*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»!
🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن #هادی_شجاع را از دیگران منع میکردم.
🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅
🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی امام حسینِ بچگیمی...»
🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از #هادی دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد!
🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش جور میکند...
🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش #محمد_ناظری و با رفاقت #محمودرضا_بیضائی عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند»
🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و #شهادتش پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است؟!
🍂اما خدا #رباب هارا خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای #هادی؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به #حرم، خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود...
🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»💔
🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق و مجنونِ #هادی؛ چشم دوخته به گنبد طلایی #حضرت_زینب(س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است.
🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما #عشقی است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند....💔
✍نویسنده : #اسما_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #هادی_شجاع
📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : امامزاده عباس
🕊محل شهادت : سوریه
🆔️ @shohada_tmersad313
همسر شهید مسلم نصر نقل میڪنند:
از خصوصیات بارز مسلم ڪظم غیظ مسلم مثالزدنے او بود؛
به یاد ندارم ڪه عصبانے شده باشد❌😤
هر وقت با هم به گلزار شهدا میرفتیم، مدت زیادے میان مزار شهدا میماند و از عطر وجودشان بهره میبرد💚
هر وقت تلویزیون مستند شهدا را پخش میڪرد، آرام آرام زیر لب زمزمه میڪرد شهیدان زنده اند الله اڪبر📿
تا مے توانست نماز را به جماعت میخواند و نماز شبش هم ترک نمے شد حتے در سفرها و یا مأموریت هایش؛
در جمع آرام و ساڪت بود، اما در منزل خودمان شلوغ و شوخطبع بود🤗
در منزل در ڪارِ خانه و غذا درستڪردن به من ڪمک میڪرد.🧑🍳☕️
احترام به پدر و مادر برایش در اولویت قرار داشت و به صلهرحم خیلے اهمیت میداد.
🆔️ @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید می بیند
شهید می داند چه در دل داری
شهید از تمام غم هایت خبر دارد
صدایش که کنی جوابت می دهد!
پس، بگو برایش تمام درد دل هایت را...
شهید #سید_احمد_اسدی 🌷
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#کاری_بهخاطر_روحیه_بچهها....
🌷در عمليات بدر محوری بود که خاكريز را بچهها در بين آب ايجاد کرده بودند و در سنگرهايی كه از عراقیها گرفته بودند، بچهها اسكان داده شده بودند و در منطقه آتش خمپارهها و توپخانه دشمن شديد بود. من هم در بين بچهها بودم كه برادر قاسم موحدی آمدند و برای اينكه به بچهها روحيه بدهند با يك حالت خندان آمدند و خبر شهادت يكی از دوستان به نام آقای اسماعيل سعيدینژاد را به ما دادند....
🌷و گفتند: كه بله فلانی هم رفت و به شهدا ملحق شد. برادر موحدی اين مطلب را آنچنان با لبخند گفت: كه ما اول فكر میكرديم ايشان شوخی میكنند، ولی بعد متوجه شديم كه مسئله جدی است و آن بنده خدا شهيد شده است. در واقع ايشان برای اينكه به بچهها روحيه بدهد اينگونه خبر شهادت برادر اسماعيل سعيدینژاد را به ما دادند...!
🌹خاطره ای به یاد سردار شھید قاسم موحدی و شهید معزز اسماعيل سعيدینژاد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا
.... #من_تو_را_شهید_میبینم.
🌷روزی علی رو کرد به من و گفت: مادر یک موضوع را از تو میپرسم جان امام به من راست بگو: چرا اینقدر به من احترام میگذاری درحالیکه من باید به تو احترام بگذارم. چرا در حق من اینقدر فداکاری میکنی و هر چه من میگویم همان حرف را قبول میکنی. گفتم: علی جان تو جزء شهدا هستی من تو را به عنوان شهید میبینم. مدتی گذشت تا اینکه یک روز به من گفت: مادر از تو چند سئوال میکنم ببینم جواب مرا میدهی؟ گفتم: چه سئوالهایی؟ گفت: وقتی روح رفت، جسم دیگر به درد میخورد؟
🌷....گفتم: نه. گفت: آنوقت جسم را به خاک نسپارند این ناراحتی دارد؟ گفتم: نه، یعنی مفقود الاثر. ادامه داد: خدا فردی را که دوست دارد روح و جسمش را با هم میبرد تا دست افراد گناهکار به تابوت او نخورد. از من خیلی تشکر کرد و گفت: از اینکه نظر تو این است خیلی خوشحالم. یک عکس از خودش به من داد و گفت: این را دم دست بگذار تا هنگام شهادتم دنبال عکس نگردی و رفت. همان شب خواب دیدم که هواپیمایی آمد با گل لاله همه را گلباران میکند.
🌷یکی از آن گلها روی سر من افتاد. هنگامی که سر خود را بالا آوردم دیدم خلبان آن حاج علی است. فریاد کشیدم: علی جان من اینجا هستم. گفت: آره میبینمت. ناگهان هواپیما دور شد و رفت. پس از این خواب صبح روز بعد تلفن کرد، گفت: من میخواهم به یک مسافرت بروم. اگر دیگر نیامدم منتظرم نباشید. چند روز بعد خبر شهادتش رسید. هنگامیکه از شهادت ایشان مطلع شدم وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم، چون همیشه حاج علی میگفت: اگر مرا دوست داری دعا کن به آن کسی که دوستش دارم برسم.
🌹خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر شهید حاج علی قوچانی فرمانده تیپ یکم لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام
راوی: مادر گرامی شهید
❌❌ زمانیکه خبر شهادتش را به حاج حسین خرازی دادند با چشمانی پر از اشک و با صلابت خاصی گفت: بنویسید حاج علی قوچانی مالک اشتر لشکر بود....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
✨✨✨
حضور خلوتِ اُنس است
و دوستآن جمعاند،
در این قاب...
و من، هر روز
دلتنگ تر و مجنون،
بر نگاههایشان بیتاب...
به یاد #شهدای_غواص صلوات🌷
🆔️ @shohada_tmersad313
⛅️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
🗓امروز ۳ آبان ۱۴۰۰ مصادف با سالروز:
🦋 ولادت شهید #حسین_هریری
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
.
دو روز قبل از اینکه اعزام بشه در حالی که تو فکر بود بهم نگاه انداخت گفت باید حلالم کنی؛ من برم دیگه برنمیگردم...‼️
نگاهش کردم گفتم این حرفو نزن. 😢
گفت دیشب خواب دیدم توی صحرای بزرگی هستیم من و یه عالمه آدم دیگه درحالی که هرکدوم زخمی به تن داریم یا حسین میگیم.
بر سر و سینه زنان و دوان دوان از اونجا رد میشیم، شبیه اون دستههای عزاداری که روز اربعین از بین الحرمین میگذرند.😭
تعبیر خوابش چه زیبا بود؛
صحرای بصری الحریر وعدهگاه عاشقان...💔
راوی:
همسر #شهید #مهدی_آدینه
مدافع حرم
از شهدای لشگر #فاطمیون
🆔️ @shohada_tmersad313
📝فرازی از وصیتنامه
🟧شهید مدافعحرم #امیر_لطفی
🟠من خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمیبینم ولی چند درخواست از جوانان هموطنم دارم:
💥اول این که در هر صورت ممکن، پشتیبان ولیفقیه باشند و بمانند؛ چون مملکت اسلامی بدون ولیفقیه ارزشی ندارد.
💥به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران میشود.
💥به پسران مسلمان عرض کنم بیاعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🆔️ @shohada_tmersade313
📸#عکسنوشته
✍فرازی از وصیتنامه
💠شهید مدافعحرم #حسین_دارابی
وصیتی به
بچهحزباللهیها میکنم
و آن اینست که در قبال انقلاب،
احساس تکلیف کنند
و ننشینند گوشهای و نگاه کنند
و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند!
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🆔️ @shohada_tmersad313
✨✨✨
. خدایامےدانمڪہڪمڪارےازمناست..
. خدایامےدانمڪہمنبـےتوجهم..
. خدایامےدانمڪہمنبـےهمتم..
. خدایامےدانمڪہمن
. قلبِامامزمان{عج}رارنجاندهام..
. اماخودمیگویـےڪہبہسمتمنبازآیید..
. آمدهامخداڪمڪمڪنتاازاین
. جسمدنیوےوفڪرهاےمادےنجاتیابم...
#شہید_رسول_خلیلے♥️
🆔️ @shohada_tmersad313
✨✨✨
#کمی_مثل_شهداء 🕊⚘
▫️میگفـت: حضرت آقـا یا نماینده ایشان امر کنند که برو رفتگر محله باش ؛ نظام بـه جارو کردن نیاز دارد مــن میروم ...✌️
➕مهدی مطیع امر ولایـت بود و همیشه وسط میدان معرکه بود ...
#پاسدار_مـدافـع_حـرم🌷
#شهید_مـهـدی_نـوروزی❤️
🆔️ @shohada_tmersad313
#لحظہاےباشهدا🕊✨
هرکدامازشمایكشهیدرادوستخودبگیرد
وسیرهعملےوسبكزندگےاورابھکارببرد...
ببینیدچطوررنگوبویشهدارا
بھخودمیگیرد
وخدابھشماعنایتمیکند...
-سردار ِدلها♥️🌿
🌹🍃🌹🍃
#شبتون_شهدایی 🌙✨
🆔️ @shohada_tmersad313
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🆔️ @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#فرماندهای_که_بهخاطر_روباه_گریه_میکرد!!
🌷شب بود. با علی آقا پشت تویوتا نشسته بودیم و راننده به سرعت میرفت که ما را به بچههایی که توی خط فاو منتظرمان بودند، برساند. داشتیم چرت میزدیم که صدای ترمز ماشین با صدای ناله یک حیوان قاطی شد. تا پیاده شدیم روباهی لنگ لنگان خودش را لا به لای علفهای کنار جاده مخفی کرد. توی تاریکی با علی آقا و راننده دنبال روباه زخمی بودیم.
🌷میخواستیم به علی آقا بگوییم که برگردیم؛ اما صدای گریه علی آقا پشیمانمان کرد. میگفت: «با آن پای شکسته کجا رفته؟ اگر مادر باشد و بچههایش منتظر؛ چه کسی شیرشان دهد؟!» شب از نیمه گذشته بود و ما دنبال یک روباه پا شکسته که پیدایش هم نکردیم.
🌹خاطره ای به یاد سردار شهید فرمانده علی چیت سازیان
راوی: شهید علی خوش لفظ
📚 کتاب "دلیل" روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، صفحه ۱۴۰
منبع: وب سایت برش ها
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🆔️ @shohada_tmersad313
⭕️خوابی که تعبیر شد و پیکری که بازنگشت🥀
🌹شهید محمد امین کریمیان🌹
تاریخ تولد: ۳۱ / ۶ / ۱۳۷۳
تاریخ شهادت: ۲۷ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: مازندران،بابلسر
محل شهادت: حلب، سوریه
*🌹مادرش← محمد امین از يك دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود، اما همه را رها كرد و براي جهاد به سوريه رفت
پلاک حضرت زهرا (س) را همیشه به گردن داشت و میگفت دلم میخواد مثل مادرم زهرا(س) گمنام باشم
پسرم به همرزمانش گفته بود: «خواب ديدم امشب عملياتی در پيش است و فرمانده و من شهيد میشويم و جنازهمان را نمیآورند.»
بعد غسل شهادت ميگيرد و آماده شهادت میشود.🕊️بعد از شروع عمليات سربازان سوری در جناحين آنها بودند
از شدت آتش دشمن زمینگیر ميشوند و فرماندهشان مجروح میشود
🥀محمد امین به سمت دشمن تیراندازی میکند اما خودش هم در کنار فرمانده شهید میشود🥀
و همه متوجه شدند که خوابش به زیبایی تعبیر شده است.
عکس پروفایلش عکس شهید امیر حاج امینی بود و خودش هم همانگونه شهید شد🕊️
و با دو تیر یکی به زانوو دیگری به پشتش به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️
تاکنون خبری از پیکرش نشده و معلوم نیست تکفیری ها با پیکرش چه کردند
🥀در نهایت او همانند حضرت زهرا(س) بی مزار ماندو به آرزوی دیرینه اش رسید*🕊️
🌹جاویدالاثرطلبه شهید محمد امین کریمیان🌹
🌹شادی روح مطهرهمه شهدافاتحه مع الصلوات 🌹
🆔️ @shohada_tmersad313