﷽『شهیدانه✨🌷 』
شهادت فقط در جبهہهاۍ جنگ نیست!
اگـر انسانے براۍ خدا ڪار ڪند
و بہ یـادِ او باشد و بمیرد،
شهـید است :)🍃
-شهیدهزینبکمایے
♥❧ #اللهمعجللولیکالفرج
♥❧ #شهیدانه_رفاقت
@khodaiiii
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🌙🌸𖦹▸•••┉┉┉
تفڪـــر 
شھادتاینگونه اتفاقمیافتد
خداخوششمیآید
دستتورامیگیردوڪمیمیڪشد بالاتر
وباهرعملوهرنیتیکوجببالاترڪشیدهمیشوی
وباهرخطایڪوجبسقوطمیڪنی
واینوجبوجبهاهستندڪهتورابهعرششھادت
میرسانندوخداتورابهآغوشمیڪشد((:♥  ..'!
#شهادت
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم
#ارباب
#امام_حسین
✍️یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت.
✨یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود، رسید به چراغ قرمز.
ترمز زد و ایستاد.
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر...
نه وقت#اذان ظهر بود نه اذان مغرب.
اشهد ان لا اله الا الله...
➕هرکی #آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و #متلک مینداخت و هرکی هم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید❗️
چش شُدِه؟!
#قاطی کرده چرا؟!
💫خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش# بی_حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن.
♦️من دیدم تو #روز روشن جلو چشم #امام_زمان داره #گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین #کاره!
همین!
🌷شهید مجید زین الدین
🌷یادشهداباصلوات🕊
#منتظران_یار
🌿هیچ زمانی
آدم هایی که شما رو به خدا
نزدیک تر می کنند رها نکنید!
بودن آن ها یعنی
خدا هنوز حواسش به شما
هست..
#شهیدانه 🦋
#شهیدبابکنوری ♥️
@khodaiiii
•إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ•
[سررشته ی همه ی کارها به
دست خداست🦋🔗🌿]
﮼خواسته هایت را بسپار به خدایی
﮼که تمام کار هایش به موقع است
تو آرزو ڪن خداے قاصدڪ ها بزرگ
تر از حد تصور توست 🦋🌱
@khodaiiii
شماره تلفن حرم امام حسین (ع)
شماره تلفن 1640 مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین(ع) وصله هر درد دلی دارید به آقا بگید.
کاملا رایگانه
تا آخر شب وصله
*التماسدعا*
نشر بدید شاید کسی دلتنگ باشه
#شبتون_حسینی🙃😍
@khodaiiii
🔸شهیدیکهامامزمانکفنشکرد
♦️شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمیدونم شعر خودش بود یاغیر..
یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن...
♦️از بس این شهید به امام زمان عجلالله تعالیفرجه علاقه داشت..به دوست روحانی خود وصیت میکند.اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی..
♦️روحانی میگوید ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زدهاند.. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من میتوانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم آنان اجازه دادند..در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن... یا به دستت مرا در کفن کن
♦️وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند: یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی...
♦️وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد..گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد!؟
*باعجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.. از دیشب نمیدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم.. نشناختم...
📚 منبع: کتاب روایت مقدس ص۹۶*
✍به نقل از نگارنده کتاب"میرمهر
حجةالاسلام استاد سید مسعود پور سیدآقایی
@khodaiiii
❇️رهبر انقلاب اسلامی در پیام به حجّاج بیتاللهالحرام: هدایت و کمک الهی به این برادرتان را هم در ادعیهی زاکیهی خود بگنجانید.🤲💚