eitaa logo
🌷درجستجوی شهدا🌷
38 دنبال‌کننده
632 عکس
325 ویدیو
14 فایل
لای لای ای جبهه لرین یورقونو ای خسته جوانلار ... خادم الشهدا @salambarshohadamodafeharm
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونے یعنے چے؟! یعنے...↓ •|وقٺے گناه درِ قلبٺ رو میزنہ •|یاد نگاهش بـے افٺے... •|و درو باز نڪنے...🍃 •|یعنے محـــرم اسرار قلبٺ باشہ •|اون اسرارے ڪہ هیچڪس نمے دونہ... •|بین خــودٺ و... •|خــــ♡ـــدا و... •|دوسٺ‌شهیـــ♡ـــدت به یاد شهدا صلوات [ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج ]
دلـم را عاشـــق پـرواز سازید ســـرود رفتنم را ساز سازید شــهیدان چون نسیم؛ آرام آرام درِ رحمت به رویـم باز سازید ...🕊 التماس دعا
خیلی قشنگه مخصوصا دخترااااااااااا🌹 لطفا بخونید داداشم منو تو خیابون دید.. با جمع دخترا بودیم و حجابم خیلی جالب نبود... با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام.. خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی تنبیهم میکنه.. نزدیک غروب رسید خونه.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند بعد از نماز گفت "بیا اینجا" حالا منم ترسیده بودم گفت "آبجی بشین" نشستم بی‌مقدمه شروع کرد حرف زدن راجع به حضرت زهرا حسابی گریه کرد... منم گریه‌ام گرفت بعد گفت "آبجی میدونی حضرت زهرا چرا روزای آخر صورتشو از امام علی میپوشوند؟؟ نمیخواست علی بفهمه خانمش سیلی خورده و دق نکنه... آخه غیرت اللهِ میدونی بی‌بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته! میدونی چرا امام حسن زود پیر شد؟؟ بخاطر اینکه تو کوچه همراه مادرش بود ولی نتونست کاری براش بکنه ... آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش یدفعه ناخودآگاه نره عقب و موهات بیفته بیرون من نمیتونم فردای قیامت جواب حضرت زهرا رو بدما" ♥️سرمو پایین انداختم و شروع کردم به گریه کردن.. سرم رو بوسید💕 و گفت "آبجی قسَمت میدم بعد از من مواظب چادرت باش از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرمندگی میکردم گفتم "داداش ایشاالله سایه‌ت همیشه بالا سرم هست".. و پیشونیشو بوسیدم...💘 گذشت تا سه روز بعد که خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده یه مدت بعد، لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...💥 روی سربند یا فاطمه الزهرا.س.🥀 󾬢 حالا دیگه سالهاست هر وقت تو خیابون یه زن بی‌حجاب میبینم... اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما اینا داداش ندارن که....
animation.gif
17.72M
فیلم دست ندادن دختران شجاع مسلمان با شاهزاده نروژ
🌹🌱 تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا😭💔 صابرخراسانی
▪️ همه ما میمیریم... همه ما.... بدون استثنا، کمی دیرتر، کمی زودتر، یک دفعه ناگهانی. تمام می شویم. یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه خفاش ها می شود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند، همین بچه هایی که نفس مان به نفسشان بند است، می روند پی زندگی های خودشان... حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزار مان. قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفته اند. مغرورانه گفته اند: مگر من اجازه بدم! مگر از روی جنازه ی من رد بشید... و حالا کسی حتی نمی تواند استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود! قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند... و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد. قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند. سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند، و حال، کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند! همه این کینه ها، همه این تلخی ها، همه این زخم زبان زدن ها، همه این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم، همه این زهر ریختن ها، تهمت زدن ها، توهین کردن ها به هم... تمام می شود. از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود، که . همه ما. بدون استثناء ، کمی دیرتر، کمی زودتر، یک دفعه، ناگهانی ... زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند. @shohaadaa
! ❌شبهه کاش به جای حجاب حیا اجباری بود، شرف اجباری بود راستی و درستی اجباری بود کاش داشتن معرفت و وجدان و انسانیت اجباری بود .... ✅پاسخ 🔹هرچیزی اجباری شد ارزش آن از بین میرود (همانطور که خود مخالفان حجاب، هم چنین می‌گویند.) بنابراین حیا و وجدان و انسانیت و... وقتی اجباری شد هیچ ارزشی ندارد. همین اختیار است که ارزش عمل آدمی را از فرشتگان افزون می‌کند. قرآن نیز در آیات مکرر به این حقیقت اشاره کرده که نمونه آن آیه معروف (لا اکراه فی الدین) است. 🔹اما در خصوص اجباری بودن حجاب بارها گفته ایم که قضیه، اعتقاد به حجاب یا دین خاصی نیست، بلکه پوشش، مانند هر رفتار اجتماعی، مشمول قانون و قانون گذاری می‌شود. به تعبیر دیگر همانطور که در همه جای دنیا، تردد با خودروی شخصی مشمول یک سری قوانین، مانند لزوم بیمه، معاینه فنی، توقف پشت چراغ قرمز و... است و کسی نمی‌تواند با شخصی خواندن خودرو از رعایت قوانین خودداری کنند، پوشش نیز چنین است. 🔹در آزاد ترین کشورهای دنیا اگر یک استاد دانشگاه یا حتی یک کارمند ساده بخواهد با پیژامه در محل کار خود حاضر شود، بهانه شخصی بودن پوشش به هیچ عنوان از او پذیرفته نمی‌شود. حجاب اسلامی نیز با این مسأله تفاوتی نمی‌کند، تنها ارزش‌های زیربنایی پذیرفته شده در جامعه که قوانین از آنها تولید می‌شود، متفاوت است. 🔹 خلاصه اینکه اعتقادات درونی افراد چیزی است و رفتارهای اجتماعی مقوله ای دیگر. در هر جامعه بر اساس ارزش‌های آن جامعه، هر گونه رفتار اجتماعی که نسبت به ارزش‌های غالب آن جامعه ناهنجاری محسوب شود، توسط قانون محدود می‌شود. @shohaadaa
Final-Master_Kowsari.mp3
7.58M
🌺 هدیه به روح تمام عزیزانی که مارابا تربیت کردند و شادی روح تمام کسانی که بر ما حقی دارند و از بین ما رفتند، سوره حمد و توحید را قرائت کنیم. شادی روحشان صلوات
عکس دختر و پسر شهید ‎جواد اَلله کَرَم با پیکر تازه تفحص شده‌ ی پدرشان پیکر شهید جواد اَلله کَرَم پس از چند سال در خانطومان تفحص و به تازگی به ایران بازگشته است
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐🌹 به نظرنتون کارخوبیه؟؟🤔 کیا موافقن؟؟؟ ✅ کیامخالف؟؟؟؟ ❌ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤 بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉️⁉️ گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 درس خوندیم📚📖🖊 هزینه دادیم 💵💶💷 زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود. @shohaadaa