eitaa logo
شهدای ملایر
307 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
399 ویدیو
30 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای روستا روستای منگاوی 13 نفر شهید دارد که 7 نفر از آنها در این روستا مدفون میباشند.گلزار شهدای این روستادر سال 1388 باز سازی گردید. اسامی شهدا: 1- محمد حسین نظری 2- محمد عیسی آخوندی3 – اکبر شعبانلو 4 – حسین گرجی 5- رضا یونسی 6- کمال یونسی 7- جمشید ترکمان 8 – عزیز الله شعبانلو 9- بهمن ترکمن 10- محمد رضا ترکمان 11- علیرضا ترکمان -12 سید یعقوب موسوی 13 – رضا ترکمند @shohadayemalayer
شهدای روستا روستای منگاوی 13 نفر شهید دارد که 7 نفر از آنها در این روستا مدفون میباشند.گلزار شهدای این روستادر سال 1388 باز سازی گردید. اسامی شهدا: 1- محمد حسین نظری 2- محمد عیسی آخوندی3 – اکبر شعبانلو 4 – حسین گرجی 5- رضا یونسی 6- کمال یونسی 7- جمشید ترکمان 8 – عزیز الله شعبانلو 9- بهمن ترکمن 10- محمد رضا ترکمان 11- علیرضا ترکمان -12 سید یعقوب موسوی 13 – رضا ترکمند @shohadayemalayer
هدایت شده از حدیث گراف
🔸🔶 دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان 🆔 @hadisgraph
هدایت شده از 🌷به یــاد شـღــدا🌷
یادمان باشد گناه که کردیم آن را به حساب جوانی نگذاریم میشود جوانی کرد به عشق مهدی (عج)و به شهادت رسید فدای مهدی (عج) @beyadeshohadaa •┈┈••✾•🔹🔷🔹•✾•┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید محمود #مسعودی پور @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید محمود #مسعودی پور @shohadayemalayer
زندگینامه افسر شهید محمود پور شهید محمود مسعودی پور بیستم تیرماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان ملایر و در خانواده‌ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش محمدحسین کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغداری مخارج خود و خانواده‌اش را تامین می‌کرد و با کسب روزی حلال سعی میکرد فرزندان خود را با طینت پاک پرورش دهد. سال ۱۳۴۶ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در سالهای انقلاب همراه با دیگر جوانان و مردم انقلابی ملایر در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ها شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد که از وی به یادگار مانده است. با آغاز جنگ تحمیلی به شهربانی پیوست و به عنوان افسر شهربانی روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر تهاجم رژیم بعث عراق به مرزهای ایران ایستادگی نمایند. در عملیات‌های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام در بیست و چهارم خرداد ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است: بنام آن يگانه معبودى كه هستى در يد اوست و جانها به فرمان او. آن خداىی كه هیچكس نتواند شكر نعمتش به جا آورد مگر قطره اى از دريا و آن هم با شهادت خالصانه و فقط در راه خدا. پس بار الها رحمى به حال اين بنده حقير و مسكين و گناهكارت كن و شيرينى شهادت اين روش انبياء را به من عنايت فرما بلكه از اين طريق بتوانيم ذره اى به تو نزديك تر شويم و از شرمسارى روز محشر در امان باشم . اى خدا تو خود بهتر مى دانى كه يك بنده جوانت چه آرزوها و آمالى دارد كه كندن و دل بريدن از آنها كار مشكلى است مگر خودت اراده آن بريدن و دل كندن را در قلب انسان جاى دهى و آن را به بندگانت ارزانى بدارى. به منافقان بگويم كه نه من بلكه تمام كسانى كه در راه خدا پيكار مى كنند با چشمانى باز و قدمهاى استوار پا به اين راه مقدس مى نهند. شما منافقان انسانهايى بى چشم و رو و نا آگاه هستید و فرزندان خمینی بت شکن از خوبان عالم بشريتند. @shohadayemalayer
به زبان نمی‌آورد دلتنگــــی اش را ... رسم ِ #پدرها چنین است ! دلتنگ ‌اند ، اما در سڪوت ... #یادشھـــــداباصلوات 💠 @ramzeamaliyat
وصیتنامه شهید محمود پور @shohadayemalayer
شهدای ملایر
وصیتنامه شهید محمود #مسعودی پور @shohadayemalayer
وصيتنامه افسر شهید محمود پور بسم الله الرحمن الرحيم بنام آن يگانه معبودى كه هستى در يد اوست و جانها به فرمان او. آن خداىی كه هیچكس نتواند شكر نعمتش به جا آورد مگر قطره اى از دريا و آن هم با شهادت خالصانه و فقط در راه خدا. پس بار الها رحمى به حال اين بنده حقير و مسكين و گناهكارت كن و شيرينى شهادت اين روش انبياء را به من عنايت فرما بلكه از اين طريق بتوانيم ذره اى به تو نزديك تر شويم و از شرمسارى روز محشر در امان باشم . اى خدا تو خود بهتر مى دانى كه يك بنده جوانت چه آرزوها و آمالى دارد كه كندن و دل بريدن از آنها كار مشكلى است مگر خودت اراده آن بريدن و دل كندن را در قلب انسان جاى دهى و آن را به بندگانت ارزانى بدارى. به منافقان بگويم كه نه من بلكه تمام كسانى كه در راه خدا پيكار مى كنند با چشمانى باز و قدمهاى استوار پا به اين راه مقدس مى نهند. شما منافقان انسانهايى بى چشم و رو و نا آگاه هستید و فرزندان خمینی بت شکن از خوبان عالم بشريتند. اى امت اسلام مانند هميشه هوشيار و هوشيارتر و سخنان امام را سرمشق و لحظه اى از تكاليف شرعى غافل نباشيد و نداى امام و يار مستضعفين را در هر زمان و مكان با جان و دل لبيك گوئید. مبادا خداى ناكرده قلب ايشان از شما ناراضى بشود و تا جايى كه در توان داريد هر كس به هر طريقى راه شهدا را پيموده و تا نابودى كامل كفر در جهان از پاى ننشينند تا از رستگاران عالم در نزد خدا شويد. و به منافقان كور دل و زنان بى حجاب مجال ندهيد كه حيثيت جامعه شما را به بازى بگيرند چون مومن بايد زيرك باشد. مبادا خداى نكرده با اين رفتار خون شهدا را ناديده بگيرند چون آنها براى عظمت از دست رفته اين ملت جان خود را در طبق اخلاص نهاده اند. در پايان از خداوند تبارك و تعالى خواهانم كه اين نعمت عظمى را و آن قلب تپنده امت اسلام را براى اين ملت تا ظهور آن حجت بر حق امام زمان (عج) حفظ و مستدام بدارد و مسلمين را بركفر مخصوصا ملت يهود مسلط بدارند كه از بدترين مردم نزد خداوند هستند . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته . موج عشقى، رود شعرى، بحر عرفانى شهيد مژده صبحى ، زگل باغ جمارانى شهيد در حلقه عشاق شمع شبستانى شهيد به تاريخ 3 اردیبهشت 1365 استوار دوم محمود مسعودى پور @shohadayemalayer
شهید محمود . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
درخواست همیاری آرزوی قلبی ما زنده نگهداشتن یاد و خاطره حماسه‌سازانی است که برای حفظ شعائر اسلامی، استقلال ارضی و حیثیت ملی، طی 8 سال دفاع مقدس و حتی در جبهه سازندگی پس از آن دوران، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند؛ مسلماً این امر محقق نخواهد شد مگر بازماندگان آن دوران طلایی و خانواده محترم آنان ما را در هر چه پربارتر شدن مطالب این کانال یاری رسانند. تماس با ما: @mahdimosayebi @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید محمود #حسینی #ملایری . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
وصیت‌نامه شهید محمود شهید «محمود حسینی ملایری» هفت فروردین 1344 در دماوند چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 24 بهمن 1364، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد. متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید: «خداوند است که شما را آفرید و آنگاه روزی داد و پس از آن دوباره حیات می‌دهد. خدایا پروردگارا تو را شکر می‌کنم به خاطر این که بنده را در چنین زمانی قرار دادی تا توانستم به کمال انسانی برسم. پروردگارا تو را شکر می‌کنم که این سعادت و توفیق را نصیب من کردی که بتوانم تا در جهاد در راه تو شرکت کنم. با سلام خدمت امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به تمامی خانواده‌ی شهدا و با درود به ارواح پاک شهدای کربلای ایران. اینجانب محمود حسینی ملایری فرزند احمد شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و شریکی ندارد و شهادت می‌دهم که دینی جز اسلام بر حق نیست و شهادت می‌دهم که محمد (ص) بنده و رسول خدا است و شهادت می‌دهم که علی (ع) و 11 فرزند او امام و راهنمایان دین هستند. ای مردم ایران! بدانید که بنده خیلی کوچک‌تر از این هستم که بخواهم برای شما پیامی بفرستم ولی بر حسب وظیفه و تذکر این چند کلمه را می‌گویم، دست از امام و رهبر انقلاب برندارید و همیشه یار و پشتیبان ایشان باشید و نگذارید که دشمن شاد شود. خدای نکرده شما مثل قوم بنی‌اسرائیل نباشید که به خاطر یک سری هوس‌های دنیایی دست از موسی کشیده بودند و دوباره گوساله پرست شده بودند. ای مردم این را بدانید که اگر مسلمان و شیعه هستیم باید سختی بکشیم چون کل دنیا با اسلام مخالف است و ما فقط یکی را داریم و آن خداست و ای مردم بیایید مسلمان ارثی نباشید در دین اسلام تحقیق کنید و ببینید که چه دین کامل و جامعی است، پس اگر مسلمان هستید باید سختی جنگ و انقلاب را به جان خود بخریم چشم به این دنیای فانی ندوزید و دل به این دنیا که یک بازی کودکانه بیش نیست نبندید. پدر! در نماز جمعه شرکت کنید برای آخرت خویش توشه جمع کنید مبادا در آن دنیا در پیش شهدا خجالت زده شوید. در جبهه شرکت کنید و نگذارید جبهه‌ها خالی شود. ای پدران و مادران، فرزندان شما امانتی هستند در دست شما و باید که به امانت خیانت نکنید و سالم و مفید به صاحب اصلی آن تحویل دهید از آمدن بچه‌هایتان به جبهه جلوگیری نکنید که در آن دنیا در پیشگاه خداوند مسئول هستید و در آخر از همه شما می‌خواهم که حلالم کنید. چند کلمه با پدر و مادرم، ای پدر و مادر! این را بدانید که اگر شما نبودید من به این کمال انسانی نمی‌رسیدم پس به خاطر پاکی و مخلصی شما بود که من به این فیض الهی رسیده‌ام. بنده نتوانستم در این دنیا برای شما کاری انجام دهم ان‌شاءالله که در آن دنیا بتوانم برای شما کاری انجام دهم پس اگر من شهید شدم شما به هیچ وجه ناراحت نباشید و خدا را شکر کنید که امانت او را سالم تحویل دادید و از خداوند می‌خواهم که توفیق در کارهای دینی و مذهبی به شما عطا کند و در آخر از شما می‌خواهم که حلالم کنید و نیاز به حلالیت شما دارم. خدمت برادرانم! از شما می‌خواهم که پشتیبان این انقلاب تا آخر بمانید و دست از رهبر کبیر آن برندارید ... اسلحه من روی زمین نماند و از شما می‌خواهم که در خط اسلام باشید، نمازتان را با جماعت بخوانید، سعی کنید از انجام دادن گناه و معصیت خودداری کنید و اگر خطا کردید از خدا بخواهید که شما را ببخشد چون خداوند خیلی بخشنده و مهربان است و در آخر از شما می‌خواهم که حلالم کنید. از بچه‌های مسجد می‌خواهم که مسجد را ترک نکنید و همیشه در نماز جماعت شرکت کنید و همیشه در جبهه حضور داشته باشید و حلالم کنید. پدرم! با اموال بنده هر طوری که خود صلاح می‌دانید عمل کن. مورخه 1364/11/8 ساعت 5 بعدازظهر والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته عبد حقیر محمود حسینی ملایری» @shohadayemalayer
شهید محمود . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
شهید محمود . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
شهید محمود . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید محمود #حسینی #ملایری . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
1364 آب،قرآن و خداحافظ "با آب و قرآن در حیاط ایستادم و نگاهی به قد و بالایش انداختم.از زیر قرآن که رد شد،برگشت،چشم در چشمم دوخت و پیشانی،صورت و زیر گلویش را نشانم داد و گفت:ببوس مامان!از تعجب زبانم بند آمده بود.در تمام آن دو سال،هیچ وقت چنین کاری نکرده بود.خداحافظی که کرد،مثل همیشه گفت:بیرون نیا. دشمن شاد می شه.و در را پشت سرش بست و رفت.سر کوچه به برادر بزرگترش گفته بود:عملیات مهمی در پیش داریم.این بار که برم،برگشتی در کار نیست...20روز بیشتر نگذشته بود که خبر شهادتش دهان به دهان در محله گشت..." 1364 امان از بازی کودکانه دنیا "خدایا تو را شکر می کنم که بنده را در چنین زمانی قرار دادی تا توانستم به کمال انسانی برسم. پروردگارا!تو را شکر می کنم که این سعادت و توفیق را نصیب من کردی که بتوانم در جهاد در راه تو شرکت کنم...ای پدران و مادران!فرزندان شما امانتی هستند در دست شما.بیایید و به امانت خیانت نکنید. از آمدن بچه هایتان به جبهه جلوگیری نکنید که در پیشگاه خداوند مسئول هستید.پس پدر و مادرم!اگر من شهید شدم،خدا را شکر کنید که امانت او را سالم تحویل داده اید.ای مردم!دل به این دنیا که یک بازی کودکانه بیش نیست،نبندید.برای آخرت خود توشه جمع کنید.مبادا در آن دنیا در پیش شهدا خجالت زده شوید..." فرازی از وصیت نامه شهید-تاریخ تنظیم:18بهمن64 1392 تو با منی،می دانم "خیال نکن من مانده ام و تنهایی.محمود لحظه ای از من جدا نیست.همه جا کنارم حسش می کنم و روز و شب با او حرف می زنم.در سکوت این خانه،دلم به تصویر مهربان او خوش است که از قاب روی دیوار،چشم از من برنمی دارد.دلم قرص است او که دیروز پاسدار مردم بود،امروز نگهبان من است در تنهایی این خانه..." منبع؛ همشهری محله شهرداری منطقه 15 نویسنده: مریم شریفی @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید محمود #حسینی #ملایری . گردان حمزه(ع) @shohadayemalayer
زندگینامه شهید محمود یک روز بهاری دل انگیز با مادر شهید "محمود حسینی ملایری" با منی هر جا که هستم "هیچ وقت نگفتم حیف از پسر من.اسلام مهم تر است یا پسر من؟امام حسین(ع) بالاتر است یا ما؟او علی اکبرش(ع) را برای اسلام داد.پسر من که خاک پای علی اکبر(ع) هم نمی شود..." این بار میهمان ضیافت خاطره های حاج خانم "حشمت نورایی"،مادر شهید "محمود حسینی ملایری" بودیم. 1362 فکر کردی بچه بازیه؟! "سرم به کارهای آشپزخانه بود که با صدای مشت هایی که به در حیاط کوبیده می شد،از جا پریدم.در را که باز کردم،مادرِ «علی»،دوست محمود،که صورتش گلوله آتش شده بود،بی مقدمه گفت:این رسمشه؟ چرا مراقب کارای پسرتون نیستید؟اومده پسر منو هوایی کرده و برده جبهه...دیگر صدای کبری خانم را نمی شنیدم.تازه داشتم دلیل غیبت چند ساعته محمود را می فهمیدم.در همین گیر و دار بود که عروسم سراسیمه آمد و گفت:مامان!اینو ببین!روی طاقچه بود.محمود نامه نوشته که من رفتم جبهه...گفتم:کبری خانم!علی از شما رضایت گرفت برای ثبت نام؟گفت:نه.گفتم:محمود هم حرفی از ثبت نام و رضایتنامه نزد.خیالت راحت!تا خودِ اهواز هم رفته باشن،خیلی زود برمی گردن،یعنی برشون می گردونن..."مادر با لبخند در ادامه می گوید:"خیلی طول نکشید که با قیافه درهم برگشت.اصلأ به محدوده منطقه جنگی راهشان نداده بودند.گفته بودند باید در قالب کاروان های مورد تأیید مساجد و پایگاه های بسیج به منطقه اعزام شوند.تا دیدمش،نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم و گفتم:خیال کردی جبهه رفتن،بچه بازیه؟همین جوری سرتو انداختی پایین و یه بلیط برای اهواز گرفتی و رفتی که بری خط مقدم؟...در مقابل خنده هایم،همان طور که سرش پایین بود،گفت:بالأخره می رم،یه کم صبر کن...انتظار من و او زیاد طولانی نشد و بالأخره محمود آن لباس خاکی محبوبش را پوشید اما این بار قانونی و رسمی..." 1362 دانشگاهی به نام جبهه "نتایج کنکور که اعلام شد،آنقدر که ما ذوق زده بودیم،محمود اظهار خوشحالی نمی کرد.رشته اقتصاد دانشگاه اصفهان قبول شده بود.برادر بزرگترش گفت:برو دانشگاه ثبت نام کن،هزینه تحصیلت با من. محمود بلافاصله گفت:نه داداش!دانشگاه من،جای دیگه ست..."مادر مکثی می کند و می گوید:"مسافر دائمی جاده تهران-اندیمشک شده بود.مرخصی که می آمد،4-3روز بیشتر مهمانمان نبود و دوباره راهی می شد.خستگی منطقه و راه،باعث نمی شد خلق و خوی همیشگی اش را فراموش کند.تا می رسید،مرا می فرستاد مرخصی!ظرف می شست،خرید می کرد،و خلاصه نمی گذاشت به من سخت بگذرد.در دو سال حضورش در جبهه،هیچ وقت از سختی های منطقه چیزی نگفت،جز یک مورد.یکبار که با برادر کوچکش که سرباز بود،با هم مرخصی آمده بودند،پنهانی رفتم و برایشان کباب خریدم.اما چون در خانه نان داشتیم،دیگر سراغ نانوایی نرفتم.سفره را که پهن کردم،پسر کوچکم گفت:مامان!دستت درد نکنه اما شما که زحمت کشیده بودی،نون تازه هم می خریدی،با کباب...اما تا نگاه غضبناک محمود را دید،جمله اش را ناتمام گذاشت.محمود رو به من کرد و گفت:وقتی ما بودیم،چرا شما رفتی خرید؟و بعد خطاب به برادرش گفت:تو هم دست از ناشکری بردار.باورت نمی شه یک بار تو جبهه کردستان،به دلیل شدت درگیری و نرسیدن غذا به منطقه،به نون خشک هایی که مدتها قبل دور ریخته شده بود متوسل شدیم.حالا تو قدر اینهمه نعمت رو نمی دونی..." 1363 وقت ندارم برم سربازی! "روزها را می شمردم که بیاید مرخصی و سیر ببینمش و تلافی دوری چند ماهه را دربیاورم اما با دل درد شدیدی آمد که مستقیم روانه بیمارستانش کرد.گفتند روده اش با آب آلوده منطقه عفونی شده و باید عمل شود.15روز در بیمارستان بستری بود و کار هر روز من این بود که از صبح تا شب کنار تختش بنشینم.از تبعات آن عمل جراحی این بود که از خدمت سربازی معافش کردند اما محمود آنقدر داوطلبانه و به عنوان نیروی بسیجی جبهه می رفت که اصلأ فرصت سربازی رفتن نداشت که حالا بخواهد معاف شود!با وجود آن عمل سنگین،تا کمی حالش بهتر شد،دوباره ساکش را بست و برگشت جبهه کنار همرزمانش..." 1364 زنده باد مادر مقاوم! "عکس های مراسم شهادت مجتبی،یکی از اقوام،را که خودش گرفته بود،به دستم داد و سفارش کرد به دست خانواده اش برسانم و بعد مِن مِن کنان گفت:مامان!یه سئوال:فرض کن بهت خبر بدن من شهید شدم.چی کار می کنی؟گفتم:اولأ مگه لازمه همه شهید بشن؟چرا به این فکر نمی کنی که بمونی و به اسلام خدمت کنی؟در ثانی،خانم موسوی،مادر دوستت که 2پسر و یک نوه ش شهید شدن،چی کار کرد؟منم همون کار رو می کنم.تا این را شنید،چند بار بالا و پایین پرید و با خوشحالی گفت:خدایا شکرت به خاطر این مادر مقاوم.خدا رو شکر که آمادگی شهادتم رو داری..."
#رهبر_انقلاب: مجاهدت #غواصان_دریادل عمليات ڪربلاے چهار و پنج، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت. #بہ_مناسبت_سالگرد #تشييع_۱۷۵_شهيد_غواص 💠 @ramzeamaliyat
هدایت شده از شهدایی
از #شهدا به جامانده ها؛ هنوز هم #شهادت مےدهند اما بہ "اهل درد" نه بے خیال ها فقط دم زدن ازشهـدا افتخار نیست.. باید زندگےمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان هم بوی #شـهدا بگیرد @shohadaes
@shohadayemalayer
شهید کمال #یونسی @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید کمال #یونسی @shohadayemalayer
شهید کمال در بیستم آذرماه هزارو سیصدو چهل و نه در ملایر روستای منگاوی بدنیا آمد او در حال رشد کردن بود که با شرایط مبارزه آشناتر شد و شورو شوقش برای پیروزی انقلای اسلامی بیشتر می شد انقلاب پس از تلاش بی وقفه مردم به پیروز ی رسید آنقدر این پیروزی شیرین بود که کمال نیز مثل دیگر جوانان برای حفظش راهی جبهه های حق علیه باطل شد و در نهایت در بیست و چهارم آبان ماه هزارو سیصدو شصت و پنج در کردستان شیرینی شهادت را با تمام وجود چشید یادش گرامی وراهش پررهرو باد . فرازی از وصیت نامه شهید پدرو مادر عزیزم انشاء الله که مرا حل کنید و فرزندانم را طوری تربیت کنید که پیرو خط امام و اسلام باشند . به یاد داشته باشید که هیچ وقت شما راتنها نمی گذارم و همیشه در کنار شما می باشم . انشا الله که امام حسین (ع) ما را قبول کند که زیارتش بکنیم .ودر کنارش باشیم . @shohadayemalayer