eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
504 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
148 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺در تاریخ ۸ آبان سال ۱۳۵۹؛ پس از سد نمودن‌ ارتش‌ صدام؛ نیروهای‌ سپاه‌ با عبور از به‌ عراقی ها حمله‌ کرده و ضمن ضربه به آن ها و گرفتن ۱۳۰ اسیر؛ آن ها را تا میدان تیر آبادان به عقب راندند. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🗓 ۹ آبان؛ روز ♦️روز حماسه مردمی متجاوزین بعثی در شب نهم آبان ۱۳۵۹؛ پنج روز پس از سقوط ؛ با احداث پل شناور بر روی رودخانه به سمت کوی ذوالفقاری آبادان یورش بردند. ؛ اوراق فروش کوی ذوالفقاری وقتی متوجه تحرکات شبانه سربازان عراقی در این محله آبادان شد با دوچرخه راهی شهر شد تا مردم و نیروهای سپاه را از ورود عراقی‌ها به آبادان با خبر کند. دریاقلی در نهایت موفق شد خود را به سپاه آبادان رسانده و موضوع را به فرماندهی سپاه اطلاع دهد. با اعلام حمله شبانه ارتش بعث عراق به منطقه ذوالفقاری نیروهای سپاه و بسیج مردمی راهی ذوالفقاری شدند. درگیری سختی بین نیروهای خودی با حداقل امکانات و نیروهای بعثی مجهز به سلاح های پیشرفته رخ داد و در نهایت؛ مدافعان؛ موفق شدند تا غروب همان روز نیروهای عراقی را شکست داده و شهر و جزیره آبادان را از خطر حتمی سقوط نجات دهند. دریاقلی نیز به مدافعان آبادان پیوست و بر اثر انفجار خمپاره پایش قطع شد. وی برای مداوا به تهران اعزام شد و در بیمارستان سینا بستری شد. دریاقلی مظلومانه و تنها در بیمارستان سینا به رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 روزی که آبادان یک تنه از ایران دفاع کرد. ♦️در ذوالفقاری چه گذشت؟ پس از گذشت ۴۰ روز از شروع جنگ تحمیلی یعنی نهم آبان سال ۱۳۵۹ و در حالی که دشمن شهر مقاوم  را به محاصره خود در آورده بود و با زدن پل و عبور از رودخانه و رسیدن به روستای سادات و سپس نخلستان های ذوالفقاری؛ قصد تصرف شهر را داشت؛ حماسه مردمی منطقه ذوالفقاری آبادان رقم خورد و اگر هوشیاری و حضور به موقع مردم نبود؛ شهر آبادان نیز همچون به تصرف عراق در می آمد و ادامه جنگ دچار تغییرات اساسی می شد و جبران آن را برای مدافعان اسلام دشوارتر می کرد. ♦️عبور از رودخانه و ورود به ذوالفقاری ذوالفقاری آخرین منطقه در شهر آبادان و کنار رودخانه بهمنشیر با انبوهی از نخلستان ها است که ساحلی زیبا را در کنار رودخانه همراه با عطر معطر سبزیجات کشت شده در میان نخلستان ها به وجود آورده و البته مردمی که مهربان؛ قانع و شجاع در خانه های ساده خود زندگی می کنند. غلامرضا پاکروح از نیروهای مردمی جانباز در حماسه ذوالفقاری در مورد ورود ارتش بعث عراق به منطقه می گوید: من مقابل در سپاه بودم که که تا آن زمان تنها نامش را شنیده بودم سر رسید و با حالتی پریشان دائم می گفت می خواهم فرمانده سپاه را ببینم؛ من که فقط یک بسیجی بودم موضوع را با یکی دیگر از دوستانم مطرح کردم. عبدالحسن بنادری فرمانده عملیات وقت سپاه آبادان نیز می گوید: به من اطلاع دادند که یک نفر آمده و با شما کار دارد؛ البته در آن زمان او را نمی شناختم؛ او به من گفت: عراقی ها از بهمنشیر آمدن توی ذوالفقاری و می خواهند شهر را بگیرند. از وی پرسیدم شما کی هستی؟ گفت: من دریا قلی هستم و در منطقه ذوالفقاری اوراق فروشی دارم؛ صبح زود عراقی ها از رودخانه عبور کردند. بهش گفتم در راه که می آمدی کسی را هم دیدی؟ گفت: در مسیر هر کس را دیدم بهش خبر دادم؛ این را گفت و رفت. بعد از شنیدن این خبر؛ نیروهایی را که در سپاه آبادان بودند در قالب گروه های دو یا سه نفره(۹ گروهان) سازماندهی کردیم و تعدادی از آن ها را به خرمشهر و بخشی دیگر را نیز به منطقه ذوالفقاری اعزام کردیم که البته در میانشان سه نفر بیسیم چی هم بود. حماسه ذوالفقاری تقریبا تا غروب آفتاب ادامه پیدا کرد و جبهه تقریباً آزاد شد؛ دشمن شکست خورده بود و تعدادی از آنان از بین رفته بودن و هواپیماهای فانتوم نیز پل شناور عراقی ها را زده بود؛ فرمانده ارشد اسرای عراقی در منطقه به این موضوع اذعان داشت که ما تردیدی برای تصرف آبادان نداشتیم و قصدمان تصرف آن بود اما سرعت عمل مردم در آن زمان قدرت فرماندهی عراق را از آنان گرفته بود. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🗓 ۲۸ آبان ۱۳۵۹_ سالروز شهادت (یانچشمه ای)؛ 🇮🇷 : متولد: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۳ یانچشمه؛ چهارمحال و بختیاری شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۵۹(۳۶ سال) مزار: بهشت زهرا؛ تهران 📜 : دریاقلی سورانی در سال ۱۳۲۴ در روستای یانچشمه در نزدیکی سد زاینده‌ رود در استان چهارمحال و بختیاری چشم بر جهان گشود. دوران کودکی را در آنجا گذراند و بعد از مدتی در دوران جوانی به آبادان مهاجرت می‌کند. دریاقلی سورانی اوراق فروشی بود که در گوشه ای از "کوی ذوالفقاری" آبادان و در گورستانی از اتومبیل های فرسوده زندگی می‌کرد. وی در ۲۸ آبانماه سال ۱۳۵۹ در نبرد مجروح و پس از انتقال به تهران در ۲۸ آبان ۵۹ بشهادت رسید. ✔️ : او؛ اوراق‌فروشی در حاشیه بود که در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافل‌گیرانه عراقی‌ها از رودخانه می‌شود و مسافت ۹ کیلومتری را از گورستانِ اتومبیل‌های فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی را با دوچرخه می‌پیماید تا نیروهای خودی را از یورش عراقی ها آگاه بسازد. داستان دریاقلی سورانی در کتاب درسی فارسی ششم ابتدایی آمده‌ است. خرمشهر كه سقوط كرد با نزديك شدن دشمن به بهمنشير عملاً آبادان در محاصر افتاده بود و در اين ميانه طوفان سهمگين حوادث؛ شهيد درياقلی حضور يافت و بنيانگذار حركتی شد كه بعدها راديو عراق به صراحت اعلام كرد كه شخصی به نام درياقلی سورانی طرح عمليات عراق در آبادان را با شكست مواجه كرده است. : درياقلی بخاطر شغلی كه داشت و "اوراق فروش" بود به لحاظ اينكه كارش برای مردم مزاحمت نداشته باشد؛ مغازه و كسب و كارش را به "ذوالفقاريه" برده بود و در آنجا يك محوطه بزرگ برای كار فراهم كرده و مشغول فعاليت بود. به اعتقاد بنده اصل حضور وی در آن بيابان امری خدایی بود كه گویی مقدر شده بود كه آن اقدام مهم و تاريخی را برای نجات آبادان و استان خوزستان و در نهايت كشور اسلامی مان انجام دهد. احمدقلی سورانی خاطر نشان كرد: درياقلی چهار سال از من بزرگتر بود. جسارت و جرات مثال زدنی داشت و بسيار اهل شوخی و مزاح بود و اصلاً در قيد مال و ثروت دنيوی نبود؛ بطوری كه مدت خانه اش را به خانواده فقير و بی سرپناهی داده بود و خودش در همان محل اوراق فروشی زندگی می كرد. در روز واقعه او به همراه پسرش در همان محل كارش در ذوالفقاريه مشغول كار بود كه متوجه عبور سربازان عراقی از بهمنشير شد. عراقی ها اصلا تصور نمی كردند كسی در آن حوالی باشد و با خيال راحت در حال عبور از عرض رودخانه بودند. وی ابتدا اقدام به شناسايی دشمن كرده و پس از آن در حالی كه هم خودروی سواری و هم موتور داشت برای اينكه عراقی ها متوجه حضورش نشوند بلافاصله با دوچرخه ای به طرف آبادان به راه افتاد و مسير ۹ كيلومتری آن را به سرعت طی كرد و خبر را به شهر رساند. او صدا می زد: "ای مردم! ای مردم! عراقی ها از كوی ذوالفقاريه آمدند" و با دوچرخه اش به مساجد و پايگاه های نظامی می رفت و به همه خبر می داد. هر طور شده فرمانده سپاه آبادان(حسن بنادری) را می بيند و او را مجاب می كند كه اين خبر حياتی است و بايد نيروها را تجهيز كنند و به مقابله با دشمن بروند. پس از آگاهی مسئولين نظامی و مردم بلافاصله نيروها به طرف بهمنشير می روند و دشمن را قبل از آنگه بتواند مواضعش را مستحكم كند زمينگير كرده و به آن طرف رودخانه و داخل خرمشهر عقب می زنند و به اين ترتيب آبادان از خطر سقوط نجات می يابد. پس از واقعه كوی ذوالفقاريه؛ خودش هم به مدافعان آبادان پيوست و بر اثر انفجار يك خمپاره پايش قطع شد و پس از آن برای مداوا به تهران اعزام شد و در بيمارستان سينا بستری شد. او مظلومانه و تنها در همانجا به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(ص) به خاك سپرده شد. مدت ها به دنبال برادر شهيدم جستجو كردم و در دفتر درگذشتگان بهشت زهرا(س) نام او را يافتم و وقتی با تاريخ هجری قمری مطابقت دادم؛ متوجه شدم كه ايشان مقارن با روز به خاك سپرده شد. روحش شاد کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra