eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
* 🌷🌷🌷🌷🌷 وصیت نـامــه شهــید فرامرز بخشی پور : بر سنــگ قــبرم اســم مــرا ننویســید و بجــای آن حــدیث (ع) را که معلـــمم به من آموخته، بدهیـــد بنویســـند: (ان کــان دین محمــد لم یســتقم الا بقـتلی فیــاسیــوف خذیـنی) *اگــر دین محمــد(ص) تــداوم نمـی یابــد مگــر با کشته شــدن من، پس ای شمشــیر ها مــرا در برگیــرید.* من هم به پیروی از او فریاد می‌زنم؛ *اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداوم نمی‌یابد، مگــر با کشــته شـــدن من، و اگر فرج مـــولایــم ولیعصــر(عج) نزدیک نمی‌شود مگــر با کشتــه شــدن مــن، ای رگـبارهــا و ای خمپـــاره‌هـــا مـــرا پـاره‌پـاره کنیــد.* پور🌹 🌹 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 شـود اجرشهادت ببرید.
🌷🕊🍃 میانِ‌ مزارشان‌ سرگردان‌ که شدی دل‌ حیرانت‌ را‌ بردار و کناری بنشین، گر دلت‌ گرفت‌ کمی اشک‌ بریز... نه برای حال‌ دلت، نه!!! برای جـٰاماندنت..... آری ! سخت‌ است‌ جـٰاماندن!'😭 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفتگی میهمانی لاله های زهرایی🌹 همراه زائرین اربعین حسینی🏴 سالگردشهادت شهید علی بیضائی نژاد 🥀 ▪️بامداحی:حاج سید حسین فتح اللهی :پنجشنبه ۹شهریور/ساعت۱۷ :دارالرحمه شیراز /قطعه شهدای گمنام : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت هیبت الله ترابی اما شبی که سید شمس الدین شهید شد انصافاً تا اذان صبح خوابم نبرد؛ یعنی نمیتوانستم بخوابم .شاید هیچ کس در فامیل و خانواده مثل من با شمس ارتباط داشت؛ هم کلاسی هم سن و سال هم بازی ،همرزم ،همکار پسرعمه و قوم و خویش هم که بودیم تمام خاطرات با او بودن را آن شب مرور کردم اگر لحظه ای از گریه کردن فارغ میشدم خاطراتش به سراغم می آمد ،رفتارش ،شوخیهاش خنده هاش، کاراش و ابتکاراتش و همه چیز اصلاً خلق و خوی شیرین داشت، جذاب و دلچسب بود . من با سید هم لوحِ مکتب بودم. پیش پدر بزرگش که روحانی عالی مقامی بود مکتب میرفتیم و درس قرآن میخواندیم و محله ی آنجا را به دلیل این روحانی جلیل القدر محله ی ملا میگفتند که نزدیک امامزاده بود و البته شیطنت هم میکردیم؛ برای نمونه یادم است تابستان بود و قدری هوا گرم ولی آقا اجازه نمیداد که مکتب را ترک کنیم یا به آب بزنیم برادر کوچکترم که لب حوض بود داخل آب انداختیم و به بهانه ی نجات او هر دو پریدیم توی آب. همچنین یادم است سید شیراز که میآمد پاتوقش یک راست خانه ی ما بود، در فلکه ی فخرآباد. با هم کشتی میگرفتیم سخت گاهی کشتی هایمان آن قدر طول میکشید و آن قدر جدی میشد که برادر بزرگترم با پارچ آب سرد از هم جدایمان می.کرد قبل از انقلاب با هم به تظاهرات می رفتیم فعالیتهای مخفی داشتیم و سید برای گروه ترقه و بمبهای دستی میساخت که پرت میکردیم جلو سربازان شاه یا به در و دیوار میکوفتیم تا منفجر شود و صدای وحشتناک تری .بدهد شیشهی بانکها و اماکن دولتی را میشکستیم و فرار میکردیم گاهی هم آنها تعقیبمان میکردند که در یک مورد یکی از بچه ها را دستگیر کردند و حتی حکم اعدام برایش صادر کردند؛ ولی با که سید شمس الدین همان شب دستگیری اندیشید اعدام نشد از انقلاب آزاد شد . .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌷🕊🍃 سلام بر حاضر غریبِ عالم فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي کُلِّ سَاعَةٍ السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّةَ‌اللَّهِ‌فـٖے‌أَرْضِهِ..✨ ؟ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
بهروز نبیی پور این شهید از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج ولی عصر (عج) مسجد صاحب الزمان کازرون بوده و شامگاه پنجشنبه پس از مراسم سوگواری شب شهادت حضرت رقیه(س) در کنار مسجد با چاقو مورد حمله اوباش قرار می‌گیرد و به مقام رفیع شهادت نائل می‌گردد... به گزارش رسانه‌های محلی کازرون، علت حمله اوباش، امر به معروف و نهی از منکر لسانی شهید نبیئی‌پور در برابر توهین به مقدسات بوده است... هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت هیبت الله ترابی یک خاطره جالب هم این که وقتی انقلاب پیروز شد یک روز به نماز جمعه رفتیم و چون جمعیت زیاد بود و مهر کم تعدادی مهر از چوب درست کرده بودند و به ما هم از همین مهرهای چوبی رسید. درضمن جا نبود در مسجد و بیرون مسجد در خیابان به صف نماز ایستادیم .یکباره وسط نماز بادی وزید و یکی دو تا از مهرها را با خود برد .پسر عموی من که کمی بچه تر از ما بود و با ما به نماز آمده بود در اثنای نماز گفت: ای بووی! این کلمه در آن وضعیت جدی و سکوت نماز و حالتِ جوانی ما سه چهار نفر فامیل را به خنده انداخت و نمازمان شکسته شد. اما با ورودمان به سپاه که به اتفاق سید بود و حتی دوره ی چتربازی و ویژه ی تخریب را نیز زیر نظر مربیان ارتش گذراندیم به خاطر بنی صدر و همکاری نکردن او با سپاه و حتی مخالفت و عناد این رئیس جمهور با سپاه گواهی دوره به ما ندادند تا آن که بنی صدر برکنار شد و ما در دوران کوتاه ریاست جمهوری شهید محمد علی رجایی گواهی دوره گرفتیم و به فعالیت مشغول شدیم که از مهمترین ماموریتهای ما تخلیه ی انبار دینامیت از محل دادگاه شیراز بود. حتماً دوستان دیگر نظیر سردار شیخ زاده در این باره صحبت کرده اند ،اما نکته ی باقی مانده از آن مراجعه و اجازه ی ما در این کار از استاد فن یعنی مربی عزیز ارتشی است که باید به آن اشاره کرد .وقتی ما از محل بازدید کردیم قبل از آن موضوع را به بچه های تخریب چی ارتش گفته بودند و آنها حکم داده بودند که ساختمان باید تخلیه شود و در همین جا منفجر شود و گرنه بیرون بردن این همه مواد که نشتی هم دارند کار خطرناکی است .البته سید هم به هزینه ی ساختمان به پای انقلاب فکر میکرد و هم این که معلوم نبود بعد از انفجار محل چه اتفاقاتی بیفتد و سرانجام با آب گرفتن به روی آنها سه تن دینامیت را از محل خارج کردیم. بعد از اتمام کار سراغ همان استاد تخریب رفتیم و سید در منزل را دق الباب کرد و استاد آمد تا موضوع را از ما شنید بدوبیراه گفت و فحش داد و در را محکم پشت سرش بست! هنوز غرولندش از حیاط می آمد که ما برگشتیم .خلاصه داشتم میگفتم که شب شهادت شمس الدین عزیز خوابم نبرد تا این که نماز صبح را خواندم و پای سجاده به دیوار تکیه دادم و نم نمک پلکم سنگین شد بیدرنگ و بلافاصله یعنی دقایق چندانی از خوابم نگذشته بود که در عالم رؤیا دیدمش با همان هیأت جذاب همیشگی و قد رشید و چهره ی خندان به طرف من آمد .دستم را گرفت و از جا بلندم کرد دقایقی را در فضای بیرون مثل حیاط خانه ی خودمان با هم قدیم زدیم لحظات دل انگیزی که هرگز از یاد نمیبرم و تا هنوز این مراوده ی من با شهید شمس الدین عزیز در عالم خواب ادامه دارد و گاه وبیگاه در خواب زیارتش میکنم ... .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
اصغرسرافرازفرمانده گردان کمیل: راه شهدا را ادامه دهید. دست از امام برندارید، اگر اوضاع به شکلی پیش رفت که مشکل شد، آنقدر سخت شد که تحمل نداشتید، یادی از امام حسین(ع) و روز عاشورا کنید و بدانید که هر چه اوضاع سخت شود، به اندازه ذره‌ای از وضعیت آن حضرت نمی‌شود. چون ایشان فداکاری کردند و آنقدر کاری بزرگ انجام دادند که هیچ کس در طول تاریخ نخواهد آمد که بتواند ذره‌ای از آن مصیبت‌ها را تحمل نماید، الاّ اینکه باید ذریه‌ای از زهرا(س) باشد و الاّ غیرممکن است. : درایتا: https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹هر دفعه که از جبهه می آمد می گفت مادر، برو نهضت سواد آموزی اسم بنویس و درس بخوان! به همه اعضاء خانواده هم سفارش می کرد، تا من را برای سواد اموزی تشویق کنند. بلاخره راضی ام کرد. کلاس دوم نهضت که بودم برایش نامه ای نوشتم. دوستانش می گفتند وقتی نامه را با دست خط من دید با خوشحالی نامه را به دوستانش نشان داده و گفته بود: بچه ها بیاید تا برای شما نامه ای را بخوانم که از وجود امام خمینی و برکت این انقلاب نشأت گرفته! بعد هم برای همرزمانش به این مناسبت شیرینی خریده بود و گفته بود خیلی خوشحالم که مادرم برایم نامه می نویسد. آنقدر تشویقم کرد تا من هم با سواد شدم. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃 این روزها 🌤که عطرِ کربلا پیچیده در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های شهر دلم بیشتر هوایی‌تان می‌شود... پروانگی بر گِرد حسین فاطمه (س) گوارای‌ وجودتان ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
اخوان :🌺 از پدر و مادر عزیزم می خواهم که در پیروی از امام عزیزمان کوتاهی نکنند و سر نمازها دائما آن عزیز را دعا کنند، زیرا او بود که ما را از گمراهی ها نجات داد و به اسلام عزیز آشنا ساخت. پیام من به برادران و خواهران عزیز: که در خط امام حرکت کنند و در مقابل هر کسی که ضد ولایت فقیه است، ایستادگی نمایند و تنها از خدا بترسند و سرآمد تمام کارهایشان خدا باشد. شهید خلیل اخوان در جبهه جنوب بر اثر ترکش خمپاره مزدوران بعثی به دیدار معبود شتافتند... 🥀هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی افسوس که دست من نیست. اگر دست من بود به عنوان مبتکر و خلاق به عنوان پژوهشگر ، به عنوان مغز متفکر ابداعات ،ابتكارات و اختراعات در زمینه ی مواد انفجاری و تخریب به کشور معرفی اش میکردم و هیچ شکی در این باره ندارم. باور کنید اگر شمس الدین امکانات داشت موشک می ساخت. اصلاً باید گفت خلاقیت جوهره ی وجودی او بود. او هر کاری که در زمینه ی تخریب ، امور انفجاری ترکیب و کار با مواد انجام داده است ابتکار بوده. این جور نبوده است که چیزی از قبل آماده شده باشد و او یاد گرفته باشد و بیاید همان را آموزش بدهد. دوخت جلیقه ی نجات اگرچه ممکن است صورت ابتدایی داشته باشد ممکن است ظاهر زیبایی نداشته باشد حتی ممکن است کاربرد مناسبی نداشته باشد و جوابگو نباشد ولی ابتکار بوده است. میز کارگاه اره مویی و برش عرضی و مثلث وار مینها ، اصلاً خود دایر کردن کارگاه کاری کاملاً ابتکاری و برخاسته از ذهن خلاق و حسب نیاز بوده است و اگر پس از آن در جایی از ایران در جبهه های دیگر در لشکرهای دیگر حتی در مراتب تدارکاتی و تحقیقاتی بالاتر سپاه استفاده کرده باشند جرقه ی ابتکار آن در اینجا در لشکر فارس، در واحد تخریب لشکر فارس تیپ امام سجاد و بعدها لشكر ۱۹ فجر فارس زده شده است و این کار با فکر سید و با کمک دوستانش در واحد تخریب اینجا بوده است. این کار برش مینها به زبان آسان است .مینها و مواد تعبیه شده در آنها حساسیت فوق العاده ای دارند و با سایش و مالش آتش میگیرند و برش نامتوازن آنها کار سختتری است تا این که بر روی یکی از قسمتهای آنها کار شود؛ ولی سید و آقای کتویی این کار سخت حساس و خطرناک را به طرز ظریفی انجام دادند و روشن است که این خطر کردن به عوض آن که بسیجی یا نیروی آموزشی ، خیلی بهتر و دقیقتر میتوانست مین را بفهمد و کار با آن را خوب یاد بگیرد می ارزد .شاید مجرب ترین مربیان آموزش دیده ها پژوهشگران علوم و امور نظامی و اصحاب تخریب هرگز به این فکر هم نکرده بودند و اگر از ایشان در این باره سوال میشد ،جوابشان منفی بود و آن را کار خطرناکی می دانستند و از نظرشان غیرممکن بود .ولی با عشق ممکن است تمام محال ها..... .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌱 نگوئید جا مانده‌ایم! کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت اربعین به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست ، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگوئید جامانده‌ایم. آیت الله جوادی آملی 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ با عبدالرسول برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم. دید در آنجا پایگاه انتقال خون است. رفت و خون اهدا کرد. پرستاری که خون گیری کرده بود برایش آب میوه آورد، نگرفت، روزه بود. وقتی برگشت دیدم زیر لب ذکری می گوید. وقتی به خانه آمدیم گفتم زیر لب چه می گفتی؟ گفت می خواهی بدانی؟ با سر تأئید کردم. گفت: داشتم نذر می کردم سه ماه و ده روز روزه بگیرم، بعد خداوند مرا بپذیرد و شهید شوم. 100 روز روزه گرفت، خداوند هم نذرش را قبول کرد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهید اسکندری، انسان مسئولیت پذیری بود که در نهادهای مختلف و سمت‌های گوناگونی خدمت کرد. در عین حال بسیار «صندلی گریز» بود؛ یعنی در طول دوران خدمت به هیچ عنوان به دنبال پست و شغل نبود. به همین دلیل به هر جایی که به او ماموریت خدمت می‌دادند، می‌رفت و زمانی که مدت زمان خدمت و ماموریت تمام می‌شد، بسیار راحت پست و محل خدمت خود را تحویل می‌داد. : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 گفته اند: "اَلمُؤمنُ کالجبلِ الراسخ" اما به گمانم کوه با آن عظمتش، سر، خَم می کند به پای قدم‌های استوارتان 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
مهدی مولانیا خواهر شهید: نحوه رفتار و برخورد مهدی با پدر و مادرمان خوب بود و همیشه با احترام برخورد میکرد. او با پدرم دوست بود؛ با هم به ماهیگیری و کوه میرفتند. پدر و مادرم چون مهدی پسر بزرگ خانواده بود بسیار به او احترام میگذاشتند. من هم اگر در علم روز عقب میافتادم و میخواستم از سیاست چیزهای بیشتری بدانم به سراغ مهدی میرفتم. شهید مهدی مولانیا از پاسداران تیپ 33 هوابرد المهدی می باشند که در درگیری های شهریورماه سال1390 سپاه با گروهک پژاک شربت شهادت را نوشید... هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی ساختن اژدر باز از ابتکارات سید بود کـه بـه دیواره ی بتونی دژها میخورد و آنها را منفجر میکرد و در آب کاربرد داشته ظاهراً . همچنین تهیه وسایل کمک آموزشی با استفاده از امکانات موجود در اوج تحریم های سالهای جنگ از نکته های قابل یاد کرد از خلاقیت سید است که علاوه بر خلاقیت و نکته سنجی و فکر کردن به موضوع دنبال کردن و به ثمر رساندن آن هم خود بحث دیگری بود که دلسوزی، جدیت و ایثار بالای شمس الدین عزیز را میرساند. باز این که در منطقه ی جفیر موقعیت شهید ابراهیم ایل، اوایل سال هزار و سیصد و شصت و سه بود فکر کنم ،سید یک میدان موانع درست کرد که برای تمرین و آموزش نیروها فوق العاده کارساز و مهم بود، آن هم بدون هیچ ابزاری و از همه ی اینها شاید جالب تر پل شناوری بود که سید در همین موقعیت شهید ایل درست کرده بود که خلاقیت او را به اوج رساند و مجموع اینها از او یک چهره ی خلاق و مبتکر ساخته بود . باید گفت برخی از ابتکارات سید در آن روزگار که از هیچ چیزی میساخت پایه ی خیلی از ساخته ها و ابتکارات جمعی بچه های جبهه و جنگ و حتی بعد از جنگ بود. اما آشنایی من با شمس الدین عزیز بر میگردد به سال شصت و دو بعد از عملیات محرم و والفجر مقدماتی و والفجر یک. آن سال ما در جبهه ی عین خوش بودیم و در واحد تخریب لشکر نوزده فجر ، مسئول تخریب لشکر در آن موقع آقای قاسمی بود که بنا شد تحولی داده شود، این شد که سید شمس الدین و محمدرضا ایزدی که بعدها به اتفاق برادرش در یک عملیات شهید شد، مسئولیت واحد را به عهده گرفتند‌ شهید ایزدی به عنوان مسئول بود و بقیه ی امور به دستِ سید آموزشهای زمان تخریب معمولاً ابتدایی بود و درنهایت ما ده نوع مین را یاد گرفتیم و نحوه ی خنثی سازی آنها را و تخریب چی می شدیم! .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
خلیل عسکری همرزم شهید: آن روزها خلیل خیلی نورانی شده بود مدام شور می زد بریم! چرا ما اینجا هستیم و بقیه توی منطقه؟ چرا ما را نمی برند؟ پس ما را برای کی نگه داشته اند؟ انگار همه چیز را می دانست... اگر آن شب خلیل و مهدی(شهیدمولانیا) نبودند نیروهای پژاک از همان نقطه وارد می شدند و تمام بچه ها را محاصره میکردند. اما خلیل و مهدی با نثار جانشان بچه ها را از یک پاتک سنگین نجات دادند شهید خلیل عسکری در سال 1390 در سردشت، تپه ی جاسوسان، بر اثر اصابت گلوله به چشم چپ به درجه رفیع شهادت نائل شدند. هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹رسول نیروی رزمی نبود، با این حال در والفجر ده که به لشکر 33 المهدی رفتیم از مسئول واحد خواست تا به عنوان یک بسیجی وارد گردان فجر شود. فرمانده مخالفت کرد، اما رسول آنقدر پافشاری کرد که بالاخره فرمانده راضی شد، رسول سر از پا نمی شناخت. روزی به واحد آمد و پس از احوالپرسی شروع به نوشتن وصیت نامه کرد، ساعات زیادی را درگیر نوشتن بود، به نحوی که یقین کردم رسول رفتنی است.بعد شروع کرد به سرودن و خواندن شعر. یکی دو روز بعد از عملیات به منطقه آزاد شده خرمال رفتم. دنبال رسول گشتم، تنها چیزی که از او باقی مانده بود یک پا بود، همین! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید