📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #پنج_شنبه ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۰ مصادف با ۲۶ ربیع الثانی
📿ذکر روز پنجشنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین (صد مرتبه)
✅ذکر روز پنجشنبه موجب رزق و روزی میشود.
🕊 شهادت شهید میرزا کوچک خان جنگلی (۱۳۰۰ ه.ش)
💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🔰 ایلام در دفاع مقدّس یک دژ مستحکم بود
🔹 رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ایلام: استان ایلام در دوران دفاع مقدّس، یک دژ مستحکم بود. مثل کوه، مثل قلّهی میمک در مقابل دشمنِ صدّامیِ خبیث ایستاد. ۱۴۰۰/۸/۳۰
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۳۵۸۹
#جاودانهترین_سردار
🌷عملیات کربلای چهار به دلیل استراتژی خاص خود، با عملیاتهای دیگر متفاوت بود. به همین علت قرار گذاشتیم شبانه چند قایق پارویی، غواصان را تا نزدیکی ساحل غربی اروندرود ببرند و سپس طبق برنامه، غواصان به طرف سنگرهای عراقی شنا کنند. از سوی، دیگر قایقهای موتوری که حامل نیروهای عملیاتی بودند، آماده شدند تا به محض شروع درگیری، خود را به آن سوی اروندرود برسانند و نیروهای کمکی را در ساحل غربی پیاده کنند. با آغاز عملیات، عراقیها وحشتزده به شدت بر روی نیروهای ایرانی آتش گشودند.
🌷موسی در این عملیات، مسئولیت عدهای از بچهها را به عهده داشت؛ اما در حین درگیری مجروح شد. یکی از رزمندگان سریع به طرف او رفت و با اصرار سعی کرد او را به عقب برگرداند. ولی موسی از او خواست به یاری سایر مجروحان برود. جوان باز هم اصرار کرد، موسی گفت: «من مسئول این بچهها هستم و تا زمانیکه این بچهها میجنگند، در خط باقی خواهم ماند.» دیگر کسی سردار شهید موسی اسکندری را ندید. او عاشقانه به لقاء الله پیوست.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید موسی اسکندری
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۳۵۹۰
#شور_مجنون
🌷پشت در پسر عموی سید، آقا سید مصطفی (جانباز سرافراز، سید مصطفی علمدار، از نزدیکترین دوستان مجتبی بود که در عملیات والفجر ۱۰ قطع نخاع شد.) بود. دیدم چهرهاش درهم و ناراحت است! بعد از احوال پرسی گفت: زن عمو موضوعی پیش آمده، اما شما نباید ناراحت شوید. دل توی دلم نبود، با ناراحتی پرسیدم: چی شده!؟ گفت: یکی از برادرهای پاسدار آمده و با شما کار دارد.
🌷برای لحظاتی از خود بیخود شدم. خدایا یعنی چه خبری برایم آوردهاند. ترسی عجیب وجودم را فرا گرفت. نکند سید مجتبی.... سید مصطفی به سمت چپ نگاه کرد. به آرامی قدمی به جلو گذاشتم و از منزل خارج شدم تا آن پاسدار را ببینم. در این چند لحظهی کوتاه چه فکرها که از سرم نگذشت! تا صورتم را برگرداندم....
🌷تا صورتم را برگرداندم صدای سلام شنیدم. چهرهی نورانی پسرم، سید مجتبی در مقابلم بود. گفتم: مجتبی خدا خفهات نکند! این چه کاری بود که با من کردی! تو که من را کشتی! پسرم را در آغوش گرفتم. بعد درحالیکه میخندیدیم به داخل خانه رفتیم. مجتبی رو به من کرد و بعد از معذرت خواهی گفت: مادر جان شما را خیلی دوست دارم، اما میدانی که جنگ است و هر لحظه امکان دارد خبر شهادت مرا برای شما بیاورند. میخواستم آماده باشی.
🌹خاطره ای به ياد ذاکر اهل بیت، جانباز شهید، فرمانده سید مجتبی علمدار
❌❌ ما برای خواندنِ
این قصه عشق به خاک؛
رنج دوران بردهایم
ما برای جاودانه ماندنِ
این عشق پاک؛
خون دلها؛ خوردهایم....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🌷🌷
💌یادنامه اے براے تڪاور پاسـدار شهید :
🕊شهیـدمدافــعـــحــرمـــ
🕊فرهــاد خوشــه بر
((به مناسبت سالروز آسمانے شدن ایشان))
💢راوے همسـر و همرزم بزرگوار شهیـد💢
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰زندگینامه
شهیـ🕊ـد فرهاد خوشه بر
فرزند غلام، متولد سال ۱۳۶۰ ، بسیجی پایگاه مقاومت کوشالشاه لنگرود و پاسدار تیپ دوم میرزا کوچک، شامگاه یکشنبه ۱۰ اسفند 1393 در کشور سوریه به شهادت رسید.
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در خراط محله کوشالشاه لنگرود بدنیا آمد و دارای یک فرزند 3 ساله پسر به نام محمد است.
یکی از دوستان شهید با بیان اینکه شهید "فرهاد خوشه بر" همانند شهدای دیگر خصوصیت منحصر به فردی داشت گفت: سراسر زندگی این شهید بزرگوار برایمان درس و الگو است.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰عطر شهادت
پدرم از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و عمویم شهید حسن رضوانخواه فرماندهی گردان کمیل لشکر قدس گیلان را برعهده داشت. یکی از دلایل آشنایی و ازدواج من و فرهاد هم به خاطر سابقه مذهبی و انقلابی خانوادهام بود. فرهاد مدتی را در حوزه درس میخواند. همان جا هم از طرف مرحوم آیت الله عباسی رئیس حوزه به خانواده ما برای ازدواج معرفی شد. همسرم از بدو زندگی مشترکمان اشتیاقش به شهدا را مخفی نمیکرد و در هر فرصتی که پیش میآمد به راهیان نور میرفت و روایتگری میکرد. فرهاد فقط روایتگر شهدا نبود بلکه خودش هم عطر شهادت گرفته بود.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰فرمانده آچار به دست؛ راوی خاطرات همسر شهید فرهاد خوشه بر
فرهاد در کارهای فنی استاد بود. جعبه ابزارش کامل بود. هرجا که میرفت کافی بود بفهمد یکی از لوازم خانه خراب است، سریع آستینها را بالا میزد و شکی از همرزمانش تعریف میکرد در سروع میکرد به تعمیرات، هنرش هنوز هم در خانه همه فامیل قابل مشاهده است. یوریه یک روز دستشویی فرنگی مقر خراب شد، نیروها کلافه شده بودند، فرهاد دست به کار شد و سیفون فاضلاب را باز کرد و بعد از کلی تلاش، یک لیف حمام از داخل سیفون خارج کرد و لوله باز شد. رفیقش میگفت من را صدا زد و به شوخی گفت: فلانی حالا حال میده با این لیف بری حمام…! روحیه خاکی و بیآلایش فرهاد حتی نیروهای سوری را هم متعجب کرده بود. فرماندهای آچار به دست که توالت نیروهایش را تعمیر میکرد.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰خمس قبل از شهادت؛ راوی خاطرات همسر شهید فرهاد خوشه بر
بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام میشد. همین حین شخصی روحانی میآید و پاکتی را که میگفت امانتی شهید است به اقوام میدهد. شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. فرهاد خمسش را به این روحانی نمیداد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰عاشق ولایت بود؛ راوی خاطرات همسر شهید فرهاد خوشه بر
پارسال وقتی خبر بستری شدن حضرت آقا را شنید خیلی نگران شده بود. مثل همه بچه حزباللهیها مضطرب بود. داشتیم اخبار نگاه میکردیم که تلویزیون بیمارستان را نشان داد. اقشار مختلف برای ملاقات آقا به بیمارستان میرفتند و از ایشان عیادت میکردند. اتفاقاً عمو پورنگ و امیرمحمد را هم نشان داد که کنار تخت آقا ایستاده بودند و احوالپرسی میکردند، با نگاهی پر از حسرت نگاهم کرد و گفت: عموپورنگ هم رفت عیادت آقا اما ما نتونستیم بریم. خیلی نسبت به حضرت آقا ارادت و تعصب داشت.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰ویزای کربلا از جنوب؛ راوی خاطرات همسر شهید فرهاد خوشه بر
فرهاد هر سال باید برای روایتگری مناطق جنگی میرفت. حتی بعد از ازدواج هم این کار را ترک نکرد و به همراه خانواده به مناطق عملیاتی جنوب کشور میرفت. پارسال چند ماه گرفتار بیماری بچه بود و مرتب در بیمارستان رفت و آمد میکرد. نزدیک عید خبردار شدیم که خانواده را با ماشین خودش که یک پراید داغان بود برده مناطق جنوب. اصلاً برای ما قابل فهم نبود چطور با وجود بیماری بچه و خاک آلود بودن جنوب خودش را به مناطق عملیاتی رسانده است. بعد از شهادتش فهمیدم که فرهاد ویزای کربلایی شدن را از خاکهای خونین جنوب گرفت و رفت.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷
🔰حفظ قرآن؛ راوی خاطرات یکی از اقوام شهید فرهاد خوشه بر
روز اول ماه مبارک رمضان بعد از اذان ظهر بود که فرهاد به موبایلم زنگ زد و گفت با چندتا از بچهها داریم میآیم تهران. گفتم خیره انشاءالله. گفت میخواهیم به مراسم انس با قرآن برویم که در بیت آقا برگزار میشود. گفتم الان که دیر شده مگه کارت دعوت دارید؟ گفت: نه، بعد از ظهر راه میافتم تا روزهمون خراب نشه. از من آدرس گرفت و آمدند. نمیدانم چطوری خودشان را از شمال به تهران رسانده بودند. بعد از افطار زنگ زدم. گفت جات خالی رفتیم به مراسم رسیدیم. افطار هم سر سفره حضرت آقا مهمان بودیم. گفتم کارت دعوت از کجا آوردید؟ گفت کارت نداشتیم اما قسمت بود بریم پیش آقا و ما هم رفتیم. آن روزها نمیدانستم مشغول حفظ قرآن است. بعد از شهادتش از این موضوع مطلع شدم و این از اخلاص شهید بود.
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🔰 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار کنگره شهدای استان ایلام
🔹 قال النبی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سلم: «أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشَّهادَةِ» | الامالی للصدوق، ص۴۸۸.
🔹 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «شرافتمندانهترين مرگ، کشته شدن به شهادت است.»
🆔️ @shohada_tmersad313
هدایت شده از 👊کانال تنگه مرصاد💥
─═इई🌀⚜﷽⚜🌀ईइ═─
به بهترین کانالهای ایتا بپیوندید😍🌹
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
لینک کانال #تنگه_مرصاد
⬇️⬇️
http://eitaa.com/joinchat/1814757378Cdd495a640f
🆔 @tmersad313
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
🌷کانال دایره المعارف شهدا
بفرمائید
↡↡ ↡↡ ↡↡ ↡↡
http://eitaa.com/joinchat/1646657554C355c924634
🆔 @shohada_tmersad313
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
🌴🆔کانال مکتب تشیع علوی👇👇
@tashayoa_tmersad313
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
♨️🆔کانال نمکسرای سیاسی👇👇
@Ncya30_tmersad313
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅حتما جوین بشید👌 🙏🌹
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #دوشنبه ۱۵ آذر ماه 1400 مصادف با 1 جمادی الاولی
📿ذکر روز دو شنبه : یاقاضی الحاجات
✳️ذکر روز دو شنبه موجب کثرت مال میشود.
🕊سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری
8️⃣2️⃣ روز تا سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
📜 یک روز هم یکی از این وصیتنامههای شهدا را بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید...
امام خمینی(ره)
8⃣2⃣ روز مانده تا سالگرد شهادت شهید حاج #قاسم_سلیمانی
📝 بخشی از وصیتنامه ایشان
خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.
💐شادی روح پرفتوح شهید حاج قاسم سلیمانی #صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۳۵۹۱
.... #و_خدایی_که_همین_نزدیکیست!
🌷در ارودگاه موصل بودیم که یک روز آمدند و اسامی ۲۰ نفر را خواندند که من و حاج آقا هم جزو آنها بودیم. گفتند: صدام حکم اعدام شما را دادهاند و بلافاصله هم مأموران عراقی آمدند و ما را بردند. ابتدا ما را به داخل اتاقی بردند و بعد از دقایقی یک افسر و چند سرباز شلاق به دست وارد شدند، گفتند دستور است که نفری یکصد ضربه شلاق به شما بزنیم و بعد حکم اعدام را اجرا کنیم. سربازهایی که شلاق به دست داشتند، بسیار قوی و قد بلند و خشن بودند به طوری که قیافهها و حالتهای آنها ما را وحشت زده کرده بود.
🌷ما که مانده بودیم چه کار بکنیم، حاج آقا از جایشان بلند شده و به افسر عراقی گفتند: شما با بقیه کاری نداشته باشید و شلاق همه را به من بزنید. افسر عراقی وقتی جثهی کوچک و ضعیف حاج آقا را دید خندهای کرد و گفت: اگر من ۲ ضربه بزنم که تو مردهای؟ حاج آقا فرمودند: شما بزنید، اگر من مردم که مردم، ولی اگر زنده ماندم اینها را آزاد کنید. افسر عراقی هم قبول کرد و دستور شلاق حاج آقا را داد، شلاقی که به دست عراقیها بود از چند رشته سیم مسی درست شده بود که قویترین افراد طاقت خوردن یک ضربهی آن را نداشتند.
🌷سربازها با قدرت تمام ۵ ضربه به بدن حاج آقا زدند، درحالیکه ایشان زیر لب در حال گفتن ذکر بودند که افسر عراقی گفت: دست نگهدارید و آمد جلو و لباس حاج آقا را کنار زد تا جای شلاقها را ببیند، اما در کمال ناباوری وقتی لباس حاج آقا را کنار زد، هیچ اثری از شلاق در بدن ایشان دیده نمیشد، به طوری که افسر عراقی تعجب کرده و اصلاً باور نمیکرد. لذا خطاب به سربازها گفت: شلاقها را کنار بگذارید، این آدم، آدم معمولی نیست. و از حاج آقا پرسید: چطور میشود که آثار شلاق روی بدنتان نیفتاده است؟ حاج آقا هم فرمودند: بالاخره ما هم خدایی داریم!!
🌹خاطره اى به ياد سید آزادگان مرحوم سید علی اکبر ابوترابی فرد
راوی: آزاده سرافراز شجاع آهنگری از قزوین
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۳۵۹۲
❌❌ ۲۲ سالهها حتماً بخوانند!
#فرماندهای_که_یک_بسیجی_واقعی_بود!!
🌷از تدبیر و تفکر ویژه و منحصر بفردی برخوردار بود. فکر و نظرش همیشه برتر بود. بهترین راهکارها را ارائه میداد که مورد توجه جمع قرار میگرفت. صاحب نظر بود. در موضوعی که نظر میداد، نظرش بر همه نظرات برتری داشت. اهل اندیشیدن بود. خوب فکر میکرد تا بهترین راهکار را انتخاب کند. مطالب را به سرعت باور نکردنی میگرفت و سریع میآموخت.
🌷در هر موردی از نحوه جنگیدن مهارت داشت. به طور مثال در جمع کردن مینهای کاشته شده توسط دشمن خیلی دقت و سرعت عمل به خرج میداد. میگفت: «مینها را خنثی کنیم اما در جای خودش بگذاریم تا اگر دشمن آمد و میدان مین را چک کرد متوجه نشود که مینها دست کاری و خنثی شدهاند و معبر لو نرود.» همه این موارد را تجربی و با قدرت تفکر به دست آورده بود. چاشنی مینها را باز میکرد و میآورد و مینها را سر جای خودش قرار میداد.
🌷از شجاعت بسیار بالایی برخوردار بود. سر نترسی داشت. بسیار خلاق و خوش فکر بود و برای همه ما تحسین برانگیز بود. به عنوان مثال: تک تیراندازهای دشمن در دقیق زدن سر بچهها خیلی مهارت داشتند. با اینکه در منطقه همه از کلاه آهنی استفاده میکردیم ولی گاهی گلولهها کمانه نمیکرد و بچهها مورد اصابت قرار میگرفتند. فاصله ما هم نزدیک بود و دشمن تلفات میگرفت.
🌷ایشان آمد یک ابتکار بهخرج داد. آدمکهایی درست کرد و بلوز نظامی به آنها پوشاند و کلاه آهنی روی سرشان قرار داد. هم زمان نیز رفته بود تعدادی از عربهای بومی منطقه که شکارچی بودند و در نقطهزنی و تک تیراندازی مهارت داشتند را آورده بود. به آنها گفته بود که با سایر نیروهای عراقی کاری نداشته باشید، من این آدمکها را حرکت میدهم، بالا و پایین میکنم؛ شما دقت کنید ببینید از کجاها به سمت این آدمکها شلیک میشود. آنها تک تیرانداز هستند، آنها را بزنید.
🌷این نیروها را در فاصلهای جا داده بود و خودش در فاصله دیگری آدمکها را تکان میداد وقتی تک تیراندازهای دشمن آدمکها را هدف قرار میدادند. عربهای ما هم تک تیرانداز عراقی را مورد هدف قرار دادند و بدین ترتیب با این تدبیر حسن درویش نیروهای خط از مورد هدف قرار گرفتن تک تیراندازهای عراقی خلاص شدند و آرامش نسبی به خط بازگشت.
🌷یکی دیگر از تدابیرش این بود که کانالی حفر کرد و خاک آن را به طرف دشمن ریخت که هم از گودی زمین برای تردد و هم از دپوی خاکهای کنده شده بهره ببرند. این امر باعث شده بود تا دشمن نتواند تلفات بگیرد و نیروها راحت تردد کنند و به کارشان برسند.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده ۲۲ ساله، سردار شهید حسن درویش که در عملیات بدر شربت شهادت نوشیدند.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🌷🌷
💌یادنامه اے براے شهید :
🕊شهیـد دڪتر مرتضے
🕊لبافـــی نــژاد
((سـالـروز ولادتــ))
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