💠 پاسخ به #شبهات_تاریخی
🔻 شبهه:
مرقد عمر بن علی بن ابی طالب که در کربلا با امام حسین به شهادت رسیده است، چرا ویرانه است؟ علماء شیعه پاسخ بدهند که چه فرقی بین عمر بن علی و عباس بن علی وجود دارد؟
🔻 پاسخ:
🔸 درباره نام فرزندان امیرالمومنین علی علیه السلام، مناقشهای بین علماء وجود دارد؛ این اختلاف درمورد عمر بن علی بیش از باقی افراد است. در اینباره برخی نام او را عُمر و برخی نام ایشان را عَمرو معرفی کردهاند.
🔻 کسانی که از «عمرو بن علی» نقل کردهاند
ابن أبی شیبه، نام او را عمرو ذکر کرده است؛ ترمذی از علماء اهل سنت نیز نام وی را عمرو ذکر کرده است. همچنین یعقوبی در ذکر نامهای فرزندان امیرالمومنین علی علیه السلام مینویسد: «و کان له من الولد الذکور أربعه عشر ذکراً: الحسن، والحسین، ومحسن،... و عمرو.»
🔻 تغییر و تحریف نام به عمر
🔸 در برخی منابع ذکر شده است که عمر بن خطاب، نام خود را بر برخی افراد از جمله یکی از فرزندان حضرت علی علیه السلام میگذاشت و نام اصلی آنها را محو میکرد. در اینباره بلاذری مینویسد: «عمر بن خطاب، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نام گذاری کرد.»
🔸 ذهبی در سیر اعلام النبلاء نیز شبیه به مطلب بلاذری دارد و مینویسد: «[عمرو بن علی] در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را برای وی انتخاب کرد.»
🔻 نتیجه
🔸 با بررسی مطالب گذشته، درخواهیم یافت که نام ایشان عمرو بن علی بن ابی طالب بوده است و اگر در جایی به عمر یاد شده است، به جهت تحریف نام بوده است. ضمن آنکه نام گذاری به نام «عمر» دلیل بر صحت کارهای شخصی به نام «عمر بن خطاب» نمیباشد؛ چرا که اولا، علاوه بر عمر بن خطاب، عمرهای فراوانی در بین صحابه پیامبر وجود داشتهاند. ابن حجر در کتاب الاصابه، باب «ذکر من اسمه عمر»، بیست و یک نفر از صحابه را نام میبرد که اسمشان عمر بوده است.
🔻 شخصیت عمرو بن علی
🔸 عمرو بن علی، (یا همان عمر بن علی) که از تاریخ تولد و وفات او اجماعی در دست نیست، حتی در مکان وفاتش نیز اختلاف وجود دارد. برخی او را کشته در سرزمین کربلا میدانند؛ از جمله در عمده الطالب آمده است که، وی در کربلا حضور داشته ولی به جهت بیماری، به قتل نرسیده است؛ برخی دیگر نیز قتل وی را در ماجرای قیام مختار دانسته و سال ۶۷ را سال قتلش معرفی کردهاند. اما آنچه مشهور است، قتل او در سال ۷۱ رخ داده است.
🔸 سرآخر باید علت مهجور ماندن قبر او را، عدم اقبال شیعیان به مرمت قبر ایشان دانست؛ چرا که شیعیان بیشتر سعی خود را در احیاء شعائر الهی مینمایند و در این راه به بهترینها بیشتر بهاء خواهند داد. بنابراین شخصیت مجهول عمرو بن علی، و سرانجام مشکوکش و همچنین جایگاه والای مقام حضرت عباس علیه السلام نسبت به سایر امام زادگان و… در تفاوت بین امامزادگان، نقش بسزایی داشته است. با این حال، مرقد عمرو بن علی در عراق، صاحب گنبد و بارگاهی است و زائرانی را نیز به خود اختصاص داده است.
🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/6070
...................................
🌐 @shobhe_net
🌹 چند دقیقه با ما
🔻 عاشورا در منابع اهل تسنن
خونی که از زیر سنگها جاری میشد
🔸 زهری و ابن شهاب از بیت المقدس و شام گزارش دادند: وقتی حسین بن علی [صلواتاللهعلیه] به قتل رسید، هیچ سنگی در بیت المقدس و شام از روی زمین برداشته نشد، مگر آن که از زیر آن خون تازه جاری شد
▪️ المعجمالکبیر، الطبراني(قرن سوم و چهارم ه.ق) جلد۳، صفحه۱۲۰
🔸 http://up.img7.ir/tqfxa.jpg
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_فقهی
🔻 سوال:
آیا علم عزاداری، نماد صلیب بوده و صفویه پایه گذار آن بودند؟
🔻 پاسخ:
🔸 عزاداری در ایران، از ابتدای ایمان دیلمیان در شمال ایران، در منابع مختلف گزارش شده است؛ در دوره آلبویه تا رویکار آمدن طغرل سلجوقی، عزاداریهایی به صورت علنی گزارش شده است. این عزاداریها به شکل شعرخوانی (مرثیه و نوحهخوانی) دستهگردانی و سینهزنی اجرا میشد.
🔸 این عزاداریها تا بقاء آلبویه دوام داشت و با سقوط آنها، به مدت تقریبی پانصد سال به صورت مخفیانه اجرا میشد. در نهایت، با رویکار آمدن صفویه و در حکومت شاه عباس اول و با رسمی شدن مذهب تشیع در ایران؛ عزاداریها مجددا به شکل اولیه و آشکارا از سر گرفته شد.
🔸 جالب اینجاست که علم (جریده یا طوغ)، یکی از وسائل عزاداری در عصر آل بویه بود.
🔸 قدیمیترین علم گزارش شده در جهان، مربوط به علمی است که توسط عثمانیها از تبریز به غنیمت برده شده و در موزه کاخ توپقاپی ترکیه، نگهداری میشود. این علم در سال ۸۹۳ ه.ق، توسط لشکریان سلیم یکم، به غنیمت گرفته شده است. این در حالی است که صفویان در سال ۹۰۷ ه.ق به فرمانروایی رسیدند. بنابراین، علمگردانی و یا ساخت و استفاده از علم در عزاداریها، ارتباطی به حکومت صفویه ندارد.
🔸 همچنین باید دانست که، علمهای سابق و حاضر، هیچگونه شباهتی به صلیب مسیحیان ندارد و مشخص نیست این اتهام را چه کسانی و با چه رویکردی به عزاداری سیدالشهدا نسبت میدهند. قاعده صلیب، یک قاعده عمودی است در حالی که علمهای امروزی، قاعدهای افقی دارند. همچنین علمهای قدیمی (که به شکل کتلهای امروزی بودهاند) نیز هیچ شباهتی به صلیب نداشتهاند.
🔸 همچنین حائز اهمیت است که در فقه اسلامی، تشخیص دهنده مصادیق هر عنوانی، عرف جامعه است. مثلا اگر قرار است عملی، عزاداری محسوب شود یا نشود، شرع مقدس هیچگونه دخالتی در تعریف و تبیین آن ندارد و عرف را تشخیص دهنده مصداق آن معرفی نموده است. شرع مقدس، تنها حکم عنوان را بیان خواهد کرد؛ مثلا میگوید عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام مستحب، و برای غیر ائمه و اهل بیت ایشان، پسندیده نیست. این حکم، بر مصادیقی صادق خواهد بود که عرف آنها را عزاداری تشخیص بدهد.
🔸 حال، اگر عرف جامعه، چیزی را عزاداری بداند، و این مصداق از جهت دیگری محکوم به حکمی نشود؛ در اینصورت حکم عزاداری یعنی استحباب را دارد. و اینکه این رسم مخصوص جای بخصوصی است یا از مکان دیگر به فرهنگ مکان دیگری نقل داده شده، تاثیری در حکم نخواهد داشت. بنابراین اگر بپذیریم که علمکشی، از فرهنگ مسیحیت به فرهنگ اسلام و ایران وارد شده باشد (که بطلان این سخن گذشت)، هیچ ایرادی وجود ندارد که به این نوع عزاداری پایبندی صورت گیرد.
..................................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ
🔻 سوال:
آیا حدیث «ان الله شاء ان یراک قتیلا» معتبر است؟ برخی به اعتبار آن نقد وارد کردهاند.
🔻 پاسخ:
🔸 در قواعد تاریخپژوهی، هر منبعی که قبل از قرن هفتم نگارش یافته باشد؛ به شرط وثاقت ناقل و اعتبار منبع؛ گزارشش از لحاظ تاریخی پذیرفتنی است. حال به بررسی این گزارش میپردازیم:
🔸 سید بن طاووس در کتاب لهوف مینویسد: «…فَقَالَ أَتَانِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ مَا فَارَقْتُکَ فَقَالَ یَا حُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُخْرُجْ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلاً فَقَالَ لَهُ اِبْنُ اَلْحَنَفِیَّهِ “إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ” فَمَا مَعْنَى حَمْلِکَ هَؤُلاَءِ اَلنِّسَاءَ مَعَکَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ اَلْحَالِ قَالَ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَالَ لِی إِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ مَضَى»[۱]
🔸 و از آنجا که سیدبن طاووس در قرن ششم میزیسته، بنابراین قواعد تارخپژوهی، سخن (هر چند خود به خود حسن است) از لحاظ تاریخی، معتبر است.
🔸 ضمن اینکه این روایت، مشابهات فراوانی دارد، از جمله روایتی در کتاب کافی شریف که در آنجا آمده است: «…فلما توفی الحسن و مضی فتح الحسین (علیهالسلام) الخاتم الثالث فوجد فیها ان قاتل فاقتل و تقتل اخرج باقوام للشهاده لا شهاده لهم الا معک.»[۲]
🔸 «وقتی حسن علیه السلام درگذشت، حسین علیهالسلام، مهر سوم را باز کرد. دید که در آن، نوشته شده: بجنگ و بکش و کشته میشوی. با گروهی برای شهادت، عازم شو. برای آنان، شهادتی جز با تو نیست».
__پینوشت___________
[۱]. اللهوف: ص۲۷؛ مقتل الحسین (لمقرم): ص۱۹۵؛ بحارالانوار: ج۱، ص۱۸۴ و ج۴۴، ص۳۲۹؛ امالی صدوق: ص۱۳۰.
[۲]. الکافی: ج۱، ص۶۹۸، ح۷۴۲.
..................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_تاریخی
🔻 سوال:
آیا جدا شدن اصحاب امام حسین علیه السلام در شب عاشورا، صحت دارد؟
🔻 پاسخ:
🔸 آنچه در تاریخ ثابت شده است، جدا شدن برخی از همراهان سیدالشهدا علیه السلام، در منزل زباله است. در این باره طبری و شیخ مفید گزارشاتی داشتهاند.[۱] اما درباره ترک سیدالشهدا در شب عاشورا، جز در برخی منابع متاخر[۲]، مطلبی که به صراحت چنین موضوعی را ذکر کرده باشد، در منابع متقدم یافت نشد.
🔸 این قول (جدا شدن از لشکر امام حسین در شب عاشورا) دارای نقاط ضعف و قوت بخصوصی است. مثلا، طبری تعداد اصحاب امام حسین علیه السلام در هنگام ورود به کربلا (روز دوم محرم) را ۱۴۵ نفر ذکر میکند[۳] و در جای دیگر تعداد یاران سیدالشهدا در روز عاشورا را ۷۲ ذکر نموده است.[۴] با این حساب، میتوان، تنها گذاشتن امام حسین توسط تعدادی از همراهانشان در شب عاشورا را استنباط کرد.
🔸 ضمن اینکه به گواه تاریخ، فردی به نام «مرقع بن ثمامه» از سپاه امام علیه السلام جدا شده و به سپاه دشمن پیوسته است.[۵] همچنین افراد دیگری چون «عقبه بن سمعان» و «ضحاک بن عبدالله مشرقی». با این حساب، دیگر تردیدی نمیماند که، دلیل عقلی و منطقی برای انکار برخی گزارشات تاریخی در این باره، وجود ندارد.
__پینوشت____________
[۱]. تاریخ الامم و الملوک (لطبری): ج۴، ص۳۰۰.
[۲]. الوقایع و الحوادث: ج۲، صص۱۸۳-۱۸۱؛ معالی السبطین: ج۲، ص۶۲.
[۳]. تاریخ الامم والملوک: ج۴، ص۲۹۲؛ الامالی الخمیسیه: ج۱، ص۱۹۱ـ ۱۹۲.
[۴]. تاریخ الامم و الملوک: ج۴، ص۳۲۰.
[۵]. همان: ج۴، ص۳۴۷ و ج۵، ص۴۵۴.
.................................
🌐 @shobhe_net
💠 #یادداشت
🔹 بیایید با قرار دادن خود در زمان پیامبر و وضعیتی که پیامبر در آن قرار داشتهاند، سعی بر فهم پیامبر کنیم.
🔸 مشرکان مجاور مکه برای بتها دست دراز میکنند و الهههای کوچک بسیاری دارند. عادات بسیار عجیب و غریب و رفتارهایی بسیار خجالتآور برای انسانیت را رسم میپندارند.
🔸 شما نیز فردی ناراحت از این رفتارها، باهوش، باوجدان و کمی نیز با نفوذ هستید و میخواهید برای تغییر جامعه انقلاب کنید؛ اما در پشتتان افراد در شمار قابل توجهی که به شما کمک کنند وجود ندارند.
🔸 در این حال تنها راه باقی مانده انجام بازیای بزرگ و پرخطر میباشد: «بنابر شرایط زمانه برای اینکه همه شما را باور کنند ادعای پیامبری خواهید کرد.»
🔸 بگوییم که وارد این راه شدید. پیامبری خود را اعلام کردید. اما اگر از شما بپرسیم در این راه که شانس انجام خطا برای شما صفر است، چه کاری انجام نخواهید داد؟ چه جوابی خواهید داد؟
🔸 جواب ما این میبود که به هیچ وجه قمار بازی نمیکنیم. یا میگفتیم که حداقل در زمان حیاتمان قمار بازی نمیکنیم. مثلا برای صد سال بعد میتواند قمار بازی شود.
🔸 حتی برای حیات بعد از مرگ میتوانیم هرچقدر که بخواهیم بگوییم و مانور دهیم. هرچه باشد کسی نیست که رفته و برگشته باشد.
🔸 اما اگر ادعای پیامبری کنیم در خصوص واقعهای که در طول حیاتمان به وقوع خواهد پیوست ادعا نخواهیم کرد. زیرا هر سخنی که از زبانمان درآمده است و گفتهایم متعلق به قرآن است، راه برگشتی ندارد.
🔸 زمانی که یکبار از دهن خارج شد سینه به سینه، گوش به گوش، حفظ شده حفظ شده، پخش شده و میرود. و هیچ شانسی برای گفتن؛ «این یکی اشتباه شد پسش بدهید» نداریم.
🔸 حال نگاهی به سوره روم بیاندازیم. آیه دوم سوره روم از واقعهای به وقوع پیوسته و تمام شده خبر میدهد. امپراطوری روم در سال ۶۱۶ م در جنگی که با پارسها داشته است حقیقتا به شکلی سخت شکست میخورد. در آیات بعدی نیز بیان میشود که در طول چند سال آینده اینبار رومیها پارسها را شکست خواهند داد.
🔸 یعنی صاحب ادعا درحالی که هنوز در حیات است یک قمار بازی کرده و میگوید؛ کنجکاو و نگران نباشید اینبار رومیها غالب خواهند شد.
🔹 حال وضعیت محیطی را دوباره به یاد آوریم.
🔸 در حال حاضر در حال جنگ با قبایل عرب میباشید و با مشکلاتی بسیار درگیرید. به همراه مدعی پیامبری بودن و انگار که کار دیگری ندارید میآیید و قمار بازی میکنید و میگویید کنجکاو نباشید رومیها پارسها را شکست خواهند داد.
🔸 همچنین این را چنان با اعتماد به نفس میگویید که در آیه ۶ به خوبی تاکید میکنید. و عینا همان چیزی که شما گفتید رخ میدهد. چند سال بعد روم پیروز جنگ میشود و پارسهای بتپرست از خاکها عقب کشیده و بهجایشان امپراطوریای اهل کتاب و باورمند به خدایی یگانه میآید و محیط اطرافتان آرامتر میشود.
🔸 امروزه سیاستمداران میگویند نتوانستیم، میگویند اشتباه کردیم. میگویند حداقل اینها را توانستیم و دهان کج کرده و سخن خود را میپیچانند. اما اگر شما ادعای پیامبری میکنید حق اشتباه کردن ندارید.
🔸 به علاوه زمانی که در شرایطی بسیار سخت قرار دارید و نیازی به بیان چنین سخنی ندارید این کار را انجام میدهید. اگر قمارتان موفق نشود شانس ساختن آیه و بیان اینکه؛ «خدا برای امتحان شما چنین گفت» نیز ندارید. زیرا تودهای که شما صاحب آن هستید بخاطر باور به شما تحقیر میشوند، سنگباران میشوند، شکنجه میشوند، از زمین و خانههایشان رانده میشوند.
🔸 آیا میتوانید حدس بزنید زمان مشاهده این شکست مفتضحانه شما با شما چه خواهند کرد؟ میدانیم هرکسی که بخواهد منطقی کار کند در خصوص واقعهای که در تاریخی نزدیک به وقوع خواهد پیوست بحث نخواهد کرد.
🔸 بعلاوه در هر حالی، در زمانی که با دهها قبیلهای که در بینشان زندگی میکند درگیر هستید با کاری احمقانه مانند اظهار نظر و ادعا در خصوص جنگی در هزاران کیلومتر دورتر بین رومیها و پارسها مشغول نمیشدید. حداکثر به مسلمانان چیزهایی مانند؛ «صبر کنید» گفته میشد.
🔸 اما میبینیم که این قمار گرفته و موفق شده است.
🔸 میخواهیم از شما بپرسیم که حقیقتا با خود صمیمانه و واقعگرایانه فکر کنید و بگویید آیا اینگونه قماری را انجام خواهید داد یا نه و آیا اینگونه ریسکی را مرتکب خواهید شد یا نه؟
🔸 از اینکه اعمالی که اگر خود را در جای پیامبر قرار دهیم میگوییم انجام نخواهیم داد را او انجام داده است، مشخص میشود که وی تا چه اندازهای در ادعای خود مطمئن بوده است.
🔹 و این به ما نشان میدهد که قرآن به دست خود شخص او نوشته نشده است.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_تاریخی
🔻 سوال:
چرا ابنزیاد، سی هزار نفر را برای مقابله با ۷۲ نفر یار سیدالشهدا به کربلا فرستاد؟
🔻 پاسخ:
🔸 در تعداد لشکریان یزید، اختلاف در منابع تاریخی وجود دارد. حال به بررسی برخی منابع تاریخی در این زمینه خواهیم پرداخت:
🔸 در منابع تاریخی، برای تعداد لشکریان یزید، عددی بین ۴۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ نفر ذکر شده است. در این میان اگر بخواهیم معقولترین و متوسط اعداد بین این گزارشات تاریخی را بپذیریم، عدد ۲۰ هزار نفر، که «ابن حجر» و «ابن سعد» در کتب خود، گزارش نمودهاند را باید بپذیریم.
🔸 اما بر طبق منابع معتبر دیگر، پرقوتترین و معتبرترین قول، عدد ۳۰ هزار نفر است. برای اثبات و تقویت این قول میتوان به مواردی چون، گزارشات تاریخی تاریخنویسان مختلف که به تفکیک لشکریان گزارش دادهاند و همچنین، احادیث در منابع شیعه که این عدد را تایید میکنند و البته برخی تاریخنویسان که عینا عدد ۳۰ هزار یا ۳۱ هزار را نقل کردهاند و… استناد کرد.
🔸 در اینجا، سوالی پیش میآید که، در مقابل تعداد بسیار کم سپاهیان امام حسین علیه السلام، این تعداد زیاد، به چه سود میآمدند و چه نیازی به چنین هزینه گزافی بود؟
🔸 در پاسخ به این پرسش باید ابتدا اوضاع و احوال کوفه آن روز را بشناسیم، سپس به اهداف ابن زیاد از این رویارویی آگاه شویم تا بتوانیم پاسخی قانع کننده برای این پرسش بیابیم.
اعلام آمادهباش نظامی
🔸 ابتدا باید بدانیم که بسیاری از لشکریان و افرادی که در کربلا حضور داشتند، سپاهیان تحت اختیار حکومت بودند که با اعلام آمادهباش حکومت، حالت نظامی گرفته و به محل مورد نیاز، گسیل شدند. این اصل طبیعی هر ارگان نظامی است که با اعلام آماده باش نظامی، تمام نظامیانی که حتی در محل خدمت نیستند، باید خود را سریعا آماده کرده و گوش به فرمان باشند.
🔸 به جهت مشکلات ارتباطی و سرعت بخشیدن به فرایند جنگ، تدبیر در آن دوره، جمع شدن تمام لشکریان آماده، در محلی واحد بود؛ و چه محلی بهتر از کربلا که در نزدیکی کوفه بوده است.
🔻 جمع شدن لشکریان متعدد
🔸 علاوه بر این، برخی لشکریان، همچون لشکر عمر سعد، و حصین بن تمیم و لشکری که از شام به کربلا اعزام شد (بنابر نقل غیر مشهور)، هدف تشکلشان، مورد دیگری بود، که با محاصره امام حسین علیه السلام در کربلا، هدف و مقصدشان تغییر کرد.
🔻 جلوگیری از قیام کوفیان
🔸 همچنین ابن زیاد، برای محاصره کامل امام حسین علیه السلام و شهر کوفه (و جلوگیری از قیام کوفیان) تمام مردم شهر را وادار به این جنگ نمود؛ در منابع تاریخی چون انساب الاشراف، آورده شده است که ابن زیاد همه کوفیان را به خارج از کوفه دعوت کرد و برای آنها سخنرانی نمود و آنها را به جنگ با حسین بن علی علیه السلام ترغیب کرد.
🔸 تا جایی که در منابع تاریخی آورده شده است که به دستور ابن زیاد، در هر که در شهر کوفه مانده بود و از پیوستن به لشکر ابن سعد و حتی رفتن به نخیله (جهت سخنرانی ابن زیاد) خودداری کرده بود، دستگیر شده و به اعدام محکوم میشد. به همین خاطر، اکثریت کوفیان به نخیله و از آنجا به کربلا اعزام شدند. یکی از علل حضور همگانی در کربلا، حکم وجوب شرعی مقابله با حسین بن علی علیه السلام بود که توسط ابن زیاد اعلام شد.
🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/6120
...................................
🌐 @shobhe_net
🌹 چند دقیقه با ما
🔸 من نه به نژادم مینازم و نه به تاریخ چند هزار سالهام
❤️ من به معشوقی مینازم…
🚩 که فراتر از تمامی نژادهاست!
❤️ به حسینی مینازم…
🏳️🌈 که فراتر از تمامیِ مرزهاست!
نه برای او،
و نه برای من،
فرقی نمیکند کجای این کرهٔ خاکی به دنیا آمدهام،
او از همه جای، از هند تا چین، از ایران تا انگلیس، از آفریقا تا آمریکا؛ دلداده دارد!
عدهای میگویند:
کوروش امامشان است!
میگویند کمرنگش کردند،
که به مقبره اش رسیدگی نمیکنند،
برای همین ناشناس مانده است!
اما امام ما کجا و امام آنها کجا؟
من عاشقِ معشوقی هستم که 7 بار قبرش را با خاک یکسان کردند!
بر روی قبرش مزرعه ساختند!
سالها زیارت قبرش را ممنوع کردند!
برای زیارتش قطع دست را شرط کردند!
ولی اربعینِ هرسال بیشتراز 30 میلیون زائر دارد!
من عاشقِ حُسینَم!
پس مهم نیست برایش تخت جمشید بسازند یا حَرم!
🔹 بر حق که باشی؛ اربعین، صدها کیلومتر، پابرهنهها به عشقت میآیند.
🔸 ولی افسوس که عدهای تا ابد نخواهند فهمید…
🔻 پ.ن:
اربعین، بزرگترین گردهمایی بشر از لحاظ جمعیت، بازتاب خبری بین المللی لازم را ندارد؛ قدمی برداریم...
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ
🔻 سوال:
آیا جمله «هل من ناصر ینصرنی» از امام حسین علیه السلام است؟
🔻 پاسخ:
🔸 جمله «هل من ناصر ینصرنی» در هیچ یک از دست اول، به عنوان جملهای از سیدالشهدا علیه السلام ذکر نشده است. بلکه به احتمال قوی این جمله، برداشت آزادی از مجموعه کلامها و اهداف حضرت سیدالشهدا علیه السلام بوده است.
🔸 در منابع دست اول، به سخنانی از امام حسین علیه السلام برخورد خواهیم کرد که مفاد آن با جمله حاضر، تفاوتی نخواهد داشت؛ از جمله:
🔸 ۱. کلام امام حسین خطاب به لشکریان یزید بعد از شهادت یارانشان که فرمودند: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟» «آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟».
🔸 ۲. در جای دیگر حضرت میفرمایند: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللهَ فِینا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجو اللهَ بِإِغاثَتِنا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجو مَا عِنْدَ اللهِ فِی إِعانَتِنا» «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که درباره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که به امید پاداش خداوندى به فریاد ما برسد؟ آیا یاورى هست که به امید آنچه نزد خدا است ما را یارى کند؟».
🔸 ۳. در جای دیگر آورده شده: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللهَ فِینا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجو اللهَ فِی إِغاثَتِنا، أما مَنْ طالِبِ حَقٍ یَنْصُرِنا…»
🔸 ۴. در موردی دیگر آوردهاند که حضرت فرمود: «هَلْ مِنْ ذابٍ یَذِبُ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»
🔸 ۵. همینطور آوردهاند که حضرت فرمودند: «هل من ناصر ینصر ذریته الاطهار؟»
🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/6124
...................................
🌐 @shobhe_net
💠پرسش و پاسخ کوتاه
🔻سوال
🔹آيا اين مطلب كه رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) به خاطر مسموميت از دنيا رفته اند، صحيح مى باشد؟
🔻پاسخ
🔸نتيجه تحقيق و مطالعات به دست آمده اين است كه: رسول گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) روز دوشنبه 28 صفر سال يازدهم هجرى در 63 سالگى و در مدينه بر اثر مسمومیت رحلت نمودند.
روايات ويژه اى بر اين مطلب دلالت مى كند و روايت عامِ «هيچ يك از ما نيست مگر اينكه كشته و يا مسموم شده باشد» (1)، كه داراى سند معتبرى نيز مى باشد، همين مطلب را تأييد مى كند.
--------------
1- ما منّا إلاّ مقتولٌ أو مسمومٌ; كنايه الأثر، ص 227; من الامام الصادق (عليه السلام) أنه قال: ما منّا إلاّ مقتول أو شهيدٌ، الفصول المهمه، ص 278; و در بحار با حذف (أو) آمده است كه مناسب تر مى نمايد. ج 29، ص 209.
▪️پاسخگو: حضرت آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی(دام ظله)
......................................
🌐 @shobhe_net
💠 نقد ادیان و مذاهب (#زرتشت)
در یکی از جلسات مناظره تشکیل شده توسط مأمون برای امام رضا علیه السلام و رؤسای ادیان و مذاهب امام رضا از زرتشتیان دلیل نبوت زرتشت را از هِربِذ بزرگ پرسید و فرمود:
دلیل تو به پیامبری زردشت چیست؟
هربذ پاسخ داد: معجزاتی آورده که قبل از او کسی نیاورده است، البتّه ما، خود او را ندیدهایم ولی اخباری از گذشتگان ما در دست است که او چیزهایی را که دیگران حلال نکردهاند بر ما حلال کرد، لذا از او پیروی میکنیم.
امام فرمود: مگر نه این است که به خاطر اخباری که به شما رسیده، از او پیروی میکنید.
گفت: بله همین طور است،
امام فرمود: سایر امّتهای گذشته نیز چنیناند، اخباری از معجزات پیامبران و معجزات موسی، عیسی و محمّد-صلوات اللّٰه علیهم-به دستشان رسیده است، عذر شما در عدم ایمان به این پیامبران چیست در حالیکه تنها به خاطر اخبار متعدد و اطمینان آور به این که زرتشت معجزاتی آورد که دیگران نیاوردند به او ایمان آوردید؟ هربذ بیپاسخ ماند.
▪️ [احتجاج طبرسی: ج۲، ص۴۲۴]
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_اعتقادی
🔻 متن شبهه:
تصور کن توی اقیانوس داری شنا میکنی، ناگهان عضلهت میگیره و از ساحلم خیلی دوری و نزدیکه غرق بشی! هیچکس بجز من اون طرفا نیست، من یه خداناباورم و روی جت اسکی همون نزدیکیا نشستم. منو صدا میزنی یا خدا رو؟
🔻 پاسخ:
🔸 مغلطه بالا، برای ردی بر «برهان فطرت» در اثبات وجود خداوند است. در برهان فطرت آمده است که: انسان موجودی مجرّد است و هر موجود مجرّدی، فاعل و خالق خود را به صورت غیراکتسابی درک میکند. در نتیجه انسان فطرتا خداشناس است.
🔸 در مثالی که برای فهم بهتر این برهان مورد اشاره است، از قول امام صادق علیه السلام نقل میشود که حضرت به ملحدی فرمودند: آیا کشتی سوار شدهای؟ وی جواب میدهد: آری. حضرت میفرماید: هیچ اتفاق افتاده که کشتی شما غرق شود؟ عرض میکند: آری. حضرت میفرماید: در آن وقت آیا قلبت متوجه جایی شده که تو را از مهلکه نجات دهد؟ میگوید: بله، بعد حضرت میفرماید: «آن موجود خداوندی است که وقتی نجاتدهندهای نیست، او قادر بر نجات است.»[۱]
🔸 نویسنده شبهه، قصد داشته، با مثالی مشابه، نقدی بر برهان فطرت وارد سازد؛ اما غافل از اینکه در مثال برهان فطرت، عدم تعلق خاطر و امید به همه مخلوقات هستی، شرط استدلال است و با تحقق این شرط، فطرت جولان کرده و خداجویی دل را روشن خواهد کرد.
🔸 به عبارت دیگر، وقتی دست انسان از عوامل بیرونی خالی شد و قلبش از تعلق به آنها تهی گشت، خداوندِ قادر کافی است که او را به هر کمالی که خواست برساند.
🔸 بنابراین، کمک خواستن از عوامل پیرامون برای غریق، نه تنها منافی اعتقاداتش نیست، بلکه نشانه تعقل اوست. انسان عاقل میداند که خداوند متعال، هستی را بر دایره و نظم اسباب وضع کرده است.
🔸 در این نظم اسباب، هر سببی، عامل مسبب خودش خواهد بود. باید دانست که دخالت خداوند حکیم بر خلاف این نظم اسباب، با هدف وی از تشکیل این هستی مخالف است و طبیعی است که حکیم، غیر از حکمت عملی را مرتکب نمیشود.
🔸 خداوند متعال هدفش از هستی را، آزمودن بندگان معرفی کرده است؛ بنابراین کاری نمیکند که این آزمون دچار مشکل بشود.
🔸 معتقد واقعی به خدا، از خداوند نجات معجزه آسا در حال غرق شدن را نمیخواهد. از خداوند میخواهد تا آن خداناباور جتاسکی سوار را به سمتش هدایت کند تا او را نجات دهد.
🔸 بنابراین از دیدگاه خداباور، آن جتاسکی سوار، اسبابی است که خداوند در سر راه نجات یا عدم نجات وی قرار دادهاست.
__پینوشت__________
[۱]. بحارالانوار: ج۳، ص۴۱، ح۱۶
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_تاریخی
🔻 متن شبهه:
امام شیعه باید از کوردها عذرخواهی کند در روایت شیعه با سند صحیح آمده است که برای امام حسن عسکری نامه نوشتند و در مورد کوردها از او سوال کردند: در جواب امام حسن عسکری برایش می نویسد: کوردها را تنها با شمشیر تنبیه کنید.
🔻 پاسخ:
🔸 ابتدا متن اصلی روایت را بررسی میکنیم. مرحوم کلینی در کافی چنین نقل میکند که: «وعنه، عن أحمد بن أبی عبدالله و غیره أنه کتب إلیه یسأله عن الأکراد، فکتب إلیه لاتنبهوهم إلا بحد السیف.»[۱]
🔸 «احمد بن ابی عبدالله و دیگران گویند: به امام علیه السلام نامهای نوشته و درباره کردها از ایشان پرسیدند. امام علیه السلام در جواب نوشتند: آنان را تنها با نوک شمشیر تنبیه کنید.»
🔻 مفهوم روایت
🔸 از آنجا که مرحوم کلینی، روایت را در باب «قتل اللص» بیان کردهاست؛ مشخص است که معنای کرد در روایت فوق، دزدان است. این دقیقا همان مطلبی است که مجلسی در توضیح روایت بیان کردهاست؛ وی مینویسد: «الحدیث الرابع: صحیح. ولعل المراد بالأکراد اللصوص منهم، فإن الغالب فیهم ذلک کذا فهمه الکلینی.»[۲]
🔸 سابقا نیز در مطلب «چرا ایمان در دل کردها وارد نمیشود؟» به این مطلب اشاره کرده شد که نمیتوان منظور این دست روایات، نژاد کرد باشد؛ چرا که این مطلب در مخالفت صریح قرآن کریم است. در چنین مواردی روایت از اعتبار خارج است.
__پانویس__________
[۱]. کافی، فروع کافی، ج ۱۰، باب قتل الص (کشتن دزد)، ص ۱۸۶، ح ۴.
[۲]. مجلسی، مرآه العقول، ج ۲۴، ص ۵۷.
🔻مطالعه بیشتر
🌐 http://shobhe.net/Archives/6161
🌐 http://shobhe.net/Archives/421
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_فقهی
🔻 متن شبهه:
میدانید مسخره چیست؟ یک تجاوزکار جنسی، یک سارق، یک آدم با خوی وحشی، یک زناکار، یک قاتل، همه و همه میتوانند وارد یک مسجد شوند؛ ولی یک زن در دورهی عادت ماهانه نمیتواند!
🔻 پاسخ:
🔸 مسجد محلی است برای عبادت مسلمانان، که به صورت اموال مشترک المنفعه برای همه مسلمانان محسوب میشود. این قبیل اموال متشرک المنافع را اموال بیت المال نیز میگویند.
🔸 شرع مقدس اسلام، برای استفاده از مساجد، شرایطی را وضع کردهاست، مثل اینکه مسجد نجس نشود، یا اگر نجس شد، سریعا پاک گردد و… اما نویسنده شبهه، به یکی از احکام وضع شده توسط شرع مقدس نقدی وارد کردهاست که چرا همه بتوانند از مسجد استفاده کنند، ولی زنی که در عادت ماهیانه است، نباید وارد مسجد گردد.
🔸 در پاسخ به چنین شبههای، ابتدا باید مشخص شود که چه کسانی نمیتوانند از مسجد استفاده کرده یا به آن وارد شوند.
🔻 کسانی که از ورود به مسجد منع شدهاند:
۱_ کافران (کسانی که اسلام حکم به نجاست آنها داده باشد)
۲_ مردان و زنان در حال جنابت (مگر با شرایطی)
۳_ زنان در حالت نفاس و حیض (مگر با شرایطی)
۴_ کسی که سبب نجس کردن مسجد شود (مثل کودکی که حتما مسجد را نجس کند)
۵_ کسی که ورودش سبب هتک حرمت مسجد گردد
🔸 اما دسته دوم و سوم، به شرط آنکه قصدشان از ورود به مسجد، تنها برداشتن چیزی باشد، یا آنکه قصد عبور از دربی به درب دیگر داشته باشند، بلامانع است.
🔸 علت اینکه چرا این دسته افراد، از رفتن به مسجد منع شدهاند؛ در منابع دینی و توسط شارع مقدس بیان نشدهاست؛ اما با تدبر در شرع، درخواهیم یافت که یکی از علتهای آن، حفظ قداست و سهلگیری بر مومنان بوده است.
🔸 اگر شرع مقدس زنان و مردان جنب و یا زنان حائض را از رفتن به مسجد یا از عبادت در این حال، منع نمینمود، طبیعتا این افراد با سایر قوانین و قواعد شرعی، دچار مشکلات عدیدهای میشدند و زندگی برایشان سخت میگردید.
🔸 بنابراین شارع مقدس، آنها را از این عبادت منع کردهاست. این همان چیزی است که در افرادی چون قاتل، زناکار و… لحاظ نشده و آنها از چنین چیزی منع نشدهاند. به عبارت واضحتر، حائض بودن زنان و جنب بودن مردان، جرم و جنایت نیست که با قتل، دزدی، تجاوز و زنا و… مقایسه شود.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شبهات_اعتقادی
🔻 متن شبهه:
دیروز عکسی از جلسه آزمون طلبه ها رو دیدم! سوالی که واسم پیش اومده اینه که چرا در اونجا مراقب واستاده بود؟ مگه آخوندها تقلب میکنن؟ یعنی کسی که میخواد آخوند بشه و مردم را به راست هدایت کنه! بالا سرش مراقب میذارن تا تقلب نکنه و از رو دست بغل دستیش ننویسه؟ یا به طلبه جلوییش نرسونه؟
🔻 پاسخ:
🔸 برای همگان مشخص است «ممتحن» و«مراقب» دو مسئولت متفاوت و البته قابل ادغام هستند، افراد تحصیل کرده با معنی و مفهوم و مسئولیت «ممتحن» آشنایی کامل دارند و میدانند در هر امتحانی، ممتحن فقط برای مراقبت از این نیست که آزموندهندگان تقلب نکند!
🔸 در هر جلسه امتحانی ممتحن هست، حتی اگر امتحان «کتاب باز=open book» باشد. چرا که برقراری نظم، پاسخ به پرسشهای احتمالی، رسیدگی به مشکل امتحاندهندگان و… از وظایف ممتحن میباشد. اگرچه هیچ اشکالی ندارد که از سلامت برقراری جلسه آزمون مراقبت هم بکند.
🔸 از سوی دیگر طلبه نه یک موجود فضایی است و نه یک معصوم. او هم ممکن است خطا کند. از صدر اسلام تاکنون، درگیر خطاها، تقلبها و حتی جنایاتی بودیم که متقلبین در لباس و شهرت روحانیت انجام دادهاند و میدهند و از این پس نیز بیش از پیش شاهد آن خواهیم بود.
🔸 انسان فرهیخته امروزی فریب لباس و القاب افراد را نمیخورد؛ افراد چه در لباس روحانیت باشند و یا لباس دانشمند و روشنفکرو یا لباس رئیسجمهور و وزیر و وکیل، یا حتی لباس قاضی و دارای جایگاه قضاوت در محافل بینالمللی یا دادگاههای عادی، همگی با عمل و عملکرد خود سنجیده میشوند و نه با لباس و جایگاهی که در آن قرار دارند.
🔸 ضمن اینکه آزمون کتبی، میزان معلومات افراد را مشخص میکند نه میزان تقوای افراد. در نتیجه فراگیری کامل علوم دینی نیز دلیل بر با تقوا بودن افراد نمیباشد. حتی شارع مقدس به مومنین اجازه نمیدهد که از هر عالم به اجتهاد رسیدهای تقلید کنند، بلکه شرط احراز تقوا را ملاک قرار داده است.
🔸 حتی باتقوا بودن مساوی با معصوم بودن نیست و امکان خطا و اشتباه از هر کسی میرود، و به میزانی که تقوای بیشتری داشته باشد، خطای کمتری از او سر میزند.
🔸 باید دانست که تمام این سخنان، بعد از آن است که بپذیریم، تقلب کردن در امتحانات، خلاف و اشتباه باشد (که خود مطلبی مفصل میطلبد).
...................................
🌐 @shobhe_net