#امام_موسی_کاظم_ع
خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به ما محبت میورزند و بر دوستی ما و برائت از دشمنانمان ثابت قدم میباشند. اینها از ما هستند و ما هم از آنها هستیم. آنان راضی شدند که ما امام آنها باشیم و ما هم راضی شدیم که آنان شیعه ما باشند و خوش به حال آنها. به خدا قسم، آنها در روز قیامت با ما و در مرتبه ما هستند.
📚بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحه ۱۵۱
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌺🌼🌸🌼🌺🌴
#سلام_امام_زمانم
اگر چه روز من و #روزگار میگذرد
دلم #خوش است كه با #یاد یار میگذرد
چقدر خاطرهانگیز و شاد و #رویایی است
قطار عمر كه در #انتظار میگذرد.
💐 #اللﮩـم_عجـل
💐🌼 #لولیـڪ_الفـرج
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#پیام_شهید_امروز
🌹 بسیجی شهید ابراهیم حسن زاده
🌹تولد ۷ فروردین ۱۳۴۱ تهران
🌹شهادت اول دی ۱۳۶۰ گیلانغرب ارتفاعات شیاکوه
📝 فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز
📌 اگر خدا شهادتم را قبول کند، میخواهم که به دوستان و فامیلها وآشنایان بگویید، من با چشم باز و عشق به شهادت و عشق به اسلام و میهن و امام، از تمام آرزوهای دنیایی و عشقهای پوچ و تو خالی گذشتم و با شتاب به راه راستین و صراط مستقیم شتافتم و هرگز این فکر در مغز شما خطور نکند که من از روی احساسات در این راه پای نهادم.
📌 این یک وظیفه شرعی و حکمی الهی بود که با جان خریدم
شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
📷 #عکس_زیرخاکی از دوران جنگ کردستان
👆 سمت چپ: احمد متوسلیان(مجروح و بستری، جهت مداوا) در حال صحبت با رزمنده جانباز، رضا غزلی که به ملاقات او آمده است.
حاج احمد متوسلیان به اتفاق تعداد اندکی از یارانش در زمانیکه کردستان در معرض تجزیه بود و مریوان در تصرف دشمن بود، خانه و کاشانه و بستر گرم و نرم را رها ساخته، خطر کرده، از سنندج با هلی کوپتر بسرعت خود را به پادگان محاصره شده مریوان رساندند. آنها بی واهمه به تجزیهطلبان کومله، دمکرات، رزگاری و ... تاختند ... تا اینکه پس از اندک زمانی، مریوان، روستاها و ارتفاعات سوقالجیشی منطقه آزاد شد که مهمترین آن روستای مرزی #دزلی بود که تصرف آن، شبیه معجزه بود!!.
سپس ارتفاعات فوق العاده مهم مله خور، تته، کوه تخت و.... را تصرف نموده و بر کل منطقه از جمله دشت خرمال، سید صادق و حلبچه عراق مسلط شدند و آن را زیر دید و تیر خود گرفتند.
همین مردان مرد از جمله: حاج رضا غزلی، شهید قجهای، شهید رضا چراغی، شهید دستواره و ... بودند که در شرایط سخت، در حالیکه مسیر دسترسی به قلل مرزی را ۸--۷ متر برف پوشانده بود, با کمترین ساز و برگ نظامی، توانستند گروهکهای مزدور و دشمن بیرونی (ارتش صدام) را منکوب نموده و به عقب برانند.
💠 شرح خاطرهای از عملیات برون مرزی در منطقه دزلی- از زبان جانباز سرافراز، سردار حاج رضا غزلی
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
💠 خاطره ای از اوایل جنگ
🌴 خرمایی که هیچ کس به آب لب نزد ‼️
🌷 #بیسیمچی_شهید
اوایل جنگ بود. در عملیات برون مرزی ما در پایگاه دزلی (منطقه مرزی جبهه مریوان) رفت و آمد داشتیم. یکی از افراد بیسیم چی پایگاه درخواست کرد که مرا هم با خود ببرید. به او گفتیم که سازمان ما با شما تفاوت دارد و نمیتوانیم شما را با خود ببریم او اصرار میکرد و میگفت چه کسی باید اجازه بدهد که من با شما بیایم و گفتیم برادر آقایی مسئول مخابرات مریوان.
پس از مدتی با گرفتن موافقت برادر آقایی با ما همراه شد.
وقتی که به عملیات رفتیم، حسین هم شرکت کرد. هدف یک پاسگاه عراقی مقابل قله ملخخور بود.
به آنجا حمله کردیم. در آن عملیات، موفقیت خوبی به دست آوردیم و تعدادی سلاح به غنیمت گرفتیم. در مسیر بازگشت بر اثر باد شدید بهمن اتفاق افتاد و آنها دچار بهمن شدند و راه خود را گم کردند به همین ترتیب مدتها در کوه و برف و یخبندان سرگردان بودند. تا افراد یکی یکی انرژی خود را از دست دادند.
