eitaa logo
شهدا٠۱۲٠
1.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
آنان که خواستند از خود به خدا برسند سقوط کردند ... از حسین باید به خدا رسید حسینی بودن عشق است و عشق در قلب است و سوز بر جان... 🍃(۱۴۰۱/۱۱/۱۱) ـــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ ✨ operator0120 کپی حلالت رفیق💚
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ بوی جان از نفسم می آید اسم شما را که می برم. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌷 صبح خود را با یاد شهدا آغاز کنیم. شادی روح شهید مدافع حرم# محمود رضا بیضایی صلوات ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
🌷 ازش پرسیدم که شما رزمندهٔ اسلامید؟! گفت:نه عزیزم! ما شرمندهٔ اسلامیـم. از اون روز فکر میکردم که شرمنده اسلام یک رده بالاتر از رزمنده اسلامه تا اینکه شهید شد..! «شهیدکلهر» ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . سالروز عروج ملکوتی سرلشگر خلبان عباس بابایی فرمانده نیروی هوایی گرامی باد. داستانی زیبا از عباس بابایی به روایت استاد مسعود عالی ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
🛑مادر است دیگر... تنها پسرش بود که تقدیم خدا شد... حال و روز مادر شهید مدافع امنیت سینا آراسته... که شبها تا صبح کنار قبر فرزند شهیدش می‌خوابد... امنیت چنین بهای سنگینی دارد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب خطاب به خانواده‌های کارکنان ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران: شما بحمدلله عزیزانتان برگشتند و آنها را در آغوش گرفتید اما خانواده‌های شهدا، جای خالی عزیزانشان پر نشد. من بارها در ملاقات خانواده‌های شهدا میگویم خداوند سایه شما را از سر ملت ایران کم نکند.
🔴نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی ♦️خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد. ♦️او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. ♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. ♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.» @shohada0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی تاثیر گذار از وداع پدر شهید عباس بابایی با پیکر فرزندش 🥀سالروز شهادت سرلشکر خلبان عباس بابایی گرامی باد ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🏴 جانان من سفر کرد با او برفت جانم ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
بسم رب الشهدا
✨🏴 🌱بگیر دست گرفتارهای راهت را مگیر از دلِ دلدادگان، نگاهت را 🌱شکسته ایم در این عصر سخت وانفسا بیا که با تو ببینیم روز راحت را 🌱دلم گرفته کجایی به هر کسی گفتم... خبر نداشت نشانی خیمه گاهت را 🤲🍃 eitaa.com/shohada0120 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
✨🏴 رهروان‌این‌راه نـہ‌پیربودند نـہ‌سیرشده‌ازدنیا تنهاعاشق‌بودند . . ! ❤️ 🕊 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
(ژنرالِ روس، تازانو خم شده تاتوسط فرمانده حسین، توجیه بشود) 🥀 با وجود آنکه از اکثر فرماندهان خطوط مقدم جوانتربود، اما درجلسات تخصصی بزرگان، با شجاعت نظر می‌داد و آنقدر پخته حرف می‌زد که بقیه بااطمینان آن رامی پذیرفتند. و این به علت نبوغ فوق العاده و تجربه واشرافی بود که بر منطقه داشت، 👌و می‌توانست اقدامات تروریستی را به خوبی، پیش‌بینی و تحلیل کند که همواره تحسین فرماندهان را برمی انگیخت. 💢 درتصویر فوق، ژنرال روسی وقتی نبوغ شهید حسین قمی در تشریح منطقه را می‌بیند، به شهید می‌گوید ما از ژنرال‌ها و فرماندهان خود این چنین نبوغی، می‌بینیم واز آنها اطاعت می‌کنیم شما یک جوان، با این سن، چطور مثل فرماندهان‌ما عملیات را هدایت می‌کنید؟ و حسین، بدون اعتنا به تعریف و تمجید آن ژنرال بلند می‌شود و می‌رود که آن ژنرال می‌گوید هر کجا این جوان برود، من با او می‌روم و به او احترام می‌گذارم، و دنبال شهید حسین راه می‌افتد. بخشی از کتاب ماه کامل روایت زندگی شهید مدافع حرم، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون؛ سردار مرتضی حسین پور شلمانی (حسین قمی) ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🏴 هرگاه می‌گفتند: «بیا و در جلسه شرکت کن و نقشه را توضیح بده» نمی‌رفت و به فرماندهان دیگر می‌گفت، «رفتید در جلسه به حاج قاسم، این نکات را بگویید تا من بروم و به خط سرکشی کنم.» نگران بود این کارها، نیتش را خدشه‌دار کند. یاد و خاطره ی فرمانده ی شهید مرتضی حسین پور گرامی باد🥀 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سالروز اسارت شهید سرافراز محسن حججی🌹 شادی روح شهدا صلوات ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
✨🏴 خسته از یک جنگ نابرابر... اما آخ به روی خود نمی‌آورند اینان وام‌ دار پیام شدند ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🏴 فیلم کمتر دیده شده از حضور مقام معظم رهبری در خطوط مقدم جبهه در سال های دفاع مقدس و او همچنان دیده بان انقلاب در خط مقدم جبهه هاست... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
✨🏴 آخرین یادگار هنری طلبه‌ای که پرچم گنبدِ امام‌حسین(ع) را با خونش رنگین کرد! محمدجواد در تبلیغات لشکر بود و کار‌های نقاشی با او بود نزدیک غروب وقتی محمدجواد بارگاه امام حسین (ع) را کشید، با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت: این پرچم باید قرمزِ خونی رنگ شود! هنوز جمله محمدجواد تمام نشده بود که صدای سوت خمپاره پیچید ترکش به پیشانی محمدجواد بوسه زد و خون سر محمدجواد بر بالای گنبد درست در محل پرچم پاشید.!! و خواسته شهید برآورده شد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ کجایی ای اکسیژن ناب حیات .‌‌..!؟ eitaa.com/shohada0120 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت روز خبرنگار فیلم | رجزخوانی خبرنگار شهید ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
در چنین روزی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در افغانستان، به همراه ۸ نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در این شهر توسط عوامل گروه به شهادت رسیدند ، این ۹نفر عبارت بودند از: ۱ـ (سرپرست) ۲ـ (مسئول امور مالی) ۳ـ (کارشناس امور فرهنگی) ۴ـ (کارشناس امور کنسولی) ۵ـ (کارشناس امور کنسولی) ۶ـ (کارشناس امور کنسولی) ۷ـ (کارشناس امور کنسولی) ۸ـ (کارمند فنی) ۹ـ (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی) تا مدتها از سرنوشت این ۹ نفر گزارشی منتشر نشد، تا این که اجساد آنان در یک گور جمعی در خرابه‌های پشت کنسولگری به دست آمد. پیکر آنان ۲۲ شهریور ۱۳۷۷ به تهران منتقل شد و به خاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🌷🌷