اراده میدانی حاجقاسم که بگوید پیروزی با ماست؛ چون خدا با ماست، این انگیزه و اراده الهی است، این اراده متصل به خداوند است. با وجود اینکه همهجا سقوط کرده بود، باز دشمن را حقیر میدید. این عین اراده پیامبر در برابر جبهه کفار است، عین اراده امیرالمومنین در برابر ناکثین و مارقین و قاسطین است، عین اراده حضرت امامخمینی (ره) و رهبر عظیمالشأن انقلاب (مدظله) است در برابر شیطان بزرگ که هر دو بزرگوار فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!» گاهی که دشمن و توانمندی او بزرگتر از موجودی او معرفی میشد، میگفت نخیر، دشمن حقیر است، هجوم کنید دشمن شکست میخورد. حاجقاسم از اراده و انگیزه و روحیه قوی برخوردار بود و آن را در عرصه نبرد حاکم کرد، این مهمتر از طرحریزیهایش بود. بهنظر بنده، اراده الهی و مدیریت قوی و میدانی حاجقاسم یک طرف و جهاد مجاهدان یک طرف دیگر بود.
✅برویم سراغ همان طرحریزیها؛ صحنه چگونه اداره شد؟ چگونه بهسمت پیروزی ما پیش رفت؟
فرودگاه دمشق مسدود بود، جاده فرودگاه را با قناسه میزدند، بعدا دیوار بتنی را اطراف این جاده برای همین گذاشتند. حاجقاسم از همان جا شروع کرد. با تعدادی نیروی مخصوص عازم شد و از فرودگاه وارد دمشق شد، بعد از آزادی آنجا، شروع کرد به طرحریزی و عملیاتها را یکی بعد از دیگری طرحریزی کرد. هوشمندی او هم اینجا بود که از مرکز شروع کرد. دمشق را حفظ کردند و آقای بشار اسد البته مردانه ایستاد و تکان نخورد و پایتخت که حفظ شد، به آزادسازی بقیه مناطق پرداختند.
وقتی از مرکز یعنی سقوط دمشق ناامید شدند، بهسمت جنوب رفت. آمریکاییها با کمک اسرائیلیها طراحی کرده بودند که عملیاتی به شکل H انجام دهند که از دو طرف حرکت کرده و بیایند شهرها را یکییکی تصرف کنند و تا دمشق پیش بروند و با نیروهای النصره و حامیان تروریستی این گروه در غوطه شرقی و غربی الحاق کنند و دمشق را به سقوط بکشانند. حزبالله و قرارگاه حضرت زینب در جنوب به کمک ارتش رفته بود و برای دفاع و جلوگیری از سقوط بیشتر شهرها در استانهای درعا و قنیطره و سویدا مشغول بودند، ولی کافی نبود. باید به گروههای تروریستی هجوم میشد و آنها را وادار به عقب نشینی میکردند؛ لذا با حاجقاسم قبل از عملیات در زمستان 93 و چند نفر از فرماندهان حزبالله و بچههای خودمان به جنوب رفتیم و به جایی رسیدیم که دو طرف ارتفاعاتی بود؛ حاجقاسم گفت: «این ارتفاعات را می بینید؟ ارتفاعات این سمت مثل ارتفاعات رقابیه می ماند و ارتفاعات آن طرف مثل ارتفاعات علیکَره زد. » (این ارتفاعات مربوط به منطقه عملیاتی فتحالمبین بود). حاجی گفت: «اگر اینها از این ارتفاعات جنوبی به ارتفاعات برسند، دمشق سقوط میکند! باید این را بگیریم و دشمن را پس بزنیم.» حاجی یک طرح ریزیای کرد که طی دو عملیات آفندی و هجومی دشمن عقب رانده شد و برای همیشه متوقف شد.
✅بعد از دمشق و جنوب، گروههای تکفیری و تروریستی کجا تمرکز کردند؟
از روز اول عید تا حدودا اول شهریور 94 بهصورت مستمر جنگ و عملیات را در منطقه اطراف ادلب داشتیم. دشمن بعد از تصرف ادلب میخواست سهل الغاب و شمال لاذقیه را بگیرد که بر لاذقیه، طرطوس و بر مرزهای دریایی لاذقیه یعنی به دریای مدیترانه برسد. آنجا عملیات خیلی سختی بود، چون تمام توان خود را متمرکز کرده بودند. گروههای تکفیری ازسوی عربستان سعودی، آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و... بهلحاظ مالی و تسلیحاتی پشتیبانی میشدند. حدود پنجماه از اول فروردین تا پایان مرداد یگانهای ارتش مستقر در منطقه و قوای «سهیل حسن» و یگانهای خودمان، «مهاجر» و «حزبالله» از اول۹۴ تا پایان مردادماه در منطقه ادلب و جنوب ادلب از مسطومه، اریحا، جسرالشغور و کل سهلالغاب مشغول نبرد سخت و گاهی تنبهتن بودند، ولی توانستند از پیشروی دشمن جلوگیری و آنها را متوقف کرده و از رسیدن به هدفشان
که دریای مدیترانه بود، ناکام کنند.
حاجقاسم جلساتی را در منطقه سهل الغاب و بعد هم در فرودگاه لاذقیه گذاشت که جلسه طولانی شد و نتیجه آن جلسات را حاجقاسم جمعبندی کرد و سه موضوع اساسی در دستورکار قرار گرفت؛ تقویت کمیته مستشاری ارتش و حرس جمهوری، دوم کمکِ آموزشی، اطلاعاتی و مهندسی به پدافند موجود و سوم طرحریزی هجومی برای آزادسازی ادلب و فوعه و کفریا پس از کار اطلاعاتی و سپس طرحریزی عملیاتی، آمادگی لازم برای آزادسازی فوعه، کفریا و ادلب صورت گرفت که کلاً موازنه قوا را تغییر بدهد. این عملیاتها یگانهای جبهه حق را از لاک دفاعی درآورد. در همین ایام یعنی اواخر مرداد 94 روسیه وارد صحنه سوریه شد و در عملیات نصر در حوزه آتش هوایی کمک دادند.
✅پایه اصلی جنگ طبیعتا باید ارتش سوریه بوده باشد؛ از وضعیت ارتش سوریه توضیح بیشتری بدهید.
ارتش سوریه ازنظر سازماندهی و طرح آمایش و گسترش، تجهیزات و نوع آموزشها و تمرینات یگانی و رزمایشهای آن برای دفاع و مقابله
با رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود و برای مقابله و سرکوب گروههای تروریستی آن هم در حد وسیعی که کل کشور را درگیر کند، سازمان نیافته بود؛ لذا ارتش خیلی خوب توانسته بود تغییر جهت دهد و بخش عمده ای از بحران را در منطقه دمشق، ریف دمشق، جنوب، محور دمشق تا حمص، حماه و حلب شرق سوریه در یک کلام کلکشور را سرکوب و مهار کند و در این راستا مردان میدانی زیادی از ارتش هم به شهادت رسیدند.
✅دو عملیاتی که در رسانه های ما آن ایام خیلی در موردش صحبت میشد، عملیاتهای نصر و محرم بودند. این عملیاتها چه ویژگیای داشت و چه نتایجی برای ما رقم زد؟
این عملیات نصر و محرم به فرماندهی مستقیم حاجقاسم و با نیروهای رضوی، دفاع مردمی و حزبالله و همچنین فاطمیون، زینبیون و حیدریون و کمک ارتش شروع شد و مناطق وسیعی از منطقه جنوبی حلب مانند عبطین، الوضحی، غراصی، بلاس، کفر عبید، نورجهاش مشرفه، جبل اربعین، حمیدیه، تل دادین، شغیدلیه وسه آن، سابقیه، خلصه و حمره، خان طومان، خالدیه، زیتان، برنه، تلیلات و عزیزیه و شهرهای بزرگ الحاضر و العیس آزاد شدند و عمده قوای دشمن آسیب جدی دیدند و شرایط خوبی برای آزادسازی نبل الزهرا فراهم کردند، که اینجا حاجقاسم با تیزهوشی خاص خود جبهه را در جنوب حلب به شمال تغییر داد و همزمان با عملیات جنوب کار اطلاعاتی و طرحریزی و سازماندهی عملیات شمال حلب انجام شد و ظرف سه روز جبهه تغییر کرد و عملیات در منطقه باشکوی بهسمت نبلالزهرا که در محاصره داعش و النصره بودند، ادامه یافت که منجر به آزادسازی این شهرها و مردم مظلوم آنجا شد.
یادآوری کنم بعد از آزادسازی نبلالزهرا، تکهای دشمن در جنوب برای باز پس گیری العیس، برند، زیتان، خلصه و خانطومان آغاز شد که پس از هفته ها درگیری، با نصرت الهی و مجاهدت مجاهدان راه خدا دشمن متوقف شد و لذا عملیات طوق حلب طرحریزی شد که پس از 31 روز نبرد هجومی به ثمر نشست. مجددا اینجا بود که گروههای تکفیری و تروریستی النصره تک کرده و با عبور از کلیات مدفعیه خود را به راموسی رساندند و راه حلب غربی را مسدود و مجددا حلب شرقی را به منطقه تحت اشغال خود در غرب حلب پیوند زدند که با سرعت عملیات آزادسازی طوق دوم شروع شد و پس از حدود 28 روز جنگ سخت و خونین خداوند پیروزی را نصیب کرد. اینجا بود که دشمن هشت تک بزرگ را برای گرفتن حلب غربی و رسیدن به نیمه حلب که حلب شرقی نامیده میشد، طراحی و اجرا کرد که با عنایت الهی و تلاش همه مجاهدان سپاهی، حزبالله، فاطمیون، زینبیون و ارتش سوریه و حمایت آتش روسها با شکست مواجه شد.
همزمان عملیات آزادسازی حلب در حال اجرا بود و مدت 38 روز به طول انجامید که خداوند آزادسازی حلب را نصیب کرد. سه نکته را یادآوری کنم؛
اولا: عملیاتهای محرم و نصر اول مهرماه 94 شروع شد و زمانی که حلب آزاد شد، تا دیماه 95 ادامه داشت که حاجقاسم علیالدوام حضور داشت و گاهی برای عملیاتهای عراق رفتوآمد میکرد.
ثانیا: سپاهیان اسلام با انتحاریها و انغماسی دشمن مواجه میشدند و با نبرد خونین و گاهی هم جنگ تنبهتن جبهه اسلام را حفظ میکردند و با روحیه الهی به دشمن هجوم میبردند.
ثالثا: دشمن، مردم حلب را برای ماندگاری خود سپر قرار داده و کار آزادسازی شهر را با مشکل مواجه کرده بود، ولی با آزاد شدن شهر مردم از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدند و امید به زندگی پیدا کردند.
رابعا: گروههای تروریستی و کشورهای حامی آنها پس از شکست حلب دچار یأس و ناامیدی در جبهه نظامی شدند و این برتری نظامی را شامل رزمندگان کرد.
خامسا: با آزادسازی حلب تغییرات عمدهای در حوزه سیاسی و بینالملل به نفع جبهه حق و دولت سوریه اتفاق افتاد.
سادسا: آزادسازی حلب منجر به مذاکرات سهجانبه مسکو، سیر آستانه و توافق مناطق کاهشتنش و آمادگی برای تمرکز در جبهه شرقی شد.
مذاکرات آستانه در یک مرحله اتفاق افتاد
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #دوشنبه برابر است با :
✨ 12 خرداد 1399 ه.ش
✨ 9 شوال 1441 ه.ق
✨ 1 ژوئن 2020 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_قاضی_الحاجات
ای برآورنده ی حاجت ها
#ختم_قرآن
🔸صفحه 28
🔸جزء 2
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل #شهدا
🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌼🍃🌺
@shohadasafadasht
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
چه خوب است ؛
صبح زیبایمان رابااین دعاهاآغازکنیم:
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَلْبِسْنا بِخِلْعَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اهْدِنا بِهِدایَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ انْصُرِالْاِسْلامَ وَالْمُسْلِمینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ احْفَظ وَاَیِّدْ قائِدَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْناتَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا بُعْدَ الْمَعْصیةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا صِدْقِ النِّیَّةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا عِرفانَ الْحُرمَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقناحَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بِالْقُرآن🤲
@shohadasafadasht
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
هر که به یک زندگی ساده ، از خدا راضی باشد ، خدا هم به عمل اندک او راضی شود.
📙کافی، جلد ۲، صفحه ۱۳۸
@shohadasafadasht
مکتب حاج اصغر
بچه های #یگان حاج اصغر یک سر و گردن از هر نظر از بچه های سایر یگان ها بالاتر بودند. اصلا یگان ها اسم داشتند و این یگان هم اسم داشت اما همه به نام حاج اصغر می شناختندش،«فوج حاج اصغر». نوجوانی سوری بود به اسم محمد که بعدا اسم جهادی کمیل را گرفت. محمد معنای واقعی #جنگ_زده بود.پدر و مادرش در فوعه و کفریا در محاصره بودند و خبری ازشان نبود و وضع مناسبی نداشتند. حاج اصغر محمد را #جذب کرده و زیر بال و پر گرفته بود. یک جور هایی برایش هم برادر بود ، هم پدر و هم فرمانده. در مدت کوتاهی ، محمد که حتی تحصیلات دانشگاهی نداشت تبدیل شد به کمیلی که #نخبه کار اطلاعات عملیات بود. آن هم اطلاعات جنگ های چریکی و شهری که بسیار پیچیده است.
فرمانده منطقه میگفت من روز اولی که یگان را به حاج اصغر تحویل دادم نه یک قبضه اسلحه به او دادم و نه یک دستگاه خودرو. #همه_را_خودش_ساخت...
#شادی_روحش_صلوات
شهید #اصغر_پاشاپور
@shohadasafadasht
﷽ 💠 نماز با تیمم و پشت به قبله 💠
🌸 خانم فریده مصطفوی می گویند: شب پانزده خرداد 42، آقا توی حیاط خوابیده بودند که مأموران رژیم آمدند، در را شکستند و وارد خانه شدند. خود امام برای من تعریف می کردند:
وقتی آن ها در را شکستند، من متوجه شدم که آن ها آمده اند مرا بگیرند. فوراً به خانم گفتم: «شما هیچ صحبتی نکنید، بفرمایید توی اتاق.» من دیدم آن ها ریختند توی منزل.
🍃 احتمال دادم ممکن است اشتباه کنند و مصطفی را ببرند. به همین جهت گفتم: « خمینی من هستم.» آماده بودم و مرا بردند. چون کوچه ها باریک و کوچک بود، ما را توی ماشین کوچکی گذاشتند و تا سر خیابان بردند. سر خیابان یک ماشین خیلی بزرگ ایستاده بود. مرا سوار ماشین بزرگ کردند و حرکت کردند.
🍃 یک نفر یک طرف من نشسته بود که از اول تا آخر سرش را گذاشته بود کنار دست من و به بازویم تکیه داده بود و گریه می کرد. یکی دیگر هم طرف دیگرم نشسته بود و مرتب شانه ام را می بوسید. همین طور که می آمدیم توی راه، من گفتم: «نماز نخوانده ام، یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.» گفتم: «شما که مسلح هستید، من که اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یک نفرم، کاری که نمی توانم بکنم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.»
🍃 فهمیدم که فایدهای ندارد و این ها نگه نمی دارند. گفتم: خوب، اقلاً نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند، من همین طور که توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین دولا شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم.
🍃 نمازی که خواندم پشت به قبله بود. چرا که از قم به تهران می رفتیم و قبله در جنوب بود. نماز به تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.
📗 برداشت هایی از سیره امام خمینی (رضوان الله علیه)، ج3، ص51 و 52.
#نماز_اول_وقت
#نماز_امام_خمینی
@shohadasafadasht
🥀🏴🕊🌺🕊🏴🥀
#دوازدهم_خرداد
سالروز ارتحال جانگداز
#سردار_و_سید_آزادگان
#حاج_سید_علی_اکبر_ابوترابی
تسلیت باد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🏴🕊🌺🥀🏴🕊🌺🕊
@shohadasafadasht
🥀🏴🕊🌺🕊🏴🥀
#در_محضر_خوبان
#سید_آزادگان
#حاج_آقا_ابوترابی
#نماز از مهمترين عواملی است كه به روح آرامش بخشيده، از بين برنده اضطراب و نگرانیهای روحی است؛ به دليل اینکه با برگزاری و برپاداشتن #نماز، روح عملاً احساس میكند كه با روح عالم وجود و با هستی بخش آن، از يك رابطه قوی ناگسستنی برخوردار است كه اين رابطه با تقويت بيشتر، جبران كننده تمام كم و كسریها و مرتفع كننده همه ضعفهای روحی است و مسلماً با داشتن چنين تكيهگاه محكم، روح انسان قوت گرفته و در اين دنيای پرغوغا و زندگی پر فراز و نشيب، رابطه انسان با خدا، بهترين جايگاه امنی است كه تأمين كننده تمام نيازمندیهای روحی ما است و تغذيه كننده به تمام معنای روح .
کتاب منشور پاکی و خدمتگزاری
#سالروز_ارتحال
#روحش_شاد
🥀🏴🕊🌺🕊🌺🕊🏴🥀
@shohadasafadasht
قسمت سوم گفت گو با سردار فلاح زاده؛
✅مذاکرات آستانه در یک مرحله اتفاق افتاد؟
خیر، چندین مرحله بود که اتفاقا در آستانه سوم کمی کار به چالش کشیده شد که مسلحان شرکت کنند. در مذاکرات همکاری نکردند، چون طراحی کرده بودند که در نوروز 96 با هجوم سراسری به حماه و حمص کار سوریه را یکسره کنند؛ اینها با تمرکز خود در شمال حماه و هجوم سنگین چند شهر و روستا را طی چند روز گرفتند و همینطور به پیشروی خود ادامه میدادند. روز دوم عید بود که حاجقاسم با فرماندهان میدانی در سوریه تماس میگیرد و جواب میشنود اوضاع جبهه خوب نیست و «احتمال فروپاشی در بخش عمدهای از سوریه هست.» چون دشمن تلاش داشت شهر حماه را پس از محاصره به سقوط بکشاند و با اتصال به منطقه حمص شمالی (رستن و تل بیسه) و سپس اتصال به قلمون غربی، راه حلب را به تصرف درآورد و عملا سوریه به دو جزیره ساحل و دمشق تبدیل میشد. حالا روز دوم عید حاجقاسم برای دیدن پدر خود، به قنات ملک رابر کرمان رفته بود. حاجقاسم گفت «بیایم؟» ما آن موقع در سوریه بودیم؛ گفتیم «نه، با توکل بر خدا خودمان جمع میکنیم.» اما حاجی دلش طاقت نیاورد و همان روز بلند شد آمد سوریه!
حاجقاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زینالعابدین رفت و دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند، حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»، دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است.» گفتیم به چه دلیل میگویید؟
ادامه 👇
حاجقاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زینالعابدین رفت و دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند، حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»، دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است.».
گفتیم به چه دلیل میگویید؟ گفت «دشمن از آنجا با چشم غیر مسلح حماه را میبیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق دارد حماه را بگیرد، مثل زمانی که ما دیوارها و نخلستانهای خرمشهر را میدیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم! این را چطور تشخیص نمیدهید؟» به شوخی گفتم اینطوری اگر ما هم تشخیص میدادیم که میشدیم «حاجقاسم»! همه خندیدند. حاجی پس از بازدید از جبهههای معردس، صوران، غمحانه و غرب عاصی تا حلفایا جلساتی را برای تغییر وضعیت دفاعی به هجومی برگزار کرد که به یاری خداوند عملیاتها شروع شد و شهرها و روستاهای شمال حماه تا آخر فروردین آزاد شدند و تا شمال حلفایا و ذلاقیات عقب رانده شدند. بعد از این شکست سنگین بود که گروههای تروریستی تکفیری النصره آتشبس منطقه کاهش تنش را پذیرفتند و در لاک دفاعی فرورفتند. اینجا بود که حاجقاسم عزیز طرحریزی عملیات شرق و جنگ با داعش را با حضور فرماندهان میدانی و حزبالله انجام داد.
عملیات شرق در چه تاریخی شروع شد و تا چه تاریخی ادامه داشت؟
عملیات شرق با یگانهای رضوی، حزبالله، فاطمی، زینبی و دفاع مردمی از دوم اردیبهشت 96 از منطقه ضمیر سوریه بهسمت بادیه شروع شد و تا 20 آذر 96 ادامه داشت و مناطق شرق سوریه طی عملیاتهای والفجر1، والفجر2 و والفجر3 انجام شد که رزمندگان با آزادسازی محور ضمیر به تنف و منطقه تلول دکوه و ارض جلیغم به مرز اردن رسیدند و سپس با آزادسازی مثلث بصیری، صوانه، الیانه، جبل الغراب و سجزی، بئر طیاریه به شارع الوعر رسیدند و با حشدالشعبی که از عراق به همین نقطه مرزی رسیدند، الحاق کردند و اینجا بود که حاجقاسم نماز شکر اقامه کرد.
بهدنبال آن، مناطق سد سلطانیه، محطه الثانیه، شهرهای السخنه، غباقب، شولا و ارتفاعات منطقه شاعر عقیربات، تونیان، بئر قدیم و سپس شهرهای دیرالزور و المیادین همگی آزاد شدند و با عملیات مشترک حشدالشعبی و حیدریون نیروها به سد الوعر و تل تار بلند رسیده و در این طرف نیروهای حزبالله با تصرف محطه ثلاثیه و حمیمه به محطه ثانیه رسیدند.
آن حادثه ناراحتکننده سربریدنها در همان ایامها اتفاق افتاده بود؟
بله، آن هم خودش اثر روحی سنگینی داشت. علیایحال داعش درطول ایام جنگ تعدادی از رزمندگان را به طرز فجیعی به شهادت رساند و بعضی را زندهزنده سوزاند، بعضی را در آب مغروق کردند و بعضی را با کارد سر بریدند و بعضی را با بستن پاهای آنها به دو ماشین از وسط نصف کردند. در آن ایام مجاهدان چسبیده به داعش در میدان جنگ بودند. داعش در منطقه پایگاه تکدرخت، سر 27 نفر از بچههای ارتش و دفاع مردمی سوریه را بریدند و بردند، که مصادیق زیاد است و در حوصله این بحث نمیگنجد، بعدا به پایگاه دفاعی شهیدان عزیز ازجمله سرداران شهید حسین قمی و محسن حججی زدند و طی چندین مرحله به تل تاربنیه و سدالوعر هجوم بردند که الحمدلله شکست خوردند. حضور موثر همراه با روحیه عالی سرکشی مداوم حاجقاسم در خطوط مقدم و دیدار با فرماندهان میدانی و رزمندگان در دل صحرا و مقابل دشمن غدار تاثیر معنوی و روحی فزاینده داشت.
حاجی مدام در حال رفتوآمد بود و گاهی مستقیم فرماندهی عملیاتها را به عهده میگرفت. روزی با زبان روزه در آن صحرای سوزان، زیر آفتاب داغ بر بلندای تلی تا غروب ماند و جبهه را مدیریت و رهبری میکرد.
توضیحی درباره عملیات ابوکمال که پایان داعش بعد از آن اعلام شد، بدهید.
دوباره جلسه فرماندهی تشکیل داد و جلسه هم اینبار در منطقه تل تاربنیه در مرز عراق تشکیل شد. فرماندهان میدانی
ادامه 👇
خودمان، رضویون و حزبالله با حاجقاسم از تدمر سوار بر هلیکوپتر شدند و در شمال عکاشات کنار تل بنیه فرود آمدند. در آنجا که ابومهدی المهندس و فرماندهان حشدالشعبی عراق حضور داشتند.
در وسط بیابان در کنار فرماندهان میدانی، 100متری خط مقدم جلسه تشکیل شد و پس از بحث فراوان نظر حاجقاسم مصوب شد و قرار شد عملیات مرکب و مشترک انجام شود و در حوزه عراق عملیات توسط حشدالشعبی برای آزادسازی شهر مرزی القائم و در سوریه عملیات بایگانیهای حزبالله، حیدریون، فاطمیون، زینبیون برای آزادسازی شهر بزرگ ابوکمال آخرین دژ حکومتی داعش صورت گیرد. حاجقاسم عزیز در منطقه محطه الثانیه شمال شرق حمیمیه مستقر شد و عملیات را در 8 آبانماه 96 شروع کرد که 30 آبان ابوکمال آزاد شد و بهدنبالش عشایر، سیال، حسرات، معیزلیه، الحریه آزاد و صحرا هم پاکسازی شد.
اتفاقات خاصی هم در آن دوران افتاد که بشود در گفتوگو بیان کرد؟
یکی از همان روزهای آبان وسط آن درگیریهای شدید بودیم. صبح زود شهید پورجعفری(این همراه همیشگی و همراز حاج قاسم) تماس گرفت که «ابوباقر کجایی؟» گفتم «نزدیک مقرم»، گفت «زود بیا اینجا» سریعتر رفتم، دیدم حاجحسین جلو در حیاط ایستاده، جلو رفتم، گفت «ابوباقر پدر حاجی مرحوم شده!» گفتم «حاجی شنیدهاند؟» گفت «آره»، دیدم حاجی در ایوان، مقر ایستادهاند، به محض دیدن حاجی زدم زیر گریه، حاجی هم گریه کرد، بغلش کردم، گفتم «داغ پدر سخته»، پس از گریه گفتند «من دارم میروم تشییع جنازه بابام ولی هیچکس نباید خبردار بشود، عملیات لطمه میبیند»، حاجی رفت و کمتر از یک هفته که شد برگشت به میدان جنگ! حاجی همان عصری که برگشت جلسه گذاشت و گفت ادامه عملیات را همین فردا صبح هنگام سحر باید انجام بدهیم. یگانها همه آماده بودند که در همین مرحله یک روزه یگانهای حزبالله و مهاجران 30 کیلومتر پیشروی کردند و به نزدیک ابوکمال رسیدند و تعدادی از روستاهای حاشیه ابوکمال را آزاد کردند و این عملیات تا 30 آبان ادامه داشت که خداوند بزرگ نصرت و پیروزی را نصیب رزمندگان کرد و ابوکمال آخرین پایتخت و دژ داعش به فرماندهی شهید قهرمان و سردار دلها حاج قاسم عزیز و تلاش همه مجاهدان آزاد شد و حاج قاسم نامه معروف اعلام پایان سلطه داعش را به رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله) نوشت و حضرت آقا، آن جواب سراسر افتخار را به حاج قاسم و با تعبیر مجاهد فی سبیلالله دادند.
یک خانهای را آنجا مقر کرده بودیم. روزهای پایانی عملیات بود، حاجی مریض شده بود، اثرات جانبازیاش دوباره شدید شده بود، به او اکسیژن وصل کرده بودند. حاجی گفت من یک نامهای نوشتم به صاحبخانه و گذاشتم وسط قرآن بعدا حاج یونس از آن تصویری گرفت(همین نامهای که الان عکسش پخش شده است) که از صاحبخانه حلالیت طلبیده است.
چند ویژگی از حاج قاسم در میدان جنگ را برای ما میگویید؟
ویژگی اول حاج قاسم این بود که توکل عجیبی به خداوند و نصرت الهی داشت کسی که عزت و نصرت و پیروزی را از خداوند میبیند، دشمن را حقیر میشمارد و به همین دلیل انگیزه او برای نبرد با دشمنان در جبهههای دفاع مقدس و همچنین سوریه و عراق همیشه مثال زدنی است و خودش منبع و مرکز پمپاژ معنویت، انگیزه و اراده بود و این را از خداوند داشت و همیشه برای اجرای عملیاتها به فرماندهان و رزمندگان روحیه میداد.
ویژگی دوم حاجی عبودیت و راز و نیاز حاجی بود. او اهل انجام واجبات الهی بود، اهل رعایت حلال و حرام بود که همان نامه به صاحبخانه یکی از مصادیق عینی است و همیشه به فرماندهان و رزمندگان رعایت حقوق مردم و حقوق الهی را گوشزد میکرد و خودش عامل به این اعمال بود. حاجی اهل نماز شب بود همیشه حاجی در قرارگاه نصر حلب و قرارگاه ثارالله ابوکمال یک ساعت قبل از نماز صبح مشغول نماز شب میشد، شبی در قرارگاه نصر صدای هقهق گریهاش را شنیدم، در را باز کردم دیدم در حال قنوت نماز وتر است، حاجی بهمحض ذکر مصیبت اهل البیت، آقا سیدالشهدا و خصوصا حضرت ام ابیها زهرای مرضیه اشکش مثل باران بهاری جاری میشد، اهل دعا، زیارت و قرائت قرآن بود. همیشه حاج قاسم در هواپیما و هلیکوپتر مشغول قرائت قرآن بود و اگر قرآن قرائت نمیکرد، مشغول مطالعه کتاب بود؛ لذا از زمان حداکثری استفاده میکرد و گاهی هم جلسات موردی را در هواپیما در بین مسیر برگزار میکرد.
از ویژگی او ولایتمداری ایشان است. واقعا ایشان خود را تربیت شده مکتب ولی فقیه حضرت امام خمینی(ره) و رهبر عظیمالشان انقلاب اسلامی میدانست و هیچ کار و ماموریتی را بدون اذن و موافقت ایشان انجام نمیداد. یادم نمیرود که خود ایشان در دمشق عنوان کردند که برای من ملاک اوامر آقاست و غیر از خواسته ایشان هیچ کاری را انجام نمیدهم. فراموش نمیکنیم که حضرت آقا آخرین پیروزیها را در شرق سوریه مقابل با داعش و رسیدن رزمندگان در مرز عراق را پیگیری میکردند و او دنبال اجرای این مهم بود.
او مبلغ
ولایت در حوزه نظری و عامل به اوامر ولایت فقیه در حوزه عملی بود، واقعا ولایتمدار عملی بود و این در وصیتنامه او کاملا مصداق دارد و برخورد رهبر عظیمالشان انقلاب در پیامشان به ملت ایران، در گریه نماز، در دیدار با مردم قم و همچنین در خطبه های نماز جمعه نشان از پیوند عملی و ارادت حاجقاسم به ولی فقیه و محبت تمام حضرت آقا با اوست.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم ایشان احترام به پدر و مادر بود، بارها شاهد بودیم که با پدر بزرگوارش تماس تلفنی برقرار میکرد و عنوان میکرد که همیشه از آنها دور بودم. در قرارگاه تاکتیکی ثارالله، ابوکمال از ایشان سوال کردم داغ پدر سختتر بود یا مادرتان، حاجی جواب داد داغ هر دو؛ ولی داغ مادرم سختتر بود و توضیح داد که دست پدر و مادرم را میبوسیدم و پای مادرم را بوسیدم و اینجا که رسید اشکش جاری شد.
یکی از ویژگیهای حاج قاسم مردمداری و مردم یاری او بود، آنقدر دلش از عشق مردم مسلمان و با ایمان پُر بود که با تواضع و فروتنی تمام با مردم برخورد میکرد.
در حلب شخصا برای تخلیه مردم از شهر کمک میکرد یعنی خودش با ماشین مردم را جابهجا میکرد تا دیگران بیشتر تلاش کنند و مدام سفارش میکرد این مردم در این فصل زمستان دارای پوشاک زمستانی و پتو و لوازم خواب، راحت باشند، توصیه و سفارش و پیگیری جدی درخصوص تأمین آب، غذا، بهداشت و درمان آنها داشت.
در حلب، ابوکمال و کلا سوریه، بخشی از توان خود را برای حفاظت، اسکان، تغذیه، بهداشت و درمان مردم اختصاص داد و بهگونهای برخورد میکرد که انگار این مردم پدر، مادر، برادران، خواهران و فرزندان او هستند.
داعش حلب را محاصره کرده و مردم را سپر خود کرده بود، هنگام آزادسازی موقعی که مردم داشتند از حلب خارج میشدند، حاجی خودش ایستاده بود و مردم را هدایت میکرد، یک وانتی دستش بود، این پیرمرد و پیرزنها را سوار میکرد و میرساند به اردوگاه مردمی حلب! و دلسوزی هم برای مردم میکرد و میگفت که این بندگان خدا، مظلومند.
هیچ موقع آخ آخ و وای وای گفتنش برای کودکان خردسال و پیرمردان و زنان سالخورده و دلسوزی او و از همه مهمتر کمک مستقیم شخص خودش و پیگیری جدی تا اتمام کار را فراموش نمیکرد.
تا آنجا که میتوانست حاجت مردم را روا میکرد. یک روزی از کرمان برگشته بود، خیلی خسته بود. گفت انگار از زیر غلتک خارج شدم؛ سوال شد چرا؟ گفت از بس مراجعهکننده داشتم. این مردم چشمشان به کمک امثال ماست. من هم تا جایی که بتونم کمک میکنم.» رنج مردم، درد و رنج او بود و واقعا سردار دلها بود چون بر قلبها و دلها حکومت میکرد.
یکی از ویژگیهای ایشان تواضع او بود، در محضر خدا، ولی خدا و مردم مومن و مجاهدان راه خدا؛ بارها مشاهده شد که رزمندگان را نوازش میکرد، دست رزمندگان رضویون، حیدریون، فاطمیون و زینبیون را میبوسید. دیدم که خم شد پای رزمنده ای را ببوسد که نگذاشت. در آخرین جلسه ابوکمال که میخواست از فرماندهان و مسئولان تشکر و قدردانی کند به بچهها گفت من دست شما را میبوسم، پای شما را میبوسم که دارید برای خدا جهاد میکنید. بعد همه زدند زیر گریه، ظاهری نبود، قلبی و دلی میگفت و اشک بچهها جاری میشد.
یکی از ویژگیهای حاج قاسم عاشق شهیدان و ایثارگران بود، شاهد بودیم هیچ موقع از یاد شهیدان غافل نبود و علیالدوام به خانواده شهیدان سرکشی میکرد، در اهواز به خانه سردار شهید علی هاشمی رفته و با خانواده، فرزندان و مادر این شهید عزیز ملاقات کرد که جلسه پرمعنویتی بود، بارها در تهران، در حلب، دمشق و در مسیر با خانواده شهیدان کرمان و مدافعان حرم تماس تلفنی میگرفت و با آنها احوالپرسی میکرد.
در ساختمان روی دیوارها، پلهها و راهرو تصاویر تعدادی از شهیدان دفاع مقدس، مقاومت و دفاع از حرم نصب کرده بود و هر روز صبح فاتحه قرائت میکرد و تعدادی از آنها را میبوسید و دست روی آنها میکشید و به سر و صورت و سینه خود میکشید. در اتاق کار و منزلش تصاویر دوستان شهیدش و شهیدان لشکر ثارالله قاب شده بودند. همیشه به یاد آنها بود و در یک کلام عاشق شهادت بود. چندین مرحله درخصوص شهادتش صحبت کردیم، یک بار خیلی دلی گفت «شهادت نصیبم شود، چقدر خوب میشود!»
ویژگی بعدی او، صاحب تفکر و نظر در حوزه استراتژیک بود. او مباحث حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی را خیلی خوب تجربه، تحلیل و نتیجهگیری و براساس آن برنامه ریزی میکرد. در عین اینکه یک استراتژیست بود در حوزه تاکتیک واقعا صاحبنظر و از تجربه 40 ساله جهاد و نبرد برخوردار بود که در هر جبهه ای حاضر میشد با بررسی وضعیت زمین، دشمن و توانمندی خودش بهترین نظر و طرح و جمعبندی عملیاتی را ارائه میکرد. به عنوان مثال در جبهه های غوطه شرقی و غربی حلب حاضر شد و عملیاتهای دفاعی- هجومی را طرحریزی کرد و با آزادسازی مناطق مختلف حران عوامید، ملیحه و فروسیه، دیر عصافیر، عذرا، دوما و دیگر مناطق باعث توقف پیش
روی دشمن و جلوگیری از سقوط دمشق شد. در جبهه حماه حاضر شد و با شناخت دقیق تک اصلی دشمن باعث توقف منجر به تامین راه، دسترسی به حلب و آزادسازی منطقه شمال حماه مانند معروس، صوران، خطاب، لطامنه، طیبهالامام، زینالعابدین، حلفایا و ... شد.
در منطقه حلب با طرحریزی مناسب و هدایت عملیات منجر به آزادسازی جاده اثریا به حلب و تصرف شهرهای خناصر، سفیره، تل ارن، جبل اذان، شیخ نجار، سیفات و سپس پیروزیهای محرم و نصر شد. شکستن محاصره حلب در خان طومان حاضر شد و عنوان کرد دشمن از این تل خان طومان را شکست میدهد و دستور به تقویت آن تل داد و متاسفانه از همانجا دشمن هجوم کرد و منجر به سقوط خان طومان شد.
در جبهه شهر حلب حاضر شد و منطقه هجومی را برای فروپاشی آخرین محلات شهر مانند صالحین، شیخسعید و ... مشخص کرد که همان محور پیشروی شد و منجر به آزادسازی حلب شد و النصره و تکفیریها، به محلات راموسی و دیگر محلات باقیمانده، فرار کردند که منجر به معاوضه با مردم محاصرهشده فوعه و کفریا شد.
در منطقه جنوب حاضر شد و با شناخت دقیق از هدف و هجوم دشمن برای سقوط دمشق، منجر به عملیاتهای هجومی و آزادسازی دیرالعرس، تل قرین، تل مرعی، تل فاطمه، تل عروس الحباریه، شیخمسکن و دیگر مناطق شد و باعث توقف کامل پیشروی دشمن شد.
در جبهه شرقی با تدبیر او تنف دور خورد و آمریکاییها در مدار 55 تنف محاصره و آرزوی اشغال مرز تنف و ابوکمال را به گور بردند و سپس با پیروزیهای بزرگ و تصرف مناطق با طراحی آزادسازی ابوکمال آخرین دژ دفاعی داعش با عملیات احاطهای بزرگ در مرحله اول و طرح احاطه شهر و فاصله انداختن بین شهر و رودخانه فرات باعث نابودی داعش و پیروزی مجاهدان فی سبیلالله شد. علیایحال با ایجاد سازمان و قدرتهای بزرگ و طرحریزی عملیاتهای هجومی و پدافندی در دفاع مقدس و عملیاتهای سوریه، عراق، یمن و افغانستان علیه آمریکا و عمال او باعث ناکامی راهبردی آمریکا و نابودی دشمنان در این جبههها شد.
یکی از ویژگیهای حاج قاسم شجاعت و جسارت میدانی او بود. حاج قاسم در نیروهای دوران دفاع مقدس در طریقالقدس تا قلب منطقه ویل سابلر هجوم کرد و خودش بهشدت مجروح شد. در عملیات فتحالمبین تا ابوقریب پیشروی کرد و مجروح شد. در بیتالمقدس به قلب دشمن یورش برد و تا پادگان حمیمه و سپس مرز کوشک در والفجر 8 پهنه اروند را درنوردید و شاهد حضور دلاورانه او در شدیدترین آتشهای دریاچه نمک بودیم.
در کربلای 5 در قرارگاه تاکتیکی او در غرب کانال پرورش ماهی زیر آتشفشان خمپارهها، توپخانه، و آتشهای مستقیم دشمن در 100 متری خط مقدم بودیم، همچنین تا آخر جنگ این جسارت و شجاعت را ادامه داد.
در سوریه در تمامی خطوط عملیاتی هجومی و دفاعی حاضر شد و در باشکوی حلب مورد هجوم تیرهای مستقیم داعش قرار گرفت. در سابقیه در جنوب حلب ماشین او را به رگبار بستند. در قلعه حلب مورد هجوم تیر قناسه دشمن قرار گرفت. در شمال حماه انتحاری دشمن در نزدیکی حاج قاسم منفجر شد. موشک مسلحین نزدیک او منفجر شد. اولین نفری بود که با هلیکوپتر وارد حلب که محاصره شده بود، شد و مورد هجوم ضدهوایی دشمن قرار گرفت. اولین نفری بود که با هواپیما به صورت شبانه وارد فرودگاه حلب شد این در حالی بود که تیر مستقیم توپ 23، النصره کُل باند را زیرآتش داشتند و بعد از آن دیگر نیروها را آوردند.
اولین نفری بود که در روز روشن با هواپیما وارد فرودگاه حلب شد و این در حالی بود که هواپیما زیر برد موشکهای ضدهوایی دشمن بود و باند فرودگاه زیر موشکها و راکتهای کاتیوشا و توپخانه تروریستها قرار داشت و بعد از این فرودگاه حلب شبانهروزی شد.
اولین فردی بود که فرودگاه تدمر را با فرودش بازگشایی کرد. اولین نفری بود که با توجه به حضور آمریکا در جناح راست و داعش در جناح چپ او با هلیکوپتر به جبلالغراب، سنجری و بئر طیاریه رفت و باعث تقویت روحیه رزمندگان و فرماندهان میدانی شد و با بررسی جبهه، طرحریزی ادامه عملیات را داشت.
اولین نفری بود که با هلیکوپتر از بالای سر داعش به سدالوعر رفت و آنجا از نیروهای دفاع مردمی سنی و شیعه سوریه و فاطمیون سرکشی کرد.
او در ابوکمال مورد هجوم تیر قناسه داعش قرار گرفت که با خطا رفتن گلوله داعش و اصابت تیر به بلوک دیوار، پشت بام، تکههای خرد شده بلوک به سر، صورت و چشم حاجی ریخته بود.
روزی از او خواستم جریان ریسکپذیری در جاده سامرا و پرواز بر آمرلی محاصره شده را تعریف کند که تشریح کرد و اینها همه نشان از جسارت و شجاعت او داشت.
مهمترین ویژگی دیگر حاجقاسم، اخلاق، تواضع و خصوصا اخلاص او بود .حاجقاسم در دفاع مقدس یکی از فرماندهان بنام و پرآوازه بود؛ ولی ندیدیم هیچ موقع از خودش حرفی بزند، بنیانگذار تیپ ثارالله و سپس لشکر ثارالله که یکی از یگانهای نامآور در دفاع مقدس و فاتح عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، خیبر، بدر، والفجر 8 و
کربلای 5 بود و 28 عملیات آفندی و دهها عملیات پدافندی بود و هیچ موقع از خودش نگفت، همیشه فرماندهان دیگر و خصوصا شهیدان والامقام را برجسته میکرد و از بسیجیان گمنام و مردان بینام و نشان سخن میگفت، مدام از ایثار و نثار خانواده شهیدان و اخلاص آنها دم میزد و به یاد آنها میسوخت در جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه تاثیر مستقیم داشت؛ ولی از خودش نمیگفت همیشه از دلاور مردیهای مجاهدان حزبالله و عماد مغنیه و خصوصا حضرت آیتالله سیدحسن نصرالله میگفت، حاج قاسم در سوریه، عراق و لبنان و جبهههای افغانستان، یمن، فلسطین اشغالی و کلا جبهه مقاومت، مالک اشتر زمان بود؛ ولی هیچ موقع از خودش نگفت.
35 سال جهاد در گمنامی تمام انجام داد که غیر از خداوند و تعدادی از خواص اطلاعی نداشتند؛ لذا خداوند در این 5 سال آخر او را معرفی کرد و عزیز و محبوب دلها هستند؛ ولی باز هم در اوج تواضع و فروتنی و افتادگی رفتار میکرد.
در یک کلام توکل بر خدا اخلاص، ولایتمداری، مردمداری، تواضع، تدبیر، مدیریت، جسارت و شجاعت حاجقاسم باعث عزت جبهه اسلام و ذلت جبهه باطل شد.
شما سابقه فعالیت اداری کشوری هم دارید، سابقه مسئولیتهایی که در حوزه دیپلماسی هم هست داشتهاید، خیلیها میگویند حاجی در دیپلماسی هم فردی ممتاز بود، درست است؟
بله، بنده حقیر وکیل، وزیر، سفیر و شخصیت سیاسی زیاد دیدهام، با شخصیتهای خارجی زیادی جلسه و مذاکره داشتهام، در جلساتی در حوزه بینالملل شرکت کردهام، اما فردی به قدرت حاج قاسم در حوزه مذاکره، دیپلماسی که با منطق قوی قدرت بیان، چینش کلمات، جملهبندی بیانات، قدرت اقناعسازی طرف مقابل را داشته باشد، ندیدم. نکته مهم این بود که وقتی در مقام مذاکره در برابر کسی مینشست همان ابتدا طرف مقابل تحت تاثیر نفوذ کلام و شخصیت حاجی قرار میگرفت و لذا در موقع مذاکره حریف نداشت.
و کلام آخر؟
ویژگیهای بارز حاج قاسم بصیرت و شناخت او بود و مصداق واقعی «اشداء علی الکفار رحما بینهم» بود. حاج قاسم سردار پرافتخار و مخلص خدا و جبهه مقاومت و سرباز واقعی اسلام ناب محمدی و ولایت بود.
شادی روح شهداء صلوات
منبع: فرهیختگان
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَلْبِسْنا بِخِلْعَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اهْدِنا بِهِدایَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ انْصُرِالْاِسْلامَ وَالْمُسْلِمینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ احْفَظ وَاَیِّدْ قائِدَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْناتَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا بُعْدَ الْمَعْصیةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا صِدْقِ النِّیَّةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا عِرفانَ الْحُرمَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقناحَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بِالْقُرآن🤲
@shohadasafadasht
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #سه_شنبه برابر است با :
✨ 13 خرداد 1399 ه.ش
✨ 10 شوال 1441 ه.ق
✨ 2 ژوئن 2020 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ارحم_الراحمین
ای مهربانترین مهربانان
#ختم_قرآن
🔸صفحه 29
🔸جزء 2
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل #شهدا
🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌼🍃🌺
@shohadasafadasht
#حدیث_روز
#امام_علی_عليه_السلام
اِعمَلْ لِكُلِّ يَومٍ بِما فيهِ تَرشُدُ
بايد براى هر روزى كارى كنى كه رشد و صلاح تو در آن است .
📙 ميزان الحكمه جلد ۸ ، صفحه ۱۲۸
@shohadasafadasht
قسمت چهارم خاطرات مرحوم حاج احمد آقا :
روز آخر که روز سیزدهم خرداد ماه بود دکترها هم دیگر مایوس شده بودند. برای اینکه هر چه دارو به کار می بردند، فشار خون بالا نمی آمد. آقایان دکترها و چند تا از دوستان این طرف و آن طرف با حالت ناراحتی نشسته بودند و نمی توانستند چیزی بگویند. آقای دکتر فاضل و آقای دکتر عارفی یک جا نشسته بودند، من رفتم پیششان گفتم چه خبر است؟ چرا اینطوری نشسته اید و زانوی غم بغل کردید؟ دکتر فاضل به من گفت: فلانی، آقا تا یکی دو ساعت دیگر، بیشتر نمی توانند حرف بزنند. شما برو هر چه می خواهی از آقا بپرس. گفتم: خیلی خوب و رفتم در اتاق، دیدم صورت آقا نورانی شده و چهره ایشان گل انداخته است و دارند نماز می خوانند. آقا از شب پیش نماز می خواندند. یعنی از ساعت ده شب قبل از روز فوتشان نماز می خواندند و آن شب دیگر آقای انصاری ایشان را برای وضو مهیا نکرد. برای اینکه خودشان دیگر نگفتند که من وضو می خواهم، چون از شب تا صبح بیدار بودند و نماز می خواندند. آقا هیچ کار دیگری انجام نمی دادند، فقط نماز می خواندند. من رفتم داخل اتاق، دیدم دارند نماز می خوانند. همان طور که خوابیده بودند، با آن فشار سرشان را بالا می آوردند به عنوان رکوع و بعد دوباره برای سجود. من هر چه کردم با آقا حرف بزنم، دلم نیامد آن فضای معنوی را به هم بزنم. بعد فقط یک کمی به ایشان نگاه کردم و از اتاق آمدم بیرون. ساعت سه بعدازظهر حالشان بد شد که دستگاهها شروع کرد به کار و ساعت ده شب هم ایشان فوت کردند.
روسای سه قوه و سایر مسئولان و افراد دیگری از جاهای دیگر آمدند، از قم آمدند که: چه باید کرد؟ امام که اینطور شدند، اینجا غوغایی برپا شد. قبلاً راجع به محل دفن فکر کرده بودیم. یعنی یک روز من پیش خودم گفتم: اگر روزی امام طوری شدند، ما اینقدر ناراحتیم که نمی دانیم باید کجا دفن کنیم و کجا مناسب است! فکر کردم بین قم و تهران جای مناسبی است که، یک جایی را درست کنیم که باز باشد و شاید از شش، هفت ماه قبل ما خاکریز آنجا را به عنوان موسسه تنظیم و نشر آثار امام زدیم و برای محلّ مرقد ایشان هم در نظر گرفتیم. اما اوّلاً آنجا درست نشد. در ثانی در اینکه امام کجا دفن شود، اختلاف نظر به وجود آمد. بعضی ها می گفتند: ببریم قم در مسجد بالاسر، بعضی ها می گفتند: نه. من از آنهایی بودم که پافشاری می کردم امام را به قم نبریم، بلکه در آنجایی که در نظر گرفتیم، دفن شوند. بعد گفته شد که آنجا دور است و هنوز هم هیچگونه آماده و تسطیح نشده است. من گفتم: باشد، ولی به شرطی حاضرم که یک جایی باشد در کنار بهشت زهرا که دو سه کیلومتر در دو سه کیلومتر باز باشد تا اگر خواستیم فعالیتهای فرهنگی در آنجا انجام دهیم امکان داشته باشد. خلاصه با یکی، دو سه نفر از دوستانمان رفتیم و همین محل فعلی مرقد مطهر را انتخاب کردیم. روزهای آخر که احساس کردیم حال امام روز به روز سخت تر می شود و کسی هم به جز من به نظر می رسید که از وخامت مریضی اطلاع ندارد، تصمیم گرفتم که اعضای خانواده را به جز مادرم را جمع کنم و ماجرا را بگویم. لذا آنها را جمع کردم و در یک گوشه ای از حسینیه نشستیم. آنجا من مطرح کردم که تاکنون جریان را به شما نگفته ام و موضوع چنین است. بعضی ها دلخور شده بودند که چرا ما را در جریان نگذاشتید. گفتم: علت این بود که ما نمی خواستیم شما ناراحت شوید؛ در ثانی نمی خواستیم مساله کسالت امام درز پیدا کند. زیرا ممکن بود که بتوانیم این کسالت را کنترل کنیم و قصه را حل کنیم. امیدوار بودیم که اتفاقی نیفتد. برای آنها هم مساله حل شد و واقعیت را تمکین کردند.
آن شب یکی از خواهرانم برای رعایت حال والده به ایشان قرص خواب آور داده بودند تا به استراحت بپردازد. به همین خاطر ایشان در یک اتاق خلوتی خوابیده بودند. لذا تا فردا صبح از قضیه مطّلع نشدند.
حال و هوای اینجا در آن موقع قابل ترسیم نیست. مثلاً چهار تا وزیر با چهارتا نماینده یک گوشه نشسته بودند، گریه می کردند؛ یک گوشه ای رئیس مجلس نشسته بودند؛ رئیس جمهور آن وقت (رهبر عزیزمان) با آقای موسوی یک گوشه دیگر نشسته بودند. آقای مشکینی و بعضی از افراد شورای نگهبان و خبرگان هم گوشه دیگر. اصلاً قابل توصیف نیست که در آن موقع چه گذشت! چیزی که می شود گفت، بزرگی واقعه است که واقعا در آن موقع قابل درک و هضم نبود و اکنون قابل وصف نیست. لذا در عین اینکه همه ناراحت بودند، اما هیچ کس به اندازه بزرگی حادثه متاثر نبود، برای اینکه نمی توانست هضم کند.
برشی از کتاب فصل صبر؛ ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ چهارم(1388)؛ ص 19-21
@shohadasafadasht
قسمت پنجم خاطرات حاج احمد آقا از روزهای حیات حضرت امام خمینی ره:
آقا علی را خیلی دوست داشتند، علی هم حضرت امام را خیلی دوست داشت. اما چیزی که این روزهای آخر اتّفاق افتاد که واقعا برای همه ما تعجب آور بود، این بود که آقا می گفتند: علی پیش من نیاید: ما همین طور مانده بودیم که یعنی چه؟ بعد من دیدم که امام در چهل حدیث این مساله را دارد که کسانی که می خواهند بمیرند، در آن لحظات آخر، شیطان آن کسی را که از همه بیشتر مورد مهر و علاقه اوست، مقابل روی او قرار می دهد تا مانع از این شود که فرد با یاد خدا از دنیا برود. حتی برای بزرگترین اولیا هم ـ غیر از ائمه ـ این معنی وجود دارد و امام برای اینکه نکند چنین مساله ای برایش اتفاق بیفتد، علی را که خیلی دوست داشتند، در آن اتاق راه نمی دادند.
@shohadasafadasht
🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🏴 طلوع فجر چهارشنبه چهاردهمین روز خرداد ماه که مصادف با ارتحال جانگداز #امام_خمینی (ره) ، شخصیتی آنچنان بزرگ که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ ، به جز انبیاء و اولیای معصومین علیهما السلام به دشواری می توان کسی را با این ابعاد و خصوصیات تصور کرد را تسلیت عرض می نماییم و سخن امروز را از کلام خلف صالح او در وصفش بیان می کنیم:
#امام_خمینی قوّت ایمان را با عمل صالح، و اراده ی پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقی را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و اُبهت و صلابت رهبری را با رقّت و عطوفت و خلاصه بسی خصال نفیس و کمیاب را در مجموعه ی آن در قرن ها و قرن ها بندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود همه و همه را با هم داشت.
🏴 روحش ان شاءالله از أعمال ما شاد و راهش پر از رهروان صادق باد.
🏴بارالها: بر محمد (ص) و آل محمد (ص) درود فرست و ما را در پاسداری از آرمان های امام عزیز خمینی کبیر ره موفق بدار.
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
@shohadasafadasht
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَلْبِسْنا بِخِلْعَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اهْدِنا بِهِدایَةِ الْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ انْصُرِالْاِسْلامَ وَالْمُسْلِمینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ احْفَظ وَاَیِّدْ قائِدَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْناتَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا بُعْدَ الْمَعْصیةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا صِدْقِ النِّیَّةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا عِرفانَ الْحُرمَةَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقناحَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن🤲
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بِالْقُرآن🤲
@shohadasafadasht
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #چهارشنبه برابر است با :
✨ 14 خرداد 1399 ه.ش
✨ 11 شوال 1441 ه.ق
✨ 3 ژوئن 2020 میلادی
رحلت جان سوز بنیانگذار و رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی کبیر رحمت الله علیه.
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_حی_یا_قیوم
ای زنده ، ای پاینده
#ختم_قرآن
🔸صفحه 30
🔸جزء 2
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل #شهدا
🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌼🍃🌺
@shohadasafadasht
#حدیث_روز
#امام_علی_علیه_السلام
گناهان درد و بیماری هستند، دوای آنها استغفار است و شفای کامل وقتی حاصل می شود که انسان، دیگر آنها را مرتکب نشود .
@shohadasafadasht
سخنرانی مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز ارتحال امام عزیز خمینی کبیر ره ساعت ۱۱ به طور مستقیم از شبکه های تلویزیون و رادیو
@shohadasafadasht
فرازی از وصیت نامه امام خمینی (ره):
《نعمتی را که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید.》
من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ میباشند. آن حجاز که در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمیرفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا ـ علیه السلام ـ آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز میبینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبههها و مردم پشت جبههها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند. و میبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده میکنند. و میبینیم که بازماندگان شهدا و آسیبدیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههای حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینانبخش با ما و شما روبهرو میشوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هستند، و نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله علیه ـ. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری در پیشگاه چنین ملتی میباشیم.
برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمیخوانید. ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایستهای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور میخواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و رحمان است.و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسد و دربند قدرتهای بزرگ میکنم؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه میکنم نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش میآید نهراسید که إن تَنْصروا الله ینْصُرْکُمْ وَیثَبِّتْ اَقدامَکُم و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید.
🌹🇮🇷🏴🌹🇮🇷🏴🌹🇮🇷🏴
سالروز قیام ۱۵ خرداد و شهادت جمع کثیری از ملت شریف و آزاده ایران اسلامی که بنا به قول معروف حدود ۱۵ هزار نفر شهید، به دست جلادان رژیم شاهنشاهی که با دستور مستقیم شخص شاه خائن بود تسلیت و تعزیت باد.
@shohadasafadasht