eitaa logo
🌹 سه‌شنبه‌های شهدایی 🌹
241 دنبال‌کننده
311 عکس
106 ویدیو
1 فایل
🔸"هر سه‌شنبه، یک محله، یک شهید" 👈 ارائه تمام خدمات بصورت رایگان 🔹مشاوره حقوقی، اجتماعی، روانشناسی، طب سنتی و سبک زندگی سالم 👌🏻 پذیرایی با دمنوش 🫖 و آش‌های سنتی🍵 اهدای جوایز به کودکان 🌷با حضور خانواده معزز شهدا 📩 راه ارتباطی:👇 @mahrastegar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 خدا خیرتون بده 🔹 از بچگی تا الان هر وقت هر کار خوبی می‌کردیم، بهمون می‌گفتن ان‌شاءالله خیر ببینی 🔹 وقتی صبح از خواب بیدار می‌شیم، به همدیگه می‌گیم : صبح به خیر 🔹 شاید در طول روز، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم و برای همدیگه طلب خیر کنیم. ولی واقعاً این خیری که همه در جستجوی اون هستن و از خدا میخوان چیه؟ هر کسی این خیر رو تو یه چیزی میبینه 🔺 یکی تو خونه‌ی خوب 🔺 یکی تو ماشین خوب 🔺 یکی تو شغل خوب 🔺 یکی تو همسر و بچه‌های خوب 🔺 و هزار تا چیز دیگه... 🌕 ولی واقعاً خیرِ حقیقی چیه؟ می‌خواید بدونید خیرِ واقعی برا همه آدما چیه؟ خدا به صراحت این خیر رو تو قرآن به همه معرفی کرده: 🌹 بقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ بقية الله خیر است برای شما، اگر از اهل ایمان باشید. 🟢 خیر حقیقی چیزی نیست جز بقیه‌الله همون خیری که همه رهاش کردن و به بهای کمِ دنیا فروختن. ━━━⊱🕊⊰━━━ @shohadaa3 ━━━⊱🌹⊰━━━
-کسی توی ایسـتگاه آتش‌نشانی احساس خطری از آتیش گرفـتن داره؟ --اصلاً! در آرامش مطلقه..! -کسـی هم که در محضر خداست هیچ خطری رو حس نمـی‌کنه و سراسر امیـد و امید و امیده! 🚧 پناهنده‌‌ی ایستگاه خـدا بشیم :)!😊
🔴🔵 خاک مالی 🌕 نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند أمّا شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شأن من نیست که اینان را ناامید برگردانم! 🌹یا صاحب الزمان! مدت‌هاست در بساط شما خودمان را خاک‌مالی کرده‌ایم! گاهی در نیمه‌ی شعبان،گاهی جمعه‌ها، گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ایم! می‌دانیم این کارها کار نیست و خودمان می‌دانیم کاری نکرده‌ایم ولی خوب یاد گرفته‌ایم خودمان را خاک مالی کنیم و در صف، منتظر بمانیم تا دستمزد دریافت کنیم. ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه! از همان نگاه‌های لطف آمیز که به کارکرده‌های با إخلاص‌تان روامی دارید.🤲🏻 ━━━⊱🕊⊰━━━ @shohadaa3 ━━━⊱🌹⊰━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سه‌شنبه‌های شهدایی 🌹
🗓 فردا سالروز شهادت مدافع حرم هستش لطفاً نفری 5 تا صلوات شادی روحش بفرستید 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! ما را به درک ایام او و ظهور و قیامش موفق بدار 🤲🏻
و از یارانش قرارمان ده
و ما را در شمار یاران و دلدادگانش بنویس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🕊پرواز🕊 خواب دیدم: «در یک بیابان هستم. از دور گنبد امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر نمایان بود. وقتی به جلوی امامزاده رسیدم. با تعجب تعداد زیادی رزمنده را با لباس خاکی دیدم هر رزمنده چفیه ای به گردن و پرچمی در دست داشت. آن رزمندگان از شهدای شهر بابلسر بودند. در میان آنها پدرم را دیدم که در سال 62 شهید شده بود. یک گل زیبا در دست پدرم بود. بعد از احوالپرسی به پدرم گفتم: «پدر منتظر کسی هستید.» گفت: «منتظر رفیقت سید مجتبی علمدار هستیم.» با ترس و ناراحتی گفتم: «یعنی چی؟ یعنی مجتبی هم پرید!» 💐 گفت: «بله، چند ساعتی هست که اومده این طرف. ما آمدیم اینجا برای استقبال سید. البته قبل از ما حضرات معصومین و حضرت زهرا(س) به استقبال او رفتند. الان هم اولیا خدا و بزرگان دین در کنار او هستند.» 🌷 این جمله پدرم که تمام شد از خواب بیدار شدم. به منزل یکی از دوستان تماس گرفتم. گفتم چه خبر از سید. گفت سید موقع غروب پرید. 🏵سردار شهید سید مجتبی علمدار 🔺تولد: ١١ ١٣۴۵/ساری ♦️مسئولیت: مداح و فرمانده گروهان سلمان 🔻شهادت: ١١ ١٣٧۵ ━━━⊱🕊⊰━━━ @shohadaa3 ━━━⊱🌹⊰━━━