eitaa logo
شهدای ملایر
307 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
399 ویدیو
30 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
بیخیال همه گزینش های دنیایی که ردت کردند، ارباب نشان داد تو پذیرش شده حضرت زهرایی فرمانده....♥️🌷♥️ و آنهایی که قبولت نداشتند و ندارند رد شده اصلی این گزینش‌هایند. آری خون ثابت میکند چه کسی صلاحیت دارد...تو نیامده انتخاب شده بودی♥️ ♥️ @Shahadat1398🕊
نشر کتاب "زلال چون آب"، مختصری از زندگینامه و ویژگیهای فردی نوجوان عارف و سالک الی الله، دانش آموز شهید، جاویدالاثر محمد . به قلم دکتر امین رحیمی. ناشر: حماسه ماندگار. بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس @shohadayemalayer
شهدای ملایر
احمدرضا را وزیر بهداشت آینده کشور می‌دانستند/ همه وصیتنامه‌اش را در نیم خط نوشت جایزه ربع قرن آثار
وزیر بهداشت در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور، گفت: هرساله تقارن هفته دفاع مقدس با آغاز سال تحصیلی که رستاخیز اندیشه و خرد است‏، توجه همه ما را بر این امر معطوف می‌ دارد که رشد و سعادت یک ملت از رهگذر آگاهی میسر می‌شود و در دانشگاه است که امثال شهیدان گرانقدری همچون مصطفی چمران‏، حسین علم ‌الهدی‏ و احمد رضا ، تربیت می‌شوند و آن زمان که دانشگاه در مسیر رشد و خردورزی گام برمی‌ دارد‏، به تعبیر زیبای معمار کبیر انقلاب اسلامی «کارخانه انسان‌ ساز» می‌شود. یکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ @shohadayemalayer
شهدای ملایر
حماسه های بزرگی را رقم زد؛ آن قدر که وقتی در کربلای ۴ مجروح شد در خانه نماند و با شکم پاره و درحالی که سر روده اش بیرون بود در فتح بزرگ کربلای ۵ حضور یافت. جوانی که در روزهای سخت جنگ، دل از زن و فرزند برید و تمام قد برای دفاع از وطن قیام کرد تا نگذارد یک وجب از خاک میهن به دست دشمن بیفتد. سردار شهید «حسن تاجوک» معروف به «حاج حسن» از شهدای برجسته شهرستان ملایر است؛ بزرگمردی که لحظه ای از خدمت صادقانه و بی منت دریغ نکرد و تا پای جان برای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایستاد.سردار شهید «حسن تاجوک» که حالا ۳۳ بهار از عروجش گذشته است، جزو ۱۳ فرمانده شهید والامقام استان همدان است که در سال ۹۸ مفتخر به دریافت درجه سرتیپ تمام از طرف رهبر معظم انقلاب شد.«عزیزکرده» داستان زندگی اوست به قلم «مرضیه نظرلو» که شامل خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از تولد تا شهادتش است. این کتاب سال ۱۳۹۷ مقارن با سی امین سالروز شهادت شهید تاجوک رونمایی شد، اما نقایصی داشت که حالا بار دیگر این کتاب با طرح جلد نو و مزین به تصاویر رنگی دوباره چاپ شده است. سردار شهید حسن تاجوک، فرمانده گردان ۱۵۱ حضرت مسلم بن عقیل(ع) لشکر۳۲ انصارالحسین(ع) همدان بود و همین عنوان سبب شد تا به درخواست دوستان شهید، آیین رونمایی از نسخه جدید «عزیزکرده» در سالروز شهادت حضرت مسلم(ع) مصادف با ۹ ذی الحجه برگزار شود. با این حال به دلیل تاکید ستاد مقابله با کرونا مبنی بر برگزار نکردن اجتماعات غیرضروری، آیین رونمایی از کتاب لغو و به زمان دیگری موکول شد.شهید حسن تاجوک ۶ فروردین ۱۳۴۰ با نذر محرمی پدرش «اکبرآقا» به حضرت سیدالشهدا(ع) متولد شد. پدرش گفته بود: «اگر آقا به من پسر بده اسمش را می گذارم حسن؛ هر عاشورا هلیم می پزم و ۷ سال سقائی هیاتش را می کنم.» خداوند به او پسری داده بود اما عمرش به دنیا نبود. همسرش «اقدس خانم» هر سال دهه محرم روضه زنانه برگزار می کرد.عزیزکرده بود، اما توجه اطرافیان مانع تبلور شخصیت ممتازش نشد. روزهای نوجوانی اش با مبارزات انقلابی و حضور پر برکت شهید مدنی در استان همدان همراه شده بود.پس از سفر شهید مدنی به ملایر، مراسم قرائت دعای توسل به طور هفتگی در ملایر آغاز شد. شیخ عبدالکریم ترابی، رضا کاشی، مشهدی محمد سلیمی و موسی سر کبود؛ هیات های خانگی را اداره می کردند. حسن به همراه چند نفر از دوستانش چون رسول حیدری- که بعدها در کشور «بوسنی» شهید شد - در جلسات شرکت می کرد؛ جلساتی که با تهدید شهربانی همراه بود. با اوج گیری مبارزات انقلابی به رهبری شهید مدنی در استان همدان به صف مبارزان پیوست درحالی که هنوز نوجوان بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در توزیع اقلام عمومی مانند نفت به انقلابی ها کمک می کرد تا جایی که نشانی افراد پیر و ناتوان را گرفته و سهمیه نفت شان را عصرها به در منزل می برد. حضور در کمیته انقلاب اسلامی، کمک به تشکیل سپاه پاسداران در ملایر و حضور در جبهه نبرد و عملیات متعدد، عنوان های درخشانی است که در کارنامه سردار شهید حسن تاجوک به چشم می خورد. جنگ جنگ تا پیروزی فاطمه مهدی همسرش که چندان طعم زندگی مشترک با شهید تاجوک زیر یک سقف را نچشیده با مروری بر خاطراتش از آن دوران می گوید: سال ۱۳۶۰ به طور سنتی ازدواج کردیم و مادر ایشان در مراسم خواستگاری با من صحبت کرد.آن زمان خیلی معمول نبود که دختر و پسر با همدیگر حرف بزنند. آشنایی خانواده ما و ایشان به دوستی با برادرم برمی گردد که از مبارزان انقلابی بود. خودم هم در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی فعالیت می کردم. حسن آن موقع پاسدار بود و به جبهه می رفت و گفت که پس از ازدواج هم می رود.حتی یک بار که پدرش اعتراض کرد و گفت: «حالا که ازدواج کردی در قبال همسرت مسئولیت داری»؛ پاسخ داد: «تا وقتی جنگ هست؛ حضور در جبهه واجب است.»حتی وقتی بچه هایمان متولد شدند باز نبرد را ترک نکرد و زمانی هم که برای مرخصی به ملایر برمی گشت به کارهای مردم رسیدگی می کرد. با همه این تلاش ها، هرگز به ما نگفت که فرمانده است و وقتی شهید شد ما متوجه شدیم. حضور در عملیات بزرگ کربلای ۵ با شکم باز همسر شهید تاجوک می گوید: حسن بارها مجروح شد، اما هربار پس از مدت کوتاهی و پیش از بهبودی کامل به جبهه برمی گشت. در عملیات کربلای ۴ هم بشدت زخمی شد و او را به بیمارستانی در شیراز منتقل کردند و پس از جراحی به ملایر آوردند. پزشکان، پس از اقدامات لازم پزشکی او را مرخص و ۴ ماه استراحت برایش تجویز کرده بودند. در دوران استراحت، یکی از دوستانش به دیدار حسن آمده و با هم صحبت کردند و پس از آن آماده رفتن به جبهه شد. وقتی اعتراض کردیم که چطور می خواهی با این وضعیت بروی؟ گفت که دلش برای رزمنده ها تنگ شده درحالی که برای حضور در عملیات کربلای ۵ رفته بود.
شهدای ملایر
مرد روزهای سخت جنگ نادرمحمدی، معاون گردان تخریب لشکر انصار استان همدان هم با اشاره به دیگر ویژگی های بارز شهید حسن تاجوک می گوید: هرچند او مرد روزهای سخت جنگ و فردی مصمم در میدان نبرد بود، اما مردمدار و اهل خدمت بی منت بود و هرجا که نظام جمهوری اسلامی نیاز داشت چه جبهه نبرد و چه عرصه محرومیت زدایی مشتاقانه حاضر می شد.شهید تاجوک، شیفته بچه های بسیج، ساده و بی آلایش، کم حرف و پرکار بود و در دفاع از انقلاب و نظام اسلامی با کسی ملاحظه نمی کرد.او محور اصلی مبارزه با ضد انقلاب در ملایر بود و بارها از طرف آنها مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفت.در بحث مبارزه با سرمایه داری هم مقابل نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی ایستاد. این فرمانده شجاع که خار گلوی دشمنان بود در برابر نیروهای بسیجی تواضع ویژه ای داشت و هر جا او بود؛ نیروهای کادر جرات بی مهری به نیروهای بسیجی را نداشتند. کاش هفتاد بار تکه تکه شوم وصیتنامه ای از سردار شهید حسن تاجوک به یادگار مانده که مطلع آن، یاد یاران حضرت سیدالشهدا(ع) در عاشورای ۶۱ هجری را تداعی می کند.در وصیتنامه این شهید گرانقدر آمده است: «خدایا ای کاش هفتاد بار زنده می شدم و دوباره در سنگر تکه تکه می شدم. مگر نه اینکه همیشه در زیارت وارث می خوانیم که: «یا لیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما.»ای امت شهیدپرور قدر امام(ره) را بدانید و نکند کاری کنید که نفرینی که حضرت علی(ع) به امت خود کرد، امام هم به شما بکند و فرمود: «خدایا نعمت حاکم صالح را از این امت بگیر». @shohadayemalayer
شهدای ملایر
حفظ تنگه احد برای اسلام مرتضی نادرمحمدی، معاون گردان تخریب لشکر ۳۲ انصار استان همدان هم خاطرات جالبی از همراهی با شهید تاجوک دارد.او که از دوران دبیرستان با حاج حسن همراه بوده، سردار گمنام خطه خونگرم ملایر را این طور روایت می کند: شهید تاجوک را از دوران دبیرستان می شناختم؛ از همان سال ها مبارزات انقلابی بر ضد طاغوت را آغاز کرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب مشغول به فعالیت شده و در مهر ۵۹ که هنوز سپاه پاسداران استان همدان تشکیل نشده بود به همراه چند نفر دیگر تجهیزات لازم را از طرف کمیته برای رزمندگان در آبادان برد.پس از صدور دستور امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل سپاه، این نهاد را به کمک چند نفر از مبارزان انقلابی در ملایر بنیان گذاشت.شهید تاجوک دوره آموزش نظامی را زیر نظر بانو «طاهره دباغ» محافظ امام(ره) و فرمانده وقت سپاه استان همدان گذراند و با آغاز درگیری در منطقه غرب و غائله کردستان به همراه سردار بحرینی و شهید رسول حیدری عازم پاوه شد. حضور در عملیات «قراویز» و همراهی با سردار شهید حسین همدانی در سرپل ذهاب از دیگر کارهای شهید تاجوک بود و سال ۱۳۶۳ از طرف سردار به عنوان فرمانده «گردان ۱۵۱ حضرت مسلم بن عقیل(ع)» ملایر انتخاب شد. در عملیات والفجر ۸ جاده فاو-ام القصر دوشادوش سردار شهید رضا شکری پور فرمانده گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر(ع) هنرنمایی کرد.ایستادگی رزمندگان استان همدان در این منطقه به قدری مهم بود که محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران اعلام کرد: «رزمندگان استان همدان تنگه احد را برای ما حفظ کردند». حضور حماسی حاج حسن در عملیات کربلای ۵ با شکم باز هم جان تازه ای به رزمندگان گردان ۱۵۱ داده بود. نجات معجزه آسای شهید تاجوک از تیر خلاص عراقی ها نادرمحمدی با اشاره به ماجرای اسارت شهید تاجوک هم بیان می کند: سال ۱۳۶۳ پس از بمباران اردوگاه ابوذر قرار شد عملیاتی در میمک و سومار انجام شده و گردان ۱۵۱ در آن شرکت کند. وقتی نیروهای اطلاعات موقعیت منطقه را برای حاج حسن تشریح کردند؛ قانع نشد و خود به همراه چند نفر از رزمندگان برای شناسایی رفت. بعد از نماز صبح حرکت کرده و در بین راه به کمین دشمن گرفتار شدند. دو نفر از آنها موفق به فرار شده و دو نفر به نام های جعفری و محمد آلپور معروف به محمد عرب(از اسرای عراقی که خود را تسلیم کرده بود) به شهادت رسیدند.حاج حسن هم بشدت زخمی شده و به اسارت درآمد، اما عراقی ها به دلیل شدت جراحت در بین راه تصمیم می گیرند که او را رها کنند. آنها بدنش را تیرباران می کنند تا نکند زنده بماند و تیر خلاص را هم به صورتش می زنند، اما شهید تاجوک که دستش را آهسته حفاظ سرش کرده بود؛ نجات پیدا کرد.در این ماجرا، عصب دست راستش قطع شد، اما دوباره به جبهه برگشت و در عملیات متعدد شرکت کرد.از دیگر صحنه های حضور حاج حسن تاجوک، عملیات مطلع الفجر در منطقه گیلانغرب و سال ۱۳۶۰ بود. تعداد قابل توجهی از رزمندگان اسلام در محاصره عراقی ها گرفتار شده بودند و با تدبیر فرماندهان وقت بنا شد که جمعی از رزمندگان استان، عملیات فریب انجام داده و توجه دشمن را به خود جلب کنند که این نقشه با موفقیت همراه شد.حاج حسن و گردان ۱۵۱ در عملیات سخت بیت المقدس ۲ که دی ۱۳۶۶ در منطقه ماووت عراق انجام شد هم شرکت کرده و نبرد سختی را در سرمای سوزان زمستان تجربه کردند.آخرین ماه رمضان زندگی شهید تاجوک هم در اردوگاه شهید شهبازی کرمانشاه سپری شد. او مراسم جزءخوانی قرآن کریم را برگزار کرده و باوجود اینکه فرمانده بود برای رزمندگان، افطاری و سحری آماده می کرد.تیر ۱۳۶۷ برای حفظ ارتفاعات «گرده رش» در منطقه ماووت تلاش کرد و به همراه چند نفر در سنگر روباز مستقر شد. در حال حفظ ارتفاعات از دست دشمن بودند که خمپاره ای بالای سر آنها عمل کرده و همگی به شهادت رسیدند.یکی از سربازان به نام محمدرضا فارسی که علاقه زیادی به حاج حسن داشت با شنیدن خبر شهادت او سوار خودرو تویوتا شده و باوجود آتش دشمن، پیکر حاج حسن را برگرداند.پیکر سایر شهدای «گرده رش» به نام های جمشید بیات، احمد عبدلی، سید محمد شبیری، مجید محسنی، ابوالحسن محمدی، رحیم افزا و محمدرضا رفعت جو در منطقه ماند و چند سال بعد به میهن بازگشت. حاج حسن تاجوک را به عنوان «فرمانده تیپ کربلا» نشان کرده بودند، اما مرغ روحش تاب نیاورد و در تیر ۱۳۶۷ آسمانی شد. به گفته سردار بحرینی، فرمانده وقت لشکر مهندسی امام علی(ع) و نیروهای گردان ۱۵۱ شهادت حاج حسن در این عملیات برای همه قابل پیش بینی بود. پیش از رفتن به ارتفاعات، همه نیروها را جمع کرده، حلالیت خواسته و گفته بود: «در طول جنگ شاهد از دست دادن خیلی از دوستان بوده و دیگر طاقت تحمل داغ جدیدی ندارم. اگر قابل باشم این بار نوبت خودم است.»
عکس از آرشیو شهدای ملایر
شهید اصغر الماسی در دوم مهرماه ۱۳۴۶ در شهرستان ملایر متولد شد. پدرش حسن رضا و مادرش گیس سیاه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. در بیست و هفتم فروردین ماه ۱۳۶۶ در مهران براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. در لینک زیر مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید بزرگوار را می‌بینید. https://navideshahed.com/files/fa/news/1400/8/16/747317_171.mp4 @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید اصغر الماسی در دوم مهرماه ۱۳۴۶ در شهرستان ملایر متولد شد. پدرش حسن رضا و مادرش گیس سیاه نام داش
شهید اصغر الماسی در دوم مهرماه ۱۳۴۶ در شهرستان ملایر متولد شد. پدرش حسن رضا و مادرش گیس سیاه نام دارند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. در بیست و هفتم فروردین ماه ۱۳۶۶ در مهران براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. @shohadayemalayer
شهید «احمدرضا احدی» در رشته علوم تجربی تحصیل کرد و در سال ۶۳ موفق به کسب دیپلم شد. او در سال ۶۴ در کنکور سراسری تجربی در گروه خود، رتبه اول را کسب کرد و در رشته پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. احمدرضا نخستین‌بار در سال ۶۱ به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد. سرانجام در شب ۱۲ اسفند ماه سال ۶۵ به شهادت رسید و چندی بعد، پیکرش در شهر ملایر خاکسپاری شد. در فرازی از وصیت این شهید آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم، فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند همین؛ حدود یک ماه روزه قرض دارم، برایم بگیرید و برایم از همگی حلالیت بخواهید، والسلام، کوچکترین سرباز امام زمان(عج)، احمدرضا احدی» @shohadayemalayer
ماکت هواپیمای F۴ به یاد ۹ خلبان شهید شهرستان ملایر با همکاری بنیاد شهید و شهرداری ساخته و در ورودی شهرستان از سمت گلزار شهدای بهشت هاجر نصب و به بهره برداری رسید. شهیدان بیژن فعلی، محمد عبدلی، محمد فتاحی، غلامحسین عروجی، رضا مظاهری، محمد بختیاری، محمدرضا نوروزی، سعید هادی مقدم و محمد رستمی ۹ شهید خلبان شهرستان ملایر هستند. @shohadayemalayer
شهید بهمن زرینی در اول فروردین ماه ۱۳۶۰ درروستای حسین آباد ناظم از توابع شهرستان ملایر متولد شد. پدرش قدرت الله و مادرش صدری نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سرباز ارتش بود. در هشتم خرداد ماه ۱۳۸۳ در سومار براثر انفجار مواد منفجره به شهادت رسید. در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و برادر این شهید بزرگوار را می‌بینید. https://navideshahed.com/files/fa/news/1400/8/22/749913_466.mp4 @shohadayemalayer
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
💔😭 شهید گرانقدر طلبه عزيزالله عنبری @shahadat1398🕊
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِه‌هآیِ‌شُھـَدآوَمَنْ🌿
💔😭 شهید گرانقدر پاسدار صادق عنبری @shahadat1398🕊
شهید غلامعلی مرادی در ششم فروردین ماه ۱۳۴۶ در شهر زنگنه از توابع شهرستان ملایر متولد شد. پدرش علی محمد و مادرش زیور نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. آهنگری و جوشکاری می‌کرد. به عنوان سرباز از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در چهارم دی ماه ۱۳۶۶ در بمباران هوایی پادگان شهید مدنی دزفول به شهادت رسید. در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید بزرگوار را می‌بینید. https://navideshahed.com/files/fa/news/1400/8/22/750038_598.mp4 @shohadayemalayer
شهید رضا تركمند منگاوی فرزند قاسمعلي متولد 1340/01/30 محل تولد : منگاوی - ملایر تاریخ شهادت : 1361/08/17 محل شهادت : زبیدات @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید رضا تركمند منگاوی فرزند قاسمعلي متولد 1340/01/30 محل تولد : منگاوی - ملایر تاریخ شهادت : 1361/0
رضا ترکمند منگاوی سی ام فروردین ماه سال 1340 در روستای منگاوی شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانوده ای کشاورز و ساده زیست به دنیا آمد. شش ساله بود که پدرش آقا قاسمعلی را از دست داد و داغ یتیمی را چشید. سال 1347 وارد دبستان شد و با تمام مشکلات موجود و کمبود امکانات، تحصیلات خود را آغاز کرد. هنوز داغ درگذشت پدرش التیام نیافته بود که در سن هشت سالگی مادر خود را نیز از دست داد و این اتفاق ضربه روحی سنگینی بر او و سایر اعضای خانواده وارد کرد. از آن پس تحت سرپرستی برادرش و در کنار تنها خواهرش به زندگی ادامه داد و ضمن کمک به امور خانواده و تلاش برای حل مشکلات موجود تا چهارم ابتدایی درس خواند اما موفق به ادامه تحصیل نشد. هنوز نوجوان بود که برای به دست آوردن درآمد بیشتر روانه تهران شد و همراه با دوست و همبازی دوران کودکی خود، به حرفه خیاطی روی آورد. سال های انقلاب، جسورانه در فعالیت های انقلابی شرکت داشت و شب ها با اسپری رنگ، بر در و دیوارهای شهر شعارهای انقلابی می نوشت و در فعالیت های انقلابی شرکت داشت تا جایی که چندین بار دستگیر و مورد بازجویی و ضرب و شتم قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نیروی تازه تاسیس بسیج پیوست تا بیشتر از قبل به اسلام و انقلاب خدمت کند. با رسیدن به سن قانونی روانه خدمت سربازی شد تا در نیروی ژاندارمری مشغول به خدمت و دفاع از امنیت کشور شود. هجوم وحشیانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران شدت گرفته بود و رضا، بی قرار اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل بود تا اینکه به اصرار خود به جبهه های جنگ اعزام شد و در مناطق عملیاتی حضور یافت. سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا در هفدهم آبان ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی زبیدات عراق به شهادت رسید و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست. هنوز اثری از پیکر پاک و مطهرش به دست نیامده است و خانواده و دوستانش در انتظار زیارت پیکر اویند. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
رضا ترکمند منگاوی سی ام فروردین ماه سال 1340 در روستای منگاوی شهرستان ملایر از توابع استان همدان و د
وصیت نامه: الهي مرا از آن انسان هاي خالص اولياء الله قرار ده که توفيق شهادت و جهاد خالصانه در راهت را بدست آوردم و ديگر بار خداوند به من سعادتي عطا فرموده تا در ميان فرشتگان زمين يعني مردان مؤمن جبهه حق باشم. خدايا تو که چنين لطفي نمودي و اين بنده ذليل را به اين سعادت نايل فرموردی از تو مي خواهم که مرا دست خالي باز نگرداني و گناهان گذشته ام را ببخشي و از اعمال ناپسند من بگذري تا جانم را در راه تو بدهم. اگر لياقتش را ندارم لااقل توفيق ده تا قسمتي از بدنم را در راه تو بدهم و سر افراز از آن آزمون بيرون آيم. خدايا در دنيا از تو يک چيز مي خواهم و آن شهادت في سبيل الله و شهادتي خونين که در آخرت مايه نجاتم شود. خدايا اگر چه جسارت است به ذات مقدست اما اين بنده کلامي جز اين ندارم. خدايا اگر مي داني عاشقت شده ام مرا به سوي خود فراخوان و مرا رشد بده. @shohadayemalayer
شهید مدافع وطن علیرضا بختیاری بعد از 14 ماه حضور در جبهه جنگ تحمیلی نهایتا سرانجام در تاریخ 1365/11/02در اثر بمباران هوایی رژیم بعثی عراق در ملایر به شهادت رسید. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید مدافع وطن علیرضا بختیاری بعد از 14 ماه حضور در جبهه جنگ تحمیلی نهایتا سرانجام در تاریخ 1365/11/
شهیدی که مجرم زندانی هم برایش گریه کرد گفتند که این رسم همیشگی زندان بوده : « نه ! از این به بعد من هم همون غذایی رو می خورم که زندانی ها می خورن» . این مرامش همه ما رو شیفته اش کرد. شهید مدافع وطن علیرضا بختیاری بعد از 14 ماه حضور در جبهه جنگ تحمیلی نهایتا سرانجام در تاریخ 1365/11/02در اثر بمباران هوایی رژیم بعثی عراق در ملایر به شهادت رسید. *** خواستگار اولم یک فرهنگی بود . دلم می خواست حرفی بزنم که برود و پشت سرش را نگاه نکند: من صد هزار تومن مهریه می خوام ! این مبلغ در دهه پنجاه پول بسیار زیادی بود . رفت و واقعا هم پشت سرش را نگاه نکرد . تا این که علی رضا به خواستگاری ام آمد . او هم خانه داشت هم ماشین ولی اهل پُز دادن و به رخ کشیدن مسایل مادی نبود . بعد از این که با هم صحبت کردیم گفتم : مهریه من سیصد هزار تومنه ! سرش را بالا آورد و جواب داد : ارزش شما خیلی بیشتر از این حرف هاست دیگر حرفی برای گفتن نداشتم ... *** توی کلانتری کار می کرد اما داوطلبانه رفته بود جبهه جنوب . روزها و شب ها می گذشت ولی خبری از علی رضا نبود . خیلی کم به خانه سر می زد . یک بار که آمده بود مرخصی با عصبانیت گفتم : شما که می خواستی بری جبهه چرا زن گرفتی ؟ اگه شهید شدی من با این بچه چهار ساله چیکار کنم ؟ بعد از مقداری سکوت گفت : تو آبادان بعثی ها دخترهای چهار ساله رو هم می برن ! من باید از ناموس این مملکت دفاع کنم فردای آن روز ساک اش را بست و دوباره رفت جبهه *** رفتم سر مزارش دیدم یک آقای هیکلی ایستاده پایین قبر و دارد سرش را می زدند به میله ای که ستون سایه بان آنجاست . حدس زدم یکی از اقوام دور همسرم باشد . آهسته پرسیدم : ببخشید ... شما با علی رضا نسبتی دارید ؟ یک دفعه جا خورد و اشک هایش را پاک کرد : من تازه آزاد شدم . بختیاری رییس زندان ما بود . روز اولی که اومد برای ناهارش دو تا سیخ کباب بردن . در حالی که به سربازها یک سیخ دادن به ما زندانی ها هم آبگوشت ! بختیاری به این کار اعتراض کرد ولی گفتند که این رسم همیشگی زندان بوده : « نه ! از این به بعد من هم همون غذایی رو می خورم که زندانی ها می خورن» . این مرامش همه ما رو شیفته اش کرد . تا این که چند روز پیش شنیدم شهید شده. *** سلام‌الله علیه و علی جمیع الشهداء.@shohadayemalayer
شهید محمود كهنی فرزند امين الله متولد 1345/01/25 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1366/12/21 محل شهادت : بانه @shohadayemalayer