🌷#سلام_امام_زمانم
تنها من عاشق گرمای نگاه تو نیستم؛
ببین! پرنده ها هم، به هرجا که می روی، کوچ می کنند!!!
مولای من، سلام؛ دلم برای تو به هر سو پَر می کشد . . .امام_زمان_(عج)
🌷#سلام_ارباب_حسین_جان
صبح ست دلم هواییِ کربوبلاست
ازجانب قلبِ من بر آن خاڪ ســلام
السلام علی الحسینــــــ
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسینـــــ
و علی اصحاب الحسین
️
🌷#سلام_به_شهدا
️ ای شهید
صبح درڪوچه ی ما
منتظرخنده ی توست
وقت آن است که
خورشید مجدد باشی
#صبحتـان_منور_بہ_نگاه_شهدا
@Shohadaye_khoy
💫 #پیامبر_اکرم_ص
📜"باکروا طَـلَبَ الرِّزقِ وَ الحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَکةٌ وَ نَجاحٌ"
🌷در پى روزى و نیازها، #سحر_خیز باشید؛
چرا که حرکت در #آغاز_روز، [مایه] برکت و پیروزى است.
📗📘(المعجم الاوسط، ج 7، ص 194، ح 7250
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
📝 وصيتنامه شهيد اسماعيل مختارپور: بسم الله الرحمن الرحيم ـ سلام بر مهدي(عج) و سلام بر نايب برحقش ام
🌷بِسم ربِّ الشُهداء🌷
💌"هدایای شما محضرروان پاک شهدای والا مقام شهرستان خوی"
ختم "صلوات " امروز
به نیت
❤️ شهید اسماعیل مختارپور ❤️
سهم شما ۵ صلوات 😊
قبول باشه😍
@Shohadaye_khoy
💙 #نكته_نماز 📿
اگه نماز اول وقت بخونی ⏱
به برکت امام زمان که الان داره
نماز اول وقت میخونه📿
نمازت با نماز حضرت بالا میره
و مقبول خدا میشه ✅
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷طلبه شهیدمهدی کریمی🌷 《و من طلبني وجدني و من وجدني عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقت
🍃🌷🍃🌷🍃
🌷فرازي از زندگينامه شهيد:
بار ديگر خداوند بندهاي از بندگان مخلص و پاك و شيفته حق را بسوي خود فرار خواند و او كه جلوهاي از جلوههاي معبود را نظاره گر شده بود به ديار عاشقان و به ديدار معشوق شتافت.
شهيد مهدي كريمي فرزند احمد در تاريخ1320/1/12 در يكي از دهات قره ضياءالدين در خانوادهاي كشاورز به دنيا آمد.تحصيلات ابتدائي رادر همان روستا به پايان رسانيد و در سن 13 سالگي وارد حوزه علميه خوي گرديد و پس از تحصيلات مقدماتي در اين حوزه و به دنبال درگيريهاي لفظي و اعتراض به اعمال امام جماعت قلابي و دست پرورده رژيم طاغوتي (شيخ صادق) به مدرسه فيضيه قم عزيمت كرد. در سال 42 در جريان به خاك و خون كشيدن فيضيه حضور داشت كه توسط چندين تن از ياران از آن مهلكه فراركرده بود و خودش را به تهران رسانده بود. در تهران فعاليت گسترده اي داشت تا اينكه در يكي از سفرهايش به قزوين جهت ارشاد مردم شناسائي و دستگير گرديد. مدت 6 ماه در زندان قزوين تحت شكنجه و بازجويي قرار گرفت و در يك سلول انفرادي تنگ و تاريك و مرطوب زنداني گرديد. اما به علت فشار روحانيت متعهد تهران از زندان آزاد و به شهر خوي برگشت و در اين شهر به تبليغ اصول اسلامي پرداخت ولي باز هم با مخالفت روحاني وابسته به رژيم روبرو شد و توسط ساواك از رفتن به مساجد منع شد و شهيد مجبور شد كه كار تبليغ را در روستاهاي اطراف انجام دهد. ولي باز ساواك مانع شد بالاخره او براي تامين معاش خانواده مدتي در لباس روحانيت به كارگري پرداخت، ولي چون نميتوانست كارگري را در اين لباس مقدس را به وجدانش بقبولاند، ناچار بعد از راز و نياز با پروردگارش در محيط خانه اين لباس را از تن درآورد و آستين بالا زد و به كارگري در كارخانه قند خوي پرداخت و در لباس كارگري به كار تبليغ مشغول شد.
در دوران انقلاب فعاليت چشمگيري داشت و از بدو تشكيل كميته و سپاه در آنها به فعاليت پرداخت و جزو گروه هاي اول بسيج بود. در اواسط سال 1360 به پيرانشهر روانه شد كه علاوه بر فعاليت در سپاه پيرانشهر مسئول كارخانه قند پيرانشهر بود. بالاخره او همچون جدش علي (ع) در روز شهادت علي و در مكاني كه علي به شهات رسيده بود شهيد شد و به آرزوي ديرينه خود دست يافت. چون او شهادت را كوتاهترين راه براي رسيدن به خدا مي دانستند.
🌷روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷
اميدوارم باز حلالم نمائيد. از خداوند براي شما سعادت و براي خود آرزوي شهادت مي نمايم و اميدوارم انشاءا... اگر شهادت نصيبم شود در آخرين لحظات مرگم به تو دعا خواهم كرد. تو نيز در عوض امام به رهبرم، به سرورم خميني كبير دعا كن و از خداوند براي من طلب مغفرت نمائيد.
@Shohadaye_khoy
نمونه ای ازطنزهای شیرین شهدا🌷😊🌷😊🌷😊🌷
🌸اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً😊
استاد سرکار گذاشتن بچهها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبهرو میشوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟»
آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمیگردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحمالراحمین»
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آوردهای؟»😊😊
️
@Shohadaye_khoy