✨🌷🕊🌷✨
✨🌷زندگینامه شهداء🌷✨
#شهید‌عباس‌چاشت
✨🌷🕊
در یک روز گرم تابستان، گلی از تبار شقایق شکفت که با اولین نگاه معصومانه ی خود خنده را به لبان مادرش هدیه کرد. مادر نیز به شوق این لبخند معصومانه و روحانی نور دیده ی خود را عباس نامید تا نامش را از سقای لب تشنه ی کربلا به یادگار داشته باشد و چون عباس بن علی علمدار حسین گردد. نه ساله بود که با خواندن اولین نماز زندگی اش رنگ خدایی گرفت و اورا لبریز از شوق عبادت و بندگی کرد. از همان کودکی از هوش و استعدادی سرشار برخوردار بود؛ به طوری که با چوب کاردستی های زیبایی درست میکرد. پسری خنده رو بود و با دیگران خوش برخورد و مهربان. با کودکان هم صحبت میشد و آنهارا به عبادت و خواندن کتاب تشویق مینمود.
🕊🌷✨
ایمانی قوی داشت و ارادتی خالصانه به حضرت امام و همین امر باعث شد که در راهپیمایی های اول انقلاب شرکت کند و با دیگر نوجوانان شهر شعار مرگ بر شاه را سر دهد. از دنیا و مادیات بیزار بود و به آنها بهایی نمیداد. آزاد مردی بود که کار کرد و زحمت کشید تا سربار دیگران نباشد. چنانچه فردی اشتباه میکرد اورا با خوشرویی نصیحت و راهنمایی مینمود. به مسجد جامع شهر علاقه زیادی داشت و در مجالس جشن و سوگواری ائمه شرکت میکرد.
🕊🌷✨
آن قدر به اسلام و مسأله ی ولایت و رهبری اهمیت میداد که چون جنگ تحمیلی آغاز گشت، به ندای حسین زمان لبیک گفت. در روز های آتش و خون پا به جبهه نهاد تا از ارزش های اسلامی حراست نماید. در کوه های حاج عمران با دیگر همرزمانش هم پیمان شد که احد بار دیگر تکرار نشود و در عملیات والفجر۲ حماسه ای آفرید که چون برگ زرینی در تاریخ هشت سال دفاع مقدس میدرخشد و بالاخره پس از نبردی جانانه در کوه های سر به آسمان برداشته، قامت همچون سروش فرو افتاد و به وصال محبوب ازلی دست یافت.
✨🌷🕊
•┈┈••✾❀🌷❀✾••┈┈•
@Shohadayeestahban
•┈┈••✾❀🌷❀✾••┈┈•
