eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
504 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
148 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
راه تو می‌طلبد؛ مرد کیست ؟ تیرماه ۱۳۶۵؛ قلاویزان 📷 عکاس : سیدمسعود شجاعی طباطبایی کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
راه تو #خون می‌طلبد؛ مرد کیست ؟ تیرماه ۱۳۶۵؛ قلاویزان 📷 عکاس : سیدمسعود شجاعی طباطبایی #نوجوانان
🔺حوالی ظهر بود؛ گرما بیداد می کرد؛ دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت؛ نور آفتاب به سود آن ها بود؛ رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات؛ کمی خسته به نظر می آمدند. تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند. 🔺در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود؛ خسته و تشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکش های توپ و خمپاره در اَمان باشند. سنگرها بدون سقف بود؛ چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. 🔺دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم. صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم خیز بروم. بچه های رزمنده دیگر به خوبی با این صداها آشنا هستند. گوش ها عادت می‌کند و می‌توانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودی‌هاست یا دشمن؛ تا بیجا خیز نروی! 🔺نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقی ها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپ؛ بالا و پایین می شدم. کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم. در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک؛ باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم؛ گوش هایم تقریبا چیزی نمی‌شنید؛ به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده؛ از موج انفجارها کمی گیج بودم. 🔺دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاده اند؛ در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکش‌های آن تمامی صورتش را گرفته بود. بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک می‌گرفت. جلو رفتم؛ صدای زمزمه اش را می شنیدم؛ به آرامی می گفت: 🕌 🌴 😭😭 🔺وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم؛ همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم؛ فدات بشم؛ چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. 🔺حالا اشک هایم با خون های زلال او در هم آمیخته شده بود؛ دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود. امدادگر آمد؛ اما ... لحظه ای بعد گفت: "کاری از دستم بر نمی یاد؛ شهید شده؛ برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا ...! (معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند؛ آن ها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آن ها را به عقب منتقل کنند.) 🔺در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم؛ انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست؛ محل معراج شهدا را نشان داد. قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم؛ صورتش را بارها و بارها بوییدم‌ و بوسیدم؛ به خدا؛ بوی عطر گل یاس می‌داد... ✍🏻 راوی: عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی 📆 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران 🇮🇷 یاد شهدا؛ کمتر از شهادت‌ نیست ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
📸 رزمنده‌های بسیجی در عملیات کربلای یک؛ چهره هایشان در پسِ غبار هم سرشار از نور بود؛ از همین رو بود که با لشگر سیاه شب در آویختند و خط نور آفریدند ... 📆 ۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالروز عملیات کربلای یک؛ آزادسازی مهران کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ♦️عملیات کربلای یک؛ آزادسازی مهران 📆 ۹ تا ۱۹ تیر ماه ۱۳۶۵ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ببینید | با دلیر مردان لشگر ۱۰ حضرت سید الشهدا(ع) و گزیده ای از تصاویر مربوط به عملیات کربلای یک 🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴◽️🌴◽️🌴 🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک؛ آزادسازی مهران ❇️ قسمت اول "چگونه بخوابد چشمی که مظالم استکبار را بر زمین می بیند؟" سنگر فرماندهی لشگر ۱۰ حضرت سید الشهدا(ع) سردار جانباز حاج علی فضلی حاج رضا صفرزاده ... ❇️ قسمت دوم "امام این بازو ها رو می بوسه" رزمنده ای با روحیه؛ که مورد اصابت ترکش خمپاره ۶۰ قرار گرفته: "خب دیگه بالاخره حالا یا ما خوردیم یا خمپاره؛ خوردیم به هم" ❇️ قسمت سوم برادر حسین؛ آر.پی.جی‌. زن مجروح که مقاومت می کرد به عقب بر نگردد: "کی آورد منو عقب؟! بزارید برم جلو ...."! ♦️"جبهه های ما میعادگاه عشاق ولایت است و بسیج قبله آمال همه کسا نی ست که حقیقت انتظار موعود را در یافته اند." (ع) کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
پر کردن قمقمه‌ها از یخ ... 💦 تابستان داغ مهران تیر ماه ســال ۱۳۶۵ اردوگاه عشقِ حسین قبل از عملیات کربلای یک (ع) کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
♦️سالروز آغاز عملیات کربلای یک که منجر به باز پس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرز و تأمین کل منطقه شد. پیش به سوی فتح مهران ... ۱۰ تیر ماه ۱۳۶۵ جاده آسفالت مهران _ دهلران رزمندگان لشگر ۱۰ سید الشهداء عکاس: سیدمسعود شجاعی طباطبایی کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | اعلام خبر آزادی مهران از رادیو 📆 ۱۰ تیر ماه ۱۳۶۵ - سالروز آزادسازی شهر "مهران" در عملیات کربلای یک 🎤 با صدای کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
۱۰ تیرماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک وقتی خمپاره در کنارش اصابت کرد در لحظه شهادت به یارانش گفت: " سلام مرا به امام برسانید و بگویید صفرخانی دِین خود را به اسلام ادا کرد. " کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
♦️مهران آزاد شد 🔹قلب امام شاد شد ... 🔺هرگز دهم تیرماه سال ۱۳۶۵ فراموش نمی شود ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ ‏تو گرمای تابستون ☀️ ‏زیر رگبار تیر و خمپاره؛ ‏کمپوت های اهدایی مردم جیگرشون رو حال می آورد. 💦 نگاهشون کن برادر!! ‏شک ندارم جیگر تو‌ هم خنک میشه!! ⏳ تیرماه ۱۳۶۵ - منطقه عمومی مهران - عملیات کربلای یک کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra