فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺گفتن با بابات بای بای کن، گفتم نمیتونم، مگه قرار نیست برگرده؟
👈 گفتوگو با همسر و فرزندان شهید مدافع حرم محرم ترک در مجموعه «ملازمان حرم»
🔰 #ملازمان_حرم
😭ﻭﭼﻘﺪﺭ ﻣﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﻬﺪا و ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ 😭
🌹🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_عبدالعلی_ناظمپور*
* #نویسنده_ایوب_پرندآور*
* #قسمت_هفتاد_و_یکم*
۳۵ کیلومتر بعد از اهواز لشکر المهدی مقری داشت که بچه ها آنرا به همان اسم ۳۵ میشناختند.در مقر ۳۵ که مستقر بودند بچه های تدارکات آمار غذا را ده نفر بیشتر رد کرده بودند.
آن روز غذا بیشتر از حد معمول هر روز بود.
کاکا علی سریع فهمید و با اینکه بچهها غذایشان را خورده بودند دستور داد که هرچه از غذا باقی مانده جمع کنند و بفرستند آشپزخانه خودش و چندتایی از بچه ها هم به آن لب نزدند.مسئول تدارکات که برگشت کاکاعلی پابرهنه آمد بیرون و همه بچه های تدارکات و مسئول شان را به خط کرد و دستور داد که پوتین شان را بیرون بیاورند و در آفتاب داغ روی شن های سوزان بنشینند.
اول خودش را سرزنش کرد و گفت:اولین مقصر این برنامه منم. اگر من فرمانده خوبی بودم و به خوبی دستورات دین را پیاده کرده بودم و درس قناعت به شما داده بودم امروز گرگ حرص و آز شما سربلند نمیکرد و و طمع نمی کردید که سهمیه بیشتری بگیرید.
فکرش هم نکردید که این غذای زیادی سهمیه چه کسانی بوده که به حرام و به دروغ گرفتید. !!حق چه کسانی را می خواستید بخورید؟برادر های خودتان ؟!حق دوستان خودتون ؟!حق رزمندههای خدا ؟!جواب امام را چی میدید ؟جواب شهدا رو؟ جواب خدارو چی میدید؟ اگر من فرمانده خواب بودم خدا که بیدار بوده ! اگر من حواسم نبوده خدا که حواسش بوده! فکر نکردید یک گناه باعث میشه یک عملیات شکست بخوره؟!
به هر حال اشتباه امروز را به حساب ناآگاهی شما میگذارم اما تنبیه تان می کنم یادتون باشه استغفار کنید.
ما نیامدیم جبهه که بجنگیم بچهها تا آرپیجی بزنیم و برگردیم.کاکا ما اومدیم جبهه آدم بشیم !آقای مسئول تدارکات! ما اومدیم اینجا آدم بشیم مفهوم شد؟!!
از امروز حق نداری حتی یک نفر آمار زیادی رد کنی هر تعداد هستیم همونقدر غذا بگیر. هرچی داد نمیخوریم ندادن نمیخوریم..
بچههای تدارکات شرمنده و خجالتزده آرام آرام گریه می کردند. بعد هم همه با هم همراه کاکاعلی شروع کردند روی شنهای داغ کلاغ پر و پا مرغی رفتن.
🌿🌿🌿🌿
شبگرد اهواز با دلهای گرم از محبت دور هم نشسته و آنقدر گرم صحبت بودند که گرمای هوا را حس نمی کردند. در گرماگرم حرفها کاکاعلی از حاج آقا پرسید:«شما کدوم آیه از قرآن مثل تابلو توی ذهنتون نقش بسته؟!»
حاج آقا مرا جابجا کرد و صورتش را خاراند و گفت:«من به آیه الم یعلم بان الله یری..آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند؟؟ خیلی فکر می کنم»
کاکائوی مثل کسی که برای اولین بار این آیه به گوش خورده چشمش را بست و چند بار ذوقزده آیه را تکرار کرد حاج آقا پرسید: «برادر علی شما کدام آیه برات تابلو شده؟»
کاکا علی که هنوز شیرینه آیه الم یعلم بان الله یری را در ذائقه اش بود گفت: «حاج آقا راستش من از این آیه خیلی حساب می برم و من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره»
اما اینایی که شما خواندید تاثیرش بیشتره من بهش فکر نکرده بودم خیلی قشنگه خیلی..
بعد از آن شب ورد زبان کاکاعلی شده بود:« الم یعلم بان الله یری»
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
محمد در بین اهل بیت علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و همیشه به دنبال نکاتی میگشت که خود را به این حضرت نزدیکتر کند. یک روز قبل از عقد من در حیاط منزل زمین خوردم و دستم شکست. روز عقد با دست شکسته پای سفره عقد نشستم.
پس از عقد یک شب که برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم محمد گفت «زهرای 18 ساله با دست شکسته پای سفره عقد» نشانهای برای ماست تا بیشتر به یاد حضرت باشیم. پس از آن مداحی حضرت زهرا را گذاشت و هر دو به یاد حضرت زهرا اشک ریختیم».
#شهیدمحمدمسرور
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_فارس (ﻛﺎﺯﺭﻭﻥ)
ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷
🌷🌿🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان منتشر نشده حاج قاسم سلیمانی خطاب به مدافعان حرم در زیر بمباران دشمن:
منظور از مدافع حرم، حرم حضرت زینب(س) فقط نیست بلکه منظور کل #جمهوری_اسلامی است...
#ﺟﻤﻬﻮﺭﻱاﺳﻼﻣﻲ ﺣﺮﻡ اﺳﺖ ✅
#ﺣﺘﻤﺎﺑﺒﻴﻨﻴﺪ 👆
#ﺳﺮﺩاﺭﺩﻟﻬﺎ
#ﺑﺼﻴﺮﺕ
🌷🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
🌱🌺
وصول را ...
بہ مقتول #عشـق دهند
واگر این چنین استــ ...
چه ڪسے عاشــق تــر از شهید ...
#سلام🤚
#صبحتون_شهدایی🍃
🌺🌱
@shohadaye_shiraz
#اشلــو
مرتضی، با زبان عربـی با عراقے ها حرف می زد و تکـیه کلامـش روی کلمه اشـلو بود ڪه مخفـف همان «ای شی لونک » رنـگ و روت چطــوره بود .
او هــر روز صبــح به فاصـله هفتاد ، هشتــاد مترے عراقے ها ، روی خاکریز می ایسـتاد و دسـت هایش را دور دهان حلـقه می ڪرد وبرای عراقے ها سخنرانے مـی کرد :
اشلـونک ... یا اخی ... صباح الخیر ! (یعنی رنگ وروت چطوره ... حال وروزت چطوره ...)
ظـهر دوباره هــمان آش و همان کاسه ! مرتضـی دسـت بردار نـبود وروز روشـن ، جلو چشـم عراقے ها روی خاکریز مے رفـت و براے دشمن کلاس عقیدتے مے گذاشت . گاهـی هم از پشـت بلندگـو سـوره واقعه را می خوانـد. اما جـواب عراقے ها توپ و تفـنگ بود.
این عمـل مرتضـے ترس و وحشـت در دل نیروهـاے دشمـن انداخـت به صورتے که عراقے ها برای ســرش جایزه گذاشــتند . و او معـرف شد به «اشلــو» ...
#شهیــد مرتضــی جاویدی
#شهدای_فارس
#سالروزشــهادت
🌹🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_عبدالعلی_ناظمپور*
* #نویسنده_ایوب_پرندآور*
* #قسمت_هفتاد_و_سوم*
باید دژ عراقیها با موشک زده میشد تا آب منطقه را بگیرد و تانکها جلو نیایند اما موشک نقص فنی پیدا کرد. کاظم شبیری پیشنهاد داد که بروند و دژ را منهدم کنند.کاکا گفت :طرحت قبول. حالا کیا را همراه خودت به این عملیات میبری؟
کاظم اسم تعدادی از بچهها را به زبان آورد کسانی که اسمشان را گفته بود هرکولهای لشکر بودند.
تکالیف کرد چند بار سرش را تکان داد و گفت ملاک انتخابات چی بوده؟!
گفت قدرت بدنی اینها از لحاظ بدنی فوق العاده هستند آماده آماده تا بغداد هم می توانند پیاده برن.
کاکا گفت: بین کاکا زمین عملیات عملیات خیلی سختیه .رفتن تو دل عراقیها شوخی نیست قدرت بدنی تنها کافی نیست این طور عملیاتی آدم هایی می خواد که از لحاظ قدرت روحی قدرت ایمان و قدرت تقوا خیلی بالا باشند.و در لحظه های سخت انهدام دژ در جا نزنند.به نظر من در انتخاب تجدید نظر کن.کاظم لیست رو عوض کرد .
این بار خنده رضایت روی لبهای کاکاعلی نشست. ماموریت انهدام در با توکل به خدا و از خودگذشتگی بچه ها به خوبی انجام شد و کاظم اعتراف کرد که در لحظه های تنگاتنگ انهدام عمیقا به حرف کاکاعلی رسیده و تنهایی ایمان بچه ها بوده که باعث پیروزی آنها شده است.
🌿🌿🌿
تعدادی نیروی جدید به تخریب آمده بودند یکی شون سیدعلیرضا رکن عابدی.جثه کوچکی داشت قدیمی ها مخالف بودند که به تخریب بیاید اما مخالف بودند که شب ها به شناسایی بیاید. وی گفت اگر اسیر شود اطلاعات را لو میدهد.کاکا علی مخالفت کرد و گفت: عجله نکنید کم کم تجربه کسب می کند.
بچه ها می دانستند که هیچ کدام از کارهای فرمانده بی دلیل نیست طوری شد که سید کلی پیشرفت کرد.
یک شبکه از شناسایی برمیگشتن کاکاعلی آرام یکی از بچههایی که با آمدن سید به شناسایی مخالف بود کنار کشید و گفت:خواستم که این بچه وارد کار شناسایی بشه و قدیمیها غرور براشون نداره و ببینند این بچه هم داره که کار اونها را انجام میده و مواظب باشند دچار غرور نشن و شیطان فریب شونده حواستون باشه خودتون رو گم نکنید و این کار را مغرور تون نکنه.
طولی نکشید که در جاده فاو_ ام القصر در منطقه فاو در تاریخ بیست و هفتم اسفند ۱۳۶۴ کنار اسم سید علیرضا رکن عابدی نوشته شد «شهید..»
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
ﺑﻤﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ #ﺷﻬﻴﺪاﺳﺘﺎﻥ_ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻛﻪ #ﺣﺎﺝﻗﺎﺳﻢﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺩاﺩ ....
🌷🌷
عمليات كربلاي 5 جريان داشت. خط لشكر ثارالله چسبيده به گردان فجر بود که برايشان مشكلي پيش آمد. حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله در آستانه اسارت يا شهادت بود. " حاج قاسم سلیمانی" پشت بی سیم به بچه های قرارگاه گفت: عراقی ها ما را محاصره کردن، تو چند متری ما هستند... بعید می دونم کسی از ما زنده بمونه، دیدار به قیامت!😔
اولین اسمی که به ذهنم آمد #مرتضی بود. بی سیم را برداشتم و قاسم را صدا زدم. جواب داد. گفتم: اشلو را برات می فرستم!
گفت: هر کاری می کنی زودتر جعفر جان!
با بيسيم به مرتضي گفتم: حاج قاسم مفهومه!
گفت: نگران نباش، می رسم.
گفتم: زودتر، خطش داره سقوط مي كنه.
گفت: «مگر ما مرده ايم. الان مي روم سراغشان.»
چنان می گفت الان می رسم، انگار فقط صد متر راه بود. مرتضی باید از موانع نونی شکل عبور می کرد و می جنگید تا به حاج قاسم برسد. این کار را هم کرد و محاصره حاج قاسم را شکست. چند دقيقه بعد حاج قاسم بي سيم زد و تشکر کرد، مرتضی هم در همان خط مشغول جنگ بود.
ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺪاﻛﺎﺭﻱ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ و ﮔﺮﺩاﻧﺶ اﺳﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﻧﺸﺪ...
ﺑﻌﺪ اﺯ,ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ من ماندم و حاج قاسم که هر از گاهی یاد مرتضی می کرد و مبارزه افسانه ای اش برای نجات او....
ﺭاﻭﻱ : ﺳﺮﺩاﺭ ﺟﻌﻔﺮ اﺳﺪﻱ
🌷💖🌷
#شهیدمرتضی_جاویدی #ﺷﻬﻴﺪحاج_قاسمﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ
ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑا ﺻﻠﻮاﺕ
☘🌺🌺☘
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
🔰 ضمن خدمت در سپاه مربی گری امور تربیتی اداره کل آموزش و پرورش و همچنین کارهای خطاطی، طراحی را نیز انجام می داد.
سال 1363، قصد اعزام ایشان به عنوان فرمانده سپاه لبنان را داشتند که ایشان به دلیل شهادت اولین برادرش از این امر امتناع ورزیدند.
🔰در کارهایش دقت و بلاغت زیادی به کار می برد و کارهای ایشان به صورت منظم و قانونمند پیش میرفت و در کارها به خودکفایی اعتقاد داشت به نحوی که مرکب خوشنویسی خود را با پوست گردو درست می کرد.
به شهید ماموریت داده بود که به بوشهر برود ولی ایشان حکم ماموریت را پس داده و گفتند که دیگر از این سرگردانی ها خسته شده و دوست دارم به جبهه بروم.
🔰 عملیات کربلای 5 آمد و گفت:می خواهم به خط مقدم بروم و لباس روحانی اش را درآورد و لباس رزم پوشید و آرپیچی به دست به سمت دشمن هجوم برد و پس از منهدم کردن تعدادی از تانکهای دشمن مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت .در عملیاتی که رمز آن یا زهرا بود بود به شهادت رسید.
*شهید سید رحیم موسوی*
*شهدای فارس*
*شهدای کربلای ۵*
*سالروز شهادت*
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ واتسـاپ:
https://chat.whatsapp.com/BE71umQBe1UB84MK8aPoYv
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📸 ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت
شرمندهام رباب، پسرم را حلال کن ...
▪️ وفات حضرت ام البنین تسلیت باد
🏴🏴🏴🏴
#ﻫﻴﻴﺖﺷﻬﺪاﻱ_ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌻☘🌼
✍وادے عشق ..
بسے دور و دراز است..
ولے ...
طے شـــــود...
جاده ے صــدسالـہ...
بہ آهــے گاهـــــے..
#سلام🤚
#صبحتون_شهدایی🍃
🌻☘🌼
@golzarshohadashiraz
#مــادران_شهـــــدا💔
🔸مغــازه دار سر ڪوچه میــگفت:
الان ۲۹ ســاله هر وقــت از خونه میره بیــرون، #کلــید خونــش رو مــیده به مــن و میگــه:
🔹آقا مرتضے!!
اگـه #پسـرم اومـــد کلیــد رو بده بهـش بره تـو ... چایـی☕️ هـم تو سمــاور حاضــره ... آخــه #خستہ ش بایـــد اســتراحت کنـــه... 😭
🌹🍃🌹🍃
#ﭼﺸﻢ_اﻧﺘﻆﺎﺭﻱ ﻣﺎﺩﺭاﻥ ﺷﻬﺪا
#حضرت_ام_البنیــن (س)
🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75