#نهج_البلاغه
#تربیت_نسل
🌸 إِنَّ لِلَّهِ [تَعَالَى] فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً؛ فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ.
💠خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر كس آن را بپردازد، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد.
📚#حکمت ۲۴۴
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان
ان شاءالله امشب ساعت ۲۳:۰۰
#کلاس_روشنگری داریم
خوشحال میشیم همراهی کنید🌸✨
j๑ïท ➺°.•|http://eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
2.خون دلی که لعل شد، مقدمه.mp3
4.84M
📗کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
قسمت 2️⃣
"زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی"
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا☕️
نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست 🖋
....................................
#پارتدهم
مرد از بهشت می گفت…
از وعده هایِ خدایی که قبولش نداشتم…
از مبارزه ایی که جز رستگاری در آن نبود…
از مزایای دنیوی و اخروی که اصلا نمیخواستم شان…راستی هانیه و دانیال گول کدام وعده دروغین را خورده بودند؟؟؟؟
سخنرانی تمام شد.برشورها پخش شدند.و همه رفتند جز من که یخ زده تکیه به دیوار روی زمین نشسته بودم و عثمانی که با چهره ایی نگران مقابلم روی دو زانو خم شده بود و با تکان،اسمم را صدا میزد:(سارا.. سارا.. خوبی..؟؟) و من با سر،خوب بودن دروغینم را تایید کردم.بیچاره عثمان که این روزها باید نگران من هم میشد…
بازویم را گرفت و بلندم کرد( این حرفها..این سخنرانی برام آشنا بود..)
و من یخ زده با صدایی از ته چاه گفتم: ( چقدر اسلام بده.. ) سکوت عجیبی در آن خیابان سرما خورده حاکم بود و فقط صدای قدمهای من و عثمان سکوت را می شکست.(اسلام بد نیست.. فقط..) و من منفجر شدم (فقط چی؟؟ خداتون بده؟؟ یا داداش بدبخت من؟؟حرفای امروزه اون مرد را نشنیدی؟؟داشت با پنبه سر میبرید.در واقع داشت واسه جنگش یار جمع میکرد…مثه بابام که مسلمون بود و یه عمر واسه سازمانش یار جمع کرد… شما مسلمونا و خداتون چی میخواین از ماا..هان؟؟اگه تو الان اینجا وایستادی فقط یه دلیل داره،مثه مامانم ترسویی…همین…دانیال نترسید و شد یه مسلمون وحشی…یه نگاه به دنیا بنداز،هر گوشه اش که جنگه یه اسمی از شما و اسلامتون هست… میبینی همه تون عوضی هستین..)
بی تفاوت به شرم نگاه و سرِ به زیر انداخته اش،قدم تند کردم و رفتم.
و او ماند حیران،در خیابانی تنها…
چند روزی گذشت.هیچ خبری از عثمان نبود.نه تماسی،نه پیامکی…چند روزی که در خانه حبس بودم،نه به اجبار پدر یا غضب مادر…فقط به دل خودم!!
ادامه دارد…
.....................................
#رمانتایم
#فنجانیچایباخدا
❣✨
.........................................
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا☕️
نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست 🖋
....................................
#پارتیازدهم
و من گفتم…از تصمیمم برای وصل شدن به مسلمانهای جنگجو،از تسلیم تمام هستی ام برای داشتن برادر و مبارزه ای که برای رسیدن به دانیال؛ حاضر به قبولش بودم.اما با پرواز هر جمله از دهانم،رنگ چشمان عثمان قرمز و قرمزتر میشد.و در آخر،فقط در سکوت نگاهم کرد.بی هیچ کلامی…
من عادت داشتم به چشمانِ پرحرف و زبان لال…پس منتظر نشستم. تماشای باران از پشت شیشه چقدر دلچسب بود. یادم باشد وقتی دانیال را پیدا کردم، حتما او را در یک روز بارانی به اینجا بیاورم.
قطرات باران مثله کودکی هام رویِ شیشه لیز میخورد و به سرعت سقوط میکردم…چقدر بچه گی باید میکردم و نشد…
جیغ دلخراشِ، پایه صندلی روی زمین و سپس کشیده شدن سریع و نامهربان بازویم توسط عثمان.عثمان مگر عصبانی هم میشد؟؟؟کاپشن و کلاهم را به سمتم گرفت،پیش بندش را با عصبانیت روی میز پرت کرد و با اشاره به همکارش چیزی را فهماند (سارا بپوش بریم..) و من گیج:(چی شده؟؟ کجا میخوای منو ببری؟؟)
بی هیچ حرفی با کلاه و شال، سرو گردنم را پوشاند و کشان کشان به بیرون برد.کمی ترسیدم پس تقلا جایز بود اما فایده ایی نداشت،دستان عثمان مانند فولاد دور بازوم گره شده بود.و من مانند جوجه اردکی کوچک در کنارگامهای بلندش میدویدم.بعد از مقداری پیاده روی، سوار تاکسی شدیم و من با ترس پرسیدم از جایی که میرویم و عثمان در سکوت فقط به رو به رویش خیره شد.
بعد از مدتی در مقابل ساختمانی زشت و مهاجر نشین ایستادیم.و من برای اولین بار به اندازه تمامِ نداشته هایم ترسیدم…راستی من چقدر نداشته در کنارِ معدود داشته هایم، داشتم!!!
از ترس تمام بدنم میلرزید. عثمان بازویم را گرفت و با پوزخندی عصبی زیر گوشم زمزمه کرد:( نیم ساعت پیش یه سوپرمن رو به روم نشسته بود…حالا چی شده؟؟همینجوری میخوای تو مبارزشون شرکت کنی دختره ی احمق؟؟کم کم عادت میکنی… این تازه اولشه…یادت رفته، منم یه مسلمونم..)راست میگفت و من ترسیدم…دلم میخواست در دلم خدا را صدا بزنم!ولی نه…خدا، خدای همین مسلمانهاست…پس تقلا کردم اما بی فایده بود و او کشان کشان مرا با خود همراه میکرد.اگر فریاد هم میزدم کسی به دادم نمیرسید…آنجا دلها یخ زده بود…
از بین دندانهای قفل شده ام غریدم: (شما مسلمونا همتون کثیفین؟؟ ازتون بدم میاد..)و او در سکوت مرا از پله های ساختمان نیمه مسکونی بالا میبرد. چرا فکر میکردم عثمان مهربان و ترسوست؟؟ نه نبود….
ادامه دارد…
.....................................
#رمانتایم
#فنجانیچایباخدا
❣✨
.........................................
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
جرج بوش عراق را
اوباما سوریه را
و ترامپ اسرائیل را
به ایران هدیه خواهند کرد...😏😜😌
انشاءالله
❣✨
...................................
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
•
به قول اون استاد:
"خداروشکربعضیاتوزندگیمونن
خداروشکربعضیانیستن..."🌱
•
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
••••••
•|روزے اگر بَناست فدای کسی شَوَم،
سوگند می خورم ڪہ فدایِ تو شَوَم...🌱
《 #آقادلمگرفتھبرایتان
پخش کنید اینو که همه ببینن😒😒
#روشنگری
#کرونا
#محرم
❣✨
...................................
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
#حدیث_روز
🍃امام جواد علیهالسلام:
با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است..🍃
📚 منتخب الأثر، ص۲۲۳
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
#چیستان 🌿
داستان شکستن بت ها توسط حضرت ابراهیم علیه السلام در کدام سوره ی قرآن بیان شده است؟🤔
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
#چیستان 🌿 داستان شکستن بت ها توسط حضرت ابراهیم علیه السلام در کدام سوره ی قرآن بیان شده است؟🤔 ⓙⓞⓘⓝ
جواب به زودی ان شاالله اعلام می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من هستم یک #سرباز #ایرانی🇮🇷
نیروی #سید #خراسانی ✊👊
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
نکاتی چند در رابطه با حجاب🧕
رسول اکرم (ص)
هر زنی خود را خوشبو کند و از خانه خارج شود، مشمول لعنت الهی است تا به خانه برگردد.
اصول الکافی، ج۵، ص۵١٨
#رسولالله
#حجاب
❣✨
................................
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
💕 امام صادق(ع): بدان جوان خوش اخلاق،کلید خوبی ها و قفل بدی هاست و جوان بد اخلاق،قفل خوبی ها کلید بد
💕امام صادق(ع):
🌸اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد کن.
+یه بچه #شیعه باس هرموقع اومد تو جمع خانواده پدر و مادرشو بزور بخندونه🌱
#مشتی_باش ♥
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
رهبر معظم انقلاب :در موازات تحریم یک جریان تحریف هم وجود دارد
#جریان_تحریف⚡️
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
🔴 واکسن ایرانی کرونا وارد فاز انسانی شد
👤وزیر بهداشت:
🔹 امروز می گویم که در سه چهار مورد این همکاری چند جانبه واکسن پیشرفت هایی داشته است و این واکسن ها مراحل مدل حیوانی را پاس کرده است و وارد کارآزمایی بالینی شده است.
🔹 اما اینکه این واکسن و یا واکسن های جهانی چه زمانی به بازار می آید مورد تردید است.
🔹 همچنین برای خرید واکسن هم اقدامات لازم انجام شده و در مجمع جهانی که سازمان جهانی بهداشت برای واکسن تشکیل داده است سبد خودمان را در صف خرید گذاشته ایم تا برای شهروندان مان بخریم
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
معنی نبوت چیه؟!
نبوت معناش این است...🌱
منبع:
طرح کلی اندیشه های اسلامی درقران
صحفه ای۲۴۸
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
نبوت معناش این است...🌱 منبع: طرح کلی اندیشه های اسلامی درقران صحفه ای۲۴۸ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joincha
یکی ازقشنگ ترین تعریفای که برای #نبوت
گفت شد...🌿
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
•منتها یڪ سوال برایم ایجاد شده: نڪند قرار است یڪ "عامل در داخل" با اقدامے عجیب، پازلِ نا تمام ۹۸ را
🗣| #روشنگری
بورس تبدیل به یک انبار #نیترات_آمونیوم شده و هر لحظه امکان انفجار دارد. انقلابی و غیر انقلابی هم ندارد؛ هر کس سهام دارد دنبال رشد شاخص است و هر تصمیمی که مانع آن بشود را نقد میکند؛ این خیلی خطرناک است. اما واقعیت آنست که این بورس نسبتی با تولید و بخش واقعی اقتصاد ندارد!
#جریان_تحریف
✍️محمدامین رعیت
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909