eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
953 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 تصویری زیبا در فضای پاییزی از حاج قاسمِ عزیز 🌹 شهدا رو یاد کنیم... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انقلاب ما کی به پیروزی رسید؟! انقلابیون کجا بودن؟! اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 جهت تعجیل درفرج امام زمان( عج)صلوات هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali Malaekeh - Ey Safaye Ghalbe Zaram.mp3
2.77M
سلام آقا جونم ...😭 مهربونم ... یاامام‌رضا جانم .. 🤲🤲اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ بار الها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسندیده پیشواى پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روى زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و شهید، درود و رحمتى فراوان و کامل و با برکت و متصل و پیوست و پیاپى و دنبال هم همچون بهترین رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى.
🌷🌷شهید تفحص مجید پازوکی نام: مجید پازوکی نام پدر: شمس الله ولادت: 1346/1/1 (تهران) شهادت: 1380/7/17 (فکه وضعیت تاهل: متاهل و صاحب ۳ پسر به نام های هادی علی و مرتضی اخرین مقام: فرمانده تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله 🥀🥀نحوه شهادت: جستجوگر نور شهید مجید پازوکی که پس از شهادت یار دیرینش شهید علی محمودوند, او را به عنوان فرمانده تفحص لشگر 27 محمد رسول الله برگزیده بودند, پس از مرارت فراوان و تفحص در رمل های سوزان خوزستان, در 17 مهر در کربلای فکه بر اثر انجار در میدان مین به جمع یاران شهیدش پیوست. 🌷🌷پیکر ایشون در بهشت زهرای تهران کناردوستانش شهیدمحمودوند و زمانی و شهبازی( دیگر شهدای تفحص) در قطعه ۲۷ ردیف ۱۷ شماره ج نزدیک به ایستگاه صلواتی مستقر در کنار این قطعه میباشد سن شهادت: ۳۴ سالگی علاقه: حضرت زهرا و فرزندانش امام خمینی(ره) عشق به تفحص 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرایی زیبا و تلنگرآمیز از عنایت شهدا به کسانی که متوسل به ایشان شدند... حجت‌الاسلام و المسلمین ماندگاری 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره ای از شهید حسین همدانی دفترچه ی آبی رنگ سردار شهید حاج حسین همدانی : بعد از شهادت مظلومانه اش ، خبر دار شدیم بچه های واحد تعاون تیپ ، موقع جمع آوری وسایل شخصی به جامانده از او در چادر فرماندهی، دفترچه کوچکی با جلد آبی رنگ را داخل ساک برزنتی اش پیدا کرده اند . در صفحات این دفترچه ، حسین ضمن نوشتن رخدادهای روزمره و نکات مربوط به شرح وظایف اش در گردان ، برای هر روز صفحه ای را به ظرایف رفتاری خودش اختصاص داده بود . 🥀 این که مثلا امروز در جمعی نشستم و به مدت نیم ساعت وقت من به بطالت و یا گوش دادن به حرف هایی گذشت که هیچ بار اخلاقی و معرفتی یی نداشت.بعد هم بابت این قضیه خودش را سرزنش کرده بود . 🍂به درگاه خدا استغفار می کرد.حسین در خلوت فردی و با خودش این طور صریح و بی تعارف برخورد می کرد . از نعمتی برخوردار بود که این روزها به آن می گویند ( خود انضباطی ) . نه فقط در رفتارهای جمعی ، بلکه حتی در سلوک فردی و معنوی . 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید مناجات شهید مــدافــع حــرم ســردار حاج حسین همدانی /شادی روحش صلوات 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 از خاطره تا وعده به همسر بمناسبت سالروز شهادت شهید همدانی 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
🌸جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت 🌸شهر ری از تو بهشت است، بهشت است،بهشت.... ✨میلاد باسعادت حضرت عبدالعظیم حسنی،فخر ملک ری،بر مولایمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناهگاه ما زیر آسمان خداست.. زوایه ای متفاوت از اقامه‌ی نماز به امامت حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در مصلی امام خمینی تهران... @shohadabarahin_amar
