🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#زندگی_به_رنگ_شهدا
✍همسرش میگہ:
یہ روز اومدم خونہ، چشماش سرخ
شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان
ڪبیره شهید دستغیب توے دستاش گرفتہ.
بهش گفتم:
گریه کردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و
گفت:راستے اگہ خدا اینطورے کہ توی این ڪتاب نوشتہ با ما معاملہ ڪنه عاقبت ما چے میشه؟
مدتے بعد براے گروه خودشون یہ
صندوق درست ڪرده بود و بہ دوستاش
گفته بود:هرکے غیبت کنہ باید پنجاه تومن بندازه توے صندوق. باید جریمہ بدیم تا گناه تڪرار نشه.
📚منبع:ڪتاب ڪوله پشتےبه نقل از افلاڪیان
🌷شهید محمدحسن فایده🌷
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش پژمان هست🥰✋
*ورزشکار قهرمان*🕊️
*شهید پژمان توفیقی*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱۱ / ۱۳۷۰
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۹۴
محل تولد: کازرون، فارس
محل شهادت: سوریه
*🌹از کودکی به ورزش علاقه داشت که در این زمینه موفقیتهای زیادی هم کسب کرد،🍃دو نمونه از این قهرمانی: مقام اول موتور سواری در شهرستان کازرون،🎗️مقام اول دوچرخه سواری در کازرون بود..🎗️نمازاشو اول وقت میخوند📿از غیبت و دروغ و قضاوت دیگران متنفر بود🍂و شدیدا طرف دار امربه معروف و نهی از منکر..🌙دست به خیر بود،💫 همیشه حسرت می خورد که چرا در جنگ ۸ سال دفاع مقدس نبود،🥀عمویش شهید عبدالرسول توفیقی (نادر) در دفاع مقدس شهید شده بود🕊️و بسیار به عمویش علاقه داشت،💫 از انجام هیچکاری ابا نداشت، و به همسرش کمک میکرد،💕 مثل ظرف شستن، لباس شستن، جاروزدن، گردگیری و..🍃آچار فرانسه بود محال بود وسیله ای خراب باشد و تعمیر نکند،🔧 ماشینی که چند سال خراب بود وکسی نتوانسته بود درستش کند، اما پژمان با یک بار دیدن ، ماشین را تعمیر کرد...🛠️پژمان در انجام حرکات نمایشی با موتور و دوچرخه مهارت داشت،🚲 مثل عبور از حلقه آتش و پرش از روی چندین موتورسیکلت و..🏍️شغل پژمان مکانیک موتور بود 🏍️و به عنوان بسیجی داوطلب به سوریه رفت💫و عاقبت با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهیدمحمدکاظم(پژمان)توفیقی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
*ساعتی قبل برخی از شبکه های رسانه ملی توسط گروه تروریستی منافقین برای لحظاتی هک شد و تصاویر سرکردگان آن به تصویر کشیده شد.بنا به پیشنهاد فعالان مجازی کشور این نماهنگ زیبا را جهت حمایت از مقام معظم رهبری در وضعیت ها و استوری ها قرار دهید.*
#مرگ_بر_منافق
▪️منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
جانم فــــــــــــداے پدرم❤️💪
#چادرانه
🦋
همه مے گویند :
میان عده اے با ڪلاس
امل بودن جرأتــ مے خواهد...😒
اما من مے گویم :
میان عده اے حرمتـ شڪن
حـرمتــ نگـہ داشتن , شجاعتــ استــ😍.
شیرزن !
به خودتــ ببال 💪
بدان کـہ از میان عده ے ڪثیرے
لیـــاقـتـ داشتے ڪـہ مدافع
چـادر مــ💚ــادر باشے.
@shohadaiy1399
🍀🕊
"هرموقعبہبهشتزهرامیرفت
آبیبرمیداشتوقبورشهدارو
میشستمیگفت:باشهداقرار
گذاشتمکہمنغباررو از رویِ
قبرهایآنهابشورموآنهاهمغبارِ
گناهرو از رویِدلمنبشورند🖐🏻😔"
#شهید_رسول_خلیلی 🌸
@shohadaiy1399
تجلی خداست در نگاهش؛
که اینگونه مایه آرامش دلهاست ...
@shohadaiy1399
پاوه که بودیم، حاج احمد صبحها بعد از نماز ما را به ارتفاعات شهر میبرد و توی آن برف و یخبندان باید از کوه بالا میرفتیم🧗🏻♂
بالا رفتن از کوه خیلی سخت بود آن هم صبح زود اما پایین آمدن راحت بود؛ روی برفها سُر میخوردیم و ده دقیقهای برمیگشتیم😁
حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما میایستاد و به بچهها خسته نباشید میگفت و از آنها پذیرایی میکرد😊
یکبار که در حال برداشتن خرما بودم، گفتم «مرسی برادر» گفت: «چی گفتی؟»، فهمیدم چه اشتباهی کردم😩
گفتم: «هیچی گفتم دست شما درد نکنه» گفت: «گفتم چی گفتی؟» گفتم: «برادر گفتم خیلی ممنون» دوباره گفت: «نه اون اول چی گفتی؟» من که دیگر راه برگشتی نمیدیدم😕
گفتم: «خرما را که تعارف کردین گفتم مرسی» گفت: «بخیز🤯»
سینه خیز رفتن در آن شرایط با آن سرما و گل و برف ساعت هشت صبح واقعاً کار دشواری بود❄️
اما چارهای نبود باید اطاعت امر میکردم بیست متری که رفتم، دیگر نتوانستم ادامه بدهم😢
انرژیام تحلیل رفته بود روی زمین ولو شدم و گفتم: «دیگه نمیتونم»حاج احمد گفت: «باید بری» گفتم: «نمیتونم» والله نمیتونم» بعد با ضربهای به پشتم زد که نفهمیدم از کجا خوردم😑
ظهر که همدیگر را دوباره دیدیم، گفتم: «حاج احمد اون چه کاری بود که شما با من کردی😤مگه من چی گفتم😐
به خاطر یک کلمه برای چی منو زدین😬»گفت: «ما یک رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون کردیم ما خودمون فرهنگ داریم زبان داریم شما نباید نشخوار کننده کلمات فرانسوی و اجانب باشید به جای این حرفها بگو خدا پدرت رو بیامرزه🖐🏻»
#یادتباشه❤️