eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
957 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
🎂شیرینی تولد 🌷 یکى از بچه ها شیرینى تولد بچه اش را آورده بود. تعارف کردیم حاجى یکى برداشت. 🌷 گفتم «خب حاجى. شما کى شیرینى تولد بچه تون رو مى آرید؟» گفت «من نمى بینمش که شیرینى هم بیارم.»
💔🌼 تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۰۶/۱۷ محل تولد: همدان تاریخ شهادت: ۱۳۹۰/۱۱/۲۱ محل شهادت: تهران وضعیت تأهل: متأهل_داراے‌یک‌فرزند محل مزارشهید: امامزاده‌علی‌اکبرچیذر 👇🍃 🌷...خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. ‌‌••🍁شهادت براثر انفجاربمب مغناطیسی ب روی خودرو.. درزمان شهادت معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز.. . 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
🎂💐تولدت مبارک رفیق خوشبخت حاج قاسم...حاج حسین ... ٨ فروردین ماه، سالروز تولد یار و همرزم سردار دلها‌، شهید حاج حسین پورجعفری 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
🍃🌷🍃 جهان با لبخندت صورتی زیبا دارد بخند که این خنده ماه،کلی مشتری دارد...❤️ 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
‌‌ سالروز تولد ⚘️ برای انجام کاری به لپ‌تاپش نیاز داشتم. بین کار، چشمم به پوشه‌ای خورد که نامش باعث تعجبم شد: «عشق من»❤️ کنجکاو شدم و با خودم فکر می‌کردم که چه کسی می‌تواند عشق عباس باشد از سر کنجکاوی برادرانه، پوشه را باز کردم. حجم زیادی از عکس‌ها و فیلم‌های حضرت آقا را در آن پوشه گردآوری کرده بود☺️ خودم در رایانه شخصی‌ام، فیلم‌ها و عکس‌های حضرت آقا را در پوشه‌ای به نام «رهبری» ذخیره کرده بودم... اما او رهبری را جور دیگری خطاب کرده بود و این نشان ارادتش بود و برای من درس‌آموز... 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
نــام : آرمان نـام خـانوادگـی : علی وردی نـام پـدر :عزت اله تـاریخ تـولـد : ۱۳۸۰/۰۴/۱۳ مـحل تـولـد :تهران سـن ۲۱ سـال دیـن و مـذهب :اسلام شیعه وضـعیت تاهل :مجرد شـغل :طلبه 🌷شهید علی‌وردی متولد ۱۳ تیر سال ۱۳۸۰ش در تهران است. او در رشته مهندسی عمران در دانشگاه پذیرفته شد و به‌گفته پدرش پس از یک سال تحصیل، به دلیل علاقه به درس‌های حوزه، از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه علمیه گردید لبخند تو خلاصه یِ خوبی هاست بخند خنده یِ گُل زیباست💔🕊🖤 《شهید آرمان علی وردی》 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم بسیجی شهید وحید درخشانی، ۱۵ دقیقه قبل از شهادت 🥀 شهید وحید درخشانی ۲۴ مرداد ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. از ۱۵ سالگی به عنوان بسیجی در فواصل زمانی مختلف در جبهه حضور یافت. در سن ۲۰ سالگی و در ۴ مرداد ۱۳۶۷، در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. 🥀مزار این شهید در قطعه ۲۱ بهشت زهرا تهران واقع است. وحید خبر داشت که شهید می شود ● وقتی در میاندوآب مستقر بودیم، شبی وحید تمام بچه‌های مخابرات را دور خود جمع کرد که برایشان صحبت کند. گفت: در عملیاتی که پیش روی‌مان است از این جمع فقط یک نفر شهید خواهیم داد. همهمه افتاد میان رزمنده ها. همه کنجکاو بودند که بفهمند آن یک نفر چه کسی است؟ ■ این ماجرا به شوخی و به جدی گذشت‌ تا بعد از عملیات وقتی خوب حرف‌های او را در ذهن مرور کردیم دیدیم درست می‌گفت. از جمع آن شب تنها یک نفر دیگر میانمان نبود و آن فرد خود "وحید" بود. 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
🇮🇷🌷امروز یکم شهریور تولد فرمانده مخلص و بی ادعای لشکر ۱۴امام حسین علیه السلام شهید حاج حسین خرازی بزرگمردی که باصداقت و صفایش قلب همه همرزمانش را تسخیر کرده بود همیشه در قلب مائی مرد بی ریا تولدت مبارک فرمانده. ❤️ 🥀حاج حسين رزمنده‌ها را عاشقـــــانه دوست داشت و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد. يك شـب تانك‌ها را آماده كرده بوديم و منتظـــــر دستـور حركــــت بوديم. 🥀من نشسته بودم كنار برجــــك و حواسـم به پیرامونمـــــان بود و تحركاتـــــی كه گاه بچه‌ها داشتند. يك وقت ديدم يك نفـــر بين تانك‌ها راه می‌رود و با سرنشيــن‌ها گفت و گوهای كوتاه می‌كند. كنجكـــــاو شدم ببينم كيست. 🥀مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنـــــار تانكـــــی كه مـن نشسته بودم رويــش. همين كه خواستم از جايم تـــــكان بخورم، دو دستـــــی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيــــد. گفت: به خدا سپردمتون! تا صداش را شنيدم، نفسم بريد. گفتم: حاج حسين؟ گفت: هيـــــس؛ صدات در نياد! و رفـــت سراغ تانک بعدی. ... 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar