🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #سه_شنبه برابر است با :
✨ 23 اردیبهشت 1399 ه.ش
✨ 18 رمضان 1441 ه.ق
✨ 12 مِی 2020 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ارحم_الراحمین
ای مهربانترین مهربانان
#ختم_قرآن
🔸صفحه 8
🔸جزء 1
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل #شهدا
🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌼🍃🌺
@shohadasafadasht
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
اگر دنيا فناپذير است، پس دل خوش كردن به آن چرا؟
إن كانتِ الدنيا فانيَةً فالطُّمأنينَةُ إلَيها لِماذا؟!
📙ميزان الحكمه ، جلد ۴ ، صفحه ۱۰۲
@shohadasafadasht
#دعای روز هيجدهم :
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ
خدايا مرا در اين ماه به بركت هاى سحرهايش آگاه كن،
و دلم را با روشنايى انوارش روشنى بخش،
و تمام اعضايم را به پيروى آثارش بگمار،
به نور خودت اى نوربخش دلهاى عارفان.
@shohadasafadasht
سه دقیقه در قیامت
قسمت هشتم:
سفر کربلا
حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی های بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبت ها و...
نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد.
چرا که در قرآن آمده بود:
(( ان الحسنات یذهبن السیات)) زیارت های اهل بیت علیهم السلام بسیار در نامه اعمال من تاثیر مثبت داشت. البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود.
اما خیلی سخت بود هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد. کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. همین طور که اعمال روزانه ام بررسی می شد، به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم .اواسط دهه هشتاد .
یکباره جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم این پنج سال بدون حساب طی میشود.
با تعجب گفتم: یعنی چی ؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند . نمی دانید چقدر خوشحال شدم.
اگر در آن شرایط بودید، لذتی که من از شنیدن این خبر پیداکردم را حس می کردید. پنج سال بدون حساب و کتاب؟!
گفتم :علت این دستور آقا برای چی بود؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام، بنده چندین بار توفیق یافتم که به سفر کربلا بروم .در یکی از این سفرها، یک پیرمرد کر و لال در کاروان ما بود .
مدیر کاروان به من گفت: می توانی این پیرمرد را مراقبت کنیم و همراه او باشی؟ من هم مثل خیلی های دیگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولای خودم خلوت داشته باشم، اما با اکراه قبول کردم.
کار از آنچه فکر میکردم سخت تر بود. این پیرمرد گوش و حواس درست و حسابی نداشت. او را باید کاملاً مراقبت میکردم. اگر لحظه ای او را رها می کردم گم می شد.
خلاصه تمام سفر کربلایی ما تحتالشعاع حضور این پیرمرد شد. این پیرمرد هر روز با من به حرم می آمد و بر می گشت. حضور قلب من کم شده بود. چون باید مراقب این پیرمرد
می بودم .
روز آخر قصد خرید یک لباس داشت. فروشنده وقتی فهمید که او متوجه نمی شود، قیمت را چند برابر گفت.
من جلو آمدم و گفتم :چی داری می گی؟ این آقا زائر مولاست. چرا اینطوری قیمت میدی ؟این لباس قیمتش خیلی کمتره. خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزان تر برای این پیرمرد خریدم. با هم از مغازه بیرون آمدیم .من عصبانی و پیرمرد خوشحال بود. با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودم خودمون درست کردیم. این دفعه کربلا اصلاً به من حال نداد .یکباره دیدم پیرمرد ایستاد .روبه حرم کرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد. جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد، آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان پنج سال تو را بخشیدند.
باید در آن شرایط قرار می گرفتید تا بفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
ادامه دارد
@shohadasafadasht
✳️اعمال مشترکه شبهای قدر ماه رمضان:
🟡🔷🟣🔶
🌷اول: غسل مقارن غروب آفتاب
بهتر است نماز مغرب و عشاء را با این غسل بخوانید .
💐دوم: دو رکعت نماز
در هر رکعت بعد از حمد
هفت مرتبه توحید بخوانید
و بعد از نماز
هفتاد مرتبه استغفرالله و اتوب الیه بگوید .
💐سوم: قرآن به سر گرفتن.
💐چهارم: زیارت امام حسین علیه السلام.
💐پنجم: احیاء و شب زنده داری .
💐ششم: صد رکعت نماز .
(خواندن نماز قضاء بهتر است)
💐هفتم :خواندن دعاهای وارد شده مانند دعای جوشن کبیر
⬅️علامه مجلسی (ره) فرموده
که بهترین اعمال در این شبها
طلب آموزش برای خود و پدر و مادر و خویشان خود و همه مومنین زنده و مرده.
و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) می باشد
⬅️لطفا از ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه (۱۰۰بار)
و ذکر اللهم العن قتله امیرالمومنین (۱۰۰بار) غافل نشوید.
@shohadasafadasht
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#طرح_ضیافت_الهی_همراه_با_شهدا
بخش صفادشت مفتخر است که حدود شصت شهید گرانقدر در راه اسلام و قرآن تقدیم نموده است.
بنابراین تقاضا داریم در ماه مبارک رمضان که سفره خوان کرم ضیافت الهی برای بندگانش گسترده شده است، به همت اعضای محترم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت هر روز در ثواب
#تلاوت_کلام_الله_نور
#دو_شهید_بخش_صفادشت را میهمان نماییم.
#ثواب_تلاوت_نوزدهمین_روز ضیافت الهی تقدیم می شود به
#حضرت_ام_البنین_س و
شهیدان گرانقدر
🌹 #علی_محمد_اجاقی🕊
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۶/۲۵🕊
🌹محل شهادت: سقز🕊
🌹 #محمدرضا_همتی🕊
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۹🕊
🌹محل شهادت: شلمچه🕊
انشاءالله خداوند همه ما را به صراط مستقیم هدایت و حسن عاقبت را نصیبمان بنماید.
@shohadasafadasht
🌹🏴🕊🌹🕊🏴🌹
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #چهارشنبه برابر است با :
✨ 24 اردیبهشت 1399 ه.ش
✨ 19 رمضان 1441 ه.ق
✨ 13 مِی 2020 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_حی_یا_قیوم
ای زنده ، ای پاینده
#ختم_قرآن
🔸صفحه 9
🔸جزء 1
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #حضرت_علی_ع #امام_راحل #شهدا
🌹🏴🕊🌹🏴🕊🌹🕊🏴🌹
@shohadasafadasht
#حدیث_روز
#امام_علی_علیه_السلام
عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الاِْسْتِغْفَارُ.
در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود در حالى كه استغفار با اوست.
📙نهج البلاغه ، حکمت ۸۷
@shohadasafadasht
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ و سَهّلْ سَبیلی الی خَیْراتِهِ و لا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الی الحَقّ المُبین.
خدایا بهره مرا از برکات این ماه زیاد بگردان
و آسان کن راه مرا به سوی خیرهایش
و محروم نکن ما را از پذیرفتن نیکی هایش
ای راهنمای به سوی حـق آشکار .
@shohadasafadasht
سه دقیقه در قیامت
قسمت نهم:
آزار مومن
در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شب ها با دوستانمان با هم بودیم .شب های جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت و بازرسی و ...داشتیم .در پشت محل پایگاه بسیج، قبرستان شهرستان ما قرار داشت .ما هم بعضی وقت ها ،دوستان خودمان را اذیت می کردیم !البته تابا تمام این اذیت ها را در آن جا دادم .
برخی شب های جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت :کی جرات داره الان بره تا ته قبرستون و برگرده ؟!گفتم :اینکه کاری نداره. من الان می رم .او هم به من گفت: باید یک لباس سفید بپوشی!
من سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من بر روی برف ،از دور هم شنیده می شد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم! اواخر قبرستان که رسیدم صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم! یک پیرمرد روحانی که از سادات بود شب های جمعه تا سحر در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن می شد .فهمیدم که رفقا می خواستند با این کار، با سید شوخی کنند .می خواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگه الان برگردم، رفقا من رو متهم به ترسیدن می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم.
هرچه صدای پای من نزدیکتر می شد ،صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد !از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم .
تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد سید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد، حسابی عصبانی بود.
من هم ابتدا کتمان کردم ،اما بعد، از او معذرت خواهی کردم. او هم با ناراحتی بیرون رفت. حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عملم حکایت آن شب را دیدم. نمی دانید چه حالی بود ،که وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل
می دیدم، خصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم، از درون عذاب می کشیدم.
از طرفی در این مواقع ،باد سوزان از سمت چپ وزیدن می گرفت، به طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد! وقتی چنین اعمالی را مشاهده
می کردم ،به گونهای آتش را در نزدیکی خودم می دیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال قبل مرحوم شده بود ،از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سید به آن جوان گفت: من از این مرد نمی گذرم. او مرا اذیت کرد. او مرا ترساند.
من هم گفتم به خدا من نمیدونستم که صید در داخل قبر داره عبادت می کنه. جوان رو به من گفت :اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که ایشون داره قرآن
می خونه .چرا همون موقع برنگشتی ؟دیگه حرفی برای گفتن نداشتم .خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال عبادت های مرا برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود.
دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مومن!( مصاحبه با راوی این کتاب، بارها به خاطر گریه های ایشان قطع شد .یادآوری این خاطرات بسیار سخت بود.) اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم فرمودند :حرمت مومن حتی از کعبه بالاتر است.
* * *
در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم .شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم و همدیگر را سر کار میگذاشتیم .یک بار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم.
خودم هم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم. او هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی من خیلی به تو بد کردم .یک بار جلوی جمع، تو را ضایع کردم. خواهش می کنم من رو حلال کن .من ممکنه از بیمارستان برنگردم .بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تااینکه گفت: حلال کردم، انشاالله که سالم و خوب برمی گردی.
آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را دیدم. جوان پشت میز گفت:
این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی، مگه شوخیه، آبروی یک مومن را بردی .
بعدها مطلبی از رسول گرامی اسلام صلی الله دیدم که تاثیرگذار بود .
روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند:
(( ای کعبه! خوشا به حال تو ،خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته! و به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است ،زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مومن سه چیز را حرام کرده: مال ،جان و آبرو ،تا کسی به او گمان بد نبرد)).
۱-خصال صدوق جلد ۱ صفحه ۲۷۲
۲-روضة الواعظین جلد ۲ صفحه ۲۹۳
ادامه دارد.
@shohadasafadasht