eitaa logo
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
شهدای مسجدسلیمان به حول و قوه الهی برای آشنایی با سبک زندگی شهدای مسجدسلیمان ارتباط با ما: @mandir_268 دعوت شهدا هستید 👇 به ما بپیوندید🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷معرفی شهید🌷 شهید علیجان محمدی فرزند خیاری، متولد ۱۳۳۹ در شهرستان مسجدسلیمان دیده به جهان گشود. از طریق سپاه پاسداران مسجدسلیمان به جبهه حق عليه باطل اعزام شدند. سرانجام در تاریخ۱۳۵۹/۷/۲۸در منطقه خرمشهر در مصاف با دشمن به درجه شهادت نایل آمد. 🌷نثار ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید منظور 🌷صلوات🌷 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷معرفی شهید🌷 شهید حسن رضایی، متولد ۱۳۴۶، در شهرستان مسجدسلیمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود . شهید با توجه به احساس وظیفه و تکلیفی که نسبت به حفظ انقلاب داشت مشتاقانه به جبهه رفت و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۶/۷/۲۸ در منطقه ماووت عراق بر اثر ترکش گلوله به شهادت رسیدند. 🌷نثار ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید منظور 🌷صلوات🌷 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آن نوجوان، آن بزرگ سردار کوچک بهنام من بود ...🌷 🌷یک روز که در خانه بودم بهنام گفت: آمده ام غسل شهادت کنم ... من خیلی تعجب کردم و ناراحت شدم . گفتم: پسرم تو بچه ای این حرفها چیست؟! بهنام نامه ای از محمد جهان آرا به من نشان داد در آن نامه نوشته بود شما و مخصوصا بهنام غسل شهادت کنید... 🌷بهنام غسل شهادت کرد و رفت. انگار بهنام بزرگ شده بود دیگر آن کودک چند روز پیش نبود. او دلاورانه و شجاعانه از بین گلوله توپ و تانک دشمن جلو می رفت و آنها را شناسایی می کرد و حتی به آنها حمله می کرد و با نارنجک آنها را به هلاکت می رساند. 🌷بهنام خیلی باهوش بود، به من گفت: مادر من شهید می شوم برای من گریه می کنی؟ گفتم: پسرم این حرفها را نزن،  گفت: من غلام امام حسین (ع) هستم. مادر شیرت را حلالم کن... 🌷بیست و هشتم مهر ماه سال 59 بود، شب که اخبار تلویزیون را می دیدم، آقای حیاتی گوینده اخبار اعلام کرد که پسری نوجوان حدودا دوازده سیزده ساله با موهای لخت و لاغر اندام بعد از حماسه ها و دلاوریهای فراوان در خرمشهر به شهادت رسید. آن نوجوان، آن بزرگ سردار کوچک بهنام من بود ... راوی:مادر شهیدبهنام محمدی منبع: https://alborz.navideshahed.com/fa/news/413559 ̅🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷معرفی شهید🌷 شهید علی موری فرزند خونیار، متولد ۱۳۴۴، در شهرستان مسجدسیلمان دیده به جهان گشودو سرانجام در تاریخ۱۳۶۶/۷/۲۸در منطقه بانه براثر بمباران هواپیمایی رژیم بعثی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🌷نثار ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید منظور 🌷صلوات🌷 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 تصاویر و مصاحبه‌ی دیده نشده از شهید بهنام محمدی 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ̅ 📜وصیت‌نامه سردارشهید بهنام محمدی بسم الله الرحمن الرحیم من نمی‌دانم چه بگویم، من و دوستانم در خرمشهر می‌جنگیم. به ما خیانت می‌شود. من می‌خواهم وصیت کنم، هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها این است که بچه‌های خود را لوس و ننر بار نیاورید. از بچه‌ها می‌خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند. پدر و مادرها! فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید. 🏴چهل و یکمین سالگرد شهادت، اسطوره مقاومت، سردار سیزده ساله، راد گرامی باد 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ̅ 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 #گزارش_تصویری ◾️۳۰ مهر ماه ۱۳۶۲ ، وسیع ترین حمله موشکی رژیم بعث عراق به شهرستان شهیدپرور و مقاوم مسجدسلیمان رژیم بعثی عراق۳۰ مهرماه ۱۳۶۲ وسیع ترین حمله موشکی به مناطق مسکونی ایران را به شهر مسجدسلیمان رقم زد. در بعد از ظهر این روز سه فروند موشک اسکاد با فواصل زمانی مشخص به مناطق مسکونی سبزآباد، چاه نفتی و ١٧ شهریور شهر مسجدسلیمان اصابت کرد که در مجموع بیش از ۱۲۰ نفر شهید و حدود ۲۴۴ نفر زخمی شدند. یاد تمامی شهدای گرانقدر به ویژه شهدای معزز مسجدسلیمان را گرامی میداریم با ذکر صلوات و فاتحه برای شادی روح این شهدا. #لبیک_یا_خامنه_ای #سالگرد_شهادت #شهدا 🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری #مسجدسلیمان 🆔 @shohada_masjedsoleiman
بسم رب الشهداء و الصديقين. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. 📆سی ام مهرماه سال هزاروسیصد و شصت و دو، 🔹عقربه های ساعت حدود۱۶عصر بود که صدای غرش اولین موشک رژیم بعث عراق در شهرستان مسجدسلیمان همه را وحشت زده نمود،😱 نقطه مورد هدف منطقه چاه نفتی پشت بانک سپه نزدیک به محل سکونت اینجانب مجیدحاتمی دزدارانی ازپرسنل بنیاد شهید بود که اولین نفری بودم که به محل اصابت موشک رسیدم... 🔹لحظاتی بعدموشک های دوم وسوم به مناطق سبزآباد وخیابان ۱۷ شهریور اصابت نمود، خودم رابه خیابان ۱۷شهریور رساندم صحنه دلخراش بود مثل برگ درخت جنازه روی زمین ریخته بود، بعضی از شهدا بر اثر موج انفجار روی پشت بام هاو تیرهای برق پرتاب شده بودند،😢 آن روز میتوان بعنوان غم انگیزترین روز مسجدسلیمان یاد کرد😔. 🔹بیش ازصدوبیست وپنج شهید تعداد زیادی ازشهدا قابل شناسايي نبودند که بعنوان شهیدگمنام دفن شدند، حدود ۱۰ شبانه روز درگیر شناسایی وکفن و دفن شهدا بودیم همه همکاران پای کار بودند، از حجت السلام والمسلمین حاج اقا سمتی رییس وقت بنیاد گرفته تا دیگر همکاران... 🔹بچشم خود دیدم که حاج آقاسمتی از شدت خستگی روی جنازه خوابش برده بود.خانواده ها ازصبح تا شب جهت شناسايي مراجعه می کردند، سردخانه شرکت نفت وکلنیک بیمارستان شرکت نفت پرشده بود از اجساد شهدا، مردم شهید پرور همکاری شبانه روزی داشتند، واقعا دردناک بود شهدایی که تکه تکه شده بودند در پارچه های سفیدگذاشته بودیم💔، شب هاتاصبح درغسالخانه بودیم نکته وخاطره جالب، اول صبح صدای در غسالخانه بصدا درآمد وقتی در را باز کردیم یک خانواده امده بودند که مادر شهید فرمود: دیشب پسرم آمد بخوابم و گفت: مادر من در پارچه سفیدی پیچیده ام و از در که وارد شدی بشمار فلان بسته من هستم سوال کردم مادرنشونی چی داری؟گفت: چندسال پیش پسرم درهنگام سنگ کندن پتک روی انگشت شصت پاش خورده بود و آن انگشت آسیب دیده بود و مشخصه، الله اکبر بسته راکه بازکردیم کاملا درست بود😳،شهیدمعظم فتحعلی نصیرپورشناسایی شد،... 🔹یادوخاطره شهدای مظلوم ۱۳۶۲/۷/۳۰ راگرامی میداریم هدیه به روح پاکشان حمدوسوره نثارمیکنیم. 👤راوی: مجیدحاتمی دزدارانی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"بنام خدا" 🔹ساعت حدود ۴ بعداز ظهر(۱۶) ۱۳۶۲/۷/۳۰ صدای مهیب وترسناکی مرا از خواب بیدارکرد،سراسیمه وبا وحشت😰 به حیاط خانه دویدم، صدا: بسیاربلند،ترسناک ومبهم بود ،هرکسی دروحشت واضطراب چیزی می گفت: شهر بمباران شده؟ تانکسازی منفجرشده؟ پتروشیمی منفجرشده؟ شهر بمب گذاری شده؟ و........؟ 🔹بسرعت لباسهایم را پوشیدم وبه طرف مسجدمحل رفتم ، در آنجامتوجه شدم که هر چه هست مربوط به اتفاقی درمحله ی چاه نفتی واقع درنزدیکی مرکز شهر است. با تنی چند از دوستان وپیرمردان مسجدمحل جهت بررسی و کمک، بطرف محل حادثه براه افتادیم ،از مسیر پایین کاروانسرا به طرف ۱۷شهریور رفتیم ،حادثه ی تصادفی در همانجایی که بعداًمورد اصابت موشک قرار گرفت ،رخ داده بود، از روبروی درب ورودی دبیرستان ۱۷ شهریور واز جاده بین گاراژ شهنیانی وسینما ۲۲بهمن به محل حادثه نزدیک شدیم ، جمعیت نسبتآ زیادی به چشم می خورد که برای کمک آمده بودند، مردم با هرآنچه که داشتند آوار برداری می کردند تا به مصدومان کمک کنند. 🔹دقایقی نگذشت که چند نفر فریاد زدند: 🗣 «موشک!موشک! فرار کنید.... دوباره داره موشک میاد»🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ انگار آنها موشک را از راه دور ودر آسمان دیده بودند، تقریبا جمعیت به تکاپو افتاد ودرحال متفرق شدن بود و سیل جمعیت به طرف نمره چهل واز آنجا به طرف خیابان ۱۷شهریور پشت دبیرستان سرازیر شد. 🔹در محل حادثه ى تصادفی که رخ داده بود ؛ تجمع جمعیت فزونی یافت ،من شخصاً به طرف مرکز شهر رفتم ، درامتدادخیابان اصلی و نزدیکی بوتیک قصر رویا بودم که آن صدای مهیب دوباره تکرار شد ، بلافاصله خودرا به زمین انداختم ودیدم که از آسمان تکه های سنگ وشیشه وغیره می بارد ،کشان کشان خودرا به زیر ایوان مغازه ها رساندم. متاسفانه بدترین حالت ممکن رخ داد و موشک سوم دقیقا در وسط جاده وهمانجایی که جمعیت تجمع داشت اصابت نمود. 🔹 دقایقی بعد از مسیر بازار شوشتریها واز کوره راهی به طرف کاروانسرای کلگه براه افتادم ، در سربالایی ، نزدیک مغازه مشهدی نادرسیاهپور وعلی باز ریسی بودم که یک وانت تویوتا پراز اجساد وتکه های انسانی از جلوی من به طرف کاروانسرا عبور کرد ، فاجعه خیلی عمیق تراز موشک قبلی بود ، تاساعتها وحتی روز بعد اجساد وتکه های اجساد که به اینطرف وآنطرف پرت شده بود جمع آوری می شد. خدای من!! به خاک وخون نشستن صدها انسان بیگناه!!!!😭 🔹به مسجد صاحب الزمان (عج) کلگه رسیدم ، وسعی کردیم از طریق بلند گو ،به مردم آرامش ودلداری بدهیم ، اضطراب وترس ودلهره از یک طرف ولزوم کمک به آسیب دیدگان حادثه از طرف دیگر همه وهمه بر شدت مسئله می افزود. 🔹بیمارستانهای ۲۲بهمن وشرکت نفت🏨 مملو از مجروحان وشهدا شده بود، چه غوغایی در بیمارستانها بپا بود ،کمک امداد گران وکادر درمان کفایت نمی کرد ،پزشکان وپرستاران👨‍⚕ همه ی توان خودرابکار بسته بودند ، اما مجروح وجسد بود که پشت سرهم می آمد 😢 ،همه اطباء از همه تخصصها وهمه پرستاران وبهیاران کمک می کردند ، بسیجیان ونیروهای مردمی که کمی با امدادونجات آشنایی داشتند به کمک آمده بودند،همه چیز به سرعت برق وبادمی گذشت، گاه نیاز نیازمندان ومجروحان برطرف نمی شد . 