نبرد سنگینی در حال حاضر در منطقه ما در جریان است . برای رزمندگان شجاع و غیورمون دعا کنید دشمن به این جنگ نگاه آخرالزمانی با رویکرد شیطانی داره! 👈نتانیاهو نام این واقعه رو از نبرد آهنین به جنگ رستاخیز تغییر داده! وقتش رسیده ما هم متوجه این موضوع باشیم و این جنگ رو صرفا جنگ حماس یا حزب الله و... با اسراییل تصور نکنیم! تمام جبهه شیطان پشت رژیم شیطانی صهیونیستی قرار گرفته! باید درک کنیم شیطان بر زمین حاکم شده و قرار هست ما حاکمیت الله رو بر جهان نهادینه کنیم. اگر بابی انت و امی رو در زیارت عاشورا زمزمه کردیم و گفتیم اهل خسارت دادن هستیم الان زمان عمل به این عهد هست. باید با جان و مال و تمام آنچه داریم آماده پرداخت هزینه باشیم. وظیفه ما دعا و کمک نقدی به جبهه الله و رصد دقیق اوضاع برای اشراف و آمادگی بر تمام وضعیت های پیش رو برای پیوستن و ماندن در این جبهه هست. بدون شک دستی از نور همه جریانات رو هدایت خواهد کرد و پیروزی از آن ماست و این پرچم به دست منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) خواهد افتاد ان شاالله. این غافله آخرالزمانی در حال حرکت هست و به نظر میرسه به قله نزدیکیم! نباید از این غافله عقب ماند... 🤲الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
سلام و احترام 🤲السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی(ع) در شب میلاد سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جوار بارگاه امام انس و جان ،غریب الغربا،معین الضعفا آقا جانمان علی بن موسی الرضا علیه السلام دعاگو و نایب الزیاره شما همراهان شهدایی هستم . انشاء الله قسمت همه محبان آستانش بزودی زود .🙏🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷می‌ گفـت : حضرت آقا یا نماینده ایشان امر ڪنند ڪه برو رفتگر محلہ باش ؛نظام بہ جارو ڪردن نیاز دارد مــن می‌ روم ... مهدی بود و همیشہ وسط میدان معرڪہ بود ... 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 وصیت نامه سید حسن نصرالله..... 🎙سید هاشم الحیدری از رهبران جبهه مقاومت عراق 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
رمان #سپر_سرخ قسمت7⃣2⃣ ▫️در را پشت سرم بست و دوباره به سمت آمبولانس دوید‌ و من هنوز می‌ترسیدم کس
💥 💥 قسمت 8⃣2⃣ ▫️ابوزینب از دستش رفته بود و من با گریه به درگاه خدا دعا می‌کردم کودکش را به او ببخشد و به چند دقیقه نرسید‌ که صدای گریه نوزادش در راهروی مقابل اتاق عمل پیچید. ▪️از خوشحالی، میان گریه می‌خندیدم و حالا فقط نگران خودش بودم تا پس از ساعتی از اتاق عمل بیرون آمد؛ بیهوش بود، صورتش از ضعف و خونریزی به سپیدی ماه می‌زد و همین که زنده بود،جانم به کالبدم برگشت. ▫️او را به بخش منتقل کردند و من پا به پای تختش می‌رفتم که در این شهر هیچکس را نداشت. ▪️باید با مادرش تماس می‌گرفتم و با شهادت ابوزینب، دلی برای خبر دادن نمانده بود که هربار موبایلم را دست می‌گرفتم و باز پشیمان می‌شدم. ▫️پسر زیبایش در تخت کوچکی کنارش به ناز خوابیده و من از داغ پدری که ساعتی پیش مظلومانه شهید شد، بی‌صدا گریه می‌کردم. ▪️همین چند روز پیش نورالهدی می‌گفت ابوزینب دلش می‌خواهد نام پسرشان حیدر باشد و حالا نبود تا حیدرش را ببیند و مطمئن بودم اینک در بهشت چشمش به تولد پسرش روشن شده است. ▫️ساعتی بالای سرش بودم تا به هوش آمد؛ در همان حال نیمه هشیارش نام همسرش را صدا زد و هنوز پلک‌هایش را کامل نگشوده بود که اشک از گوشه چشمان بی‌حالش جاری شد. ▪️شاید اشتیاق ابوزینب برای دیدن پسرشان به خاطرش آمده بود که به حیدر نگاه می‌کرد و از هر دو چشمش اشک مثل ناودان جاری بود. ▫️خانوادۀ ابوزینب، برای بردن نورالهدی و کودکانش شبانه خودشان را به عماره رساندند و او وصیت کرده بود کربلا دفنش کنند که همگی عازم کربلا شدند. ▪️با پدر و مادرم تا کربلا رفتیم و با چشم خودم دیدم تشییع ابوزینب در بین‌الحرمین چه محشری به پا کرده است. مردم و نیروهای حشدالشعبی همه آمده بودند و او روی دست عاشقانش در این خیابان بهشتی عشقبازی می‌کرد. ▫️نورالهدی بارها در خلوت به من گفته بود آرزوی ابوزینب شهادت است؛ حالا او به تمنای مانده بر دلش رسیده بود اما بمیرم برای دو دختر کوچکش که مظلومانه کنار مادرشان ایستاده و حیدر در نخستین روزهای زندگی‌اش در آغوش مادرش، کوچکترین میهمان مراسم تشییع پدر شهیدش بود. ▪️به دنبال پیکرش تا صحن حرم حضرت عباس (علیه‌السلام) رفتیم؛ آقایان تابوت را از قسمت مردانه به سمت ضریح بردند و ما از همان روبروی ایوان طلا، شاهد طواف او دور ضریح بودیم و من می‌دیدم تابوتش به ضریح چسبیده و انگار نمی‌خواهد دست از دامان حضرت بردارد. ▫️مراسم تدفین ابوزینب تمام شد، نورالهدی نزد پدر و مادرش در بغداد رفت و من با قلبی غرق غم، به فلوجه برگشتم. ▫️روزی که به عماره می‌رفتم تصور نمی‌کردم میراث این سفر، شهادت دلخراش ابوزینب باشد و وحشت آن شب که هنوز روی دلم مانده و هر شب کابوسش را می‌دیدم. ▪️یک ماه طول کشید تا سرانجام فتنۀ افتاده به جان شهرهای عراق، فروکش کرد و من افسرده‌تر از گذشته، هر روز به بیمارستان می‌رفتم و هر شب کلافه از این زندگی بی‌معنی به خانه برمی‌گشتم و در این تکرار خسته‌کننده، جمال سوهان روحم بود. ▫️پرستار بیمارستان و همکاری که دوست داشت با دخترها خوش و بِش کند و من از همین رفتارش متنفر بودم. ▪️از آخرین باری که به خاطر جدیتم، به تمسخر داعشی خطابم کرده بود، دیگر جواب سلامش را هم نمی‌دادم. ▫️یک سال پیش از آمریکا بازگشته بود، خیال می‌کرد همین موضوع برای بردن دل هر دختری کفایت می‌کند و خبر نداشت من به خاطر نرفتن به آمریکا، از پای سفرۀ عقد برگشتم. ▪️هر بار بالای سرِ بیماری با هم بودیم، از خاطرات دوران تحصیلش در آنجا می‌گفت و من از صدای نازک و ناز و عشوۀ لحنش، حالم بهم می‌خورد. ▫️فشارسنج را از دور بازوی بیمارم باز کردم و به پشتِ سر چرخیدم که دیدم روبرویم سبز شده و با همان خندۀ لوس خبر داد: «الان رفیقم زنگ زد گفت داره میاد بیمارستان منو ببینه! از وقتی از آمریکا برگشتم، دیگه ندیدمش!» ▪️بی‌تفاوت از کنارش عبور کردم، نمی‌دانستم چرا بیزاری‌ام را نمی‌فهمد و به گمانم اصلاً فکرش کار نمی‌کرد که پشت سرم از اتاق بیرون آمد و رو به پرستارانی که در استیشن پرستاری نشسته بودند، با صدای بلند مژده داد: «دخترها! هر کی سوغاتی آمریکایی می‌خواد بیاد! الان یه بچه پولدار از آمریکا برگشته داره میاد دیدنم!» ▫️یکی از همین پرستارها با آرایش غلیظ و پُر رنگ و لعاب صورتش، عاشق عشوه‌های جمال بود که از پشت استیشن بیرون پرید و بی‌توجه به بیماران و وضعیت بیمارستان، قهقهۀ خنده‌هایشان فضا را پُر کرد. ▪️طول راهرو را با بی‌حوصلگی طی می‌کردم و می‌شنیدم جمال همچنان از روزهایی می‌گوید که با او در یک منزل در آمریکا زندگی می‌کرده و ناگهان ذوق‌زده شد: «ای والله! ببین چه جنتلمنی اومده!» و همزمان صدای رفیقش را شنیدم و آهنگ کلامش، هزار پرده خاطره در ذهنم زنده کرد... 📖 ادامه دارد... ✍️ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
🌷🌷روایت عشق عباس‌آقا،خادمِ‌مسجدِامام‌رضاعلیھ‌السلام‌ تعریف‌می‌کرد.یه روزنشسته بودم تو حیاط مسجد مھدی‌آمدکنارم‌نشست.چشمش‌اُفتادبه عکسِ‌شھدا که بالایِ‌دیوارِمسجدنصب‌شده‌بود. روبہ‌من‌کردوباحَسرت‌گفت: یعنی‌میشه یه روز هم عکس منو بزنند آن بالا پیش شهدا.. گفتم: "آن‌هابراۍزمان‌خودشان‌بودند.تو باید بری‌ زمانِ‌خودت‌روپیداکنی..!" حالاعباس‌آقاداشت‌دنبالِ‌عکس‌مھدی می‌گشت‌ تا بزندآن‌ را بالاپیش‌شھدا.. 🥀شهید مدافع حرم به برادرش گفته بود «آقا مرا دعوت کرده » و از برادر خود خواسته بود تا تربت و دستمال اشک‌هایش را در کفنش بگذارند و نگران مکان دفن پیکرش هم نباشند. شهید حریم آل الله شهید مهدی عزیزی . 🌷🌷شب و عاقبتمون شهدایی 🌷🌷