🌷بِسم ربِّ الشُهداء🌷
💌"هدایای شما محضرروان پاک شهدای والا مقام شهرستان خوی"
ختم "#صلوات " امروز
به نیت
🌹شهید رسول حیدری خوئی🌹
🌸سهم شما ۵ #صلوات🌸
✅قبول باشه
@Shohadaye_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان💜
تمام پنجره ها
رو بہ آسمان باز است
ببار حضرت باران ڪہ
فصل اعجاز است
ڪجا قدم زده اے تا
ببوسم آنجا را
ڪہ بوسہ بر اثر پایت
عین پرواز است
اللهم عجّل لولیک الفرج
"آمین"🙏
✋✋✋✋✋✋✋✋✋✋
@Shohadaye_khoy
#تݪنگر🌱
روزِحساب ڪتاب ڪہ برسہ ..
بعضےاز گُناهاټـــ رو ڪہ بهت نِشوڹ میدڹ ،
مےبینےبراشوڹ استغفار نڪردے ،
اصݪاً یادټـــ نبوده !🥀
امّا زیرِ هر گُناهټـــ یہ استغفار نوشتہ
شده..
اونجاسټـــ ڪہ تازه میفهمے
یڪے بہ جاټـــ توبه ڪرده....
یڪےڪہ حواسش بهټـــ بوده؟
یہ #پدر دݪسوز..
یڪے مثلِ #مهدے ....❤️
[ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا...]
@Shohadaye_khoy
🔰آیت الله مجتهدی
🔹اگر میخواهی کارو بارت خوب شود
#پدر_و_مادرت را راضی نگه دار
🔹اگر دنیا میخواهید وهم آخرت
#نماز_اول_وقت بخوانید
@Shohadaye_khoy
✍فرازي از زندگينامه شهيد:
🌴سرو نورسته كه قد برنيفراشته بود، به زير بي عدالتي ها وبيدادهاي دشمن كفر آئين به خاك افتاد.
👈اين نوگل باغ عشق كه داغ گلهاي چمن را در دل داشت، دو برادر👨👦از دست داده است. #شهیدرسول مثل برادرانش در دامن عفت وپاكي بزرگ شد و از گرماي آغوش مادرش، مملو از غیرت و صمیمیت شد، بوي خدا را شنيد. در این میان بود که ناگهان پيش تر را به ياد آورد که ندای «اكتسب بربكم»را شنیده بود و با عزمی راسخ پاسخ داده بود «بلي»
💫در اوان طفوليت در سن دو سالگي دست تقدير، سايه پدر را از سرش کم کرد و مادري كه روح اقيانوسها را داشت سرپرست كودكان شد.
📌رسول حرف شنو، زرنگ، باهوش و سربزير بود، در كلاس دوم راهنمايي بود که در برنامه هاي عقيدتي پايگاه شهيد آصفي فعالانه شركت مي كرد. به همراه شهيد ميرغلام موسوي به طور پنهاني در لشكر عاشورا حضور يافت و به هورالعظيم رفت، يك روحاني او را به علت كوچكيِ سن راضي كرد تا به خانه برگردد. با بليطي كه اين روحاني معظم برايش تهيه مي كند مي خواهد برگردد ولي دل فرماني ديگر دارد.
🔸مسؤولين سپاه به وضعيت او پی میبرند كه برادرش شهيد شده و او را برمي گردانند. پس از مدتي مخفيانه به گردان جندا... خوي مي پيوندد و مسؤول اين واحد او را از شركت در عمليات معذور مي كند. دلاور جوان، شهيد رسول حيدري خوئي ناراحت مي شود و به صورت قهر به جندا...اروميه مي پيوندد و عاقبت در كمين ضدانقلاب از خدا بي خبر بين راه پيرانشهر و نقده با عده اي از همرزمانش به🥀 #شهادت مي رسد و به آرزوي خود دست مي يابد و دست در دست برادرانش در محضر حضرت دوست گام مي نهد.
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
✍فرازي از زندگينامه شهيد: 🌴سرو نورسته كه قد برنيفراشته بود، به زير بي عدالتي ها وبيدادهاي دشمن كفر
📃«... مادر عزيزم كه مرا بزرگ كردي و هم پدر من بودي. مرا حلال كن كه نتوانستم جبران سختي هائي را كه برايم كشيدي بنمايم.
اگر #شهادت نصيب من شد زينب گونه باش تا در قيامت بتواني سرت رابالا بگيري و بر روي خانم فاطمه زهرا(ع) نگاه كني. هر وقت غمگين شدي به ياد امام حسين(ع) باش ...»
🔰این نامه کسی است که مادری دارد، مادری که دو فرزند دلبند خود را به قافله کربلا رساند و سومین فرزندش را نیز راهی این قافله نمود.
💠مادری که غم سه فرزندش را به خشنودی یوسف زهرا (ع) ترجیح داد و با رضایت قلبی💔 ، فرزند و دردانه دیگرش را به سوی میدان مبارزه با یزیدیان زمان فرستاد و شهد شیرین #مادرِسهشهیدبودن را گوارای وجود خود کرد.
📌این نامه رسول است به مادر، رسولی که مسیر پیوستن به قافله شهادت را از میان مسیرها برگزید.
💥عاشق مادر بود و اربابش، سیدالشهدا را در نامه خویش یاد آور شد؛ عرضه داشت "مادر عزیزم، زینب گونه باش تا بتوانی سرت را پیش بانوی دو عالم، دردانه رسول خدا، کوثر علی مرتضی بلند کنی"
🌟و اینگونه رسولِ مادر با دعای مادر، سوار بر بال فرشتگان شد تا او نیز همچون دو برادرش، سرافرازی مادر را در محضر زهرای اطهر (س) سبب شود.
🌹#شهید رسول حیدری خوئی
@Shohadaye_khoy
#احلےمنالعسل😍
اومد به حاجابومهدی گفت:
حلالمون ڪن؛ پشت سرت حرف میزدیم
ابومهدی خندید..!
با همون خنده بهش گفت:
شما هرموقع دلتون گرفت پشت سر من
حرف بزنید تا دلتون باز شه..:)💚
#شهیدابومهدیالمهندس✨
@Shohadaye_khoy