به هر صورت پس از مدتی بر اثر خستگی و گرسنگی، ۴ نفر از برادران از ادامه مسیر باز ماندند و در حال یخ زدن بودند.
یکی از افراد که در کیف خود یک دانه خرما پیدا کرده بود گفت من آمدم این خرما را به یکی از دوستان دادم گفتم بیا اقلاً با این یک حبه خرما کمی انرژی میگیری، قبول نکرد!!! و گفت آن را به نفر دوم بده او از من ضعیفتر است به همین ترتیب نفر دوم و نفر سوم و نفر چهارم همه امتناع کردند برگشتم به نفر اول دیدم او شهید شده رفتم سراغ دومی دیدم او هم شهید شده رفتم سراغ سومی و چهارمی دیدم همه شهید شدند.
با ناراحتی و استیصال، رو به آسمان فریاد زدم و یک رگبار به هوا بستم.
صدای رگبار باعث شد که دوستان موقعیت آنها را پیدا کنند و سراغشان بروند در حالی که فاصله انها از محل خودی کمتر از یک کیلومتر بود.
حسین بیسیم چی هم بین آن ۴ شهید بود.
من کوله او را بررسی کردم نامهای را دیدم در نامه نوشته شده بود: حسین جان فرزندمان به زودی به دنیا میآید برای تولدش بیا.
او در جواب نوشته بود اگر فرزند ما دختر بود اسم او را زهرا و اگر پسر بود اسم او را حسین بگذارید من او را نمیبینم دیدار ما به قیامت.
من آن موقع فهمیدم که چرا وی اصرار داشت که حتماً در عملیات شرکت کند.
او از شهادت خود خبر داشت. وی در نامهاش نوشته بود که؛ خدا را شکرگزارم که نام مرا در لیست شهدا قرار داد.
راوی: حاج رضا غزلی
(به نقل از پیشکسوت و رزمنده قدیمی برادر سیاوش جبهداری، همرزم شهید پیچک)
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه
✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦
🔸️میخواهم شهید شوم تا اگر زنده ام، موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم...
🌹شهید حاج یدالله کلهر
..رفیق شهید، شهیدت می کند...🕊
#رفیق_شهیدم
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🍃🌹🍃
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
روزی چراغچی را دیدم که لباسهایی کهنه به تن و پوتینهایی رنگ و رو رفته به پا داشت؛ درست در هیئت یک بسیجی، در سنگری دورافتاده. بعدها در غیاب او برای نیروها سخنرانی کردم و از منش و افتادگیاش قدری تعریف کردم و گفتم: این، از عظمت و اخلاص یک فرمانده و سردار است که مانند نیروهای زیردستش لباس بپوشد. نمیدانم چه جور خبر به او رسیده بود که به من گفت: حاج آقا، بهتر بود از این موضع عبور میکردید و چیزی راجع به من نمیگفتید. گفتم: برای من جالب توجه بود که شما به عنوان یک فرمانده لایق، این لباس را میپوشید. گفت: حاج آقا، علتش این است که گاهی اوقات، سهمیهی لباس و پوتین به همهی نیروها نمیرسد. آنها لباسهای کهنه میپوشند. دیدم اگر مثل آنها نباشم، فرماندهی عادلی نیستم. من کاری نکردهام.
شهید#ولی_الله_چراغچی🕊🌹
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 لحظه دستگیری تک تیرانداز اسرائیلی
مجاهدان فلسطینی اومدن بالای سرش😂
💎 واقعا دیدن داره...
پ.ن.: بلندشو اشغالگر، ببینم چقدر مزد گرفتی که جرأت تک تیرانداز شدن پیدا کردی؟
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
شهید والامقام عبدالله کاشانی
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
✅ #عاشقانه_با_شهدای_نیروی_انسانی
#رفیقِشهیدم
#رفیق یعنی
آنکه به چشمانش مینگری،
#خدا را ببینی...
یعنی آنکه دستت را بگیرد تا #بهشت
آنقدر بالا بروی تا برسی به خودِ #خدا...
آنجا که آرزوی هر آرزومندیست...
#رفیقِبهشتی
#همکارِباصفا
به یاد ما هم باشید...
#ممنونیم
#دوستت_داریم...
🍀🌺🌸❤️🌸🌺🍀
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹❤️🇮🇷❤️🌹
خلاصهای از زندگینامه شهید والامقام
🌹عبدالله کاشانی حصارحسن بگی
عبدالله هفتم بهمن ۱۳۳۳، در ورامین چشم به جهان گشود. پدرش حسین و مادرش، کوکب نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته علوم اقتصادی درس خواند. پاسدار بود. سال۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. در قالب لشکر محمد رسول الله در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، با سمت فرمانده گردان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش شهید شد. مزار او در گلزار شهدای ورامین واقع است.
روحش شاد و با سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام محشور باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani