👇بخشی از وصیتنامه شهید سیدرضا سجادیان
🇮🇷خدایا چقدر زیباست مرگ در راه تو و شمع گونه سوختن، آنسان که بتوان روشنیبخش جامعه بود و خدایا میدانم تو کیستی نه آنگونه که علی دانست. خدایا تو را با دیده دل دیدهام نه آنقدر که محمد (ص) دید، خدایا به تو، کتابت و هر آنچه از توست یقین دارم، نه آنگونه که امام و رهبر من خمینی عزیز دارد.
و اینک ای مهربانترین خوبان، مرا به آنچه از تو نیست کافی گردان، یاریم ده، ای هستیبخش که جز تو از هیچکس و هیچچیز خوف نداشته و مظاهر مادیات اندوهگینم نسازد.
خدای من هنگامی که محمد (ص) و علی (ع) تو را آن طور میستایند و ازخودبیگانه میشوند و ترس از عذاب تو آنها را بیهوش میکند ما چه کنیم؟
خدایا آنقدر میدانم که آنچه ما را از یاد تو و رسیدن به تو غافل گردانیده، خود ما هستیم. یاریمان ده که از زندان خویشتن آزاد شویم. خدایا نمیدانم بعضیاوقات آنچنان در حال سجود هستیم که از جامدات هم بدتریم، اما ای مقصودم و ای امیدم و ای مرادم، لحظههای اندکی هم در زندگیام بودند که از التهاب لقاء تو سوختم.
خدایا جز تو را نمیخواهم، یارم باشی خدایا...
و سخنی کوتاه با بندگان خدا:
مگر نه این است که پروردگارمان ما را جز برای عبادت و بندگی نیافریده، اندکی اندیشه کن، با خود خلوت کن که بیهوده خلق نشدهایم، بیهوده زنده نیستیم و بیهوده از دنیا نرفته و با رفتنمان همه چیز تمام نمیشود، مگر نه این است که دنیا مزرعه آخرت است.
آخر چه چیز مانع تفکر ما در خلقت آسمانها و زمین میشود و چه چیز ما را از جهاد در راه خدا بازمیدارد!!
💢قصه پرغصه غزه این روزها واقعا رنج آور هست ....
دلمان هر روز بیشتر از قبل میگیرد...😔
صحنه های وداع پدرو مادرها با فرزندان بسیار دردناک هست ...😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
مثل فنر از جا کنده شد. همیشه جلوی پای بسیجی بلند می شد و بعد انگار سال ها همدیگر را ندیده باشند، می پریدند بغل هم.
تا می دیدشان، گل از گلش می شکفت. می دوید طرفشان؛ آن ها هم. حاجی برای بچه ها یا یک پدر بود، یا یک پسر، یا یک برادر.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
آمدہ ایم به استقبال شما ...
تا پیدا کنیم خودمان را؛
نشـانی زندگــی مان،
از مسیر شمـا می گذرد...
ای که مرا خواندہای،راہ نشانم بدہ..💔
#شهید_گمنام
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#فدایی_امام_زمان عج
ارتباط قلبیاش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و میگفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمیدارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را میشنید به عنوان احترام بلند میشد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه میکرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج)».
🍃🌷🍃🌷
#شهید عبدالحمید حسینی
#سالروزتولد🎊🎊
#شهداےفارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_سی_هشتم
دو شب نخوابیده بودیم و آن شب هم غروب تا نزدیکیهای صبح در حال جنگیدن بودیم .داخل سنگری که با بیلچه آماده کرده بودم ،دراز کشیدم و به زبیر گفتم:
- اگه خبری شد بیدارم کن.
نه زیرانداز و نه پتویی داشتم .همچون طفلی که بر تشک نرم خوابیده باشد به خواب خوش فرو رفته بودم .دیگر نه از صدای انفجارهای پیاپی خمپاره ها بیدار میشدم و نه از سوز سرمای استخوان سوز شلمچه. در دل خاک به خوابی عمیق فرو رفتم.
یک آن با شنیدن کلمه ای غیر منتظره از خواب بیدار شدم. گویی شنیدن این کلمه ها از صدای انفجارات رعب انگیز تکان دهنده تر بود. یکی مدام میگفت:
- تعل! تعل!
با شنیدن این کلمات احساس کردم که دشمن در حال به اسارت بردن ما است.
از نام و کلمه اسارت نفرت خاصی داشتم .برای همین هم بارها دعا کرده بودم که اسیر نشوم .شوکه شده بودم که چه باید بکنم .دستم به اسلحه رفت و سرم را از شکاف سنگر بیرون آوردم و حالت هجو می گرفتم. میخواستم تیراندازی کنم اما چشمم به اطراف که افتاد دیدم هوا روشن شده و ستونی از اسرای دشمن را از کنارم عبور میدهند. زبیر مشغول تماشای این صحنه بود. صف اسیرها را نگاه کردم یکی از اسرا که چهره سیاه سوختهای داشت به قمقمه آب من نگاه کرد و گفت:
- ماء!
بلافاصله فهمیدم که تشنه است. قمقمه را درآوردم و تعارف کردم .قمقمه را گرفت و تا قطره آخر نوشید بعد قمقمه را به جای این که به من بدهد، دور انداخت .نمیدانم برای چه این کار را کرد به نظرم خیال میکرد که قمقمه خالی دیگر به دردم نمیخورد.
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️بابایم برگشته ولی با استخوانهای شکسته
🔹مرثیهخوانی دختر شهید مدافع حرم الیاس چگینی در مراسم استقبال از پدرش در قزوین
😔چقدر دیدن دلتنگی دختران شهدا سخته!!
شهید مدافع حرم🕊🌹
#الیاس_چگینی
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️
🌹عبدالعلی از همان کودکی به مسجد علاقه داشت. می رفت آنجا هم نماز می خواند هم به خادم کمک می کرد و به نماز گزاران چای می داد. از همان موقع بهش می گفتیم: شیخ!
یک شب دیدیم تا ساعت 8.5، 9 از علی خبری نشد. نگران کوچهها را گشتیم، آخر هم وقت نماز در مسجد محل پیدایش کردیم. بعد از مدرسه به مسجد رفته بود و همان جا پشت یکی از ستون ها، روی دفتر و کتابش خوابش برده بود!
بچه که بود، یک بار پول دادیم آش بخرد. آش خرید و آمد اما دوباره سریع قبل از اینکه چیزی بخورد،از خانه خارج شد. گفتم: کجا می ری مادر!
گفت: دو ریال به آشی بدهکار شدم. می رم که بده را بدهم.
گفتم: حالا چه عجله ای،بخور بعد می دهیم.
گفت: شاید، شب از مدرسه برنگشتم، چرا باید مدیون او باشم!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔸میگفت:
هر وقت خالص شدم
شهید میشوم ...
🔹در ۱۵ آذر ۱۳۵۹ در حالی که پیروزمندانه از عملیات بازمیگشت، بالگردش مورد اصابت راکت یک فروند هواپیمای جنگنده دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
#سیمرغ_مازندران
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🚨 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی
گرامیداشت سالگرد شهادت شهید فرهاد شاهچراغی
💢 #باروایتگری و خاطره گویی برادر بزرگوار شهید
💢 #بامداحی: کربلایی حسن مهربان فر
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۱۶ آذرماه/ از ساعت ۱۶
🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃
سراپا وسعت دریا گرفتند
همان مردان که در دلجا گرفتند
تمام خاطرات سبزشان ماند
به بام آسمان مأوا گرفتند
شهدا را یاد کنیم باذکر#صلوات
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz