eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی معلوم نبود چه قدر از این یادگیری در شب عملیات و در حین جنگ کاربرد داشته باشد و دست ما را بگیرد اما شهید غازی مساله ی آموزش را جدی میگرفت و میگفت آموزش برای تخریب چی امری حیاتی است و به همین دلیل واقعی کار می کرد از وسایل کمک آموزشی کمک میگرفت. تمرینهای متعدد و سخت میداد حتی مانور میگذاشت و در روزگاری که هیچکس به تحقیق و پژوهش شناخت مواد قابلیت آنها تحول ابزار و آلات کمترین توجهی نداشت ، او کاملاً به این امور فکر میکرد و خیلی افقهای فراتر را میدید هم این که در کار آموزش و تمرین چنان صلابت و هیمنه ای داشت که ما در اول کار حسابی ترسیدیم و حتی قدری ناامید شدیم؛ اما رفته رفته انس گرفتیم و خود را باور کردیم. سید مرتب گوشزد میکرد که یک تخریبچی باید از نظر نظامی و نیروی جسمی قوی و آماده باشد که هروقت فراخوانده شد بتواند انجام وظیفه کند. بعد از اتمام آموزش در منطقه ی جفیر در سال شصت و سه به سومار رفتیم و مصاحبه ی سید شمس الدین که فیلم و نوارش موجود است در آنجا انجام شد. سید فرمان که میداد خودش هم در آن کار مشارکت داشت و تا آخر می ایستاد و این نکته نیروها را بهتر و بیشتر به کار وامیداشت و اغلب در شناسایی ها به همراه بچه های اطلاعات عملیات شرکت میکرد و این کار مخاطره آمیز را هم خود انجام میداد و اگر میخواست کسی را بفرستد برادرش عبدالخالق را که با ما بود میفرستاد با آن که عبدالخالق در واحد بود ، سید هیچگاه به او نگاه خاصی نداشت ،بلکه به کارهای سخت که دیگران را نمی فرستاد او را روانه میکرد و همچنین سید ، هوای نیروهایش را خیلی خوب داشت. وقتی بچه های تخریب شهید یا مجروح میشدند به شدت ملول و رنجور میشد. گویی پاره ای از بدنش را از دست داده است. در عین حال از دستور مافوق و از هیچ مخاطره ای سر باز نمیزد و به جان تلاش میکرد . .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد ... 🎙 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹هر وقت بحث شهادت را پیش می کشید می گفت: خوش به حال آنان که وقتی شهید می شوند چیزی از آنها باقی نمی ماند . من هم دوست دارم ناشناخته باشم و اثری از من باقی نماند. قبل از عید نوروز به مرخصی آمده بود و مرا دلداری می داد. گفتم: ان شاءالله کی بر می گردی؟ گفت: هفت روز بعد از عید. دقیقاً هفت روز بعد از عید تشیع جنازه اش بود. بالای تابوتش نشستم. گفتم می خواهم صورت پسرم را ببوسم. گفتند شهید شما سر ندارد گفتم می خواهم دستش را بدنش را ببوسم. گفتند: شهید شما دست هم ندارد، فقط کمی از پایش باقی مانده! نشستم بالای تابوت و گفتم، پسرم شیرم حلالت. این پسر را که در راه خدا دادم با سر و گردن و دست و پا قربانی در راه خدا دادم. امیدوارم خداوند این قربانی را از من قبول کند. این شعار را بلند سر دادم، این گل پرپر من هدیه به رهبر من! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
به سبک شھدا محمّد به سمت اتاقک خلبان رفت. صدایی پس از گفتن "بسم الله الرحمن الرحيم "، طلب صلوات کرد. صدای صلوات حدود چهارصد مسافر در هواپيما پيچيد. صدای محمد بود. "با توجه به اينکه در مسير زيارت حضرت زينب(س) هستيم با اجازه شما کمی از مناقب و فضائل حضرت زينب(س) براي شما میگويم." عده ای هم که به قصد تفريح و گردش يا هر چيز غير از زيارت، سوار اين هواپيما شده بودند، شروع کردند به غُر زدن... -اينجا هم دست از سرمون بر نمی دارن... -ما را بگو آمديم خارج کشور يه نفس راحت بکشيمــ... محمد بی توجه به اعتراضات سخنانش را ادامه داد. نفوذ کلامش کم کم اثر خود را در حضار نشان میداد . تعداد اندک بانوانی که با خارج شدن از مرز هوايی ايران حجاب را برداشته بودند، دوباره حجاب سر گذاشتند. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
جاماندگان اربعین همراه با قرائت زیارت اربعین توسط مداح اهل بیت کربلایی حسین باقری 🚨چهارشنبه ۱۵ شهریور، روز اربعین از . قطعه شهدای گمنام 🔹 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#اجتماع جاماندگان اربعین همراه با قرائت زیارت اربعین توسط مداح اهل بیت کربلایی حسین باقری 🚨چهار
🚨برای اطعام ظهر روز اربعین نیاز به بانی داریم کسی اگه می خواهد بانی بشود لطفا زودتر اطلاع بدهد ⬇️⬇️ @Kh_sh_sh
🌷🕊🍃 همیشه به نیروها و رزمنده‌ها میگفت: قبل از خواب زمزمه کنیم : "اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ" خدایا گناهانی را که مرا از علیه‌السلام محروم می‌کند، ببخش 🥀💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
حق نگهدار وقتی به علت مجروحیت در بیمارستان بستری بود، هیچ نامه‌ای که نشان بدهد او در این مدت مجروح و بستری بوده است نگرفت. بعد از بهبودی نسبی، دوباره به منطقه بازگشت. آنجا به مشکل برخورده بود. وقتی برگشت گفت: می‌خواهند به عنوان فرار از جنگ مرا محاکمه نظامی کنند گفتم: برو از بیمارستان نامه بگیر، خودت رو خلاص کن خندید و گفت: اگر طوری شده برای خدا شده، خدا هم که از آدم برگه نمی‌خواد. بنده‌ها شو ول کن. آخرش اینه که یا حبس می‌شم یا اخراج! شهید حق نگهدار بارها از نواحی مختلف بدن مجروح شده بود و هر بار تشنه‌تر از پیش تن مجروح خود را در آستان وصال به تماشا نشسته بود. سرانجام در منطقه عملیاتی شلمچه، در چنگ مزدوران بعثی گرفتار آمد و به خیل عاشورائیان تاریخ پیوست... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی اما یک بار با خودم گفتم شمس را تنبیه !کنم دلیلش این بود که من در سال شصت و یک پایم روی مین رفت و از مچ قطع شد. وقتی در زمان مسئولیت سید مجدد به جبهه برگشتم چون از وضعیت من باخبر بود، مراعات میکرد و از کارهای او این بود که هر صبح به من ماموریت میداد تا با بچه ها برای تمرین و پیاده روی یا حتی مانور نروم. پس تصمیم گرفتم که برای تنبیه فرمانده و این که نشان دهم مشکلی ندارم به تنهایی به کوه بروم آن هم با تجهیزات کامل. چند روز که این کار را کردم فهمید و مرا کنار کشید و برادرانه عذر خواهی کرد و گفت: اتفاقاً اشتباه میکنی دوست عزیز. برادرا من می خواستم با این کار بگویم که به تو احتیاج دارم و یک وقت در اینجا احساس بیهودگی نکنی البته در شخصیت شمس الدین غازی عزیز خیلی چیزها باید گفت که شاید در اینجا مجالش نباشد و نکته ی باقی مانده این که سید اگر از ناکار شدن بچه های تخریب ناراحت میشد. دلیلش این بود که هر یک از بچه های تخریب به اندازه ی یک فرمانده گردان و بلکه گاهی فراتر از آن نسبت به عملیات و جبهه و جنگ توجیه بودند اما بچه های تخریب چی مظلوم و گمنام بودند. شاید آن خاطره را شنیده باشید که یکی از بچه ها داوطلب میدان مین شد و چند قدمی که رفت برگشت اول فکر کردند ترسیده بعد دیدند که نه دارد پوتینهایش را در می آورد. گفت :اینها را تازه از تدارکات گرفته ام حیف است من دارم میروم بیت المال است و دیگری میتواند از آن استفاده کند. بچه های تخریب کسانی از این دست بودند و درباره ی سید شمس الدین بهترین واژه یا توصیف این است «فرمانده گمنام با وجود همه ی تواناییها» .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
شهدای غریب شیراز
🚨برای اطعام ظهر روز اربعین نیاز به بانی داریم کسی اگه می خواهد بانی بشود لطفا زودتر اطلاع بدهد ⬇️⬇️
کسی نمی‌خواست برای اطعام امام حسین ع در روز اربعین بانی بشه؟ یا کسی با موقوفه ها در ارتباط نیست بتواند برای زائرین شهدا اطعام روز اربعین تدارک ببینه ؟؟؟؟؟
📌 «چه کربلا نرفته‌ها، که کربلایی شدن...» 🔹بی قراری شهید فخری زاده برای سفر کربلا 🔹 می‌دونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده، کربلا نرفته بود؟! ◇‌ ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود. ◇ یک بار به حاج قاسم گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم امام حسین(ع) نرفتم یه بار برم و بیام.. ◇ حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم. ◇‌ چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!! ◇ روایت حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده .🌹 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐یادی از سردار شهید امان الله عباسی⭐ اصلاً اهل مطرح شدن نبود، اینکه بگوید من چی ام، یا چه کار کرده ام یا می کنم. حتی وقتی مرحوم پدر و مادرمان از ایشان می پرسیدند: سمت و مسئولیت تو چیست؟ تنها جواب می داد:« هیچ. من فقط این راه را می روم و می آیم.» یکی دو باری که از ناحیه پا مجروح شده و به خاطر آن می لنگید، اگر کسی از او می پرسید: چی شده؟ خونسرد می گفت: «پوتین، پایم را زده!» بعد از شهادت و بعد از جنگ هم همین طور است، نسبت به سایر همرزمان و هم رده هایش کمتر کسی است که نام و خاطره و عکسی از امان دیده یا شنیده باشد! زمانی که گلزار شهدا شکل و شمایل قدیمی داشت و قاب های آلومنیومی بالای قبور شهدا بود. مثل همه خانواده شهدا، ما هم عکس امان را بالای مزارش گذاشته بودیم، اما به همین هم راضی نبود و مرتب این عکس از قاب بیرون می افتاد... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📝 اصلی شهید فرد یا وصیت اصلی شهید: حفظ ارزش های شهادت از شهادت بالا تر است نماز اول وقت – نماز اول وقت – نماز اول وقت.. حاج محمد به شدت به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت می دادند. به نحوی که وقتی از جبهه به محل سکونت خود می آمدند،یا خود شخصا به همراه دوستان به این مورد می پرداختند. معمولا سوره واقعه را هر شب میخواندندو این مهم را ترک نمیکردند حتی در جبهه و شبهای عملیات.. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨لطفا مراسم فردا ظهر در گلزارشهدای شیراز را تبلیغ کنید 🔺
اربعین آمد و گر روز ظهورت نشود خاک عالم به سر ماست خدا رحم کند 🖤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🖤 🏴 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 "سفارش من به عنوان یک برادر کوچک و کسی که زندگی خود را وقف راه الله کرده این است که این امام ، این نعمت الهی را که خدا به ما ارزانی داشته حفظ نموده و از رهنمودهای ایشان بهره جسته ، متحد و با یک هدف و شعار واحد دست در دست هم بگذارید و ریشۀ منافقین داخلی و خارجی را از بیخ و بن برکنید." (محمدحسن)ایزدی : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی کارشان پر و پا نداشت .هر کار از دستشان می آمد، انجام می دادند ‌اتوبوس آتش می زدند.مغازه آتش می زدند .مغازه منفجر می کردند.ترور می کردند.در کوچه و خیابان بمب گذاشتند. نارنجک به طرف مردم پرتاب می کردند و.... در اتوبوسی که یک بار همین به اصطلاح مجاهدین خلق آتش زدند، یک بچه ی کوچک جزغاله شد. در نهایت سپاه وارد عمل شد و از ما که تازه آموزشمان تمام شده بود و وارد مجموعه شده بودیم یک گردان رزمی درست شد برای برخورد با منافقان و سرکرده ی ما یا بهتر بگویم فرماندهی ما هم شد سید شمس الدین. چون سید نترس و شجاع بود و همچنین ورزیده بود و ورزشکار، قد و بالاش هم هیمنهی خاصی بهش میداد و لیاقت فرماندهی داشت. عصرها می آمدیم پارامونت و مانور حضور میدادیم آن هم با چند تا لاندیور که در اختیار داشتیم. البته تعدادمان از آنها کمتر بود سید در همین جا هم سعی میکرد از راه مصالحه پیش برود و آنها را به راه بیاورد و برای همین یک مورد درگیری هم نداشتیم ولی آنها از روی نفاق و منافقانه کارهایی می کردند که ماجرای مینی بوس سپاه که به گلوله بسته شد مشهور است و ما در این ماجراها تعدادی شهید و مجروح دادیم که قصه اش شنیدنی است و البته دردناک این ماجراها بازگفتش برای این است که تاریخ مطلع باشد که چه بر نیروی انقلابی گذشته و چگونه این انقلاب حفظ و حراست شده است. کار به این سادگی نبوده .است زنجیر که افتاد ماشین گشت از در پادگان امام حسین بیرون زد حاج اکبر که رانندگیاش بهتر بود، پشت فرمان بود فرهاد ژولیده و غلامحسین محمدزاده کنار دستش ساعت هفت و پانزده دقیقه ی صبح بود .پاییز سال شصت در چارباغ جدید پاسداران حضور چندانی .نداشت هوا مَلَس بود .درست مثل طبع راننده کارخانه ی سیمان شیراز مسئول درست و حسابی ای داشت ، حزب اللهی دو آتشه و مستحق مرگ و ترور شناسایی شده بود منزلش را زیر نظر گرفته بودند. ساعت ورود و خروجش کنترل شده بود. حالت یک مسافر را داشت که از سفر آمده باشد .مثل این که دنبال آدرس جایی بگردد یا منتظر کسی باشد قدم میزد ساک قهوه ای نیمداری در دستش بود.حجمی نداشت اما به نظر سنگین می نمود. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر سال آینده میخواهید بروید اربعین؛ از امروز برا زیارت سال آینده ... ▪️آیت الله مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه 🌱🍃🌱🍃 نشردهید https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی سردار شهید علی اکبر حبشی⭐️ علی اکبر فرمانده سپاه میمند بود. روزی آمد و گفت: «سریع بلند شوید، باید به مأموریت برویم!» - «مأموریت؟چی هست؟» - «برویم، می فهمید.» ما را به یکی از روستاهای اطراف برد، کنار یک زمین کوچک در میان خانه های ده! زمین مال بیوه زنی با چند تا بچه قد و نیم قد بود. بنده خدا به سپاه مراجعه کرده و گفته بود که چیزی ندارم که در اینجا سرپناهی برای بچه هایم بسازم. علی اکبر گفت: « ما حتماً باید اتاقی برای اینها اینجا بسازیم.» - «اولاً ما ابزار و وسایل بنایی نداریم، ثانیاً کار ما چیز دیگری است، اصلاً بنایی و عملگی بلد نیستیم!» - « سپاه کاری به این حرف ها ندارد، ما باید وظیفه مان را انجام بدهیم. ابزار و وسایل را هم خودم تهیه می کنم، این خانه باید ظرف ده روز ساخته شود، تا این زن و بچه هایش این زمستان بی سر پناه نباشند.» رفت شهرداری وسایل و شن و ماسه و سیمان گرفت. بعد هم خودش مثل یک کارگر دست ها را بالا زد و ده روزِ برای آن زن بی سرپناه اتاقکی ساخت. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🏴پیش بینی شهید.... 🌷اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود، در ارتفاعات گیلان غرب بودیم، باحسرت به ابراهیم گفتم: یعنی میشه مردم ماراحت ازاین جاده عبور وبه شهر خودشون برن؟ 🌷ابراهیم هادی گفت: چی میگی،روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
هدایت شده از گلزار شهدا
🏴 میهمانی لاله های زهرایی 💢و گرامیداشت شهید محمدعلی دعائی 🔹با خانواده‌ معزز شهید 💢با سخنرانی: حجت الاسلام گودرزی 💢 : کربلایی حسن پورحسن : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۶ شهریور/ از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 اینجا دلتنگے حاکمِ پریشانِ شہر است . . و من همچنان بـے‌اختیار رهسپار خیال توام در این هواے بـے هوایـے ، هوایمان را داشتہ باش 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz