eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
972 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🌷شهیده فائزه؛ یادت می‌آید همیشه کنار گوش دوستانت غُر می‌زدی کاش پسر بودیم ما هم می‌رفتیم سوریه یه کاری می‌کردیم. بعدش هم شهید می‌شدیم؟ فائزه، تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تک‌سایز پسرانه نیست. دختر هم که باشی شهید می‌شوی اگر فائزه باشی... 🥲 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
20.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲حزب‌الله پیروز است نماهنگی از بیانات دو روز پیش رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت. ۱۴۰۳/۷/۴ 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رزمنده قمی داشته میرفته دستشویی که با دست خالی فرمانده عراقی رو اسیر میکنه!😁 ببینید چقدر شیرین داره خاطره ش رو تعریف میکنه هفته دفاع مقدس مبارکباد🥀 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀او «سردار خیبر» است که سید مرتضی آوینی درباره‌اش نوشت: من هرگز اجازه نمی‌دهم که صدای حاج همت در درونم گُم شود؛ این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است. چهل و چهارمین سالگرد دفاع مقدس و یاد و خاطره رشادت‌ها و دلاورمردی‌های شهیدان گرانقدر، رزمندگان، جانبازان و ایثارگران سرافراز در جنگ تحمیلی و دفاع از میهن اسلامی گرامیباد 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️عصر جمعه دعا برای سلامتی وتعجیل درفرج آقا امام زمان(عج) را فراموش نکنید با امام زمان (عج) حرف بزنید. 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید حسن طهرانی مقدم دائم الوضو بود! موقع اذان خیلی‌ها می‌رفتند وضو بگیرند ولی حسن اذان و اقامه را می‌گفت و نمازش را شروع می‌کرد... می‌گفت:«زمین جای جمع کردن ثوابه... حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144238335557214756.mp3
7.25M
...🍁🍂 ...🦋 💌عاشقانه های من... و مهربان ترین پدر عالم هستی...🦋 💌...🦋 من....🦋 ...🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
www.aviny.com - www.aviny.com_farahmand.mp3
9.75M
🎙دعای جوشن صغیر با نوای استاد فرهمند 🥀🥀در جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۵ و پیروزی قاطع حزب‌الله ، حاج قاسم سلیمانی نقل می‌کند:ظاهراً هیچ امیدی به شکست دشمن نبود، در ملاقاتی با آیت الله خامنه ای، ایشان با اطمینان می‌گویند در جنگ پیروز می‌شوید و برای این منظور فرمودند «به رزمندگان بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.» قرائت همگانی دعای جوشن صغیر برای پیروزی حِزْبُ اللَّه بر حِزْبُ الشَّيْطَان دوستان اطلاع رسانی کنید 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📄 علی‌آقا به همه وصیت کردند : برای من و شهدای دیگر گریه نکنید، به این بیاندیشید که ما برای‌ چه شهید شدیم؟! 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷حاج قاسم سلیمانی: ‏ترس از جان خودمان نداریم؛ لذا کسی‌که ما را بترسانه از کُشتن، مثل کسی است که به ما مدال میده 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
💥 #سپر_سرخ💥 🔻قسمت هجدهم 🥀اما همین خبر و یادآوری آن شب برای عصبی‌تر کردن عامر کافی بود که سینه
💥 💥 قسمت9⃣1⃣ ▫️کلامم به آخر نرسیده دیدم تمام وجودش در هم شکست؛چند لحظه فقط نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که تا آن روز شبیهش را ندیده بودم و انگار باور کرد چیزی برای از دست دادن ندارد که شبیه ماری زخم خورده، زهرش را پاشید: «عاشق اون پسره شدی که منو پس می‌زنی؟» ▪دیگر مجازاتش از یک کشیده گذشته و نمی‌دانستم جواب اینهمه بی‌حیایی و بی‌رحمی‌اش را چطور بدهم که خیره به چشمانش، دنبال کلمه‌ای برای کوبیدن بر دهانش می‌گشتم و سرانجام با صدایی شکسته حرف دلم را زدم: «یادته روزهایی که تو فلوجه گیر افتاده بودم؟پدرم التماست می‌کرد بیای فلوجه و من و مادرم رو با خودت از شهر ببری ولی تو از ترس جونت منو تنها گذاشتی و رفتی آمریکا! ادعا می‌کردی عاشق منی ولی حاضر نشدی حتی روزهایی که تردد تو فلوجه آزاد بود، من رو نجات بدی!» ▫با چشم خودم دیده بودم آن جوان برای نجات یک دختر غریبه بر لبۀ تیغ مرگ راه می‌رفت؛ می‌دانست ممکن است اسیر شود و اگر می‌فهمیدند از نیروهای ایرانی است، به مرگش راضی نشده و با وحشتناک‌ترین روش‌ها زجرکشش می‌کردند اما مردانه به میدان خطر زده بود که صادقانه شهادت دادم: «تو به خاطر من حاضر نشدی تا فلوجه بیای ولی اون برای نجات من...» ▪و پیش از آنکه شرحم به آخر برسد ابوزینب رسید. نیاز به هیچ توضیحی نبود که عامر روبرویم ایستاده و چشمان من غرق بغض و نفرت بود و همین صحنه، کافی بود تا ابوزینب رو به عامر صدایش را بلند کند: «چرا دست از سر این دختر برنمی‌داری؟ چی از جونش میخوای؟ برو دنبال زندگی خودت!» ▫اما همان حرف‌های آخرم عامر را دیوانه کرده بود که با صدای بلند خندید و در پاسخ ابوزینب حرفی زد که از خجالت دنیا روی سرم خراب شد:«من میرم دنبال زندگی خودم ولی تو به فکر این دختر باش که عاشق رفیق ایرانی‌ات شده!» ▪نمی‌دانستم نقشی از خطوط به‌هم ریختۀ چشمانم خوانده یا فقط می‌خواهد آزارم دهد و هر چه بود،دردناک‌ترین روش را برای شکنجه معشوقه قدیمی‌اش انتخاب کرده بود. ▫️ابوزینب هم فهمیده بود کار جنون عامر از یک کشیده گذشته که با هر دو دست، یقۀ لباسش را چنگ زد و حکمش را صادر کرد:«والله اگه یک کلمه دیگه حرف بزنی...» ▪️دیگر نمی‌فهمیدم ابوزینب چه می‌گوید که عامر با همین چند کلمه قلبم را متلاشی کرده و نفسم را گرفته بود. دلم می‌خواست یکبار دیگر او را ببینم و حالا حرف عامر طوری دلم را زیر و رو کرده بود که حالم از همه چیز حتی احساس خودم به هم می‌خورد. ▪ابوزینب با فشار دست، عامر را به سمت انتهای کوچه هُل می‌داد و نمی‌خواست صدایش بیش از این بلند شود که در گلو فریاد می‌کشید تا عامر حرفی نزند و به‌خدا من دیگر نمی‌شنیدم چه می‌گوید تا بلاخره از میدان دیدم ناپدید شد، ابوزینب برگشت و من در خلوت ماشینش در خودم فرو رفتم. ▫خجالت می‌کشیدم سرم را بالا بگیرم یا کلمه‌ای بگویم و او حال دلم را خوب می‌فهمید که پس از دقایقی سکوت و همین که وارد جاده فلوجه شدیم، شروع کرد:«مهدی اونروز رفته بود برای شناسایی، قرار بود قبل از غروب برگرده اما تا آخر شب ازش خبری نشد.تو فرماندهی همه نگرانش بودیم و تقریباً مطمئن شدیم گرفتار شده تا بلاخره برگشت.» ▪از به‌خاطر آوردن لحظه بازگشت رفیقش، لبخندی زد و به شیرینی ادامه داد:«ما فقط صورتش رو می‌بوسیدیم و می‌گفتیم خدا رو شکر سالمی اما اون گفت کار شناسایی طول کشیده و هیچی از این قصه نگفت.» ▫در سکوتی ساده چشمم به زمین‌های کشاورزی اطراف جاده بود و دوباره هوایی حضورش شده بودم که دلم بی‌هوا می‌لرزید. ▪ابوزینب نفس بلندی کشید و شاید او هم از حرفهای عامر دلش سوخته بود که آهسته نجوا کرد:«بیشتر از یک ساله مهدی رو میشناسم. از نیروهای حاج قاسم و از بهترین رفیقای منه! اهل نماز شب و دعا و قرآنه و هروقت فرصتی پیش میاد میره کربلا زیارت. شجاعتش بین بچه‌ها معروفه اما دیگه فکر نمی‌کردم همچین کاری کنه!» ▫به‌قدری بی‌ریا از رفیقش می‌گفت که دلم میخواست به او بگویم فرصتی برای دیدارمان فراهم کند و با اینهمه تهمتی که عامر به من و او زده بود، دیگر مجالی برایم نمانده و همین حسرت باعث میشد بیشتر از عامر متنفر شوم. ▪مطمئن بودم دیگر او را نخواهم دید و باید فراموشش می کردم اما هر چه می‌کردم خاطرش از خیالم نمی‌رفت و حتی نمی‌توانستم به کس دیگری فکر کنم. ▫حالا سه سال از آن روزها سپری شده و من با پای خودم به خوزستان آمده بودم و خبر نداشتم در همین سفر، دوباره او را خواهم دید. ▪صدای اذان همچنان از بلندگوی ماشین سپاه بلند بود و من در تیزی تیغ آفتاب سرِ ظهر شادگان، با چشمان پریشانم دنبال او می‌گشتم. ▫گفته بود بعد از نماز برای بردن این کودک بیمار به چادر ما بازخواهد گشت و در انتظار همین لحظه آن هم بعد از سه سال، جان من داشت به گلو می‌رسید... 📖 ادامه داردانشاء الله ... نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!! 🌿 در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد. گناهان یک هفته او اینها بود : شنبه : بدون وضو خوابیدم . یکشنبه : خنده بلند در جمع . دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت . پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم . جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰ و بسنده به ۷۰۰ . 🌿 راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... 🥀 شهدا واقعا" شرمنده ایم 😔 شب و عاقبتتون شهدایی 🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144238335562367768.mp3
4.9M
📋 # قصه ای که به سررسید..🥀 🕊️🥀 🥀 🕊️🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ... 🍃سلام بر تو و نَفَس مسیحایی تو که روح زندگی را در کالبد مرده ی نشانه های دین خدا می دمد تا قلب اهالی ایمان با تپشی عاشقانه زندگی حقیقی را از سر بگیرند.