eitaa logo
🌷درجستجوی شهدا🌷
38 دنبال‌کننده
632 عکس
325 ویدیو
14 فایل
لای لای ای جبهه لرین یورقونو ای خسته جوانلار ... خادم الشهدا @salambarshohadamodafeharm
مشاهده در ایتا
دانلود
! ❌شبهه کاش به جای حجاب حیا اجباری بود، شرف اجباری بود راستی و درستی اجباری بود کاش داشتن معرفت و وجدان و انسانیت اجباری بود .... ✅پاسخ 🔹هرچیزی اجباری شد ارزش آن از بین میرود (همانطور که خود مخالفان حجاب، هم چنین می‌گویند.) بنابراین حیا و وجدان و انسانیت و... وقتی اجباری شد هیچ ارزشی ندارد. همین اختیار است که ارزش عمل آدمی را از فرشتگان افزون می‌کند. قرآن نیز در آیات مکرر به این حقیقت اشاره کرده که نمونه آن آیه معروف (لا اکراه فی الدین) است. 🔹اما در خصوص اجباری بودن حجاب بارها گفته ایم که قضیه، اعتقاد به حجاب یا دین خاصی نیست، بلکه پوشش، مانند هر رفتار اجتماعی، مشمول قانون و قانون گذاری می‌شود. به تعبیر دیگر همانطور که در همه جای دنیا، تردد با خودروی شخصی مشمول یک سری قوانین، مانند لزوم بیمه، معاینه فنی، توقف پشت چراغ قرمز و... است و کسی نمی‌تواند با شخصی خواندن خودرو از رعایت قوانین خودداری کنند، پوشش نیز چنین است. 🔹در آزاد ترین کشورهای دنیا اگر یک استاد دانشگاه یا حتی یک کارمند ساده بخواهد با پیژامه در محل کار خود حاضر شود، بهانه شخصی بودن پوشش به هیچ عنوان از او پذیرفته نمی‌شود. حجاب اسلامی نیز با این مسأله تفاوتی نمی‌کند، تنها ارزش‌های زیربنایی پذیرفته شده در جامعه که قوانین از آنها تولید می‌شود، متفاوت است. 🔹 خلاصه اینکه اعتقادات درونی افراد چیزی است و رفتارهای اجتماعی مقوله ای دیگر. در هر جامعه بر اساس ارزش‌های آن جامعه، هر گونه رفتار اجتماعی که نسبت به ارزش‌های غالب آن جامعه ناهنجاری محسوب شود، توسط قانون محدود می‌شود. @shohaadaa
Final-Master_Kowsari.mp3
7.58M
🌺 هدیه به روح تمام عزیزانی که مارابا تربیت کردند و شادی روح تمام کسانی که بر ما حقی دارند و از بین ما رفتند، سوره حمد و توحید را قرائت کنیم. شادی روحشان صلوات
عکس دختر و پسر شهید ‎جواد اَلله کَرَم با پیکر تازه تفحص شده‌ ی پدرشان پیکر شهید جواد اَلله کَرَم پس از چند سال در خانطومان تفحص و به تازگی به ایران بازگشته است
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐🌹 به نظرنتون کارخوبیه؟؟🤔 کیا موافقن؟؟؟ ✅ کیامخالف؟؟؟؟ ❌ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤 بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉️⁉️ گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 درس خوندیم📚📖🖊 هزینه دادیم 💵💶💷 زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود. @shohaadaa
 منصور نظری قطعه شعری با موضوع فرزندان خردسال شهدای مدافع حرم سروده است که در ادامه است. 🥀🕊🥀🕊 از تَسَلای دل‌آشوبیِ زینب به دمشق   - گفته بودی که شبی باز تو گردی رَهِ عشق گفته بودی که پس از یاریِ زینب به بلا   -  می‌بری بر سر دوشت تو مرا کرب و بلا داده بودی تو مرا قول به بین‌الحرمین     -  روضه‌خوانی ز وفاداریِ عباس و حسین  کربلا رفتی و من را تو به‌جا بنهادی   - پس چه شد قول که بابا تو به طفلت دادی؟ باوفا، مرد وَ قولش، تو خودت می‌گفتی  -  وعده ناکرده وفا، رفتی و در خون خفتی ای که دیدارِ رخ ماه تو شد رؤیایی   -  چه شد آن قول که گفتی ز سفر می‌آیی؟   همه‌شب تابه سحر من به تو می‌اندیشم  -  چه شد آن قول که دادی نروی از پیشم   ای به خون غرقه رخت جلوۀِ زیبایی‌ها   -  رفتی و بی تو من و مادر و تنهایی‌ها   بی تو خونِ‌ِ جگر از چشمِ بلادیده روان   -  بی تو آخر چه کنم ای همه جانم به جهان ؟ ای سفرکرده که بردی ز کفم دل به دمشق  -   تا ابد یاد تو و مادر و من، روضۀِ عشق خاطرات من و آغوش تو، گل بوسه و ناز  -  گوشۀِ چشم تو و رویِ من و قصه دراز بعد تو تا به ابد، قلبِ من و داغِ تو، آه  - دیده  بر در به تمنایِ تو در قاب نگاه ای که رفتی به علمداریِ زینب جایی  -  در کدامین سحر اِی رفته تو پس می‌آیی؟!   رفته بودی که حرامی نبرد ره به حرم  -    آخر عباس شدی در پی زینب پدرم؟   ای به سودای حرم رفته به صحرای جنون  -  آمدی باز، ولی پاره تن و غرقه‌به‌خون بر سر دست به خون غرقه تنت آوردند  - تکه و پاره و گلگون‌کفنت آوردند ای ز بند من و مادر شده یک‌باره رها  - رفتی اما نرود یاد تو از خاطره‌ها   بی تو شب‌ها که سحر شد به تمنای لبت  - همۀِ کودکی ام شد تلف اندر طلبت من و مادر همه‌شب چشم‌به‌راهِ تو پدر -  تا سحر دیده بدوزیم غریبانه به در ای که با غافلۀِ عشق و ولا هم‌سفری -  می‌شود بازبیایی و تو ما را ببری   بی تو بابا به خدا مادر و من دق بکنیم   -  تا به کِی در غم هجران تو هق‌هق بکنیم می‌شود باز تو در خانۀِ ما پا بنهی   -   می‌شود باز مرا در بغلت جا بدهی می‌شود باز کشی دست نوازش به سرم  -  اشک خونین تو کنی پاک ز چشمان ترم دل من تنگ برای بغلت شد بابا  - وعدۀِ آمدنت از چه غلط شد بابا تا ابد چشم‌به‌راه تو ولی  می‌مانم  -  تو نمی‌آیی و من گرچه یقین میدانم با خیال تو مرا چشم‌به‌راهی خوش‌تر – هر نفس با غم هجران تو آهی خوش‌تر   سال نو می‌رسد از راه، وَ ما تنهاییم  - به خدا بی تو دگر خانه نمی‌آراییم شیشه پنجره‌ها بی توخوشا خاکی‌تر – خانۀِ غم‌زده از داغ تو افلاکی‌تر اصلاً این عمر بگو یک‌شبه بر ما گذرد – خرمن جان مرا آتش یغما  گذرد عیدم آن روز که بودی تو کنارم بابا  -   بی تو دیگر به خدا عید ندارم با عید ما بودی و رفتی و دگر بی عیدیم  - بی تو بابا من و مادر ز جهان بی‌قیدیم گفته بودی سحری باز تو پس می‌آیی   -   مانده‌ام منتظرت بر گُذرِ تنهایی‌ آسمان باز دلش کرده هوای باران  -  بر زمین غرقه‌به‌خون نعشِ علم برداران باز افتاده زمین غرقه‌به‌خون‌ها پدری  -  دیده‌ای تا به ابد مانده دوباره به دری دست و مشک و علم و فرق دوتای قمری  -  عشقِ زینب کِشَد این نقشِ شکوه از پدری دل فقط کرده خوشم وعدۀِ او را به ظهور  -   اندر این عالم ظلمانی بیگانه به نور دانم آن یوسف گم‌گشته سحر بازآید  -  برده صد غافله دل را به سفر بازآید   به امید ظهور حضرت یار ...
~id @mola113.mp3
7.6M
+🔊آسمانِ‌فُرُودگاهِ‌بَغداد‌؛😭💔•~
◥انتخاب با توست بانو جان◣ داشتن حجاب و عفاف منطق و دلیل نمۍ خواد ڪمۍ فڪر مۍخواد••• ڪہ بین یڪ دوراهی ڪدام را باید انتخاب ڪنۍ؟ نگاه خدا 💎 یا چشم هاۍ هرزه و هوسران دیگران ⁉️
🔹شهادت امام صادق علیه السلام 🔸اللهم عجل لولیک الفرج 🔹شاعر استاد سازگار سينه لبريز شد آخر ز شرار جگرم مي زنم آب بر اين شعله ز اشگ بصرم شب و تنهايي و سجّاده و اشگ و من و يار به چه تقصير شكستند نماز سحرم وقتي از خانه كشيدند برونم دل شب نه عبا بود به دوش و نه عمّامه به سرم كوه‌هاي غم عالم به سر دوش من است با وجودي كه خميده است ز پيري كمرم من پياده به روي اسب و سوار ابن ربيع ضعف بر پا و عرق بر رخ همچون قمرم تا نهم جاي عصا دست روي شانه ي او كاش مي‌بود به همراه در آن شب پسرم شكر لِلّه كه دادي تو نجاتم اي زهر مي برم شِكوه ز منصور به جدّ و پدرم آب گرديد تنم چون جگر پاك حسن پاره شد چون بدن جدّ غريبم جگرم در ميان غل و زنجير بني اعمامم برد در مقتلشان خصم ز پيش نظرم قبر بي شمع و چراغم به همه مي‌گويند من در اين دور و زمان از همه مظلومترم «ميثم» از سوز دل و نظم جگر سوز بگو كه چه آمد به سر از فرقه ي بيدادگرم 🌹یابن الحسن صاحب عزای امام صادق کجایی آقا؟ ناله ی قلب شیعیان جعفری این است: منتقم بیا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا