هدایت شده از بسیجیان و مدافعان سلامت
می سوزم و دست از امامم برنمیدارم
تکلیف مارا فاطمه س در میان شعله روشن کرد
همایش بزرگ انقلابیون جامعه سلامت قم
(( اساتید ، پزشکان ، پرستاران، بهورزان، کارکنان، دانشجویان و...))
در ایام عزای اولین مدافع حریم ولایت حضرت فاطمه زهرا س
✓✓✓ هر کس نسبت به انقلاب احساس دین دارد شرکت نماید✓✓✓
زمان : جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ بعد از نماز مغرب و عشاء
🔹مکان: سالن همایش غدیر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم - چهار راه شهداء
شورای هماهنگی جبهه نیروهای مومن و انقلابی جامعه سلامت
هدایت شده از 🇮🇷سرافرازان شهید بهداری رزم استان قم🇵🇸
#توسل_عاشقانه 🤲
#اشتراک_گذاری_ثواب
✅ یاران پویشی, التماس دعا، هر کسی امشب دعای توسل را در هر کجا که هست ، توفیق خواندن داشت در لینک پویش ثبت کند🙏🌷👇
🔵 متن و صوت این دعا هم ، در لینک پویش موجود است👇
https://iporse.ir/6059357
#پویش
#فقط_یک_نیت_کافی_است
#توسل_شبهای_چهارشنبه ✅
#اموات
#شهدا
#شهدای_بهداری
#بازنشر
♥️¦⇠صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ (ع)
🔭🆔 @shohadayebehdari
🇮🇷سرافرازان شهید بهداری رزم استان قم🇵🇸
در محضر #العبد #نماز ❓ سؤال: مستدعی است جمله کوتاه و رسایی درباره نماز، مرقوم فرمایید که نصبُالعی
در محضر. #العبد
#تمجید
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️پسر آیتالله میلانی به دیدارش آمد و گفت: «همۀ آنهایی که اَقدم از شما بودند، از دنیا رفتهاند.
▫️دیگر کسی مقدم بر شما نیست.
▫️چرا رساله نمیدهید؟»
▫️ناراحتی دوید توی چهرهاش؛
▫️یک جوری رنگ چهرهاش تغییر کرد که انگار حرف خیلی تلخی شنیده باشد.
▫️هروقت تعریف و تمجیدی دربارۀ خودش میشنید،
▫️همینطور میشد...
📚 به شیوه باران، ص۶١
#سرداران_سوله(خاطرات پزشکان از هشت سال دفاع مقدس)
✍به قلم: خانم فاطمه دهقان نیری
🔻 زیر آوار جنگ
صدای مهیبی شنیدیم. به نظر می رسید انفجار حدودا دویست، سیصد متری ما باشد. بلافاصله بعد از صدا ستونی از دود و خاک به صورت قارچ به آسمان بلند شد. چند خیابان، موشکی داخل مناطق مسکونی اصابت کرده بود.
سریع به نگهبان بیمارستان و پرسنل گفتم که در بیمارستان را ببندند و فقط مجروحین را با یک همراه به داخل بیمارستان هدایت کنند. تجربه این را داشتم که الآن مردم به بیمارستان هجوم می آورند. البته از روی دلسوزی و کمک می آمدند. ولی این شلوغی باعث دست و پا گیری پرسنل می شد و از سرعت کار و رسیدگی به مجروحین کم می کرد. شهدا را مستقیم به سرد خانه و مجروحین را به داخل بیمارستان می آوردند. تعدادی از مردم زیر آوار رفته و زخمی شده بودند. بعضیها شکستگی اندام داشتند. مجروحین را در راهرو پذیرش می کردند و بعد از انجام کارهای اولیه، به نوبت و برحسب شدت جراحت به اتاق عمل می فرستادند. اگر مشکل شکمی داشتند عمل می شدند و اگر مشکل شکستگی داشتند، کارهای لازم و گچ گیری انجام میشد...
در این بین آشپز بیمارستان را دیدم که خیلی آشفته بود و بی تابی می کرد. علت را پرس و جو کردم. هنگامی که در بیمارستان مشغول تهیه شام بیماران بود، موشک به خانه اش اصابت کرده و چهار نفر از اعضای خانوادهاش شهید شده بودند.
دکتر پرند متخصص اورولوژی سریعا خودش را به بیمارستان رساند. عمل جراحی همه مجروحین را انجام دادیم. آنها هم که به گچ گیری عضو احتیاج داشتند کارشان انجام شد. ساعت دوازده شب تقریبا کارمان تمام شده بود که یک گروه پزشکی، شامل جراح و متخصص بیهوشی و تکنسین اتاق عمل به سرپرستی دکتر سینا از اهواز رسیدند. شب را آن جا ماندند. در طول شب هر کاری بود انجام دادند و صبح روز بعد به اهواز برگشتند.
گروه دیگری از شیراز به کمک ما آمدند. ولی خوشبختانه کلیه مجروحین جمع و جور شده بودند، این گروه بیست و چهار ساعت ماندند و روز بعد به شیراز رفتند.
احساس مسئولیت و آمدن گروههای پزشکی از اهواز و شیراز برای کمک به ما، باعث دلگرمی بود. این که برای انجام وظیفه شب و روز نمی شناختند، فداکارانه و بی مرز، ادای وظیفه می کردند، باعث غرور بود.
یک شب ساعت یک نصف شب، با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. خانمی از زایشگاه زنگ زده بود. تقاضای کمک داشت. گفتم: «خانم شما پانسیون پزشکان را گرفتید.» |گفت: «بله، من پرسنل بخش مامائی هستم. رئیس بهداری دستور داده هر وقت مشکلی داشتیم به دکتر اخلاقی تلفن کنیم و کمک بگیریم.»
گفتم: «خانم مگر شما متخصص زنان و زایمان ندارید.»
گفت: «داشتیم. دو نفر پزشک هندی بودند که پس از زدن موشک، بهبهان را ترک کردند.»
گفتم: «حالا مشکل بیمار چیست؟»
گفت: «باید سزارین بشود.»
قرار شد بیمار را آماده عمل کنند تا من خودم را برسانم. دکتر بدیعی را پیدا کردم، متخصص بیهوشی بود و از دانشگاه شهید بهشتی اعزام شده بود. گفتم من می روم و او خودش را به زایشگاه برساند.
وقتی به زایشگاه رفتم دیدم تکنسین بیهوشی دارند. عمل سزارین را انجام دادم. لباس عوض می کردم که دکتر بدیعی رسید. گفت: «چی شد؟»
گفتم: «هیچی، تکنسین بیهوشی داشتند، بیمار را بیهوش کرد و عمل او را انجام دادم.»غ
دکتر متخصص جراحی زنان نداشتند و بیماران را به اهواز می فرستادند. مثلا این زن را با خونریزی و درد به اهواز می فرستادند. معلوم نبود بین راه چه اتفاقی برایش بیفتد. حتی شکستگی ها را هم به اهواز انتقال می دادند. گفتند قبلا دکتر ربانی متخصص ارتوپدی آن جا خدمت می کرده است. او را از آلمان می شناختم. فکر کردم اگر دکتر ربانی اینجا بوده، پس باید وسیله هم داشته باشد. به انبار بیمارستان رفتم و دیدم همه چیز هست. پیج و پلاک و غیره...
گفتم از لوازم لیست برداری کنند و دیگر بیماران را به اهواز نفرستند که جراحت آنها در راه بیشتر بشود. از آن شب به بعد، هم جراحی عمومی انجام میدادم هم جراحی ارتوپدی، در زایشگاه هم عمل سزارین و کورتاژ داشتم. یک ماه که در بهبهان بودم به علت نبودن متخصص و جراح زنان و زایمان، بیمارستان زنان و زایشگاه را نیز اداره می کردم.
همان شب شنیدم که دکترهای هندی هنگام رفتن از بهبهان، در جاده خرم آباد - تهران تصادف کرده و یکی از آنها قطع نخاع شده است.
یک ماهی که در بهبهان بودم، متخصص و جراح زنان و زایمان نیامد. کار ساده ای نبود. بیست و چهار ساعت به تنهایی کار جراحی، تصادفات، شکستگی ها و اداره زایشگاه زنان را انجام میدادم. مطمئن هستم تمام همکاران پزشک هرجا که بودند، همین وضعیت را داشتند. کار زیاد و فشار کار را تحمل می کردیم و تنها رضایت ما این بود که در مقابل نیروهای مخلص خدا (سپاه، بسیج و ارتش)، ما هم به مردم کشورمان خدمتی کرده باشیم.
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
سلام به رفقا، دوستانی که مایل هستند نرم افزارهای نور رو داشته باشند مخصوصا دوستان طلبه، مرکز تخصصی نور در
سایت نور شاپ https://www.noorshop.ir/ به مناسبت هفته پژوهش محصولاتش را با تخفیف 70درصد عرضه می کند دوستانی که مورد استفاده شون هست استفاده کنند
هدایت شده از قم آنلاین
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 شهید زینالزاده شب قبل از شهادت به مادرش چه گفت؟
اخبار مهم را ابتدا اینجا ببینید
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
اولین و بزرگترین رسانه خبری قمیها☝️