺣﺮﺍﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺍﺳﮑﯽ ﺑﺎﺯ ﮐﺎﻓﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻥ ﺯﺩﻥ ﺍﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯿﺎﻣﺪ ! -5 ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺑﺮﻑ ﺗﯿﻤﻢ ﻣﯿﺸﺪ ! -6 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﯼ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ! -7 ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﻑ ﺛﻮﺍﺏ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﮐﻌﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ ! -8 ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻠﺶ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﺮﻑ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ! -9 ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﺑﺮﻑ ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺮﻑ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﯿﺸﺪ ! ﺁﻳﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﻴﺎ؟ ﺁﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﺮﻑ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﻭ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻋﺮﺑﻬﺎ ﻋﻘﻠﺸﺎﻥ ﻧﻤﻴﺮﺳﻴﺪﻩ ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍﻫﻢ ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻮﺩ؟ ﺷﺎﻧﺲ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﻑ ﺩﺭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪﻩ ، ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﯿﺸﺪ ... ﻫﺮ ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﻧﯽ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻬﻤﺸﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺸﻪ . ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﻮ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﻢ ﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺎ ﮐﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ . ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻗﻤﻪ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺍﻟﻢ ﻭ ﮐﺘﻞ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻪ . ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻥ، ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﺶ ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ . ﺍﮔﺮ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯽ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺮ ﺍﻭﻥ ﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺘﺸﻮﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ . ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﭼﺮﻧﺪ ﺑﺎﻑ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ، ﻧﺘﺮﺱ ﻭ ﻓﻮﺭﯼ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻬﺶ ﺑﺰﻥ . ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻥ ﻭ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ : ﺣﺎﺟﯽ ﺁﻗﺎ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ : ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کسی که شبهه رو طراحی کرده لپ کلامش این هست که 1.قرآن از جانب خدا نیست و دست نوشته ی پیامبر هست!!! 2.حالا چون پیامبر هم عرب بوده و در عربستان برف نمیاد و نمیدونستن برف چیه به این خاطر در قرآن هیچ حرفی از برف زده نشده که ان شاء الله پاسخش رو الان قرار خواهیم داد: و براتون مشخص میشه که شبهه بسیار ساده است و نشان از عدم آگاهی....
پاسخ قرآن و عدم اشاره به برف و ... متاسفانه برخی از اسلام ستیزان کتاب قرآن را با دیکشنری آکسفورد اشتباهی گرفته اند و همین امر موجب توقعات بیجایی از جانب آنان گشته است چنانکه مشاهده می کنیم هر از چند گاهی یک سری بهانه و ادعای واهی مبنی بر عدم وجود تعدادی از گزاره های طبیعی در قرآن را ذکر میکنند. به عنوان مثال ادعا میکنند که چرا در قرآن واژه "برف" ذکر نشده است!!! در ادامه می گویند: چون محمد(ص) در گرمای عربستان زندگی میکرد و از وجود برف اطلاعی نداشت لذا حرفی از آن به میان نیاورده است... بسی جای حسرت و تاسف است که غافلان ،کلام الله متعال را این گونه ظاهر بینانه مورد بی ادبی قرار می دهند زیرا کسی که یک بار قرآن را با تامل خوانده باشد به پوچ بودن ادعا(ها)ی آنها پی می برد. طبق معمول شبهه مطرح شده از جانب اسلام ستیزان با یک سری پیش فرض های غلط مطرح شده است. از جمله آنکه کتاب قرآن را ساخته و پرداخته دست بشر می دانند و با همین ذهنیت ، می گویند اعراب آن زمان از وجود برف بی اطلاع بوده اند!!! ابتدا جای دارد که شبهه را به خودشان برگردانیم زیرا زمانی که از آنها می پرسیم یک شخص بیسواد چگونه توانسته است همچین کتابی بنویسد می گویند قرآن برگرفته از کتاب های قبل از خودش می باشد(البته چگونه و در چه زمانی را هرگز پاسخ نمی دهند! به ماجرای دیدار پیامبر با یک راهب نصرانی در زمان جوانی پیامبر اشاره میکنند که آن هم هیچ عقل سلیمی نوشتن 6236 آیه در یک دیدار کوتاه و ناخواسته! را توجیه نمی کند) اگر طبق ادعا های آنها پاسخ دهیم: باید در کتاب های گذشته هم واژه برف وجود نداشته باشد در حالی که آنها در مناطقی غیر از حجاز فرود آمده اند. در اینجا فرد اسلام ستیز در بن بست قرار میگیرد زیرا اگر بگوید خوب در آنها هم ذکر نشده است و چه اشکالی دارد، میگوییم با وجود اینکه در آنجا برف می بارد اسمی از آن به میان نیامده موردی نیست اما برای قرآن ایجاد مشکل میکند! پس در قرآن هم ذکر نشده است و اشکالی ندارد. اگر بگویند در آنها ذکر شده و در قرآن نیامده پس میگوییم چگونه ادعا میکنید قرآن کپی شده از کتابهای قبل از خود است. اگر بگویند این واژه از قلم افتاده،باز هم مشکل فرد ستیزه جو حل نخواهد شد زیرا در این صورت ادعای بی اطلاعی پیامبر(ص) رد می شود اگر بگویند همه چیز را به پیامبر یاد داده غیر از این واژه!!! در مخمصه ای دیگر گیر خواهند کرد زیرا اگر بحث یاد دادن و یاد گرفتن مطرح شود،مطالب زیادی در قرآن وجود دارد که در هیچ یک از کتابهای آسمانی گذشته وجود ندارد،مثلا" به وضوح در قرآن اشاره شده است که خورشید یک جسم منیر است و از خود نور ساطع میکند ولی ماه غیر منیر است و فقط نور را بازتاب می دهد ...
بدون شک تمام شبهات اسلام ستیزان پر از تلبیس و فریب است. قرآن مجید راهنمای زیبای بشریت برای رسیدن به خوشبختی اخروی و دنیوی است و به هیچ عنوان یک کتاب دیکشنری نیست که هر آنچه به ذهن بشر می رسد را مورد بررسی قرار داده باشد. در واقع جامعیت قرآن در زمینه هدایت و کامیابی انسانها و جنیان است نه پوشش دادن تمام عناصر موجود در کائنات. بدون شک اگر قرآن بحث برف را هم میکرد،یک بیمار دلِ دیگر در عصر حاضر می گفت که چرا بحث "زحل" و "اختاپوس" را نکرده است. در واقع مشکل از بیماری آنهاست و ربطی به محتویات قرآن ندارد. اما با گذر از تمام این واقعیات،کاملا" بدیهی است که پیامبر(ص) در بین اعرابِ 1400 سال پیش مبعوث شده است و باید در درجه ی اول سطح فهم اولین مخاطبان قرآن را نظر می گرفت و این نشانه ای از حکیم بودن پروردگار توانا می باشد نه اینکه امروز یک سری افراد مخاصم آن را اشکال تلقی می کنند. آیا این حکمت است که برای اعراب بی سواد ِ 14 قرن قبل، مثالی از پنگوئن های قطب شمال زده شود؟ یا بهتر بود با شیوه ی خلقت شتر، مردم به تفکر سوق داده شوند؟ نکته ی بسیار مهم و قابل تامل در ورای این توضیحات این است که : اگر قرآن بحث نارگیل و کیوی و کانگرو و برف و ...و دیگر گزاره های مناطق غیر از حجاز را می کرد،آیا در هدایت مردم خارج از شبهه جزیره عربستان تاثیری ایجاد میشد؟ یعنی این اشیای مادّی در معرفی و توضیح فعل های همچون ایمان داشتن به خدا و دروغ نگفتن و زناء نکردن و مشروب نخوردن تاثیری دارند؟ یعنی برای دیگر مردم دنیا هم خلقت شتر جالب نیست؟ در پایان بهتر است اسلام ستیزان بدانند که اسلام محصور در بند جغرافیا نیست و به عنوان آیینی جهان شمول تمام مرزهای دست چینِ این کره خاکی را در نوردیده است و در جای جای دنیا مسلمانان وجود دارند و پرچم توحید را در دست گرفته اند،هر چند اسلام ستیزان خوششان نیاید. و من الله التوفیق