eitaa logo
مدیـونیــن الشهـــــدا🇵🇸
132 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
39 فایل
🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود ، عَقْل عاشق مے شود ، آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌹اوج آرزوی ما : اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک...🌹 حضورشما = نگاه شـ❤ــهـید کپی:حلالت رفیق😉 شما دعوت شده از طرف شهیدید🕊 لفت ندید💚 برای پیشنهاد/انتقاد/تبادل 👈 @abdollahi1409
مشاهده در ایتا
دانلود
واما ماجرای خالکوبی: این خالکوبی نهایتا ۵ ماه قبل از شهادتش بود. می گفت: دوستانم اصرار کردند ومن هم جو گیر شدم😊بعد حتما پاکش میکنم. مجید ۲۵ ساله بود که شهید شد. بزرگ شده ی یک جنوب شهری که نوسان زیادی را هم در دوران جوانی تجربه کرد. آن خالکوبی هم یک احساس زود گذر بود وامروز مجید به حُرّ مدافع حرم شهرت پیدا کرد.😍😍☺️ 🌹 # شادی روح شهدا صلوات 🌹 @shohadaiy1399🌹
خالکوبی " مجید سوزوکیِ" یافت آباد در خانطومان پاک شد 😳😳😳😳😳 شب آخر همرزمش می گوید: مجید حیف تو نیست، با این اعتقاد، اخلاق ورفتار خالکوبی روی دستته! مجید می گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود یا پاک وپاک شد. آن زمان که مسعود ده نمکی روی پرده سینما مجید سوزوکی را به نمایش گذاشت، شاید باورمان نمیشد امروز هم در حقیقت مجیدی وجود داشته باشد که باغیرت ومرام باشد که عاقبتش مانند مجید سوزوکی ختم به شهادت شود. هم با مجید سوزوکی خندیدیم😁😁 هم ناراحت شدیم😢😢 ودرپایان قصه گریه کردیم😭😭 وحالا امروز بعد از چند سال مجیدی هست نه شبیه یا کپی مجید سوزوکی اما شباهت هایی داشت که پلان آخر زندگیش را به شهادت ختم کرد.😢 # شادی روح شهدا صلوات @shohadaiy1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙂🌿 •• عاشق"خدا" شدن سخت نيسٺ، مقدمہ‌ۍ‌آن‌دشواراسٺ. مقدمہ‌ۍعشق‌بھ‌خدا، دل‌بريدن‌ازدنيا‌و‌ديگران‌است. مقدمہ‌ۍ‌عشق‌بھ خدا، گذشتن‌ازخودوسپردن‌اموربھ اوست. 🌿 🌸 +دل‌بسپاریم‌بھش:)♥️ ✨ 🌹 با شهدا همراه باشید🌹 @shohadaiy1399
سہ شنبہ: نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد ) شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد) ═❁🌷@shohadaiy1399 🌷❁═
﴿ بسم‌اللھ‌الرحمن‌الرحیم ﴾ قرار‌ هرروزھ‌ ، ان‌شاالله قرائت‌دعاۍ "هفتم‌صحیفہ‌سجادیہ" کہ‌امام‌خامنہ‌اۍ خواندن‌آن‌راتوصیہ‌کردند...🌿 @shohadaiy1399🌿☘
شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس) تاریخ تولد : 1374/06/09 محل تولد : لبنان - نبطیه تاریخ شهادت : 1394/12/10 محل شهادت : سوریه - حلب محل مزار شهید : لبنان - گلزار شهدای نبطیه کتاب مربوط به این شهید:ملاقات در ملکوت
📌راوی دوست شهید محمد سلوم: قبل از شهادتش در همین ماه(فوریه)، سازمان پیشاهنگی کشافة قصد خرید دوربین عکاسی داشت. و به همین دلیل میخواستیم به مدت چهار ماه از همه مردم پول جمع کنیم تا مبلغ مورد نیاز فراهم شود. . و در ماه سوم احمد شهید شد و جالب اینجاست که بدانید او قبل از شهادتش سهم ماه چهارم خود را پرداخت کرده بود...! شغل دوممان در محله این بود که مسجد محل را هر سه روز تنظیف میکردیم و دستمزد کارگران از اهداکنندگان جمع آوری می شد و در این ماه،شهید احمد، پول خودش را قبل از شهادتش به کارگران اهدا کرده بود..! خاطره ای از زبان احمد سلوم دوست شهید احمدمشلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُواْ قَوْلِی -  پروردگارا سینه‌ی مرا گشاده گردان و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا گفتار مرا بفهمند (سوره طه آیه 25 تا 28) احمد در ابتدای وصیت خود سلام مفصلی به شهدا، صدیقین و بندگان مخلص خدا می‌دهد و در ادامه می‌گوید: «السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد. قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند. ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت.  به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟ ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم. خبر شهادتم خبر آسانی برای تو نخواهد بود. ولی به امید خدا، دیدار ما در بهشت در کنار حضرت زینب سلام‌الله علیها و اهل‌بیت علیهم‌السلام خواهد بود. ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که  برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش.» در این لحظه از قرائت وصیت‌نامه به‌شدت متأثر می‌شود و به فیلم‌بردار می‌گوید: «دیگر نمی‌دانم چه بگویم!» دوباره خطاب به مادرش می‌گوید: «می‌خواهم تو هم مانند مادر دیگر شهدا صبور باشی و سرت را بالا بگیری که پسرت شهید شده است.» سپس ادامه می‌دهد: «قطعاً خود مادرم هم می‌داند که قلب پسر و مادر چقدر به هم نزدیک است و قلبشان برای هم می‌تپد... (می‌دانم) او چقدر دوستم دارم و من چقدر دوستش دارم که مرا از بچگی بزرگ کرد و به اینجا رساند و قطعاً خدا پاداش این کار را به او خواهد داد و نمی‌دانم که چطور خواهد شد و وقتی‌که در منطقه، کوچک و بزرگ به او بگویند پسرت شهید شده چه‌کار می‌کند و چگونه گریه خواهد کرد؟ دوستت دارم مادر.» «پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی. پدرم! اگر روزی برایت کم گذاشتم از