#حدیث_روز
#امام_کاظم_عليه_السلام
از ما نیست هر کس هر روز محاسبه ی نفس نکند و از خود برای کارهایی که در آن روز کرده است ، حساب نکشد تا اگر کار نیکی کرده است بر آن بیفزاید و اگر کار بدی کرده است به درگاه خدا توبه کند .
📚تحف العقول، حديث 292
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
حکمتهای نهج البلاغه:
*⚜️#حکمت_77_نهج_البلاغه⚜️*
📌(ضرار بن ضمره ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت على عليه السّلام را در حالى ديدم كه شب، پرده هاى خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود مى پيچيد، و محزون مى گريست و مى گفت):
يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي؛ أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ؛ هَيْهَاتَ، غُرِّي غَيْرِي؛ لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ؛ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا. فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ.
دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى):
📜اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو، آيا براى من خودنمايى مى كنى يا شيفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى؟
هرگز مبادا، غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا باز گشتى نباشد. دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است.
آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت
🔰شرح و تفسیر حکمت 77 🔰
🔅👌برو اين دام بر مرغ دگر نه!
📜اصل ماجراى «ضِرار بن ضَمُره» به گونه اى كه مسعودى در مروج الذهب نقل مى كند چنين است كه او وارد بر معاويه شد.
❇️ معاويه به او گفت: اوصاف على را براى من بازگو كن ضرار گفت: مرا از اين كار معاف كن (زيرا تصور مى كرد بر خلاف ميل معاويه است و ناراحت مى شود و ممكن است خطرى از ناحيه او وى را تهديد كند) ولى معاويه اصرار كرد و گفت: چاره اى نيست جز اين كه براى من شرح دهى.
❇️ضِرار گفت: اكنون كه چنين است بدان به خدا سوگند او مقامى بسيار والا داشت، (از نظر روحى و جسمى) بسيار قدرتمند و قوى بود.
💠سخن حق مى گفت و حكم به عدالت مى كرد و چشمه اى علم و دانش از اطراف او مى جوشيد و سخنان حكمت آميز از جوانب او صادر مى شد.
غذاى او ساده و ناگوار و لباس او كوتاه (در آن زمان، كوتاهى لباس نشانى تواضع، و بلندى دامان لباس نشانه تكبر بود) بود. به خدا سوگند هر وقت او را مى خوانديم به ما پاسخ مى گفت و اگر تقاضايى از او داشتيم به ما مرحمت مى كرد
💠و ما به خدا سوگند با اين كه خود را به ما نزديك مى كرد و ما هم به او نزديك بوديم بر اثر هيبت و جلالِ او قدرت تكلم در مجلسش نداشتيم و به دليل عظمتِ او در فكرِ ما هرگز در مجلس او آغاز سخن نمى كرديم.
❇️تبسم او دندانهايى را همچون دانه هاى مرواريد منظم نشان مى داد.
❇️دينداران را بزرگ مى داشت و مستمندان را مورد ترحم قرار مى داد و هنگام قحطى يتيمان نزديك و مستمندان خاك نشين را اطعام مى كرد و برهنگان را لباس مى پوشيد و مظلومان را يارى مى كرد و از دنيا و زرق و برق آن وحشت داشت. به تاريكى شب انس داشت.
✴️ گواهى مى دهم شبى او را ديدم در حالى كه پرده هاى تاريك شب فرو افتاده بود و او در محراب عبادتش ايستاده بود.
محاسن مباركش را با دست گرفته و همچون مار گزيده به خود مى پيچيد و به صورت سوزناك گريه مى كرد و مى گفت:...».
سپس عبارت بالا را با مختصر عبارتى آورده است.
🔰مرحوم سيّد رضى آنچه را در بالا آمد به اين صورت تلخيص كرده است: «در خبرى از ضِرار بن حَمزه ضِبائى به هنگام ورودش بر معاويه و سؤال معاويه از او درباره حالات اميرمؤمنان (عليه السلام) چنين آمده است
❇️كه ضِرار (در پاسخ معاويه) گفت: گواهى مى دهم كه من او را در بعضى از مواقف ديدم در حالى كه شب پرده تاريك خود را فرو افكنده بود و او در محرابش به عبادت ايستاده بود، محاسن مبارك را به دست گرفته و همچون مار گزيده به خود مى پيچيد و از سوز دل گريه مى كرد و مى گفت...
سپس عبارت بالا را با مختصر عبارتى آورده است.
🔰از آنجا كه محبت دنيا بر طبق حديث معروف نبوى كه گفته مى شود: انبيا و اوليا بر آن متفق بوده اند:
سرچشمه همه گناهان است، بى اعتنايى به زرق و برق و مقامات و ثروت هاى دنيوى دليل بر زهد در دنيا و بيمه كننده در برابر معاصى است،
💠لذا امام در اين سخنان پربار خود دنيا را مخاطب قرار داده مى فرمايد: «اى دنيا! اى دنيا! از من دور شو»; (يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي).
❇️سپس مى افزايد: «تو خود را به من عرضه مى كنى يا اشتياقت را به من نشان مى دهى؟ (تا من را به شوق آورى؟) هرگز چنين زمانى براى تو فرا نرسد (كه در دل من جاى گيرى)»;
❇️در ادامه براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: «هيهات (اشتباه كردى و مرا نشناختى) ديگرى را فريب ده، من نيازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه كردم; طلاقى كه رجوعى در آن نيست»
✴️جمله «لاَ حَانَ حِينُكِ» در واقع جمله انشائيه و نفرين است نه جمله خبريه. امام در واقع از خدا مى خواهد كه زمانى فرا نرسد كه زرق و برق دنيا در دلش نفوذ كند.
❇️ جمله «غُرِّي
غَيْرِي» مفهومش اين نيست كه مرا رها كن و به سراغ ديگران برو و آنها را بفريب، بلكه منظور اين است كه هرگز به سراغ من نيا و شبيه چيزى است كه در شعر معروف فارسى آمده است:
برو اين دام بر مرغ دگر نه * كه عنقا را بلند است آشيانه
🔰تعبير به سه طلاقه كردن دنيا ناظر بر اين است كه انسان به حسب طبع و آفرينش پيوندى با دنيا دارد كه در حكم ازدواج است
💠و امام مى فرمايد: من اين پيوند را قطع كرده و عطايت را به لقايت بخشيده ام.
در ادامه اين سخن، حضرت دليل اين نفرت بر زر و زيور دنيا و مقامات و ثروت ها را بيان كرده مى فرمايد:
✴️ «زندگى تو كوتاه و مقام تو كم و آرزوى تو داشتن ناچيزاست.»
✴️به راستى عمر دنيا كوتاه است و مقامات آن كم ارزش و گاه بى ارزش.
🔶جمله «أَمَلُكِ حَقِيرٌ» اشاره به اين است كه كسانى كه تو را آرزو دارند، آرزوى حقير و پستى براى خود پيدا كرده اند.
💠در پايانِ سخن، امام (عليه السلام) از كمبود زاد و توشه سفر طولانى آخرت شكايت كرده مى فرمايد:
«آه از كمى زاد و توشه (آخرت) و طولانى بودن راه و دورى سفر و عظمت (مشكلات مقصد)»;
✴️با اين كه مى دانيم امام (عليه السلام) بيشترين ذخيره را براى عالم آخرت فراهم ساخته تا آنجا كه به مقتضاى حديث معروف نبوى:
«لِضَرْبَة عَلىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ» ضربه كارى آن حضرت (بر پيكر عمرو بن عبد ودّ در آن لحظه بسيار حساس تاريخ اسلام) برتر از عبادت جن و انس است
❇️و نيز مى دانيم آن حضرت در تمام غزوات اسلامى فداكارى فراوان كرد و عبادت هاى شبانه او گاه به هزار ركعت نماز در يك شب مى رسيد و يك هزار برده را از دست رنج خود خريد و آزاد كرد و عبادات و اطاعات فراوان ديگر، جايى كه امام با اين همه زاد و توشه از كمى زاد و توشه سفر آخرت اظهار ناراحتى و نگرانى كند ما چه بگوييم و چه كارى انجام دهيم؟
✴️بديهى است هرگاه انسان زاد و توشه خود را براى اين سفر طولانى كم ببيند، براى افزايش آن كوشش مى كند
🔰تعبير به «مورد» اشاره به روز قيامت است كه انسان در آن وارد مى شود و تعبير به «عظيم» اشاره به مشكلات حساب و كتاب و عبور از صراط و هول و وحشت آن است.
#نشر مطالب هدیه به امام زمان (عج)
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید...
خداوندا مرا در آن پوششی که از هر بلا و آفتی حفظ میکنی و هرکسی را که بخواهی در آن قرار میدهی قرار بده...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
شهادت امام موسی کاظم باب الحوائج علیه السلام را بر محبین و عاشقان آن حضرت عرض تسلیت داریم...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرموده اند:
🍃 بلائی نیست که بر مومن وارد شود؟ مگر آن که به وسیله دعا سریع بر طرف می گردد ؛
🍃و چنانچه دعا نکند طولانی خواهد شد.
🍃 پس هنگامی که مصیبتی و بلائی وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرع کنید...
🍃دعا کردن خالصانه و بی ریا به درگاه خداوند متعال کلید حل مشکلات است.
🍃دعای با خلوص رابطه انسان و خداوند را به هم نزدیکتر میکند.
🍃خدایا به حق همه پیامبرانت بالاخص پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و بحق آیات نورانی قرآنت و به حق ائمه معصومین علیهم السلام
این بلای کرونا را از این عالم و به خصوص مردم عزیز ایران دور بگردان. انشاءالله...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
امروزمان را با برکت کنیم با ذکر شریف صلوات بر محمد(ص) و ال محمد(ص)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
📝متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز حجتالاسلام والمسلمین شکری نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران آن را در محل همایش قرائت کرد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شهیدان و جانبازان و آزادگان زن، نمایشگرانِ یکی از برترین قلّههای افتخارات انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاند.
قدرت ایمان، راه مجاهدتهای بزرگ را به روی زنان ایرانی گشود و صحنههای شگفتانگیز و کمنظیری از حضور شجاعانه و فداکارانه و مبتکرانهی آنان در میدانهای دشوار پدید آورد.
از تظاهرات شورانگیز روزهای انقلاب تا دوران فراموشنشدنی دفاع مقدّس، و از قهرمانی در صفوف نبرد تا دل بریدن از فرزند و همسر و فرستادن آنان به پیشباز خطر و تا خدمات پشت جبهه، و از حضور در جبههی علم و تحقیق و فنّاوری و درخشندگی در وادی ادبیّات و هنر، تا هنرنمایی در عرصههای اجتماعی و سیاسی و مدیریّتها، و سرانجام فداکاری در میدان سلامت و خدمت به بیماران در آزمون پُرخطر اخیر، همه و همه نشانههای اعتلای معنوی زنِ ایرانی است که به برکت نظام اسلامی و درسها و ارزشگذاریهای اسلام پدید آمده است.
بیشک زنان شهید و جانباز و آزاده -که تعداد آنان را هفده هزار دانستهاند- در قلّهی این افتخاراتند.
زن ایرانی توانست بهرغم فرهنگ فساد و انحطاط غربیِ تحمیلشده بر بسیاری از زنان در دوران نحس پهلوی، خود را به شرافت و طهارت مطلوب اسلام نزدیک کند و این افتخاری بزرگ است؛ و الحمد لله ربّ العالمین.
سیّدعلی خامنهای
18 اسفند 1399
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
💠سالروز شروع عملیات بزرگ آبی خاکی بدر
با رمز یا فاطمه الزهرا سلام الله
علیها
● #نام_عملیات: #بدر (آبی – خاکی)
○زمان اجرا: ۱۳۶۳/۱۲/۲۰
●مدت اجرا : ۸ روز
○ تلفات دشمن: ۱۸۲۰۰ (کشته، زخمی و اسیر)
●رمز عملیات: یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
○مکان اجرا: منطقه هورالهویزه – جبهه جنوبی در شرق بصره عراق
●ارگانهای عملکننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری ارتش جمهوری اسلامی
♦️اهداف عملیات: دست اندازی و تسلط بر جاده بصره – العماره عراق ، راهیابی به مرکز اصلی هورهای غرب رودخانه دجله و انهدام نیروهای ارتش عراق در ادامه اهداف عملیات خیبر
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
#خاطرات_شهید
💠ﺟﻠﻮﯼ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪ ﭘﻮﺗﯿﻦﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎی ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ : " ﺑﻤﺎﻥ، چند ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺷﻮﯼ" حبیب الله ﮔﻔﺖ: "ﻭﺿﻊ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﻡ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﮏﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻇﻠﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﻡ "ﻭ ﺭﻓﺖ.
💠ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ :" ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ". ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ :"ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ. ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ " ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ...
#سردارشهید
#حبیبالله_افتخاریان🌷
#سالروز_شهادت
#نثار_روح_ملکوتی_اش_صلوات
#اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#خاطرات_شهدا
🔹گریههای محدثه یک طرف، بیماری و بیقراری محمد یک طرف، پدر مادرم از دست گریههای این دو تا بچه عاصی شده بودند. پدرم گفت: «زنگ بزن حاجی بیاید، این بچه دارد میمیرد.»
🔸19 اسفند 1363 که محدثه چهار روزه بود،من بعد از اذان صبح شروع کردم به تماس گرفتن با مریوان، تا این که ساعت هفت صبح موفق شدم تماس بگیرم، از بس بوق اشغال شنیدم، سرم درد گرفت. وقتی تماس برقرار شد، آنقدر برایم غیرمنتظره بود که دستپاچه شـدم و به تته پته افتادم، یکـی از سربازهای سپاه مریوان گوشی را گرفته بود، گفت: «حاجی گشت بوده، همین یک ساعتِ پیش خوابیده.»
🔹گفتم: «خانمش هستم، کار واجب دارم، بیدارش کنید.» رفت بیـدار کرد، حاجـی آمد گوشی را گرفت، تا جـواب سلامم را داد، گفت: «چه بیموقع زنگ زدهای؟»
🔸هم تعجب کردم، هم ناراحت شدم، سابقه نداشت با من اینگونه صحبت کند، بلافاصله لحنش عوض شد، توضیح داد: «همین الان داشتم خواب میدیدم شهید شدهام، دارند تابوت مرا میآرند مازندران.»
🔹گفتم: «حاجی جان! من که قصد نداشتم تو را از آرزوهات جدا کنم، محمد مریض شده، محدثه دم به دقیقه گریه میکند، زودتر بیا ما را ببر مریوان، اگر خودت فرصت نمیکنی، دایی حسین علی یا پسرداییام را بفرست بیایند ما را ببرند، پدر و مادرم پیرند، حال و حوصلهی ونگ و وینگِ بچهها را ندارند.»
🔸گفت: «سبحانالله! تو هم عجب فراموش کار شدهای حاج خانم، مگر من همه چی را به تو و دخترم نگفتهام. اگر زنده بودم و درگیریها کم شد، عید میآیم دنبالتان، اما باز هم دارم بهت میگویم، آمدنی در کار نیست، من به خواب امروزم ایمان دارم.»
🔹قبل از خداحافظی گفت: «عماره جان! منتظر باش، همین امروز خبر شهادتم به گوشت میرسد.» این جملهها را با مهربانترین لحنی که در عمرم از او شنیده بودم به زبان آورد.
🔸این مکالمهی تلفنی، آخرین گفت و گوی من و حبیب بود. یاد نخستین گفت و گو افتادم. روزی که به خانهی ما آمد تا باهم حرف بزنیم و اگر هم دیگر را پسندیدیم، عقد کنیم، آن روز هم حبیب از شهادت حرف زده بود، در حالی که من تصور روشنی از معنای شهادت نداشتم.
🔹گوشـی را گذاشتـم، رادیـو را روشن کردم و گوش به زنگ نشستم، از حرفهای حبیب چیزی به پدر مادرم نگفتم، آنقدر خوابِ راست از او شنیده بودم که مطمئن بودم، همان میشود که او گفته است.
🔸یک ساعت بعد از تلفن من، پسر داییام از تهران تماس گرفت، گفت: «ماشین خراب شده بود، آوردم تهران درست کنم، زنگ زدهام مریوان، حاجی گفت بیایم بهشهر یک سر به شما بزنم بعد برگردم مریوان.»
🔹پیش خودم گفتم اگر امروز شهید نشد، همراهِ پسردایی برمیگردم مریوان. بعد از تلفنِ پسر داییام، رادیو اعلام کرد هواپیماهای عراقی چند بار مریوان را بمباران کردهاند، همین موقع محدثه شروع کرد به گریه کردن، بیاختیار آیهی اِسترجاع به زبانم آمد: «انّا لِله و انّا الیه راجعون.»
🔸محدّثهی چهار روزه را بغل کردم و توی گوش او هم آیهی استرجاع خواندم. گریهاش بند آمد، نمیدانم بغلش کردم ساکت شد یا حرفم باعث شد. نزدیک ظهر آقای حمیدی مسئول تدارکات سپاه مریوان زنگ زد بهشهر.
🔹پرسید: «از مریوان چه خبر؟» مگر مریوان نیستید؟ گفت : «نه، رشتم، آمدم دنبال تدارکات، میخواهم حرکت کنم سمت مریوان.» ماجرای تلفن کردن به حاجی و خواب حاجی و اخبار رادیو را برای آقای حمیدی تعریف کردم.
🔸گفت: «من هم چون اخبار رادیو را شنیدهام زنگ زدهام به شما، صبر کن تماس بگیرم مریوان، دوباره زنگ میزنم.» نیم ساعت بعد زنگ زد.
گفت: «حاجی راست گفت».
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ سپاه مریوان
#سردارشهید
#حبیبالله_افتخاریان🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۴ بهشهر ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۱۹ مریوان ، بمباران هوایی
#نثار_روح_ملکوتی_اش_صلوات
#اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
✍ #ڪلام_شـهید
🔰بهشت را به بها میدهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است ، بهای بهشت کالای عشق است ، یعنی خون،کربلا رفتن خون میخواهد،این کربلا دیدن بس ماجرا دارد . ماجرای کربلا ، ماجرای خون وقیام است .پیام را شما بدهید ، خون از ما.
🔰بدانید که،«ان الله یدافع عن الذین آمنو» ما همه وسیله ایم ، اصلاً این جنگ و این انقلاب و این برنامه ها چیده شده تا خدا در این بین دوستانش را به پیش خود ببرد وخالص را از ناخالص جدا کند . پس به صحنه بیایید و از خون شهدا پاسداری کنید ، در کارهایتان نظم را رعایت کنید و بدانید که ان شاءالله پیروزید و به کربلا خواهید رفت...
#شهید_ناصرالدین_باغانی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۶/۶/۸ قم
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۹ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
#نثار_روح_ملکوتی_اش_صلوات
#اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
#خاطرات_شهید
🔺اگر کسی در مراسمی که دعوتش میکردند مقید به رعایت موازین شرعی نبود حتی اگر از نزدیکترین افراد به او هم بودند در آن مراسم شرکت نمیکرد. روی باور و اعتقادش میایستاد.
🔺محض دل کسی به مجلس نمیرفت، قبل از رفتن سعی میکرد تا افراد را آگاه و مسائل را درست برای آنها بیان کند. اگر موفق میشد که مشکل رفع میشد اما اگر تلاشش نتیجه نمیداد عذرخواهی میکرد و در آن جلسه یا مجلس شرکت نمیکرد و هدیه را برایشان میفرستاد. با نرفتنش مخالفت خود را با اینگونه مجالس ابراز میکرد
🔺مهربانی، تواضع، کمک به همه، محبت و توجه خیلی زیاد به خانواده از جمله خصوصیات اخلاقی او بود. اینقدر درجه مهربانی و احساس مسئولیتش بالا بود که وقتی کاری را به فردی میسپرد که آن فرد تازهکار بود سعی میکرد تا وقتی که طرف همه زوایای کار را یاد نگرفته تنهایش نگذارد.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جمال_رضی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۶۰/۱۲/۱۹ تهران
●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۴ سوریه
#نثار_روح_ملکوتی_اش_صلوات
#اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت