فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹سخنان حاج قاسم سلیمانی و مقام معظم رهبری در مورد عارفِ شهید حسین یوسفاللهی
🔸انتشار بهمناسبت سالروز شهادت شهید محمدحسین یوسفالهی
#نشردهیـد
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
در شعله شبانه پر گشودی برگرد!
سردارِ سپاهِ دل تو بودی، برگرد!
دلتنگ توایم حاج قاسم؛ لطفاً
با حضرتِ منتقم بزودی برگرد!
#حاج_قاسم❤️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠در تمام مجالس و مراسم های عزاداری با پای برهنه شرکت می کرد. حتی در تظاهرات های انقلاب پا برهنه بود. در شب و روز پیروزی انقلاب تمام مدت پا برهنه در خیابان ها می دوید و کارمی کرد. بعد هم وقتی وارد سپاه و بسیج شد پا برهنه بود حتی در سخت ترین عملیات ها هم حاضر نبود کفش به پا کند.
شب عملیات والفجر 8، مسئول هماهنگی اجرای عملیات بود. با پای برهنه کار هایش را پیش می برد. می گفت: «مگر شما قصد کربلا ندارید، کربلا را باید با پای برهنه رفت! »
همین پای تاول زده اش در شناسایی جسدش خیلی کمک کرد.
دو سه شب پشت سر هم خواب می دیدم علی اکبر شهید شده و جنازه اش گم شده است. چند روز بعد که از خط آمد جریان را برایش گفتم. گفت: «خواب دیدی خیر باشه، چون به این موضوع فکر می کنی خوابش را هم می بینی! »
قبل از والفجر 8 من برگشتم جهرم. چند ماه بعد خواب تعبیر شد، علی اکبر شهید شد و جنازه اش چند روزی گم شد!
**
#شهید علی اکبر رحمانیان
سمت: فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر 33 المهدی فارس
شهادت: 27/11/1364
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
نشردهید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_سی_سوم
. در این نقطه ما فقط سیصد نفر می جنگیدیم و چون پل
خم سری منفجر شده بود و پل شناور هم آب برده بود امکان رسیدن نیروهای کمکی به سمت ما به سمت ما میسر نبود .
کردیم
حدود صد تانک دشمن به ما حمله کردند و در مقابل ، ما تنها با سه تانک ارتشی و یک تانک سپاهی و یک توپ ۱۰۶ با آن ها مقابله ، آنقدر پاتک سوم عراقیها سنگین بود که ما با دادن تلفات زیاد مجبور به عقب نشینی شدیم. دشمن توانست تا یک کیلومتری پل چم سری ما را به عقب براند. از نیروهای ایرانی در آنجا فقط هجده نفر مانده بودیم . از این تعداد هشت نفر ارتشی ، چهار نفر سپاهی و شش نفر هم ما بسیجیها بودیم. بقیه یا شهید یا زخمی یا اسیر شده بودند . یک نفر از پاسداران جلو آمد و گفت هیچ کس از این به بعد حق عقب نشینی ندارد، عقب برویم کشته میشویم چون نمی توانیم از رودخانه عبور کنیم، باید مقاومت کنیم ، جلو تانک خوابید و گفت ، مگر از روی جنازه من رد شوید و عقب نشینی کنید ! همه ی هجده نفر هم قسم شدیم و تا غروب آفتاب جانانه مقاومت کردیم و دشمن را مشغول نمودیم تا اینکه نیروهای مهندسی عملیات
و
با قرار دادن لوله های ۱۴۰ اینچی درون رود خانه و ریختن خاک ماسه بر روی آن راه را باز کردند و تعداد چهار هزار نفر نیروهای تازه نفس به کمک ما آمدند. تعداد یک هزار نفر از سمت غرب ، یک هزار نفر از سمت شرق و دو هزار نفر از روبرو به دشمن حمله کردند ، آنقدر پیش روی کردیم که تعداد زیادی چاه نفت عراقی ها را به تصرف در آوردیم، یکصد تانک دشمن را منهدم و تعداد زیادی از عراقیها را کشته و یا اسیر نمودیم . مقر فرماندهی ارشد عراقی ها در این منطقه در نزدیکی های پاسگاه شرهانی را به تصرف درآوردیم.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تعبیر جالب حجتالاسلام ماندگاری در مورد انتخابات در برنامه سمتخدا
#انتخابات
#مشارکت_مردم
#حضور_حداکثری
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹 بسیاری از ما نیروهای جهاد فارس، توجه به قرائت و فهم قرآن را مدیون حاجی جزایری بودیم که هیچ وقت جلسات تفسیر قرآنش قطع نشد؛ حتی در اوج محاصره و خطر سقوط آبادان. اما تأثیر آن جلسات بر خلیل بیشتر از بقیه بود.
پس از جدا شدن حاجی از جهاد فارس، خلیل تأکید داشت که جلسات قرائت قرآن را هرچند با تعدادی اندک از بچهها ادامه دهند.
هروقت فرصتی پیش میآمد چند نفر را دور هم جمع میکرد و چند صفحه از قرآن را میخواندند و بهره میبردند.
غیر از قرائت قرآن، خلیل به اذان گفتن هم علاقه داشت و خیلی مواقع نماز اول وقتمان را با اذان خلیل میخواندیم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختربچه فلسطینی تو سرمای بیرون وایساده
مرده ازش میپرسه تو این سرما چرا بیرونی؟
جوابشو ببینید 😔💔
🚨حواسمان به #غزه باشد....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💢شبها همیشه قبل خواب گوشی رو میگرفت دستش تا پیامهاش رو چک کنه.
هر وقتی لطیفه جالبی میخوند اول خودش ریز میخندید بعد هم برای من تعریف میکرد و اینبار با صدای بلندتر باهم میخندیدیم. میگفت:
دلم نمیاد تنها بخندم... اینجوری حالش بیشتره.
خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعیش رو میکرد که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه.
هر وقت میدیدمش روحیه میگرفتم...
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
من در خاڪ تو را میجویم
اما تو،
بر بامے از ابرها
خیره بہ من
بہ سرگردانے ام
بہ جستجوے بیهوده ام مینگرے...
ای شهید🥀💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#سیره_شهدا
🌷 اتش سنگینی روی خط بود. خلیل پشت لودر نشسته بود و با مهارت خاصی در میان ترکش ها و خمپاره ها خاکریز می زد. ناگهان, لودر از حرکت ایستاد. فکر کردیم اتفاقی برای خلیل افتاده, اما پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن. دویدم سمتش, گفتم چی شده, تو این وضعیت حساس چرا کار را رها کردی.
سر به زیر گفت:یک لحظه غرور مرا گرفت که چه خوب دارم کار می کنم!
گفتم نکند دارد برای نفسم کار می کنم. پیاده شدم تا غرورم بریزد, بعد که حس کردم برای خدا کار می کنم, کار را ادامه می دهم!
چند دقیقه بعد, سبکبال سوار شد و کار را تمام کرد...
🌱🌹🌱🌹
#شهید خلیل پرویزی
#شهدای_فارس
سمت:فرمانده ستاد پشتیبانی و مهندسی جهاد فارس
#ایام_شهادت
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_سی_چهارم
در نزدیکیهای پاسگاه شرهانی را به تصرف در آوردیم . خاکریز آخر دشمن که پشت آن کانال مستحکمی حفر کرده بودند به دست نیروهای رزمنده افتاد ، البته برای تصرف این کانال که بسیار استراتژیک بود تلفات زیادی دادیم عراقیها برای حفظ این کانال مقاومت زیادی
از خودشان نشان دادند و آتش سنگینی بر سرمان میریختند در کانال که مستقر شدیم عرصه را بر دشمن تنگ کردیم و عراقی ها
ناچار به عقب نشینی شدند پاتکهای زیادی زدند ولی ما مقاومت تار و مار شدند. تعداد زیادی از عراقیها اسیر کردیم و آن ه ها هم شدند. من کمی عربی بلد بودم با آنها صحبت میکردم. بعضی از اسرای عراقی عکس امام (ره) و مهر در جیبشان بود و می گفتند ما شیعه هستیم، خمینی را دوست داریم ، مجبورمان کردند تا به جنگ با ایرانیها بیاییم. فکر میکنم عکس حضرت امام و مهر را از جیب ( شهداء و اسرای ایرانی برداشته .بودند ( مدت پنج روز در این کانال
بودیم.
هلیکوپترهای دشمن مرتباً بر فراز منطقه به پرواز در می آمدند و آنجا را بمب باران میکردند . بعضی از خلبانان بمبهای خود را دور از ما در جایی که نیروهای ایرانی نبودند می ریختند. یک فروند هلیکوپتر آمد پایین و حدوداً ده متری بالای من بود ، خلبان و کمک خلبان نگاه کردند و من هم به آنان نگاه کردم ، بدون اینکه
بمب های خود را بریزند یک مرتبه اوج گرفتند و از منطقه دور شدند. روز ششم به ما گفتند گردان ۹۸۱ و یکی دیگر از گردانها بیایند پشت خاکریز دوم ، در آنجا همه جمع شدیم فرماندهان گفتند : تپه
۱۷۵ ( که سمت راست مواضع ما بود و از آنجا آتش زیادی توسط دشمن بر سر ما ریخته میشد )باید امشب تصرف شود. پس از آن توانید به مقر برگردید و نیروهای تازه نفس جای شما را پر
خواهند کرد.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_سی_چهارم
در نزدیکیهای پاسگاه شرهانی را به تصرف در آوردیم . خاکریز آخر دشمن که پشت آن کانال مستحکمی حفر کرده بودند به دست نیروهای رزمنده افتاد ، البته برای تصرف این کانال که بسیار استراتژیک بود تلفات زیادی دادیم عراقیها برای حفظ این کانال مقاومت زیادی
از خودشان نشان دادند و آتش سنگینی بر سرمان میریختند در کانال که مستقر شدیم عرصه را بر دشمن تنگ کردیم و عراقی ها
ناچار به عقب نشینی شدند پاتکهای زیادی زدند ولی ما مقاومت تار و مار شدند. تعداد زیادی از عراقیها اسیر کردیم و آن ه ها هم شدند. من کمی عربی بلد بودم با آنها صحبت میکردم. بعضی از اسرای عراقی عکس امام (ره) و مهر در جیبشان بود و می گفتند ما شیعه هستیم، خمینی را دوست داریم ، مجبورمان کردند تا به جنگ با ایرانیها بیاییم. فکر میکنم عکس حضرت امام و مهر را از جیب ( شهداء و اسرای ایرانی برداشته .بودند ( مدت پنج روز در این کانال
بودیم.
هلیکوپترهای دشمن مرتباً بر فراز منطقه به پرواز در می آمدند و آنجا را بمب باران میکردند . بعضی از خلبانان بمبهای خود را دور از ما در جایی که نیروهای ایرانی نبودند می ریختند. یک فروند هلیکوپتر آمد پایین و حدوداً ده متری بالای من بود ، خلبان و کمک خلبان نگاه کردند و من هم به آنان نگاه کردم ، بدون اینکه
بمب های خود را بریزند یک مرتبه اوج گرفتند و از منطقه دور شدند. روز ششم به ما گفتند گردان ۹۸۱ و یکی دیگر از گردانها بیایند پشت خاکریز دوم ، در آنجا همه جمع شدیم فرماندهان گفتند : تپه
۱۷۵ ( که سمت راست مواضع ما بود و از آنجا آتش زیادی توسط دشمن بر سر ما ریخته میشد )باید امشب تصرف شود. پس از آن توانید به مقر برگردید و نیروهای تازه نفس جای شما را پر
خواهند کرد.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رهبر انقلاب: دشمن را ضعیف و ناتوان فرض نکنیم. شرط مهم پیروزی، شناخت تواناییهای دشمن است اما نباید از او ترسید. ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رهبر انقلاب، در دیدار مردم آذربایجان شرقی: همه باید در انتخابات شرکت کنند. انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است. ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹 در حال آماده سازی خطوط و جاده ها برای عملیات والفجر 8 بودیم. چندین گروه در محورهای مختلف کار می کردند، حاج خلیل هم مرتب به گروه ها سرکسی می کرد. یک شب هنگام بازدید از کارِ گروه ما، دید که راننده خیلی به لودر فشار میآورد و اگر همین طور ادامه بدهد خرابش میکند و کار لنگ میماند. بدون آنکه تندی کند به راننده گفت: برادر انگار خیلی خستهای، بیا پایین چند دقیقهای استراحت کن تا کمی کمکت کنم.
راننده که او را نمیشناخت لودر را تحویلش داد.حاجی خیلی نرم و بدون فشار به دستگاه کار میکرد. راننده گفت: به سن و سالش نمیخورد اینقدر کاربلد باشد، حاج خلیل که اینقدر نیروی ماهر دارد چرا زودتر نفرستاد کمک ما؟!
نتوانستم جلو خندهام را بگیرم. چهرهاش ناگهان تغییر کرد و گفت: - نکند این خودِ حاج خلیل است؟!
بعد از چند دقیقه حاجی از ماشین پیاده شد و گفت: ببخشید! من سرم کمی شلوغ است و بیش از این نمیتوانم کمک کنم. امیدوارم خستگیت در رفته باشد. حاج خلیل که رفت، دیدم راننده دارد نرم و با دقت کار ش را می کند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
حاج #قاسم و #انتخابات..
نشردهید
#رای_میدهیم
#انتخاب_مردم
#مشارکت_مردم
#انتخابات
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها اینجا درش به روی همه بازه
تاحالا تو زندگیتون به در بسته خوردین؟
#شلمچه
#راهیاننور
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
شهیدمیشودکسیکهیادگرفتتمامقلبش
شیشدونگفقطوفقطمالِخداباشه...
#شهید_آرمان_علیوردی💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#روایــت_عشــق
🌷با سید آمــدیم مرخصی...
خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود.
وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان...
انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند.
سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود.
شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری.
ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت.
سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان.
پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت...
بعد از #شهـادت سید بود.
از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود #کوچه_شهید سید عبدالحـسین ولے پور!
🌷🌱🌷
#شهید سیدعبدالحسـین ولی پور
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_سی_پنجم
یک فرمانده شجاع به نام برادر زمانی داشتیم که به همراه برادر کوچک ترش در عملیات بودند ، او گفت: یک نفر همراه برادر من برود
و تیر بارچی عراقی را خاموش کند چون این تیربارچی مجال هر
تحرکی را از ما سلب کرده بود و مرتب به سرمان آتش تیر میریخت
یکی از بسیجیان به نام برادر درویش بلند شد و همراه برادر کوچک تر فرمانده از داخل شیارها به طرف تیربارچی به راه افتادند . حدود پنج ، شش دقیقه که گذشت برادر درویش با گلوله مستقیم به شهادت رسید و برادر فرمانده هم با گلوله آرپی جی دشمن تکه تکه شد و به شهادت رسید.
فرمانده مان که خود شاهد تکه تکه شدن برادرش بود فقط گفت برادرم شهید شد ، او به آرزویش رسید . همین گفت نبرد با دشمن پرداخت. من این صحنه ها را که میدیدم با خود میگفتم فرماندهان ما حتی جنازه تکه تکه شده ی برادر خود را میبینند ولی کمترین تأثیری در روحیه شان برای ادامه نبرد ایجاد
نمی کند و با شجاعت وصف ناپذیری به وظیفه خود عمل می کنند. آفرین به مادرانی که از دامن آنها چنین فرزندانی پرورش یافته اند.
برادر زمانی خودش پیشاپیش ما حرکت کرد و به تپه ۱۷۵ حمله کردیم و پس از نبردی نفس گیر و به جای گذاشتن تعدادی شهید و زخمی تپه را تصرف کردیم تا فردا ظهر روی تپه مستقر بودیم که
ناگهان پاتک سنگین دشمن شروع شد و با تعداد زیادی تانک و نفر بر به ما حمله کردند. آنقدر آتش تهیه ریختند که ما فرصت هیچ عکس العملی نداشتیم . دشمن توانست دوباره تپه ۱۷۵ را به تصرف
در آورد و ما هم به عقب برگشتیم. پس از انجام مأموریت در عملیات گردان ۹۸۱ را در پشت خط جمع کردند و گفتند این گردان شجاعانه با دشمن جنگید و علی رغم این که شهدای زیادی را تقدیم اسلام کرد ولی خدمت بزرگی در عملیات انجام داد . ( البته در مرحله بعدی عملیات تپه ۱۷۵ و تپه های مجاور و پاسگاه شرهانی که مشرف بر شهر طيب عراق و جاده بغداد - العماره بود به تصرف رزمندگان اسلام درآمد . )
برادر حاج قاسم صفری مدت هفتاد و پنج روز در منطقه عین خوش در عملیات محرم به نبرد با دشمن بعثی پرداخت و بر اثر موج انفجار شدید از ناحیه گوش مجروح شد و به شیراز برگشت و در بیمارستان نمازی تحت درمان قرار گرفت.
.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا بر اثر بیماری ، به رحمت خدا رفتند.🏴
🔹همسر شهید سجاد طاهرنیا بعد از تحمل یک دوره بیماری، دارفانی را وداع گفت و به همسر شهیدش پیوست و دردانههای این شهید خیلی زود بی مادر هم شدند.😭
همسر شهید در مصاحبه : ای کاش بدونی اگر بری چقدر برام سخته ...
#امنیت
#شهدا
#مدیون_شهداییم
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz