eitaa logo
شوق وصال 72
94 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
20 فایل
گفتم‌کلیدِقفل‌ِ شهادت‌شکسته‌است...؟! یااندراین‌زمانه‌درباغ‌بسته‌است...؟! خندیدوگفت: ساده‌نباش‌ای‌قفس‌پرست! دربسته‌نیست..! بال‌وپرماشکسته‌است. ........................................ 🌾🍂🌱🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ساعتی پیش، گروهک تروریستی انصار‌الشیطان به یک خودرو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله کردند! بر اساس اخبار شنیده این حمله کور پاسخ داده شده است جزئیات حادثه به اطلاع عموم مردم خواهد رسید
⚫ چشم‌هایش برای ظالم هراس آور بود و برای مظلوم مایه آرامش؛ مصداقی از أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم (در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند) ❤️ 🌷ارواح طیبه شهدا 🌷 🕊⃟🇮🇷 •••❥⊰🥀↯
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف پیکر مطهر شهیدی در جزیره مجنون ( ۲۷ آذر ۱۴۰۲) تو تابوت شهدا چه می ریزند؟! ◇ پاسخ سردار باقرزاده فرمانده تفحص شهدا به توییت یکی از خبرنگاران کشور، را در این کلیپ ببینید...
•🔗🥀• خنده‌هاے تو مرا باز از این فاصله کُشت ! قهر نه ، دورے تو قلب مرا بـے گله کُشت !
✧🌴✧ شاعـر میگہ . . گـر ٺـو گـرفتارمـ‌ ڪنے مـن بـا گـرفتارے خوشمـ داروے دردمـ گـر ٺـویے در اوج بیمـارے خوشم(: 🕊✨
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا *خدا را زیارت کند* تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر *برو خدا را ز یارت خواهی کرد* عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، *قصد فروش آنرا داشت...* به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی *پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟* مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.* مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟* پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!* پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. *من که ناظر ماجرا بودم* و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند *آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!* مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...* از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که *ندایی با صدای بلند گفت:* با *چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!* *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد
روزها رفت ‌و ‌فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما آقا جان صبحتون شهدایی🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 این دنیا با تمام زیباییها و انسانهای خوب و نیکوی آن محل گذر است، نه وقوف ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی‌کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم. 🌷
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🪴 ﷽ اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِر...✨ 💛
، شهید می شود ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ... هر آنطور که زندگی کنیم هم آنطور می رویم ..! ♥️
❤️