eitaa logo
کنگره ملی شهدای استان قم
1.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
8 فایل
🌐 https://shohadayeqom.ir ارتباط با ادمین کانال: @Shohadayeqom آدرس: قم، خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر)، کوچه ۱۷، پلاک ۱۷ تلفن: 02537737060 02537744112
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹. 🌹. 🌹. 🌹. 🌹 🌹شهید ریحانه گائینی فرزند : ابراهیم ولادت : ۱۳۶۴/۱/۲۴ شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۵ 🌹خاطره دختر کوچولو و نازنین من کودکی ساکت و آرام بود بچه شلوغی نبود که از شیطنت هایش برایتان تعریف کنم ، خورد سال بود ولی اخلاق و رفتارش شبیه بزرگترها بود همان بچگی هاش مثل بزرگترها فکر میکرد عقلش بیشتر از سنش نشان می‌داد با اینکه سه سال بیشتر نداشت ولی در کارهای خانه به من کمک می کرد شب اول ماه مبارک رمضان بود برای سحری بیدار شدیم سحری را آماده کردیم که حمله هوایی دشمن شروع شد من گفتم خدایا این بار دیگر قسمت کیست در همن حین دیگر چیزی نفهمیدیم ، ریحانه و مادربزرگش داخل اتاق خواب بودند هر کاری کرده بودند و نتوانستند آنها را از زیر آوار خارج کنند. من بیمارستان بودم پرسیدم ریحانه کجاست گفتند: بیمارستان است ، گفتم چرا ریحانه ریحانه را نمی آورند تا ببینمش، مادرم گفت : مریض احوال است کمی صبر کن، بعدها متوجه شدم که دخترم را از دست داده ام و دخترم شهید شده است راوی: مادر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹. 🌹. 🌹 🌹 🌹 🌹شهید عصمت الله اکبری فرزند : ابراهیم ولادت : ۱۳۴۰/۱/۱۰ شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۴ 🌹 🌹.🌹. 🌹. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🌹خاطره ای از شهید عصمت الله اکبری سالگرد شهادتش بود که برادرم برای چاپ عکس عصمت الله به بنیاد مراجعه کرده بود یک نفر با عکس عصمت الله را می بیند ، به برادرم می گوید صاحب این عکس نسبتی با شما دارد برادرم گفته بود بله شروع کرد با گریه و گفت که من موقع شهادت عصمت الله کنارش بودم در عملیات والفجر یک به عنوان خط‌شکن رفته بودیم از دو گرانی که شرکت کرده بودیم هفت الی هشت نفرزنده ماندیم که یکی از آنها برادر شما بود ، همه شهید شدند ما هم در محاصره دشمن قرار گرفتیم ،داخل سنگر بودیم دو شبانه روز بدون آب و غذا سپری کردیم ،هوا هم بسیار گرم بود و واقعاً بی تاب شده بودیم ، قبل از اینکه در محاصره قرار بگیریم نزدیکی‌های سنگر آب دیده بودیم گفتیم که یک نفر به صورت داوطلبانه برود قمقمه ها را پر از آب کند تا یک چند روزی به این صورت سپری کنیم هیچ‌کس قبول نکرد و بعد از چند دقیقه ای عصمت الله گفت من راه را بلدم و می‌روم ، قمقمه ها را به کمرش بسته و به صورت سینه‌خیز رفت بیرون ، قمقمه ها را آب کرد تا چند قدمی سنگر آورد و دو قدم دیگر مانده بود که وارد سنگر شود بعثی ها یک تیر به سینه اش زدند و تیر دیگری به گلویش ، عصمت الله روی زمین افتاد و قمقمه ها سوراخ شد و آب ها همه روی زمین ریخت بچه ها با هم عصمت الله را به داخل سنگر کشیدیم ، در حالی که عصمت الله را به عقب می‌آوردیم خمپاره‌ای به طرف ما پرتاب شد چند نفری از بچه ها در آنجا زخمی شدند تاخود صبح از بچه ها خون می رفت، عصمت الله مثل پر کاهی سبک شده بود راوی : خواهر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹رهبر انقلاب: در عملیات فتح‎المبین نزدیک بود صدام توسط سپاه دستگیر شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🤲 نجوای عاشقانه شهید ابوالفضل خان بابایی ✍️ خدایا! بارالها،پرودگارا،معبودا،معشوقا،مولایم؛ من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم،چگونه می توانم تحمل عذاب تو را داشته باشم ... 