eitaa logo
🌷شهدا دست ما را بگیرید🌷
299 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
78 فایل
شبیه شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
⭕️ از شهید محمد جواد تندگویان بیشتر بدانیم 🇮🇷 ۲۹ آذر روز بزرگداشت شهید تندگویان و شهدای صنعت نفت گرامی
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
از بیت رهبر انقلاب زنگ زدند که فلان روز، آقا دیدار دارند با خانواده‌های شهدای مدافع حرم و شما هم دعوتید. گوشی را که گذاشتم، ذوق داشتم و غم. خوشحال بودم و گریه می‌کردم. حالم عجیب بود و غریب. بعد دیدار با آقا، هنوز خوش بودیم و در حال‌ و هوای آن جلسه که گفتند فردا مراسم دیگری برایتان برنامه‌ریزی شده و حتماً حضور داشته باشید. نگفتند جلسه با حاج ‌قاسم است ... حاج‌ قاسم که وارد سالن شدند، هیچکس تعجب نکرد! از همان صبح زود، زمزمه‌هایی می‌شنیدیم که دیدار امروز با سردار است. ایشان دوست داشتند جلسه ضبط نشود. می‌خواستند دوربین‌های تلویزیونی خاموش شوند. احساس کردم می‌خواهند خاطرجمع باشیم و دوربین و فیلمبرداری، حتی اندکی از راحتیمان را نگیرد. فضا را سنگین نکند. دوست داشتند مراسم بی‌تکلف باشد؛ ثقیل و سنگین نباشد؛ سبک باشد و خودمانی؛ بی هیچ حجابی؛ بی هیچ تعارفی. همان هم شد. 🎤راوی: همسر شهید رضا دامرودی 📚: سردار_سربدارها 🌷 ! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
✳️ کسی منتظر ظهور است که منتظر شهادت باشد 🔻 اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه‌ی ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه‌ی عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن. ✅ در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. 🖋 بخشی از وصیت‌نامه‌ی سردار ❤️
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاکنون سیلی محکم خورده ای... مادرت را سمت خانه برده ای؟... 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کمیک موشن زیبایی براساس کتاب سلام بر ابراهیم 📙داستان یدالله داستانی به روایت جانباز شهید سید ابوالفضل کاظمی. تشییع شهید کاظمی فردا ۹صبح از کوچه نقاش ها در حوالی میدان شوش تهران و سپس قطعه ۲۰ بهشت زهرا کاری بسیار ارزشمند از دوستان شهدا 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 ببینید | قصاص دفاع از زندگی است‼️ ♨️ اگر قصاص نباشه، جان انسان ارزان میشه! پاسخی کوبنده به مدعیان
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
🌹اسمش الله هست؛ هم‌‌ اسم امام عزیز و مثل او از ذریه آل الله و از فرزندان زهرای مرضیه... دهه هفتادی که ره صد ساله رو یه شبه طی کرد و موقع شهادت در آغوش گرم حضرت ارباب به آرامش رسید. 🌷 ! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
🔰 رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ: 👈حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد 🔻رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ علیه‌السلام این حادثه تلخ را موجب داغدار شدن دلها اما ماندنی در تاریخ ایران خواندند و با تأکید بر رسوا شدن دستهای پشت پرده این خباثت یعنی امریکایی‌های کینه توز و بوجود آورنده داعش، خاطرنشان کردند: دستگاههای فرهنگی و هنری باید این حادثه با عظمت را همچون قضیه عاشورا و سایر مسائل تاریخی مورد توجه قرار دهند و به آیندگان منتقل کنند. حضرت آیت الله خامنه‌ای ترور زائران را متفاوت از سایر حوادث تروریستی و موجب رسوایی مضاعف دشمن دانستند و گفتند: علاوه بر عاملان جانی و خیانتکار، پشتیبانان اصلی و بوجود آورندگان داعش نیز در این جنایت شریک هستند. آنها آن‌قدر دروغگو، سیاه‌دل، رسوا و منافق هستند که در حرف، پرچم حقوق بشر را بالا می‌برند اما در عمل، گروههای خطرناک تروریستی را بوجود می آورند. ایشان دستگاههای فرهنگی و رسانه‌ای را به تولیدات هنری در خصوص این حادثه و سایر قضایای تاریخی توصیه کردند و افزودند: ما در مسائل مربوط به حوادث و تاریخ انقلاب اسلامی و جنایت‌های دشمنان از نظر کار رسانه‌ای و تبلیغی، کوتاهی داریم به‌گونه‌ای که نسل جوان ما اطلاعات زیادی از حوادث گذشته از جمله جنایات منافقین ندارد. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تبیین این واقعیتها جزو وظایف فعالان بخشهای هنری، تبلیغی و نگارشی و همه دستگاههای فرهنگی است.
💠 آرتین در کنار رهبر معظم انقلاب😍
! 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
بالاترین گناه چیست؟؟... آیت الله فاطمی نیا... شادی روح علمای اسلام صلوات 🌷دعوت به گروه شهدا دست ما را بگیرید👇👇 https://eitaa.com/shohadadastmarabgirand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید سیدعلی اکبر اندرزگو🌹 همسرشهید: از  طریق پیش‌نماز محل به ما معرفی شدند، به خواستگاری من آمد و با هم ازدواج و زندگی‌ ساده و خوبی را  آغاز کردیم. همسرم دائماً در حال مبارزه بود، ساواک بیشتر تیم‌های تجسس خود را برای دستگیری او بسیج کرده بود، اما ایشان هر بار به طریقی توانسته بود از دست آنان فرار کند. فکر آقاسید خیلی باز بود، می‌گفت: «باید رژیم شاهنشاهی از بین برود. باید جمهوری اسلامی ایجاد شود.» تمام تلاش او بر این معطوف بود که شاه از بین برود. یک‌بار طرح ترور شاه را آماده کردم و آقاسید 6 ماه روی این طرح برنامه‌ریزی کرد، اما در زمان اجرا به دلیل لو رفتن طرح چند نفر از همراهان آقاسید دستگیر و ایشان هم فراری شد. به خارج از کشور رفت و انواع سلاح‌ها ‌را با خودش آورد و به مبارزان مسلمان تحویل داد. زندگی او با فرار و تعقیب و گریز آمیخته بود. برای اینکه در امان باشیم ما را به زابل برد، خودش هم مرتب از مرز عبور می‌کرد و با سلاح به ایران برمی‌گشت! مقام معظم رهبری از ایشان به نیکی یاد می‌کرد. یک‌بار می‌فرمودند «در مشهد آقا سیدعلی اندرزگو را دیدم، با لباس مبدل راه می‌رفت. یک سبد، که داخل آن خروس قرار داشت، در دست گرفته بود! وقتی به من رسید گفت «تا حالا دیده‌اید خروس تخم بگذارد؟!» وقتی تعجب من را دید خروس را کنار زد، با تعجب دیدم که زیر پای خروس چند قبضه سلاح کمری است!» بر این اساس در دورانی که آقا سید مشغول مبارزه بودند من سعی می‌کردم به امور خانه برسم و فرزندان قد و نیم قدی را که داشتیم بزرگ کنم. در آن دوران ما مرتب محل سکونت خود را عوض می‌کردیم. بدترین شرایطی که برای ما پیش آمد در زابل بود. آنجا مأموران دولتی به خانه‌‌ی ما هجوم آوردند و حتی یکی از آنها می‌خواست همه‌ی ما را بکشد، آن مأمور یک بسته قرص جلو آورد و گفت: "باید خودت و بچه‌ها این قرص‌ها را بخورید!" وقتی با دیگر مأمورها صحبت می‌کرد گفت «بگذار از دست اینها راحت شویم تا حساب کار دست اندرزگو بیاد!» آن شب خیلی گریه کردم، تا صبح مأمورها در خانه‌ی ما بودند. خیلی اذیت شدیم تا اینکه بالأخره رفتند. واقعاً در زابل خیلی به ما سخت می‌گذشت، از خدا خواستم کمک کند. تا اینکه بعد از چند ماه دوباره آقاسید برگشت. وقتی شرایط ما را دید گفت «می‌رویم مشهد، لاأقل آنجا در جوار امام رضا (ع) خواهید بود.» سخت‌ترین لحظات زندگی‌ام مربوط به همین سفر بود. آقا سیدعلی چند قبضه سلاح داشت که می‌خواست آنها را به مشهد منتقل کند، من آن موقع باردار بودم. اسلحه‌ها را در بقچه‌ای پیچیدیم و من آن را به کمرم بستم. چون چهار ماهه حامله بودم، خیلی به چشم نمی‌آمد. صبح روز بعد سوار اتوبوس شدیم و به طرف مشهد راه افتادیم. در یکی از پاسگاه‌های بین راه گفتند «مسافرها پیاده شوید، می‌خواهیم همه را بگردیم»، رنگ از چهره‌ام پریده بود و نمی‌دانستم چه کنم! به حاج‌آقا گفتم «آقا! اگر بفهمند، پدر ما را درمی‌آورند.» ایشان هم گفت «همه دنبال ما هستند. اگر بفهمند، همین الان بی‌سیم می‌زنند با هلی‌کوپتر می‌آیند و ما را می‌برند.» هنوز نوبت به ما نرسیده بود، ایشان کمی فکر کرد و گفت «من الان به مادرم حضرت زهرا (س) این مطلب را می‌گویم، مطمئنم ایشان خودشان مراقبت می‌کنند.» بعد خیلی محکم گفت «حالا بین مادرم حضرت زهرا(س) چه می‌کنند.» آقا سیدعلی پایین آمد، بعد خیلی طبیعی شروع کرد به داد زدن که ای بابا! چقدر سخته با زن مسافرت کردن و... من هم پیاده شدم و به کناری رفتم. یک‌دفعه آقاسید به طرف رئیس پاسگاه رفت و با عجله گفت «آقا، وضع خانم من خوب نیست. حالش به هم خورده، باردار هم است.» رئیس پاسگاه گفت «این که غصه ندارد، ببرش به قهوه‌خانه، آب و چای به او بده تا ما این مسافر‌ها را بگردیم، آن وقت شما بیایید و سوار شوید.» به همین سادگی آمدیم به قهوه‌خانه که نزدیک پاسگاه بود، نشستیم و چای خوردیم. در همان‌جا به راحتی نشسته بودیم که دیدم حال آقا سیدعلی دگرگون شد! زیرلب حرف می‌زد و چشمانش بهاری شده بود. رو به من کرد و گفت «من که به تو گفتم. توسل به مادرم زهرا(س) ما را نجات می‌دهد.» او قبلاً هم بارها نتیجه‌ی این توسل را دیده بود. بعد از چند دقیقه آمدیم و سوار اتوبوس شدیم و به راحتی به مشهد رفتیم. منبع: کتاب مهر مادر/ انتشارات شهید ابراهیم هادی/ 1396 شادی روحشان صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا