❤️➿❤️➿❤️➿❤️➿❤️
🌷روز معلــ❤️ــــم مبـــارڪ🌷
امروز روز معلم است، روز تمام معلمان فداکاری که از آرامش سلامتی زندگی راحت گذشتند تا اندیشه و اندیشیدن در این خاک ریشه دوانده و تنومند شود. سوختند تا ایران و ایرانیان زنده و جاوید بمانند.
🥀 روز استاد محسن خشخاشی بروجردی که با چاقوی ناجوانمردانه ی شاگردش در کلاس درس مظلومانه به شهادت رسید.
🥀 روز حمید کنگو زهی معلم سیستانی که فداکارانه زیر آوار ماند تا شاگردانش را از حادثه ای دلخراش نجات دهد.
🥀 روز اکبر عابدی که خود در آتش سوخت تا دانش آموزانش را نجات دهد.
🥀 روز کاظم صفر زاده که در لرستان جان خود را در سیلاب از دست داد تا دانش آموزش زنده بماند.
🥀 روز حسن امید زاده که در گیلان برای نجات دانش آموزانش از آتش زیبایی و جوانی چهره اش را هدیه کرد.
🥀 روز حمیده ی دانش که در مشهد غرق شد تا دانش آموزش را نجات داده و درس ایثار را به دیگر دانش آموزانش بیاموزد.
🥀 روز واعظی نسب که در اردو برای نجات دانش آموزان از سقوط تیر دروازه، خود را سپر بلا کرد.
🥀 روز امیر صادقی معلم مشکین شهری که برای نجات دانش آموزان از ریزش سقف مدرسه کانکسی اش در زیر آوار ماند.
🥀روز محمدعلی محمدیان که موی خود را تراشید تا شاگرد بیمارش غم به چهره نیاورد.
🥀 روز علی بهاری که بخشی از کبدش را به دانش آموزش اهدا کرد.
🥀 روز معصومه خوش کام که با تخت بعد از عمل دیسک کمرش در کلاس حاضر شد تا فداکاری را کامل کند.
🥀 روز احسان موسوی و روز ثریا مطهر زاده که تمام دارایی خود را برای درمان دانش آموزشان هزینه کردند.
🥀 روز تمام معلمهایی که ناشناخته همه هستیشان را دادند وکسی آنها را نشناخت و مدال افتخاری نگرفتند.
🥀 روز تو، روز من، روز ما، که اگر عشق نبود هیچ نیازی هیچ نیازی... نمی توانست مجبورمان کند که با همه ی وجود، روح و جان و جوانیمان را فدای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم کنیم.
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
@shohadao
#خاطرات_شهدا
ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد 🍃
با تعدادی از رزمندگان از جمله ، بیضائی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم ؛
دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذا خوری شویم اما محمود رضا منصرف شد و گفت من بر می گردم❗️
رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم ، بیضائی به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید ، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم .
بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت👇:
اگر خاطرت باشد این افسر
قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود ؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند😓 ، امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند ، من آن افطار را نمی خورم...☝️
نقل از سرهنگ پاسدار محمدی جانشین تیپ امام زمان (عج) سپاه عاشورا
شهید مدافع حرم
محمودرضا بیضایی🌹
@shohadap
🔴 سردار تنگسیری: آمریکاییها وارد حریم منطقه تمرین ما شدند/ به آنها دستور دادیم تا خارج شوند
💠 @shohadap
ایت الله بهجت رحمه الله علیه میگفتن امام زاده ها مثل میوه ها که هرکدوم ویتامین خاص خودشونو دارن ،امام زاده ها هم هر کدوم خواص و برکات خاص خودشونو دارن بنابراین همه امام زاده ها رو زیارت کنید و بهره مند بشید
حالا داستان نذری پختن هرروز به نام یک امام باعث میشه غذاهای ما خواص و برکات مختلف داشته باشند
تجربه کنید تجربه و حس قشنگیه😍😇
@shohadap
#احسن_القصص
#داستانهای_بحارالانوار ✨
#برکت_مهمان 🌹
زنی بود که مهمان دوست نداشت...!!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(صل الله علیه و آله وسلم)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم...
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود...
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است.
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید...
حضرت محمد(ص)* می فرمایند "...
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم...
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد....
🍎🍏🍎🍏🍎
@shohadap
#بعد_از_شهادت
🔹مصطفی مرد بزرگی بود. این را من بدون اغراق می گویم. نه حالا به صرف این که مادرش هستم. من به جز مادر بودن دوستش هم بودم. مشاور همدیگر بودیم. مصطفی واقعا مرد بزرگی بود. این مرد بزرگ، مادری نمی خواست که پشت سرش شیون کند، مو پریشان کند و مردم را دور خودش جمع کند. من روز تشییع جنازه، کنار هیچ کس راه نمی رفتم. برای خودم تنها می رفتم و آن حرف هایی که زدم، دقیقا حس می کنم حرف خود مصطفی بود. خواست خود مصطفی بود که من بگویم و الا من در خودم به شخصه چنین قدرتی را نمی دیدم. یعنی اگر در خواب می دیدم که یک مو از سر مصطفی کم شده، دیوانه می شدم. اگر فقط یک روز با او تماس تلفنی نداشتم، آن روز شب نمی شد. آن روز خواهرهایش می گفتند: «بچه ها، سر به سرش نذارین. دور و برش نپلکین. امروز عزیز دردونه ش بهش زنگ نزده.» من اهل جانماز آب کشیدن نیستم. یک مسلمان عادی هستم. ولی وقتی حرف می زنم و واقعا به یک چیزی اعتقاد دارم، تا آخرش می ایستم.
🔺به نقل از مادر شهید
منبع: کتاب من مادر مصطفی
@shohadap
#خاطره
🌹جانبازی حاج قاسم قبل از تشکیل تیپ
✍سردار قاسم سلیمانی : شب عملیات طریقالقدس، ما وارد کانالی شدیم که از ابتدای خط خودی تا پشت خط، زیر خمپاره ۱۲۰ و ۱۶۰ بود. تیر مستقیم تانکها روی کانال میریخت. نخستین آتش سنگین دشمن بعد از شروع جنگ و در جبههها، همان جا بود. یک ساعت از لو رفتن تک گذشته بود که خط خودی تا خط خودشان را تمام زیر آتش گرفته بودند. معابر هم لو رفته بود. حمید در گروهان اول بود.
🔹ما منتظر بچههای اهواز بودیم که قرار بود خط را بشکنند تا ما پشت سر آنها به خط دوم و به سمت پل سابله برویم. ۱۰۰ متری از خاکریز فاصله گرفته بودیم. آتش دشمن بود که روی سرمان میریخت. حمید آمد پیش من و گفت: «اینطوری همه بچهها شهید میشوند. بگذار من گروهانم را ببرم نزدیک سیمخاردار عراقیها و از کار بیندازمشان». من موافقت کردم و او گروهانش را تا نزدیک سیمهای خاردار برد.
🔹همینجا بود که من زخمی شدم. اکبر محمدحسینی با ۲ گروهان عقب بود. بچههای اهواز موفق نشده بودند خط را بشکنند. خون زیادی از من رفته بود و دیگر رمق نداشتم. نمیخواستم بگویم زخمی شدهام و روحیه بچهها را تضعیف کنم. حمید خودش را به من رساند و اصرار کرد سریع خودم را نزدیک معبر برسانم و بر کار آنها نظارت کنم اما من گفتم: «نمیتوانم بیایم، خودت برو هر کاری میتوانی بکن.» فکر کنم فهمید حالم مناسب نیست. سری تکان داد و خداحافظی کرد و رفت به خط.
🔹مکالمه من و حمید ۱۰ ثانیه هم طول نکشید. حمید در کمتر از ربع ساعت خط اول عراقیها را گرفت. شلیک کالیبرها و خمپارههایشان قطع شد و بچهها شروع کردند به پاکسازی. فریاد اللهاکبر در خط پیچید. اکبر تماس گرفت و هدایت ۲ گروهان بعدی را به عهده گرفت که به سرعت رفتند روی خاکریز و رو به جلو حرکت کردند.
🔹همین موقع بود که من از حال رفتم و به پشت جبهه منتقل شدم. بعدها شنیدم حمید با یک کمر نارنجک جلوی همه حرکت میکرده و داخل سنگرها که ۵ تا ۲۰ متر از هم فاصله داشتهاند، نارنجک میانداخته و آنها را منهدم میکرده است.
🔹در یکی از این سنگرها، عراقیها متوجه نارنجک میشوند و آن را به بیرون پرت میکنند که خوشبختانه حمید فورا روی زمین میخوابد اما ترکشهای خمپاره پیشانیاش را زخمی میکنند. با این وجود، از پا نمینشیند و به پیشروی ادامه میدهد. مرا به بیمارستان منتقل کردند و پس از بهبودی و بازگشت، قرار شد «تیپ ثارالله» را تشکیل بدهم.
🔹آنچه خواندید، بخشی از کتاب «ذوالفقار»؛ برشهایـــی از خاطرات شفاهـی سپهبد شهید قاسم سلیمانی به همت علی اکبری مزدآبادی در انتشارات یازهرا بود.
⚫️سالروز رحلت مادر اُمّت حضرت خدیجهکبری (سلام الله علیها) تسلیت باد.
💠 @shohadap
محله 13, [۰۳.۰۵.۲۰ ۱۹:۴۸]
"شیر صحرا" لقب که بود؟
🔸فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد!
🔹وی با کمک هشت کلاه سبز ایرانی در منطقه دشت عباس چنان بلایی بر سر نیروهای عراقی آورد که رادیو عراق اعلام کرد؛ یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است!
🔸 در سال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست.
🔹 فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود.
🔸 دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند.
🔹در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان ، اول شد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند.
🔸 وی اولین کسی بود که در دوران دفاع مقدس توانست نیروهای عراقی را به اسارت بگیرد ، او طی نامه ای به صدام حسین وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند ، صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال "عبدالحمید" به منطقه دشت عباس فرستاد ، "عبدالحمید" کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت.
🔹 درسال 1362 به فرماندهی قرارگاه حمزه و سپس فرماندهی لشکر 23 نیروهای ویژه منسوب شد. بخاطر رشادتش در جنگ به او لقب "شیرصحرا" دادند.
🔸 دهان فرماندهان از تعجب باز مانده بود. کارهای او با هیچ قاعده ای جور در نمی آمد و سرهنگ با طرح و فکر خودش آن را به انجام می رساند؛ بدون دادن حتی یک نفر تلفات. یکی از افسران جلو آمد و با حالتی ناباورانه که عمق حیرت و بهت او را آشکار می کرد، پرسید: «جناب سرهنگ، من اصلا متوجه نمی شوم. آخر چطور می شود که شما چهل کیلومتر وارد خاک دشمن بشوید، بکشید و بگیرید، بدون حتی یک کشته؟»
🔹وی در عملیات "قادر" در منطقه "سرسول" بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت🌹 رسید. بعداز شهادت او رادیو عراق با شادی مارش پیروزی پخش کرد.
🔸 اینها گوشه ای از رشادت بزرگ مردی بود که اکثریت ایرانیان او را نمی شناسند.
او سرلشکر شهید "حسن آبشناسان " فرمانده شجاع نیروهای ویژه ارتش سرافراز ایران بود.
♦️نسل سوم ما متاسفانه به دلیل کم توجهی یا بی توجهی ما با غیور مردانی چون شهید آبشناسان🌹 آشنا نیستند.
💢 @shohadap
#صبحگاهی
💢 مقام معظم رهبری:
خدیجهى کبرى علیهاالصلاةوالسلام اول مؤمن به اسلام بود، بعد هم همه ثروت خود را در راه دعوت و ترویج اسلام خرج کرد، که اگر کمکهاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه عمدهاى به وجود مىآمد. بعد هم با رسول خدا(ص) و همه مسلمین به شعب ابىطالب تبعید شدند و در همان شعب ابىطالب دعوت حق را لبیک گفت. ۱۳۶۵/۰۳/۰۲
@shohadap
مسابقه کتابخوانی
محبوبه المصطفی
با محوریت کتاب ارزشمند
خدیجه بانوی بزرگ اسلام
اثر حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد فرحزاد
⬇️
جهت دریافت کتاب از راه های زیر اقدام نمایید.
💻سایت موسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها به نشانی khadije.com
🖥شبکه اشتراک محتوای حرم رضوی به نشانی haram.razavi.ir
📲اپلیکیشن موسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها(دریافت از کافه بازار)
⏲مهلت شرکت در مسابقه: 31اردیبهشت ماه 1399
🎁قرعه کشی همزمان با عید سعید فطر
جوایز مسابقه : 110 هدیه بی نظیر (انگشتر و گردن بند مزین به نگین متبرک از حرم مطهر اباعبدالله الحسین علیه السلام)
...
ما عاقبت بخیر دعای خدیجه ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع یکی از شهدای حشد الشعبی🕊
به محل زندگی این شهید توجه کنید😔
@shohadap
#مصطفی_ردانی_پور
#حرم
مصطفی میگفت نسیم خنکی که شب ها بعداز نماز در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها وزیدن میگیرد روح انسان را صفا می دهد.
انسان در قم به خدا نزدیکتر است
@shohadap
#توسل_به_حضرت_خدیجه(س)
💥یکی از اساتید می فرمودن؛
هرکس حاجت مهمی داره،
درشب و روز رحلت حضرت خدیجه
(سلام الله علیها)🖤
به ایشان متوسل بشه و به تعداد ابجد
اسم ایشان،
یعنی 622 بار صلوات برای ایشان بفرستد.
ان شاءالله حاجت خود را می گیرد.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ام المومنین
است و بسیار بخشنده هرکس مال حلال،
همسر خوب و فرزند خوب میخواهد ،
و در واقع هر کس دنیای حلال می خواهد
به ایشان متوسݪ شود...🍁
@channelkomeil313
🍀🍀🍀معرفی کتاب📒📒📒
کتاب یادت باشه خاطرات زیبای شهید حمید سیاهکلی مرادی از زبان همسر شهید بسیار جالب وشنیدنی است
این کتاب در کتابخانه پایگاه شهدا موجود است بسیجیان عزیز می توانند استفاده کنند📚📚📚📚@shohadap
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🍀چهار راهکار عالی برای آشنایی نوجوان با امام زمان از زبان محمد حداد پور
⭕️ یڪی از ڪارمندان شهرداری ارومیه میگفت:
🔸تازه ازدواج ڪرده بودم و با مدرڪ دیپلم دنبال ڪار میگشتم.
از پله های شهرداری میرفتم بالا ڪه یڪی از ڪارڪنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من ڪار هست؟
تازه ازدواج ڪردم و دیپلم دارم.
🔹یه ڪاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء ڪرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و ڪاغذ را دادم دستش و امضاء را ڪه دید گفت چی میخوای؟
گفتم: ڪار.
گفت: فردا بیا سرڪار!
باورم نمیشد!
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی ڪه امضاء داد شهردار بود.
🔸چند ماه ڪارآموز بودم بعد یڪی از ڪارمندان ڪه بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
🔺شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء ڪرد و رفت جبهه.
بعد از اینڪه در جبهه شهید شد یڪی از همڪاران گفت: توی اون مدتی ڪه ڪارآموز بودی و منتظر بودیم ڪه یڪ نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین ڪنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار ڪسر و پرداخت میشد. یعنی از حقوق شهید باڪری،
این درخواست خود شهید بود.
#يازدهم #رمضان
✍ پیامبـراڪرم (ص)
خداوند هفت نفر را لعنت
کرده یکی از آنها مردی است
که نسبت به پوشش و عفت
همسرش بیتوجه است.❗️
📚مستدرکالوسایل ج۱۴ ص۲۹۱
@shohadap
مرحوم آیت الله بهجت (ره)
هر جا کم آوردی ، حوصله نداشتی ،
گرفته بودی ، پول نداشتی ،
کار نداشتی ، باطریت تموم شد
زیاد بگو: استغفرالله ربی و اتوب الیه
@shohadap