🖼 مجموعه پوستر ؛ مناجات و نیایش نامه شهدای استان قم ✅ برگرفته از کتاب: معمای حضور (ناشر: موسسه فرهنگی سماء) @qomirib ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🌹میدونید ﺗﻮی ﺟﺒﻬﻪ، واحد تعاﻭﻥ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﺎﮎ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﯾﻪ ﭘﻼﮎ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ، ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﻌﺎﻭﻥ ﭘﻼﮎ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ، ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯿﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ !؟ ﺣﺪﻭﺩ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﮎ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯﻩ ﺩﺍﺧﻞ تعاون ﻣﻮﻧﺪﻩ !! ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ، ﻫﯿﭻ ﭘﻼﮐﯽ ﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻪ ! ﺗﺎ ﻭﺳﺎﯾﻠﺶ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻥ...! ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻬﯿﺪگمنام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🌹دیروزهای آفتابی برای دوست و هم‌رزم دیرینم «احسان پورمیدانی» 👈قسمت اول امروز، باز هم عزای خودم را گرفتم. عزای ماندنم را. عزای بودنم را. و بعد برای خودم گریه کردم. و بعد خودم را تشییع کردم. از حرم تا گلزار؛ همراه با جنازه احسان؛ جنازه که نه پاره‌های استخوان او، «احسان پورمیدانی». دوست و هم رزمی که فراموشش کرده بودم. سال‌ها بود که از یادش برده بودم و او امروز خود را به یاد من آورد و مرا با یاد خود تا گلزار شهدا کشاند. تا گلزار را البته با پای جسم رفتم و با پای خیال تا کجاها که نرفتم با احسان. تا روزهای پیش از عملیات کربلای 4، گردان حضرت معصومه(ص) گروهان...، دسته... از همان اول صبح که راهی حرم شدم، دلم گواهی می‌داد که از میان سیزده شهید امروز یکی باید آشنای من باشد. آشنای روزهایی که عجیب دلم برایشان تنگ شده است. آشنایی که از جنس آدم‌های امروز نباشد ـ که آدم‌های امروز عجیب بوی ماندگی گرفته‌اند و تو هر چه سعی کنی، از پس این چهره‌های ابری و غبار گرفته هیچ تصویر روشنی از آفتاب دیروز نمی‌بینی و من عجیب تشنه دیروزهای آفتابی گردان بودم و عجیب دنبال چهره آشنایی می‌گشتم که پنجره گشوده‌ای باشد به روزهایی که من اکنون محکوم به ندیدنشان هستم و آنها لابد محکوم به تکرار نشدن! به حرم که رسیدم نماز آغاز شد و آفتاب، عجیب می‌تابید و آدم را وا می‌داشت به دنبال سایه‌بانی بگردد. سایه‌بانی که ذره‌ای از زهر تیغ آفتاب بکاهد. آفتابی که انگار می‌رفت تا به درونی‌ترین لایه‌های تن نفوذ کند. و من به خود نهیب زدم: «هیچ می‌دانی مقابل چه کسانی ایستاده‌ای و بر چه چیز نماز می‌خوانی؟ اینها اجساد مطهری است که سال‌های سال گرمای آفتاب را به جان خریده‌اند و ذره ذره وجود خویش را به خاک بخشیده‌اند!» ایستادم و تنم را به دست آفتاب سپردم و بعد به یاد آوردم که چقدر عاشق این گونه رفتن بودم و به حالشان غبطه خوردم. به حال و روزی که در این چند سال داشته‌اند در سال‌های ضیافت آفتاب و خاک! نماز به اتمام رسید و جنازه‌ها حرکت داده شد و من با دست و پایی که به فرمانم نبود جماعت را شکافتم و پیش رفتم و با چشمی بی‌قرار که به دنبال نام و چهره‌ای آشنا می‌گشت، تابلوها را نگاه کردم. آشنایی نبود. یا بود و من چیزی از آنها به یاد نمی‌آوردم. و بعد یک لحظه چهره احسان از مقابل چشمم گذشت! او که بود؟ نامش را به یاد نیاوردم اما آشنا بود. همان آشنایی که... بار دیگر نگاهش کردم. عکس روی تابوت از همان عکس‌هایی بود که چند روزی پیش از عملیات از بچه‌ها گرفته بودم. و بعد خاطره بود که هجوم آورد به آسمان ذهنم. به سرعت پارچه‌ای را که پیشاپیش جنازه می‌رفت نگاه کردم «احسان پورمیدانی»... و هجوم خاطره‌ها بیشتر شد. آن‌قدر که دیگر خود را میان جماعت احساس نمی‌کردم. جسمم را مردمی که تابوت احسان را در بر گرفته بودند می‌بردند و ذهن و دلم را خود احسان که انگار آمده بود برای بردن من. شاید هم آمده بود مرحمی باشد بر زخم کهنه دل‌تنگیم. خودم را به زیر تابوت کشیدم. می‌خواستم بیشتر به او نزدیک شوم. اما دست‌ها و دل‌های بی‌شماری که تابوت را با خود می‌بردند مانع خلوتم می‌شدند با او. به یاد پارچه‌ای افتادم که مزین به نام احسان، پیشاپیش تابوت می‌رفت. به سویش رفتم و آن را از دست کسی که تا آن لحظه با خود آورده بود گرفتم. با دست چپ مخصوصا با دست چپم! با همان دستی که مانع عبورم شد از نهری که بهشتیانی چون احسان را با خود برد. و اگر این دست با من همراه شده بود و اگر بی وقت، هدف تیربار آن سوی نهر -نهر خین بی‌قرار- قرار نگرفته بود، شاید من نیز مانند احسان و تمامی احسان‌های دسته، از آب و از سیم‌های سمج خاردار آن گذشته بودم و در آن سوی آب خدا را دیده بودم و تن بی جان من نیز سال‌های سال بر زمین گرم شلمچه مانده بود و ذره ذره تبدیل شده بود به همان خاکی که... ادامه دارد ✍حسین فدا حسین ۱۷مهر ۱۳۸۶ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🌹دیروزهای آفتابی [برای دوست و هم‌رزم دیرینم «احسان پورمیدانی»] 👈قسمت دوم اشک امانم را برید و بیرون ریخت و زبان دلم بی اختیار گرم گفتگو شد با احسان: «چه عشقی کرده‌ای احسان در این چند سال. تنی را که می‌توانست هم چون تن من؛ و تن تمامی آنانی که مانند من مانده‌اند و هر روز غم آن را دارند، مانع عبور تو از نهر بهشت بشود، آن شب به پای خود تا آن سوی نهر تشییع کردی و به دست خود به خاکش سپردی و در این چند سال تنها و تنها خود، زائر قبر بی نشان خویش بودی. چه حالی کرده‌ای احسان در این چند سال. تنی را که خدا ذره ذره به تو داده بود ذره ذره به او باز گرداندی و از تو تنها پاره‌های کفنی ماند که لباس پاک رزمت بود ـ و چه کفنی پاکتر از لباس تو؟ لباسی که به خونت مطهر شد و به تریب تنت متبرک و از تو پاره‌های استخوانی ماند که می‌دانم راضی به بازگشت آن‌ها نیز نبودی و دوست داشتی همانجا بماند و... چه بزمی داشته‌ای احسان در این چند سال. چه کیفی کرده‌ای، چه صفایی، چه... و من چقدر حسرت تو را خورده‌ام در این چند سال. خوشا به حالت و خوشا به حال آن‌ها که هنوز از مطاع چنین سفره‌ای متنعم‌اند و هنوز دست هیچ گروه تفحصی به خلوتشان راه نیافته است! نمی‌دانم چطور به گلزار رسیدم و چطور بقایای تن از خاک بیرون کشیده‌ات را بار دیگر به خاک سپردند. اشک نمی‌گذاشت چیزی ببینم و خیال تو و آن شب سبز و آن روزهای بلورین گردان در ذهنم، نمی‌گذاشت چیزی بفهمم. تو انگار آمده بودی برای همین که داغ دلم را تازه کنی احسان و آمده بودی که این اشک‌های مانده و تلنبار شده را با اشاره زخمه‌ای بیرون بریزی. و آمده بودی خودت را برایم تکرار کنی. نمی‌دانی احسان. من و دوستان از راه مانده‌ام چقدر به تکرار شما نیازمندیم و چقدر به عنایت و لطف خدا امیدوار. در روزهایی که امکان تکرار دیروز نیست، و دم زدن از آن روزهای رنگین کمان، جرم است! ما به تکرار شما دل خوشیم. بیا احسان. باز هم بیا. بیایید احسان‌های آشنا. گاهگاهی بیایید و بر دل‌های ابری‌مان ببارید و برای چند لحظه هم که شده دست ما را بگیرید و با خود ببرید. ببرید به دیروزی که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد. دیروزی که ما هنوز مبهوت لحظه لحظه‌ی آنیم. دیروزی که از آن به اندازه هزار خواب شیرین، خاطره داریم. ما را با خود ببرید به دیروزهایی که پر بود از باران و خاطره و رنگین کمان. دیروزهای آفتابی گردان... ✍حسین فداحسین 17مهرماه86 / قم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷معرفی شهید رضا بختیاری 💠یکی دیگر از شهدای گرانقدر ارتش قم، شهید رضا بختیاری است. در قم بدنیا آمد. پدرش حیدرعلی و مادرش فاطمه نام داشت. 💠به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و با سمت چترباز در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید ودر گلزار شهدای‌علی‌بن‌جعفر زادگاهش به خاک سپرده شده است. 🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹. 🌹. 🌹. 🌹. 🌹 🌹شهید احمد تاج بخش نام پدر:پرویز تاریخ تولد:1345/01/25 محل تولد:قم تاریخ شهادت:1364/11/25 عملیات:والفجر8 نشانی مزار: قم/ گلزار :علی ابن جعفر(علیه السلام)/ قطعه: 8/ ردیف:6/ شماره:213 🌹. 🌹. 🌹. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
💠 شهید عباس حاجی زاده 🔹نماز 🔸نه که صدایش بزنم ها، نه، خودش بلند می شد. نمازصبح بهش واجب نبود، بلند می شد نماز شب می خواند، بعضی شب ها هم که خسته بود. می گفت: (( مادر آب بریز روصورتم بیدارم کن.)) مانده بودم توی کار این بچه... 🔺کنگره شهدای استان قم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #شهادت #ماه_رمضان https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
🎨 | 🌟اللهمّ لاتؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولاتَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین 💠فرازی از وصیت‌نامه شهید احمد کاظمی: خداوندا خود می‌دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم. ای خداوند گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا می‌بینی، دوست دارم بنده باشم، بندگی‌ام را ببین. ➕https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
🌹. 🌹. 🌹. 🌹 🌹 🌹شهید امیرحسین دارایی فرزند : ولی ولادت ۱۳۵۲/۳/۱ تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۸ 🌹خاطره روزی که میخواستند به جبهه بروند آنها را بردند حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ، امیر حسین خیلی خوش صورت و موهای خوشگلی داشت ، می‌خواستم با امیر روبوسی و خداحافظی کنم نمیدونم چرا ناخودآگاه زیر گلویش را بوسیدم ، تا اینکه شهید شد و پیکرش را آوردند ، دیدم از همان ناحیه تیرخورده ، نمی دانم چه حکمتی داشت ، گفتم خدایا قربان دل امام حسین که بچه اش از زیر گلو تیر خورد ، خدا را شکر کردم که شهید من هم مثل علی اصغر امام حسین شهید شد 🌹. 🌹. 🌹. 🌹. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir 🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم /عضویت👇 https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محمد حسین ستاری فرزند علی ولادت : ۱۳۴۵/۵/۲۴ شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۷ 🌹وصیت شهید محمد حسین ستاری🌹 خدای بزرگ را خواهانم که به همه ما توفیق عبادت و خدمت بیشتر عنایت نماید و در ما تحولی ایجاد نماید که لحظه به لحظه عمر ما در راه کمال باشد. انشاالله که با پیروی از دستورات پیشوایان دین ، علی وار زندگی کرده و دیندار بمیریم، انتهای راه ما شهادت است همه ما باید در راه اسلام شهید بشویم🌹 💠 کنگره شهدای استان قم در اینستاگرام https://instagram.com/shohadayeqom_ir?utm_medium=copy_link 💠 کنگره شهدای استان قم در تلگرام https://t.me/Shohadayeqom_ir2 💠 کنگره شهدای استان قم در ایتا https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
🌹شهید حاج غلامعلی ابراهیمی🌹 ولادت: 7تیر 1336 شهادت:26 فروردین 1367 فرزند:غلامحسین 🌹خاطره در عالم خواب به مسجد محل وارد شدم ، ایشان را در صف نماز جماعت دیدم ، یادم آمد که ایشان شهید شده است ، از او خواستم برویم داخل حیاط مسجد تا سوال هایی از ایشان کنم ، پذیرفتند داخل حیاط مسجد شدیم ، من بر حسب شنیده هایی که قبلاً شنیده بودم بر اینکه چنانچه خواب شهیدی را دیدی اگر دو انگشت کوچک دستش را بگیری هرسوالی داشته باشی پاسخ می گوید همین کار را کردم دو انگشت او را با هر التماسی بود گرفتم و به او گفتم سوالی دارم ، چند سوال از او کردم در همین حال سید والا مقامی وارد صحن مسجد شد سید به شهید اشاره کرد ، شهید از من اجازه گرفت که انگشت های او را رها کنم تا ببیند سید چه کار دارد انگشت‌های شهید را رها کردم پیش سید رفت و چند کلامی با هم صحبت کردند ، من متوجه صحبت‌های آنها نشدم اما پس از تمام شدن صحبت ها شهید نزد من آمد و انگشتش را در دست من گذاشت و گفت دایی جان اگر میخواهی به سوالاتت پاسخ بدهم قول بده که برایم یک دینی را ادا کنید من قول دادم ، ایشان گفت مبلغ یک هزار و ۵۰۰ تومان به سپاه و بیت المال بدهکارم به من قول بده که قبول کنی بپردازی ، به محض اینکه قبول کردم از خواب پریدم و سوالاتم بی جواب ما ، اما من مبلغ ذکر شده را به بیت المال پرداخت کردم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ستاد کنگره شهدای استان قم https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
🌹تقدیر از خادمان راهیان نور قرارگاه سردار کریمی در قم 🔸۳۰ نفر از خادمان و دست اندرکاران راهیان نور قرارگاه سردار شهید حاج احمد کریمی و فعالان حوزه بسیج شهید بهشتی قم، شامگاه جمعه ۲۶ فروردین طی مراسمی در حسینیه شهدای گمنام کوه خضر نبی (ع) تجلیل شدند 📸تصاویر را در لینک زیر ببینید: 🌐https://defapress.ir/516499 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
🌹. 🌹. 🌹. 🌹. 🌹 🌹شهید حبیب الله بناییان ولادت : ۱۳۳۹/۶/۲ شهادت : ۱۳۶۰/۱/۲۸ 🌹خاطره گاهی وقت ها به ایشان گله می کردیم که چرا با این سن کم به جبهه می روی ؟ ایشان در جواب گفتند که بر ما واجب است که برویم ، این فرمان رهبر بزرگمان است، ما باید به دستور ایشان از دین و کشورمان دفاع کنیم 🌹. 🌹 🌹 🌹 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
34.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹خیابان شهدا کجاست؟ در این روایت ، از خیابانی گفته خواهد شد که این روزها کمتر جوانی از گذشته و افتخارات آن با خبر است . از خیابانی گفته خواهد شد که در دوران دفاع مقدس 50 هزار رزمنده قمی به جبهه ها اعزام و بدرقه شدند و 5 هزار شهید استقبال و تشییع شدند . آیا امروز نمادی ، یادمانی از آن حماسه ها ، افتخارات و سبک زندگی دوران دفاع مقدس در این معبر دیده می شود یا .....؟!؟!؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
شانزدهم حجت‌الاسلام قاسمیان ※ ترجمه صوتی b2n.ir/Joze16GhoranKarim ستاد کنگره شهدای استان قم https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷معرفی شهید سید محمد سیدی 💠یکی دیگر از شهدای گرانقدر ارتش قم، شهید سید محمد سیدی است. در قم بدنیا آمد. پدرش سید مهدی و مادرش بتول نام داشت. 💠به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در منطقه عملیاتی کوسه کهریز نقده به شهادت رسید ودر گلزار شهدای شیخان زادگاهش به خاک سپرده شده است. 🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir
آئین تجلیل از کارکنان نمونه آمادگاه شهید فراشاهی برگزار شد+ عکس ادامه ی خبر در لینک زیر https://shohadayeqom.ir/e4rj ستاد کنگره شهدای استان قم https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
نگارگذر صفاییه به مناسبت روز ارتش برپا شد + تصاویر ادامه ی خبر در لینک زیر https://shohadayeqom.ir/6ggu ستاد کنگره شهدای استان قم https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
جلسه مشترک معاونت سیاسی امنیتی استاندار ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اصحاب رسانه و اطلاع رسانی استان در روز دوشنبه 22فروردین 1401 پیرامون فعالیت های کنگره ملی شهدای استان به مدت 2ساعت در محل ستاد کنگره تشکیل شد و چارچوب های همکاری نهادها تا هفته ی منتهی به اجلاسیه کنگره مشخص شد ستاد کنگره شهدای استان قم https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹وصیت شهید محمود کمالی نیستانی فرزند ابوالقاسم ولادت ۱۳۴۴/۳/۲۳ شهادت ۱۳۶۳/۱/۲۹ پدر و مادر عزیزم امام را تنها نگذارید و گوش به فرمان امام باشید، اورا دعا کنید و برای رزمندگان هم دعا کنید انشاالله رزمندگان اسلام پیروز می‌شوند و راه کربلا باز می شود و شما به زیارت آن کعبه عاشقان نائل می شوید چون شما غیر از من فرزندی ندارید یکی از فرزندان خانواده‌های جنگ زده را به فرزندی قبول کنید، پسر یا دختر فرقی ندارد همین قدر که راهمان را ادامه دهد کافی است برایتان از خداوند، طلب صبر و اجر دارم 🌹🌹🌹🌹🌹 💠 کنگره شهدای استان قم در اینستاگرام https://instagram.com/shohadayeqom_ir?utm_medium=copy_link 💠 کنگره شهدای استان قم در تلگرام https://t.me/Shohadayeqom_ir2 💠 کنگره شهدای استان قم در ایتا https://eitaa.com/shohadayeqom_ir