🔹بناچار هرکس با هر معلوماتی که داشت با همه ی توان کمک می کرد، یکی طبابت می کرد ،یکی پانسمان می کرد،یکی دارو می داد،دیگری دلداری می داد،یکی می دوید تا وسایل را به بخشها برساند. آه پس کجاست اکسیژن لعنتی؟ ، چرا بتادین وگازوباندکم است یا اصلا نیست ؟وسایل جراحی چه شد؟ست سرم وآنژیوکت و... نیاز فوری. 📌ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 وارد بخش ۶ بیمارستان نفت🏥(بخش جراحی) که می شدی،چه صحنه هایی را تجربه می کردی ،خوب یادم هست دکتر نثار احمد که متخصص داخلی وپزشک هندی👨‍⚕ بود مرتب ازاین تخت به آن تخت واز این بخش به آن بخش می دوید ، زینل شاه منصوری که مربی امدادونجات بودو دوره یکساله ی بهیاری را دیده بود ، همانند یک جراح بادل وجرأت به پانسمان وترمیم زخمهای مجروحان می پرداخت. ومردم نیز از یخ وداروی اضافی که درمنزل داشتند، گرفته تا پتو وآذوغه وسایرمایحتاج را تهیه کرده، وبه آسیب دیدگان می رساندند. 🔹 سردخانه بیمارستان جانداشت و اورژانس (opd) از اجسادپرشده بود وبناچار اجساد را به یکی از غسالخانه های شهر واقع در قبرستان کلگه انتقال داده بودند، داخل اطاقها وحیاط غسالخانه، پرشده بود از اجساد وشهیدان والا مقامی که ساعاتی قبل برای کمک به همنوعانشان شتافته بودند و این بار ، خود ، هدف موشک اسکاد بعثیان قرار گرفته بودند، به کدامین گناه می بایست اینطور تکه تکه می شدند؟ وجرمشان از نظر صدامیان چه بود!!.😔 🔹 حدود ساعتهای ۸شب به غسالخانه کلگه رفتم... چه صحنه های وحشتناکی بود وچه عزیزانی که یکی یکی پرپرشده بودند ، وحالا دراینجا کنار هم قرار و آرام گرفته اند 😔،همه جای ساختمان مملو از جسد بود و برای نگهداری اجساد سردخانه سیار به شهرستان آمد. این آغاز تجربه دیگری در شرایط جنگی برای مردم عزیز شهرمان بود؛ مسجدسلیمان شهر ایثارومقاومت از آن پس چندین بار مورد حمله موشکی وهوایی قرار گرفت ، وصدامیان دهها وصدها موشک وبمب وراکت بر سر این مردم شهر مقاوم،مظلوم وشهیدپرور فرود ریختند . 👤راوی : صادق یزدی ۱۴۰۰/۷/۳۰ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷معرفی شهید🌷 سردار شهید قربانعلی موری بازفتی فرزند خونیار متولد ۱۳۳۰/۱۱/۱۰ ؛ نماینده فرمانده ای و معاونت ستاد لشکر ۷ حضرت ولی عصر عج در قرار گاه های عملیاتی ؛ شهادت ۱۳۶۶/۸/۱ کربلای بانه. 🌷نثار ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید منظور 🌷صلوات🌷 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷زندگی نامه سردار شهید قربانعلی موری بازفتی (بخش اول) عید قربان سال 1330 بود که در لالی متولد شد. تولدش خانواده بازفتی را غرق در شور و شادی کرد. مادر وپدرش از ارادتمندان به اهل بیت رسول الله(ص)بودند,آنها همزمانی ولادت فرزندانشان را با عید مبارک قربان گرامی داشتند ونامش را قربانعلی گذاشتند,آنها آرزو داشتند او روزی به جرگه شهدای راه مولایش علی(ع) بپیوندد. قربانعلی دوران شیرین کودکی را در بخش لالی سپری کرد ,اوکودکی فوق العاده تیز هوش و زرنگ بود و زود موردتوجّه همگان قرار گرفت . از کودکی محرومیت را لمس کرد , اوقات فراقتی نداشت تا بتواند به بازی های کودکانه مشغول شود.اومثل بیشتر کودکان آن دوره از کودکی کار می کرد تا به کمک سایر اعضای خانواده بتوانند هزینه های زندگی خانواده را تامین کنند. با گذراندن دوره ی تحصیلات ابتدایی وراهنمایی ,برای تحصیلات دبیرستانی راهی مسجد سلیمان شد .حضوراو در مسجد سلیمان کمک زیادی به همکلاسی هایش بود. از آن به بعد خانه ی آنها محلی برای کلاس های رفع اشکال دانش آموزان وهم کلاسی های قربانعلی شده بود. او مجبور شد به علّت مشکلات اقتصادی دوسال آخر دبیرستان راشبانه طی کند تا روزها بتواند کار کند. بعد از اخذ دیپلم به سربازی رفت. آن سالها همزمان با نهضت مردم عمان برعلیه حکومت این کشور بود. تعدادی از نیروهای نظامی ایران به دستور شاه خائن برای سر کوبی مردم تحت ستم این کشور به عمان اعزام شدند.قربانعلی هم یکی از افرادی بود که برای شرکت در این جنگ که به جنگ ظفارمعروف ظفار شد ,در نظر گرفته شد اما او با درایت و تیز هوشی خاصی از رفتن به ظفار امتناع کرد و مانع از اعزام جمعی از دوستانش شد . بعد از اتمام خدمت در شرکت ملی حفاری ,وابسته به شرکت ملی نفت ایران مشغول خدمت شد. او در آن سالهایی که ظلم و فساد بیداد می کرد ,سخت مقیّد و پایبند به اصول اسلامی بود و فقط به رضای خدا می اندیشید. با شدت گرفتن قیام مردم ایران او هم به موج پر خروش دریای انقلاب پیوست و با شرکت در اعتصابات شرکت نفت و تظاهرات و راهپیمایی های مردمی انزجار خود را از رژیم پهلوی نشان داد؛ 📌ادامه دارد... 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷زندگی نامه شهید سردار قربانعلی موری بازفتی(بخش دوم) سخت مقیّد به قرائت قرآن بود و مرتب نهج البلاغه را می خواند .با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و فعالیت های شبانه روزی خود را در برقراری نظم و امنیت ,و سر کوب منافقین ضدمردم شدت بخشید .نترس بود و شجاعتش در برخورد با اشرار و منافقین زبانزد عام و خاص , به دنبال نا آرامی ها واختشاشات ضد انقلاب در کردستان عازم آن دیار شد و تا پای جان از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع کرد. هنوز درگیر مبارزه با ضد انقلاب بود و امنیت کامل در غرب کشور برقرارنشده بودکه جنگ تحمیلی عراق وهم پیمانانش برعلیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. با آغاز جنگ اوبه جنوب برگشت و به گروه چریکی سردار شهیدمصطفی چمران پیوست و در خطوط مرزی خرمشهر وشلمچه به دفاع از کشور پرداخت .اودر مبارزه با دشمن هیچ ترسی نداشت, در یک عملیات رزمی پس از در هم کوبیدن دشمن بعثی در یک عملیات غافلگیری برای مدت کوتاهی به اسارت دشمن در آمد اما با نبوغ وهوش بی نظیری که داشت پس از چند ساعت از دست دشمن نجات پیدا کرد وبه مواضع نیروهای خودی برگشت. درحین شجاعت مثال زدنی,تواضع و فروتنی مشخصه اصلی او بود . با پدرومادر، اهل خانه و دوستان با نهایت تواضع بر خورد می کرد . ساده و بی آلایش بود. در حفظ بیت المال کمال دقت را به عمل می آورد . در طول چند سال خدمت علیرغم داشتن مسئولیتهای مختلف حتی برای یکبار هم با خودروی سپاه به مرخصی نیامد و عموماً از وسائل نقلیه عمومی استفاده می کرد. سر انجام آن سرو بلند پس از سالها تلاش و مجاهدت در حالیکه جانشین رئیس ستاد لشکر 7 ولی عصر (عج) را به عهده داشت ,در منطقه عملیاتی نصر 4 درجبهه بانه به شهادت رسید. 📌منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید ̅̅💠💠💠💠💠💠💠💠 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman