eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍فاطمیه ۱۴۰۰ قرار شد در مراسم هفتگی هییت شهدای گمنام ، در گلزار شهدای شیراز، شهید گمنامی بیاورند ... ... ولی وقتی شهید را آورند دیدیم شهید بانام هست ... حبیب الله حقیقی .. بعضی ها گله کردند چرا شهید گمنام نیاوردید!! ...و چه مجلسی بود ..روضه های بی بی فاطمه( س) 🖤الان که ماجرای چشم انتظاری مادر شهید را می‌خوانیم، می بینیم واقعا چه حکمتی داشته😭 🚨ضمنا این شهید با توسل به حضرت زهرا (س) تفحص شده بود و در روز شهادت حضرت تشییع و دفن گردید
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 و عزاداری دهه اول ماه محرم الحرام🏴 💢و گرامیداشت شهدای عملیات قدس ۳ 💢 با برادر حاج قاسم مهدوی 💢 : کربلایی مهدی کبیری نژاد : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۹ تيرماه / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🥀سوغات براے سالارشهیدان پاره‌پاره‌هاے‌بدنشان بود 👌حالا.... ما چه داریم براے پیش کشے به ؟؟ 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰بعد از شهادتش پسری پیش ما آمد و تعریف کرد: مدتی بود به مدرسه نمی رفتم. یک روز مجید به دیدن من آمد و با لحنی دلسوزانه علت اینکه به مدرسه نمی روم را پرسید. برایش توضیح دادم که به علت نداشتن لباس مناسب و فقر و نداری برای تهیه لباس، نتوانستم به مدرسه بروم. رفت. ساعتی بعد آمد و گفت: با من بیا! من را به بازار برد و برایم لباسی تهیه کرد.من هم روز بعد به مدرسه برگشتم. بعد ها فهمیدم، خودش هم آن روز پول نداشته و این پول را قرض گرفته بود که با کار کردن، قرضش را پس داده است. 🌹🌱🌷🌱🌹 مجید مرادی شهدای فارس https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار تصاویر کم‌تر دیده‌شده از لحظات نفس‌گیر عملیات رمضان به مناسبت سالروز این عملیات در تیر ۱۳۶۱.. گرامی باد 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
بلافاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد... قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید! با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید. با دهانی که به سختی باز می شد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... 📙سلام بر ابراهیم۲ 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹به سیدان آمده بود. گفت پسرخاله چند خانوار فقیر و مستحق می شناسی! گفتم: بله. گفت: بریم خانه هاشون را به من نشان بده! گفتم: سید رسول یه وقت کاری نکنی شرمنده بشن، این ها خانواده های با آبرویی هستند! گفت: خیالت راحت. با هم در شهر سیدان قدم زدیم. هر خانه ای را که می دانستم فقیر هستند به سید رسول با اشاره نشان می دادم. کارمان تمام شد. به شیراز برگشت. با مقداری آذوغه از حبوبات و روغن و برنج و ... برگشت. در یکی از اتاق های مسجد که شیشه هایش رنگ شده بود، با کمک هم بسته بندی کردیم. هوا تاریک شد. با یک چفیه سر و صورتش را پوشاند که کسی او را نشناسد. بسته ها را بر می داشت می رفت. دنبالش رفتم. دیدم بسته ها را جلوی درب همان منازل می گذارد، آرام در می زند و در تاریکی کوچه پنهان می شود... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توصیه‌های مهم شهیدسلیمانی به مداحان اهل‌بیت. قابل توجه همه ی مداحان به ویژه مداحان جوان 🏴در آستانه ماه محرم ..‌ 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
(ﻋﺞ ) و 🏴🏴🏴🏴 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه محرم الحرام (چهارشنبه ۲۸ تیرماه )ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد✋ 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
6037997950252222
بــنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام (با زدن روی شماره کپی کنید) 🔺🔺🔺🔺🔺 هییت شهداے گمنام شـــیراز مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز 🔹🔹🔹🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 حاجی، چجوری نوکری کردی برا ارباب ،که هروقت به بند -سلام بر اصحاب حسین علیه السلام- میرسم؛اسم تو ،توی سرم تکرار میشه! 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد» 🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است. 🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید! 🔰حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد. 🔰سال تحصیلی که شروع می شد کلی پوشاک و لوازم تحریر تهیه می کرد و به بچه های مستحق می رساند. 🔰به خانه یکی از دوستان مجید در لارستان رفته بودیم. پدر خانواده فوت شده بود. روزی مجید دختر آنها را که دانش آموز بود به بازار برد و برایش مانتو، مقنعه و کیف خرید. وقتی می خواستیم به مرودشت برگردیم، کرایه برگشت نداشتیم. اعتراض مرا که دید گفت: « غصه نخور خدا می رساند.» از یکی از دوستانش به اندازه کرایه برگشت قرض کرد. 🔰صبح ها که بلند می شدیم، می دیدم تمام ظرف ها شسته و پوتین ها هم مرتب و واکس زده پشت در سنگر است. نفهمیدیم کار کی است تا زمانی که مجید شهید شد. مجید رشیدی کوچی :20/4/1364 – عین منصور دهلران، عملیات قدس 3 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 🎙️به روایت فرشته غازی من روحم خبر نداشت اصلاً به عقلم هم خطور نمی کرد که چاشنی و ساچمه و دینامیت و فتیله ها توی کیف بچه باشد! زرنگی کرد و کیف را خودش برداشت, اگر من بر میداشتم از سنگین بودنش میفهمیدم .این بود که اضطراب نداشتم و خیلی راحت گذاشتمش جلوی مأمورها. رفتارها ،کارها  وحرکات و قیافه اش این قدر جالب و جذاب بود که دوست داشتیم باهامون باشد .من هم دنبال بهانه ای میگشتم تا چند ساعتی با شمس باشم‌. مریضی بچه ی چهارمم، محمد صادق که صورتش به دلیل حساسیت جوش زده بود بهانه ی خوبی بود تا او را همراه کنم و به شیراز برویم برای دوا و دکتر . او هم به خوبی استقبال کرد و چیزی فراتر از خوش فرمانی ،همیشه دلیل این همراهی بود که من نمی دانستم. سال ۱۳۵۷ ،بود تازه زمزمه هایی از آشوب و اعتراض مردم به گوش میرسید و در شهرهای بزرگ از جمله شیراز حرکات انقلابی مشاهده میشد و شمس با تعدادی از پسرهای اقوام و برادر دیگرم عبد الخالق گهگاه بی خبر یا با اطلاع به شیراز میآمد و در برنامه های انقلابی شرکت میکرد .در این سفر هم یکی از آنها با ما همراه بود که جلو نشست .در آن روزگار سواری در سپیدان پیدا نمیشد .خیلی تعدادشان کم بود .یک نفر« برغونی »بود که سواری داشت و نفری چهارتومان میگرفت و میبرد شیراز. دو نفر جلو نشستند ما هم نشستیم عقب. به پاسگاه دالین که رسیدیم جلومان را گرفتند و یکی یکی از ماشین پیاده مان کردند .ژاندارمها هیکلی و مخوف ،بودند. اگر یک انگشت به ما میزدند ده تا کله ملاغ میرفتیم. اول از همه رفتند سراغ کیف بچه. من هم از همه جا بی خبر گذاشتمش جلوشان. غافل از این که همه چیز توی همین کیف کوچک است؛ فتیله های انفجاری، ساچمه ،دینامیت و..... یارو با آستینهای ورزده و کلاه لبه دار با کلتی که از فانوسقه اش آویزان بود، با هیکل گنده ی چرموک آمد طرف کیف و از روی سر کیف شیشه شیر بچه را برداشت و سر کشید و نشان داد که دارد از آن میخورد و بعد زد زیر خنده و به دوستان دیگرش هم تعارف کرد .دستی هم در کیف برد و وسایل آن را چند بار زیر و رو کرد ... گفتم بچه ام سوخته نگاه کن صورتش سوخته دارم میبرمش دکتر. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید    •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ آداب ورود به ماه 🏴آماده وارد به محرم ارباب بشویم... 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹گاهی در کوچه های سیدان یا روستاهای اطراف با ماشین می گشتیم و پشت بلندگو اعلام جمع آوری کمک های مردمی برای جبهه می کردیم. مردم هم پای کار بودند و همیشه با هرچه داشتند کمک می کردند. یک روز ساعت دو عصر بود. ماشین را حرکت دادیم. تا صدای بلندگو بلند شد که کمک های مردمی... سید رسول سر رسید و گفت: خاموش کنید... خاموش کنید. - چرا، امروز باید این بار را تکمیل کنیم و بفرستیم؟ - این وقت روز مردم درحال استراحت هستند، شما با این صدا باعث آزار مردم می شوید. اگر کسی بخواهد کمکی بکند یا طرفدار شما و انقلاب باشند با این مردم آزاری ممکن است زده شود و از شما رو بگرداند. با مهربانی گفت: برادر، جوری با مردم برخورد کنید که همیشه جاذبه باشید و باعث دفع مردم از انقلاب نشوید! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
تحویل سال به وقتِ مُحَرّم است حَوّل قلـُوبَنا بِبُکاءِ عَلَی الحُسَین 💔😭 🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
و ..‌ رسید ... عشّاق امضا می‌شود..🌹
🚨صدقه اول ماه فراموش نشود ... مخصوصا ماه محرم .. نیت کنیم جهت تسلی دل امام زمان عج و سلامتی و ظهور حضرت
💔🕊 کشتی نوح، نشد منتظر هیچ کسی این حسین است که با خود همه را خواهد برد. - اللهم ارزقنا شفاعة الحسین - 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰محمد حسین از همان روز های اول اعزام حال و هوای عجیبی داشت. علاقه زیادی به ذکر مصیبت اهل بیت(ع) خصوصأ سالار شهیدان، بن علی(ع) داشت. با اینکه مداح نبود ولی بین نماز و یا در مراسم دعای صبح که زیارت عاشورا برگزار می شد، بی مقدمه شروع به می کرد و حال و هوای همه را منقلب می کرد. 🔰چیز عجیبی که در وجود محمد حسین بروز کرد، این بود که هر چه ما به ایام اعزام به اهواز و منطقه نزدیک می شدیم، لکنت زبان پیدا کرده و رفته رفته قدرت تکلم ایشان تحلیل رفته و تا شب ورود به منطقه چزابه به حدی کم شد که حتی قادر به ادای کوچکترین کلمه ای هم نبود! 🔰محمد حسین با همان زبانی که دیگر کلمات را درست ادا نمی کرد، از شهادت و نحوی شهادت خودش به ما خبر می داد و محمد حسین همان طور که خودش پیش بینی کرده شهید شد ... محمد حسین بهاری خوب فارس 🌱🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * این هم داداشمه که همراهم شده. همان طور که تا نیمه داخل ماشین خم بود و تجسس میکرد غرولند میکرد که دهاتیها خوشی زده زیر دلشان علیه شخص اول مملکت حرف میزنند. آخ که اگر به چنگ من بیفتند پوست از سرشان میکنم ،توش کاه میکنم . در همین حال متوجه شمس شدم که نگاه از من میدزدید و در حالی که سعی میکرد عادی باشد، چیزی زیر لب زمزمه میکرد .شاید برایش آخر بدشانسی بود که آجان اول از همه رفت سراغ کیف بچه؛ یعنی زرنگ تر از خودش هم کسی ممکن است پیدا شود . البته بگویم که شمس واقعاً زرنگ بود .ما افتخار میکردیم که همچین برادری داریم .جسور و چابک بود و خیلی جانسوز خانواده. همه ی خریدهای منزل را با گشاده رویی انجام میداد و در عین حال دل نازکی داشت و برای اندک چیزی اشکش جاری میشد .از هوش سرشاری نیز برخوردار بود و ما کمتر میدیدیم که درس بخواند. وقتی ازش میپرسیدیم مگر تو درس نداری؟ میگفت: تو مدرسه که خواندم کافیست. میل به خواندن و دانستن هم در او زیاد بود و از طریق دایی مادرم ، محمد جعفر ترابی با قم و مراکز دینی و علمی آن روزگار که فعالیتهای مکاتبه ای چشمگیری داشتند ارتباط داشت ،کتاب مجله و بسته های فرهنگی برایش ارسال میشد و میخواند .به همین دلیل بنیه ی آگاهی مذهبی او قوی و قابل توجه بود و نیز از مسائل سیاسی روز با اطلاع بود. حضور فعال او در تظاهرات قبل از انقلاب و آمادگی اش برای مبارزه با رژیم شاه نتیجه ی همین ارتباط معنوی بود. همچنین تأثیر و تعلیم پدر و پدربزرگ از او شخصیت کاملی ساخته بود. روحیه ی سلحشوری و جنگاوری را نیز از همان نوجوانی با خود داشت و از کاردستی های قشنگی که درست میکرد یکی هم ساخت تفنگ بـود کـه شبیه كُلت بود و با باروت و چاشنی صدایی شبیه صدای شلیک از آن خارج میشد. یکی دیگر از کاردستی هایش ساخت رادیوی تک موج بود. سال سوم راهنمایی بود که با وسایل جزئی و معمولی گیرنده رادیویی ساخته بود که حتی رادیو فارسی عراق را میگرفت و میخواست فرستنده هم درست کند که پدر مانع شد و گفت :که خطرناکه و از همین طریق به رادیو عراق نامه نوشت و برایش بسته هدیه فرستادند که شامل یک عدد نوار قرآن عبدالباسط عکس صدام حسین و عکس خیرالله طلفاء بود و نامه ای که از او دعوت کرده بودند تا به عراق بیاید. عراقیها فکر کرده بودند که فرستنده ی نامه شیخ بزرگیست در حالی که شمس تنها پانزده سال داشت و برای این که بداند بر سر نامه ها چه میآید این کار را کرده بود. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
(ع) (ع) توصيه هاي استاد فاطمي نيا در ماه محرم 🔹خالصانه در مجالس عزاداري شركت كنيد. طوري باشيد كه غير از امام حسين (ع) چيزي نبينيد. با پاكي ظاهر و باطن به اين مجالس مشرف شويد ؛ همانطور كه با وضوء وطهارت در اين جلسات شركت ميكنيم ، به وسيله استغفار ، طهارت باطني هم كسب كنيم. قبل از ورود به مراسم عزاي ابي عبدالله عليه السلام بگوييم: خدايا اگر در وجود من مانعي از كسب فيض ابي عبدالله عليه السلام هست، آن را برطرف بفرما. 🔹دهه محرم ، دهه تحول است ، جناب حرّ يك شخص است اما حرّ شدن يك جريان ميباشد. در اين دهه بايد متحول شويم. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹یکی از ویژگی های سید رسول این بود که همیشه نسبت به خدا حضور قلب داشت و خدا را کنار خودش حس می کرد، مِثل یک فرد مُحرم که در حال احرام است و همیشه آماده عبادت. این حالت خاصش باعث شده بود که ما هم شرم کنیم در حضور ایشان حرف ناجنس بزنیم و خطایی کنیم. البته اهل تذکر بود و اگر می دید، اشتباهی در رفتار و اعمال ما هست تذکر می داد. گاهی برای مأموریتی می رفتیم، وقتی بعد از پنج شش ساعت پیاده روی خسته بر می گشتیم، همه سریع یک نماز می خواندیم و استراحت می کردیم. اما هیچ وقت ندیدم که سید رسول با حالت خستگی و کسلی نماز بخواند. جوری برای نمازش آماده می شد و حواسش بود که انگار نه انگار که از ماموریتی چند ساعته برگشته است. گویی در این دنیا کاری جز نماز خواندن نداشت و ندارد. با یک نشاط و شادی خاصی نمازش را می خواند. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره به شهید بابائی 🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند. شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم. امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به من هم چند استکان بشویی. 🌷 🖤 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 و عزاداری دهه اول ماه محرم الحرام🏴 💢و گرامیداشت شهدای عملیات قدس ۳ 💢 با برادر حاج قاسم مهدوی 💢 : کربلایی مهدی کبیری نژاد : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۹ تيرماه / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید