💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷زمستان 71 حاج منصور مسئول معاونت بسیج بود اما ...
یکی از سرباز های شهرستانی سرما خورده بود. صبح روز بعد دیدم حاجی با دو سه کیلو پرتقال و لیموشیرین آمد. گفت: این ها را به فلان سرباز شهرستانی بدهید تا خوب شود.
برای کاری به اتاق بایگانی بسیج آمد، سریع برگشت. گفتیم حتماً از سرما شاکی شده، چون چراغ علاءالدین ما خراب بود و دود می کرد. وقتی برگشت، چراغ علاءالدین اتاق خودش را برای ما آورده بود.ماه رمضان 71 بود. ما چند پاسدار رسمی و چند سرباز شهرستانی بودیم، برای اینکه روزه ما خراب نشود در محل کار می ماندیم. چند شب خود آقا منصور برای ما افطاری آورد و کنار ما افطار کرد تا احساس غریبی و تنهایی نکنیم!
راوی مختار زارع
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#سیره_شهدا
🔰مجید بزرگوار بود درست مثل اسمش؛
اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد»
🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است.
🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید!
حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد.
سال تحصیلی که شروع می شد کلی پوشاک و لوازم تحریر تهیه می کرد و به بچه های مستحق می رساند.
🔰به خانه یکی از دوستان مجید در لارستان رفته بودیم. پدر خانواده فوت شده بود. روزی مجید دختر آنها را که دانش آموز بود به بازار برد و برایش مانتو، مقنعه و کیف خرید. وقتی می خواستیم به مرودشت برگردیم، کرایه برگشت نداشتیم. اعتراض مرا که دید گفت: « غصه نخور خدا می رساند.» از یکی از دوستانش به اندازه کرایه برگشت قرض کرد.
🔅🔅🔅
منبع و خاطرات بیشتر در کتاب راز یک پروانه!
http://ketabefars.ir/product-13
🌷🍃🌷
#شهید مجید رشیدی کوچی
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر(ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر(ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر(ع)
#خداحافظ_ای_روضه_خوان_حسین💔😔
#شهادت_امام_محمد_باقر(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 #گــزارش
#مثل_شهدا_پای_غصه_های_مردم...
#به_نیابت_امام_زمان عج
🌷🍃🌷🍃
در هفته گذشته با توجه به مشکلات برخی خانواده های نیازمند تحت پوشش مرکز ، موارد زیر به همت خیرین صورت پذیرفت:
۱. پرداخت قسمتی از ودیعه یک خانواده نیازمند به مبلغ ۱۵ میلیون تومان
۲. پرداخت هزینه دارو یکی از بیماران تحت پوشش به مبلغ ۲۷۱ هزار تومان
۳.هدیه دو جفت کفش به یک خانواده نیازمند به مبلغ ۳۲۰ هزار تومان
۴. تهیه یک بسته گوشت مرغ جهت یک خانواده با ۳ معلول به مبلغ ۱۹۹ هزار تومان
🔻🔻🔻🔻
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام_شیراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌞خورشید هم ،
به عشــق نگاهت طلوع کرد ..
صبـحت به شوق ،
شاعر لبخندها سلام ...
#شهید مدافع حرم
#شهید_محمود_رادمهر🕊
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
1⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
✅ مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ اِلى مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ اُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ فى جَنّاتِ النَّعیمِ.
✅ هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام کنندگان بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگاران اند و در بهشت های پُربهره خواهند بود.
📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
نیمه شب, همه خواب بودند. صدایی شنیدم. سید باقر بود. روضه اباعبدالله می خواند.
خوابم برد.یکی دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسین می گفت و اشک می ریخت!
گفتم سید بس است, بخواب.
گفت:الان وقت خواب نیست, ما باید برای عملیات اماده شویم, بایدبا یاد حسین روحیه خودمان را بسازیم!
#شهید سید محمدباقردستغیب 🌷
#شهدای_فارس
#ﺷﻬﺎﺩﺕ : کربلای 4
☘🌹☘🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻧﺸﺮ ﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎد ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهیدان_هاشم_و_مجتبی_شیخی*
* #نویسنده_محمد_محمودی_نورآبادی*
* #قسمت_نوزدهم*
🎤 به روایت محسن ریاضت
اتفاقا چند سال پیش زمانی که بحث ناامنی در منطقه شرق کشور تازه داغ شده بود از اطلاعات لشکر ۱۹ رفتیم نزدیک مرز مستقر شدیم. بنا بود در آنجا رزمایشی گذاشته شود. از یگان های دیگر هم بودند. خدا رحمت کند شهید شوشتری دستور داده بود که بهترین طرح ریزی ها انجام شود تا تلفات رزمایش به حداقل ممکن برسانیم. ما هم نشستیم که به حساب خودمان نظر شهید شوشتری را تامین کنیم . از قضا کسالت شدیدی داشتم و آن طور که باید و شاید حال و دل این کارها را نداشتم. طرح آماده شد و بچه ها به قرارگاه بردند.
شب افتاده بودم روی تخت و نای حرف زدن نداشتم. یک وقت و حدود ساعت ۱۲ شب بود که دیدم این بچه هایی که رفته بودند قرارگاه با یک آشفتگی خاصی کنارم ایستاده اند. عین بچه های کتک خورده بودند. علت را پرسیدم گفتند که قرارگاه طرح ما را نپذیرفته و باید طرح تازهای آماده کنیم. خیلی حالم بد بود. گفتم: خوب حالا بذارید یه کاریش میکنیم.
رفتم توی فکرش خدایا چه کنیم؟همان شب خواب هاشم را دیدم. داشتیم در راجع به طرح با هم حرف می زدیم. در همان عالم خواب به او گفتم: حالا به ما چه ربطی داره ؟!ولش کن اصلا ما طرح میخوای چیکار؟!
دیدم با همان لحن همیشگی اول خنده کرد و بعد گفت: «نوچ.. بازم که جا زدی محسن! عزیزم چی رو ولش کن؟! مگه دست خودته که بیخیالش بشی؟!»
نصیحت میکرد که باید طرح را هرچه زودتر آماده کنید تا آبروی اطلاعات لشکر حفظ شود. زمانی که از خواب پریدم بدنم خیس عرق بود.
فردایش موضوع را به بچه ها گفتم و با هم نشستیم پای کار...چند ساعت تلاش کردیم تا توانستیم یک طرح جدید را آماده کنیم. طرح را بچه ها بردن قرارگاه و من با اضطراب منتظر برگشت ایشان بودم. وقتی برگشتم گل از گلشان شکفته بود. میگفتند که اطلاعات قرارگاه خیلی پسندید. اتفاقاً همان طرح به عنوان مرجع انتخاب شد و بنا شد همه یگانها از آن تبعیت کنند.
من همیشه برای دوستان و همکاران تازه کار از خصوصیات هاشم می گویم. کسی که او را اولین بار در سال ۶۱ و در تیپ به امام سجاد علیه السلام دیدم. آن زمان تازه از تیپ المهدی به آن یگان منتقل شده بودم. هاشم حدود یک ماه قبل از آن در عملیات محرم از ناحیه زانو مجروح شده بود. بعد از چند روز که توی اطلاعات ماندیم هاشم هم پیدایش شد. از شجاعت و رشادت زیاد شنیده بودیم. یکی از شناسایی هایی که با هم رفتیم در جبهه سومار بود. بنابود در آنجا عملیات انجام شود و ما هم داشتیم کارهای شناسایی را دنبال میکردیم. منطقه سومار هم وضعیت جغرافیایی غریبی داشت طوری که اصلاً نمی شد مسیر درست و حسابی پیدا کرد. به قول یکی از بچه ها به اسم سعید قاسمی ،که حالا در تهران مسئولیتی دارد ارتفاعات سومار گیجالکی بود. یعنی واقعا گیج کننده بود......
#ادامه_دارد ..
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کلیپ...
عزاداری رزمندگان استان فارس
با مداحی شهید سید محمد باقر دستغیب
🏴🏴🏴
هدیه به همه شهدا و سیدالشهدا اباعبدالله الحسین ع صلوات
🌹🌱🌹🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷سال 71، منصور مشغول ساختن خانه ای برای خود شد، خانه ای که از همان ابتدا آن
را با کاربرد فرهنگی، تربیتی می ساخت. در زیر زمین خانه جایی برای میز پینگ پنگ و
دارالقران برای نوجوانان محل پیش بینی کرده بود. اما ناگهان از خیر این خانه که این همه برای آن زحمت کشیده بود گذشت. خانه نیمه تمام، که تمام سرمایه مادی اش بود را فروخت شش میلیون تومان!
یک میلیون صرف خرید فیش حج و مخارج سفرش شد. مقداری را صرف خانواده اش کرد، بقیه پول را هم به صورت قرض الحسنه به نیازمندان داد. در سفر حج یکی از دوستان به ایشان گفته بود: حاجی چه کار کردی با زندگیت، آتیش زدی به اموالت!
در جواب گفته بود: دنیایم را فروختم و آخرت خریدم، بد کاری کردم؟
راوی حاج یحیی خادم صادق
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
همـہ مے گویند:خــوش بحـال
فلانے #شـــــهید شد اما هیچ
ڪس حواســــش نیست ڪه
فلانے براۍشهید شدن شهیـد
#بـــــودن را یاد ڱرفت.🙂🌱
#شهیدمحسنحججے🦋
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#قربانےمشارکتی_عیدقربان
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭ_وسلامتی_ﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ ) و سلامتی رهبر انقلاب
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#ﺟﻬﺖﺭﻓﻊ_ﺑﻼﻭﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
🌷🌹🌷🌹
حضـرت رسـول (ص) :
قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این قرض را خـداوند سبحــان ادا مى کند)
🌷🌹🌷
طرح #قربانے و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ از امر فرج ✋✋ در عید قربان
🔻🔻🔻🔻🔻
شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ای شــهــید🌷
ڪاش بفـهمیم معناے ڪلام تو را
ڪہ:
"اگر ڪار براے خداست
پس گفتن براے چہ؟!"
واے بہ حالمان است
ڪہ غرقیم در این گفتنها و عمل نڪردن ها...
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
0⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
✅ اَلا اِنَّ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ اُحْصِیَهُما وَ اُعَرِّفَهُما، فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ اَنهى عَنِ الْحَرامِ فى مَقامٍ واحِد فَاُمِرْتُ اَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ - عَزَّوَجَلَّ - فى عَلِىٍّ َمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ الْاَوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ
✅ هان! روا و ناروا بیش از آن است که آن ها را شمارش کرده، یک باره به روا فرمان دهم و از ناروا باز دارم؛ از این روی مأمورم که از شما پیمان بگیرم که دست در دست من نهید در پذیرش آن چه از سوی خداوند عزّوجل درباره ی علی امیرمؤمنان آورده ام و درباره ی اوصیای پس از او
📚فرازی از بخش دهم خطبه شریف غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨فرمانده اےکہ بعــد از شهادتش اسراییلی ها و منافقیــن برایش جــشن گرفتند😳😭🌹
فرمانــده عملیــات ایران در لبنان بود بعد هم شــد فرمانده عملیات قرارگاه حمزه.
بین اسراییلے ها و منافقین معروف بود به #شیرازے،،،
اما خودش پایان نامه ها مے نوشت "امروز #ســربازاسلام فردا #شهیدگمــنام".💞
وقتی افتــاد زمین، یکے از منافقین فریاد زد این شــیرازیه، از ترس یه تیر خلاص تو سرش زدن، یکی تو دهنش، هفتاد تا هم به سینــش.... 😳😳😭
رادیو اســراییل و منافقـــین تا چند روز جشن گرفته بودند....
#شهیدعلی_محمدکرمے ابوالوردے
#شهداےفارس
🌷🍃🌹🌱🌷
درسالروزشهادتش، هدیه به شهید صلوات ☘
🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهیدان_هاشم_و_مجتبی_شیخی*
* #نویسنده_محمد_محمودی_نورآبادی*
* #قسمت_بیستم*
🎤 به روایت محسن ریاضت
......خطی را که باید شناسایی میکردیم دست بچههای ژاندارمری بود. یک شب تیمی برداشتیم و رفتیم.رسیدیم به کمین های دشمن. کمین ها را خیلی زود پشت سر گذاشتیم و بعد از آن باید از میدان مین و بعد ۱۰ حلقه توپی خاردار عبور میکردیم. قبل از ما چند مورد رفته بودیم و موفق نشده بودیم. آن شب هاشم را بردیم که گره را باز کند . پشت کمین ها و قبل از شروع موانع تعدادی تامین گذاشتیم. من و هاشم رفتیم از میدان مین عبور کردیم. عراقیها مین والمر زیادی را کار گذاشته بودند. رسیدیم پای توپی های خاردار که دیدم هاشم زد به پشتم و گفت :«محسن صبر بده که من نیاز به دستشویی دارم»
فکر کردم مثل همیشه شوخی اش گرفته. دیدم انگار که تو بر روی بیابان های اطراف شیراز باشد و قمقمه را بازکرد.بعد رفت برای دستشویی. یک مقدار رفتم جلو تا رسیدیم به توپی سیم خاردار سرک کشیدم و دنبال نگهبان عراقی گشتم. دقیق جای هر شبش ایستاده و پاس میداد. نگهبان سنگر فرماندهی هم بود. دقیقاً در لحظه که من او را دیدم او هم مشکوک شد و یک منور زانویی شلیک کرد.
نگاهم افتاد به هاشم همانجا دمر پهن شده بود روی زمین. من هم کنار همان توپی، خزیدم پایین.نگهبان منور دوم را هم زد و بعد با سر و صدا دوید طرف سنگر که بقیه را بیدار کند.
دیگر نباید میماندیم. پنهان کاری را گذاشتیم کنار و باهاشم دوتایی دویدیم.حالا دیگر هاشم جلوتر از من می دوید یک وقت دیدم رسیده به مین والمر.
گفتم:هاشم ..مین!
از روی من پرید من هم پریدم و رفتیم رسیدیم به تامین ها. هنوز کمین ها سر راهمان بودند منتهی میفهمیدیم که عراقیها وارد میدان نمیشوند. آمدن تو آنجایی که به حساب خود مشکوک شده بودند یک مشت چراغ قوه و تیراندازی پراکنده کردند و بعد هم رفتند خوابیدند.
جالب بود زمانی که رسیدیم تامین ها هاشم نفس نفس میزد و هنوز بالای شلوارش توی مشتش بود.
گفتم :دیدی گفتم نمیشه از این مسیر وارد شد؟!
همانطور که در شلوارش را مرتب میکرد و فانسقه اش را می بست خیلی سرسری گفت: نه اینا فقط مشکوک شده بودند.
زدم پس کله اش و گفتم: به خدا تا آخر همه ما را به کشتن میدی!
از رو نمی رفت .من نظرم این بود که برگردیم .اما هاشم گفت: نه چی رو برگردیم؟! الان باید یه فکری براش بکنیم.
از ما اصرار و از هاشم همان سماجت همیشگی. دست آخر گفت: تو با یک نفر از شیار سمت چپ برید من و باباحسن از سمت راست وارد میشم ببینیم چه خبره!
من که میفهمیدم از شیار سمت چپ امکان وارد شدن نیست. با این حال حرفش را قبول کردم .باباحسن را که خدا بیامرز بچه گراش بود و دل و جان بازی خوبی هم داشت با خودش برد.
نیم ساعت بعد که برگشتند خیلی خوشحال بود. گفت: نگفتم میشه راه پیدا کرد!
باورم نمیشد به بابا حسن نگاه کردم و او هم حرفش را تایید کرد. هاشم اصرار داشت که همان شب بقیه کار شناسایی را دنبال کنیم.اما من زیر بار نرفتم و گفتم همین قدر که باباحسن را توجیه کرده باشید کفایت میکند که اینها را رد کردیم و برگشتیم عقب.
به هر حال هاشم آن شب یک بار دیگر با سماجتش به ما حالی کرد که کار نشد وجود ندارد.بعد از جنگ که رفتیم دنبال اجساد سه نفر از بچه های شناسایی ، توی روز روشن که آن صحنه ها را می دیدم بیشتر می ترسیدم.
#ادامه_دارد ..
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لقبی که خداوند به امیرالمؤمنین(ع) داد
10 روز مانده به #غدیر
#فقط_به_عشق_علی
#مبلغ_غدیرباشیم
🌱🎊🌱🎊
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷منصور خانه نيمه تمامي داشت که آن را فروخت و با آن دو فيش حج خريد، یکی برای
خودش یکی برای من. مدير کاروان، آقای عرب از دوستان آقا منصور بود. گفت: آقا منصور بهتر است يکي را به اسم پدر و يکي را به اسم مادرتان بنويسيد.
چشم حاجي پر از اشک شده و چشم در چشم او گفت: من خودم مشکل دارم، من خودم مشکل دارم، من خودم مشکل دارم. مادرم سال دیگر زنده است و ان شاالله خودش به حج مي رود! (حاج منصور چند ماه بعد از حج شهيد شد و مادرش سال بعد به حج مشرف شد.)
زير بار نمي رفت. قبول نمي کرد که ديگر نمي تواند به اندازه يک شخص سالم راه برود، بدود. هر روز مي رفت حرم و طواف مي کرد، آن هم هفت دور کامل بدون کمک يا ويلچر. آنقدر رفت تا قسمتي از پايش که روي پاي مصنوعي سوار مي شد، زخم شد. ...
راوی حاج ابراهیم خادم صادق( پدر شهید)
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
توصیـــه یک شهیـــد به مسئــولین👆
شمـــا با خون صدها #شــهید ، معلول و مجــروح و جانباز روی کــار آمده اید پس....😞
🌹🌷🌹🌷
#شهیــد علے محمد ابوالوردی
#شهداےشیراز
#سالگردشهادت
🌹🌷🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f7
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#مراسم_دعای_عرفه با شهدا
به صورت مجازی و حضوری
🤲🤲🤲
#بامداحی: حاج حسن حقیقی
#زمان: سه شنبه ۲۹ تیرماه از ساعت ۱۸
#مکان:دارالرحمه_شیراز/ قطعه شهدای گمنام
🔹🔹🔹🔹
مراسم در #فضای_باز و با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار می شود
🚨زائرین محترم لطفا کتاب دعا، آب آشامیدنی همراه داشته باشند
🌹🍃🌹🍃
پخش آنلاین از لینک زیر:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🌷🍃🌷🍃
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
شهادت🌷
🕊️ پروازرویاهاست،
چه خیال خامی !
برای من که پر پرواز ندارم ...💔
رسیدن به تــــ♡ـــو ❣
که ان همه بالایی...
ࢪویاست...
ڪمڪم ڪن دلاوࢪ...❤️
🕊️✨شهید مجید سپاسی🌷
#صبحتون _ شهدایی
🌷🌿🌷🌱🌷🌱🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
9⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
✅ مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً
✅هان مردمان! قرآن برشما روشن می کند که امامان پس از علی، فرزندان اویند ومن به شما معرفی کردم که آنان از او و از من اند؛ چرا که خداوند در کتاب خود می گوید؛ امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد.
(زخرف/28)
📚فرازی از بخش دهم خطبه شریف غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌺 #اﻫﻤﻴت_ﻋﺮﻓﻪ...
🌸حضرت اﻣﺎﻡ خامنهای:
«روز عرفه را قدر بدانید. از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمّی است؛
لحظهلحظهی این ساعات مثل اکسیر، مثل کیمیا حائز اهمّیّت است؛
اینها را با غفلت نگذرانیم.
۹۴/۶/۲۵
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
و ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺤﻆﺎﺕ اﻣﺮﻭﺯ, ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻋﺎﻱ ﻋﺎﻟﻢ ﺭا ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﺯ ﺩﻝ و اﺿﻂﺮاﺭ ﺑﺨﻮاﻧﻴﻢ....
🤲اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج🤲
🌹🌷🌹🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهیدان_هاشم_و_مجتبی_شیخی*
* #نویسنده_محمد_محمودی_نورآبادی*
* #قسمت_بیست_و_یکم*
🎤 به روایت مجتبی مینایی فرد
هاشم تا درگیر شناسایی بود که هیچ وقتی که کار شناسایی تمام میشد هم یک جا بند نمی شد . مثلاً می گفتیم که توی محور شلمچه باشد یک مرتبه خبر میدادند که هاشم امروز جزیره مجنون بود .خیلی پر تحرک و فعال بود هر وقت من با هاشم دعوایم میشد روی همین قضایای این شکلی بود .
گاهی نشد که هاشم مسئولیت شناسایی اش را بد انجام داده باشد و ما دعوایش کرده باشیم. اتفاقاً آنجا حرفش با عمل است یکی بود. جواب سر بالا هم نمی داد فقط همان دنده پهنی و خندیدنش کفر ما را در می آورد.
از آن طرف یک خصلت خوبی که داشت ، اهل یادداشت برداری بود. یعنی علیرغم اینکه سواد زیادی هم نداشت و با همان خط خرچنگ قورباغه ای اش همه چیز را یادداشت میکرد .
برخی جاها که عملیات میشد و خط دشمن تصرف می شد ما می رفتیم توی دیدگاههای عراقی که رها شده بود و با وضعیت کمین ها و نوع پدافند شان آشنا میشدیم.
هاشم دقیق توی سنگر و رو به جبهه خودی قرار می گرفت و رو به بچه ها می گفت :« نگاه کنید مردیکه عراقی از اینجا تا کجا را می دیده ؟!»
بعد هم این را یادداشت میکرد .دوباره دقت میکرد و میگفت: «نگاه پشت اون شیاره رو نمیده ، اگه اطلاعات جبهه خودی از اون معبر وارد شده بود ، این خط با تلفات کمتری شکسته میشد»
همه اینها را یادداشت میکرد و به عنوان تجربه نگه می داشت . به خاطر همین تجربیات هم بود که خیلی زود موفق می شد.
اعتقاد داشت که اگر سرگروه شناسایی ، یک معبر درستی انتخاب کند ، این خودش میتواند جان چند نفر را نجات دهد . خودش هم واقعاً این کار را میکرد . به قدری به کار خودش ایمان داشت که شب عملیات هم میافتاد جلوی گردان و همه را تا پای خاکریز دشمن همراهی میکرد . آنجا هم فقط لازم بود کمین زده میشد. این کار را خیلی از مواقع خودش انجام می داد. در چند مورد دچار مجروحیت شدید شد.
#ادامه_دارد ..
❤️❤️❤️❤️❤️❤
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷
مسئله ای پیش آمد و قرار شد کاروان حج ما در دو نوبت به ایران برگردد. من با گروه اول
برگشتم، قرار شد گروه دوم که حاج منصور هم در آن بود، روز بعد برگردند. همان شب برگشت بود. خواب دیدم، حاج منصور، در کنار جمعی از شهیدان ایستاده است که فقط شهید محمد هادی آسمانی را شناختم. به حاج منصور گفتم: مگه شما نمی خواهی برگردید؟
خندید و گفت: من هنوز اینجا کار دارم!
چند روز بعد به حاج منصور زنگ زدم و حالش را پرسیدم و جریان خواب را گفتم و گفتم: نکنه می خواهی شهید بشی!
خندید و گفت: هر چی خدا بخواهد، ان شاالله خیر است.
ظاهراً برای تکمیل عبادتش یک ماهی هم مقیم مشهد شده بود و بعد از برگشت به آنچه آرزویش بود رسید...
راوی دکتر محمودیان
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید