eitaa logo
میعادگاه شهدا | روشنگری
320 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
16.8هزار ویدیو
897 فایل
🕯میعادگاه شهدای وَرجُوی 📌شهید پرور ترین روستای ایران آذربایجان شرقی ؛ ۶ کیلومتری جنوب شهرستان مراغه پایگاه شهید رجائی صاحب امتیاز: 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْائوی Www.varjovi.ir @varjovi ۰۹۳۵۴۳۲۱۲۹۴ | ارتباط با مدیر مسئول
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق علیه السلام: 🔹منْ بَاتَ عِنْدَ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَيْلَةَ عَاشُورَاءَ، لَقِيَ اَللَّهَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مُلَطَّخاً بِدَمِهِ كَأَنَّمَا قُتِلَ مَعَهُ فِي عَرْصَةِ كَرْبَلاَءَ . 🔸هر کس شب عاشورا کنار قبر امام حسین علیه السلام بیتوته کند، خداوند را در روز قیامت در حالی زیارت می‌کند که آغشته به خون است. گویی که در میدان کربلا همراه با امام حسین علیه السلام شهید شده است. 📚 وسائل الشیعة (باب الحج) جلد ۱۴ صفحه ۴۷۷ 📚 منبع/ حدیث نگار 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
💎 امامـ حسين عليه‌ السلامـ صاحِبُ الحاجةِ لَم يُكرِمْ وَجهَهُ عن سُؤالِكَ فَأكرِمْ وَجهَكَ عن رَدِّهِ. نيازمند با درخواست كردن حرمت خود را نگه نداشته است، پس تو با نوميد نكردن او آبرو و حرمت خود را نگه دار. 🦋 📚 كشف الغمّة، ج٢، ص٢۴۴ 📚 منبع/ حدیث نگار 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
☑️ثواب زیارت امام حسین علیه السلام از دیدگاه امام رضا صلوات الله علیه 1️⃣پس بر مانند حسین علیه السلام گریه کنندگان گریه کنند چرا که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد، سپس فرمودند: پدرم هنگامی که ماه محرم فرا می رسید خنده کنان دیده نمی شد و گرفتگی و غمگینی بر ایشان غالب می شد تا اینکه ده روز سپری می شد و هنگامی که روز دهم می شد آن روز روز مصیبت و گریه اش می بود و می فرمود: این روزی است که در آن امام حسین علیه السلام را کشتند. 📚وسائل‏ الشیعه ج ۱۴ ص ۵۰۵ 2️⃣به پسر شبیب فرمود: ▪️ای پسر شبیب اگر بر حسین علیه السلام گریه کنی تا اینکه اشکهایت بر گونه هایت جاری شود خداوند هر گناهی را که مرتکب شده ای را چه صغیر باشد چه کبیر کم یا زیاد می آمرزد آنرا برای تو. 📚بحارالأنوار – ج ۴۴ – ص ۲۸۶ 3️⃣و درباره فضیلت گریه بر مصائب اهل بیت علیه السلام فرمود: مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا فَبَکَی وَ أَبْکَی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیِا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ الْحَدِیثَ ▪️هرکس مصائب مارا بیاد آورد و گریه کند و بگریاند چشمش در روزی که چشمها می گریند گریان نخواهد بود ▪️و هرکس درمجلسی که در آن امر ما زنده می شود بنشیند قلبش در روزی که دلها میمیرند نخواهد مرد. 📚جوامع الحکم صفحه ۳۲۳ حدیث ۳۰۸ 📚 منبع/ حدیث نگار 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
🔴رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله فرمودند: ♦️لَا تَزَالُ أُمَّتِي بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ؛ ♦️امتم همواره به خير و نيكى به سر خواهند برد تا آن‏گاه كه امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك همكارى داشته باشند، هرگاه دست به چنين كارهايى نزدند، خير و بركت از آنان گرفته می ‏شود و برخى از آن‏ها بر بعضى ديگر تسلط می ‏يابند و در زمين و آسمان يار و ياورى نخواهند يافت‏. 📚وسایل الشیعه ج۱۱ص۳۹۸ 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
⚫️این گریه‌ها زنده نگه داشته مکتب سید‌الشهدا را. ◾️امام خمینی(ره):هر مکتبی هیاهو می‌خواهد، باید پایش سینه بزنند،هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد،تا پایش گریه‌کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد،حفظ نمی‌شود.اینها اشتباه میکنند، بچه‌اند اینها!نمی‌دانندکه این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام،خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن می‌دهند زنده نگه داشته، این گریه‌ها زنده نگه داشته مکتب سید‌الشهدا را؛ این ذکر مصیبت‌ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. 📚صحیفه نور،جلد 8،صفحه 69-70 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و بركات مجالس عزاداری و گريه بر سیدالشهداء (عليه السلام) حفظ رمز نهضت حسينی است. 🔹به راستی چرا در دوران منحوس سلاطين و پادشاهان جور از برپايی مجالس عزای (عليهم السلام) به خصوص جلوگيری می شد؟ آيا نه اين است كه و دیگر امامان شيعه، سبب می شود كه سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابی، مردم را از ظلم های حکومت‌ها آگاهی دهند و انگيزه قيام آن حضرت كه و است به اطلاع مردم برسد. آری، اينگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاه هايى است كه به بهترين روش و زيباترين اسلوب مردم را به سوى دين خوانده و عواطف را آماده می كند، 🔹و جاهلان و بی‌خبران را از خواب سنگين غفلت بيدار می‌سازد و نيز در اين مجالس است كه مردم، را همراه با ، از مكتب (عليه السلام) می‌آموزند. گريه بر (عليه السلام) و تشكيل «مجالس عزای حسينی» نه تنها را حفظ می‌كند، بلكه باعث می گردد شيعيان با حضور در اين مجالس از والاترين برخوردار شده و در جهت رشد و پرورش يابند. 🔹كدام اجتماعی است كه در عالم چنين اثری را از خود بروز داده باشد؟ كدام حادثه‌ای است مانند «حادثه جانسوز كربلا» كه از دوره وقوع تاكنون و بعدها بدينسان اثر خود را در جامعه بشريت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسيعتر و پيروی و تبعيت از آن بيشتر گردد؟ از اين رو بايد گفت كه در حقيقت مراسم ، حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس  (عليه السلام) و در نتيجه حافظ اسلام و ضامن بقای آن است. 🔹«موريس دوكبری» اندیشمند فرانسوی می‌نويسد: «اگر مورخين ما، حقيقت اين روز را می‌دانستند و درك می‌كردند كه چه روزی است، اين عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند، زيرا پيروان (عليه السلام) به واسطه (عليه السلام) می‌دانند كه و و استعمار را نبايد قبول كنند، زيرا شعار پيشرو و آقای آنان تن به زير بار و ستم ندادن است. قدری تعمق و بررسی در مجالس عزاداری (عليه السلام) نشان می‌دهد كه چه نكات دقيق و حيات بخشی مطرح می‌شود، 🔹در مجالس عزاداری (عليه السلام) گفته مى شود كه (عليه السلام) برای حفظ و مردم و بزرگی مقام و مرتبه ، از و و گذشت، و زير بار استعمار و ماجراجويی نرفت؛ پس بياييد، ما هم شيوه او را قرار داده از زيردستی استعمارگرايان خلاصی يابيم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجيح دهيم...»  منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و بركات فردی «امام حسین» (علیه السلام) 💠محبت مكنون 🔹از جمله احاديث نبوی كه در واقع بيانگر تأثير پذيری معنوی مردم از وجود مبارك حضرت (عليه السلام) می‌باشد، حديثى است كه فرمود: «ان للحسين محبة مكنونة فى قلوب المؤمنين» [۱] (در كانون دل های مؤمنين، نهفته و ويژه، نسبت به (عليه السلام) وجود دارد). كيست كه نام (عليه السلام) را بشنود و فردی از افراد بشر يا تنی از اولاد انسان باشد و حالت و انكسار و دلباختگی برای او فراهم نشود؟ 🔹محبت (عليه السلام) دل ها را به التهاب در آورده و را گداخته و مذاب می‌سازد، و شورش دل و را به ريزش قطرات از ديدگان، آشكارا و عيان می‌كند. در كجای دنيا ديده می شود كه و دوستدار (عليه السلام) در آنجا باشد و اقامه نكند. كيست كه پس از دادن عزيزترين محبوب و مطلوب خود به اندك فاصله و مختصر وقت و گذشتن كمتر زمانی، آن مصيبت را فراموش نكند؛ جز مصيبت (عليه السلام) كه با اين همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز اين تازه تر و شور و شراره اش بيشتر و بلندتر می گردد. 🔹آيا نه اين، جذبه و علاقه و تأثير و فرط و دلباختگی علاقه مندان نسبت به آن  است؟ و ای بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسينی تسليم شده و به تواضع و تكريم در مقابل نام مبارك (عليه السلام) و جلال و او قد خويش به تعظيم و تسليم خم نموده و به دين و آيين حسينی گراييده، و از اكسير محبت او مس خود را طلای ناب و زر خالص می‌گردانند. به راستی، چنين بوده كه محبت امامی كه مسير تاريخ را عوض كرده و دين الهی را نجات می‌بخشد، به گونه ای خاص در دل و جان مسلمين و مؤمنين قرار گيرد، 🔹حتی كسانى كه مقابل (عليه السلام) قرار گرفتند و به قول فرزدق: «دل هايشان با او بود، اگر چه بر اثر شمشيرهای شان بر روی او كشيده شد»، چه رسد به كه عشق و او با گِل آنان سرشته شده است. روایتی از (صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «هر گاه به فرزندم (عليه السلام) می‌نگرم، گرسنگی و اندوه از وجودم رخت بر می‌بندد». [۲]  🔹و نيز می فرمود: «بار خدايا، من (عليه السلام) را دوست دارم و آنان كه او هستند نيز دوست دارم». [۳] راه (عليه السلام) راه دل است، و هرگاه به دل توجه كند او را پيدا می‌كند؛ لذا در برخی روايات وارد است كه: «قبر او در اوست». آری، جايگاه تابش نور پر فروغ و احياگر (عليه السلام) است، و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهری و مادی باشد، رنگ ابديت به خود می گيرد، زيرا پيوند اين در حريم بوده است و بقای آن به بقای فيض ذات سرمدی، جاودانه است. پی نوشت‌ها؛ [۱] حماسه حسينی، شهيد مطهری، ج ۳، ص ۲۴۷ [۲] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۹ [۳] همان، ج ۴۳، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
🌼امام حسین علیه‌السلام : 🍃سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی‌ایستد تا، خداوند مهدی را برانگیزد🍃 🍂وَاَللَّهِ لاَ يَسْكُنُ دَمِي حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ اَلْمَهْدِيَّ🍂 📚المناقب ج ۴، ص ۸۵ 🆔 منبع/ صبح امید 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
⚫️این عزاداریهای مردمی تا آخر لازم است یک عده روشنفکر عزاداریها را نفی نکنند ◾️رهبرمعظم انقلاب: این عزاداریهائی که انجام میگیرد، این گریه و زاریای که میشود، این تشریح حوادث عاشورا که میشود، اینها چیزهای لازمی است. یک عده از موضع روشنفکری نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائی که مردم میکنند. ▪️البته یک شکل‌های بدی وجود دارد که گفته‌ایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایه‌ی دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل‌بیت است. اما همین عزاداری متعارفی که مردم میکنند؛ دسته‌جات سینه‌زنی راه میاندازند، عَلَم بلند میکنند، اظهار محبت میکنند، شعار مینویسند، میخوانند، گریه میکنند؛ اینها ارتباط عاطفی را روزبه‌روز بیشتر میکند؛ اینها خیلی چیزهای خوبی است. 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴فتاوای امام خامنه ای درباره مسائل محرم 🔴س 4342: آیا گرفتن پول برای روضه‌خوانی اشکال دارد؟ ♦️ج: هر چند تعیین نرخ برای این کارها مناسب نیست، شایسته نیست. اما حالا بنده خدا منبری رفته مثلا یا مداحی داشته، مزدی میدهند ،وجهی می‌دهند پاکتی می‌دهند، گرفتن آنها اشکالی ندارد و پیشتر هم ما گفتیم که به هر حال مجالسی که برای عزای معصومین علیهم‌السلام و اباعبدالله حسین علیه‌السلام برپا می‌شود چه سخنران و چه روضه‌خوان یا به اصطلاح مداح، غرض اصلی‌اش این چیزها  نباشد تا آن اجر و ثواب عزاداری اباعبدالله علیه‌السلام - ان‌شاالله محفوظ بماند و بهره مند باشند. 🏴گوش دادن به موسیقی غیر مبتذل در ایام عزاداری 🔴س 4345: آیا هر نوع شادی کردن هر چند با گوش دادن به سرود های شاد و موسیقی غیر مبتذل در ایام عزاداری اهل بیت معصومین (علیهم السلام) حرام است؟ ♦️ج: شایسته نیست مؤمنان در ایام عزای اهل بیت علیهم السلام به شادی بپردازند و اگر به گونه‌ای باشد که عرفاً توهین به حضرات معصومین علیهم السلام محسوب شود باید از آن اجتناب شود. 🏴برهنه شدن در سینه زنی 🔴س 4346: برهنه شدن در سینه زنی به شرط این که نامحرم نباشد اشکال دارد؟ ♦️ج: شایسته است عزاداری به شیوه مرسوم و سنتی ـ که با لباس انجام می گرفته ـ برگزار گردد. 🏴تباکی در مراسم عزاداری 🔴س 4347: کسی که در مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)نمی تواند گریه کند و اشکش هم جاری نمی شود ولی خود را به حالت گریه در می آورد (تباکی)، آیا این حالت از مصادیق دروغ و دورویی محسوب می شود؟ ♦️ج: تباکی نسبت به کسی که محزون و ناراحت می باشد، دروغ و دورویی محسوب نمی شود 🏴آرایش کردن بانوان در ایام عزاداری 🔴س 4348: آیا آرایش کردن و ابرو برداشتن خانم ها و یا کوتاه کردن موی سر و صورت آقایان در ایام عزاداری و سوگواری اهل بیت علیهم السلام اشکال دارد؟ ♦️ج: اگر به گونه ای باشد که هتک حرمت ایام عزاداری محسوب شود جایز نیست و در غیر این صورت، فی نفسه اشکال ندارد. 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نماهنگ «به رهبری حسین(علیه السلام)» ♦️رهبرمعظم انقلاب: این عزاداری‌ها نشان‌دهنده یک جریانی است که به رهبری حسین‌بن‌علی (علیه السلام) دارد در دنیا پیش می‌رود و گره‌های ملّت‌ها را باز خواهد کرد. 🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
🏴روز چهارم محرم ◾️هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهي‌اليه افق برنخاسته بود كه كنانه بن ‏عتيق به كاروان امام حسين (ع) ملحق شد. كنانه بن عتيق پيرمردي از شهداي كربلاست كه در حمله نخست به ‏شهادت رسيد و از عابدان و قاريان آن شهر بود و در ايامي كه سيدالشهدا (ع) به كربلا ‏رسيد، خود را به آن حضرت رساند. كنانه يكي از اصحاب امام علي (ع) بود كه در ركاب آن ‏حضرت يك پاي خود را ازدست‌داده بود.‏ ◾️همچنين در اين روز عبيدالله ‏بن زياد مردم را در مسجد كوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت:اي مردم! شما آل ابي ‏سفيان را آزموديد و آن‌ها را چنان‌که مي‌خواستيد يافتيد، يزيد را مي‌شناسيد كه دارای سيره ‏و طريقه‌اي نيكو است و به زيردستان احسان مي‌كند و عطاياي او بجاست. پدرش نيز ‏چنين بود و اينك يزيد دستور داده است كه بهره شما را از عطايا بيشتر كنم و پولي نزد ‏من فرستاده است كه در ميان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسين ‏بفرستم! اين سخن را به گوش جان بشنويد و اطاعت كنيد.‏ ◾️سپس از منبر به زير آمد و براي مردم شام نيز عطايايي مقرر كرد و دستور داد تا در تمام ‏شهر ندا كنند كه مردم براي حركت آماده باشند و خود و همراهانش به‌سوی نخيله ‏حركت كرد و حصين بن نمير، حجار بن ابجر، شبث بن ربعي و شمر بن ذي‌الجوشن را به كربلا ‏گسيل كرد که عمر بن سعد را در جنگ با حسين كمك كنند. ◾️پس از اعزام عمر بن سعد به ‏كربلا، شمر بن ذي‌الجوشن اولين فردي بود كه با چهار هزار نفر سپاهي آزموده براي جنگ ‏با امام حسين (ع) اعلام آمادگي كرد و بعد يزيد بن ركاب كلبي با دو هزار نفر، حصين بن ‏نصير با چهار هزار نفر، مضايربن وهينه با سه هزار نفر و نصر بن حرثه با دو هزار نفر ‏كه جمعاً بیست هزار نفر مي‌شدند به‌سوی كربلا رفتند. 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※ مجموعه داستان ۱ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی ※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیام‌کنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت. ✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد. نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمه‌ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی. امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند. پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌ام.» ✘ امام (ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم.» اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می‌اندازد و هلاک می‌شود. ــــــــــــــــــ  پ. ن  : داشتم به خودم فکر می‌کردم: از روزی که فهمیدم باری بر زمین هست، که باید بروم و بلندش کنم که یقیناً جمعیتی را به امامشان می‌رساند، تا روزی که این تصمیم عملی شود، یکسال طول کشید و من مصمم بودم که عملی نشود ! یکسال من " عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی " بودم، و این بار بزرگ، کم و بیش بر زمین ماند، تا ... امروز می‌فهمم رحم خدا را و منّت امام را، که نگفت برو، احتیاجی به تو و خودکارت ندارم! ※ چشمانش را بست و ۳۶۵ روز بعد راهم داد! منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
مجموعه داستان ۲ |ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز دوم | عبدالله بن مطیع پرده اول : ※ وقتی امام(علیه‌السّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد. آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه می‌روم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد. اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟ عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک می‌شوند. پرده دوم: امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد. عبدالله به امام حسین علیه‌السّلام گفت: ‌ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟ امام (علیه‌السّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است. عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند. هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند». ـــــــــــــــــــــــ پ. ن : ※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید ! و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت می‌کرد! گویی او امام بود و حسین علیه‌السلام مأموم. ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت! و دغدغه‌ای بالاتر از پر آب شدنش! داشتم با خودم فکر می‌کردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجره‌ی فهم خودش می‌بیند، از پنجره‌ی آرزوها و دغدغه‌هایش. دارم یکی یکی ورق می‌زنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را ! همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را ! همان " فقط تو و دیگر هیچ " را! ✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را می‌دیدم، همان را می‌خواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود. چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمی‌شناختمش! رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۳ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز سوم |  فرزدق ※ فرزدق از شاعران شیعه است و همواره در مدح اهل بیت علیهم‌السلام شعر می‌سروده. امام علیه السلام در مسیر کوفه، فرزدق را دید. فرزدق سلام کرد و گفت: اى فرزند رسول خدا، چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى، با آن که پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟ اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدان که " او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. (تذکر اول) امام علیه السلام از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!». امام(علیه السلام) فرمود: اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و "من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد". (تذکر دوم) ※ اما فرزدق نرفت! و امام، انتخاب او نبود! زیرا امام بسمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمئن بود، نتیجه‌ای جز کشته شدن نخواهد داشت! ـــــــــــــــــــــــــــــ پ. ن ※ صدق، صداقت، وفا، آنجایی معلوم می‌شود که تو بظاهر می‌بازی و کسی به پایت می‌ماند! اینکه از همان ابتدا نتیجه‌ی کربلا مشخص بود برای این است که فقــط آنانی به همراهی امام برسند، که جز "همراهی امام" چیز دیگری نمی‌خواستند. همان " فمعکم معکم لا مع غیرکم " را ... داشتم با خودم فکر می‌کردم: عجیب نیست که در مسیر یاری امام، هیچ چیز آسان جلو نمی‌رود! اگر آسان جلو می‌رفت که " همه می‌رسیدند " ! همیشه سخت‌ترین موانع در شروع یک حرکت کوچک یا بزرگ اتفاق می‌افتد، تا کار جلو نرود! مهم کار نیست که قرار است جلو نرود، که خدا به تحقق اهداف خویش، قادر است. مهم تویی که انتخاب می‌کنی در هجوم شدائد می‌مانی پای امام یا نه. ※ فقر، کمبود یار و ابزار، قضاوت، تحقیر و تهمت و .... اگر آمدند و ایستادی: آرام آرام به " أن یثبت لی قدم صدق " نزدیک میشوی! کسی که به " صدق " نرسید؛ (أن یبلغنی المقام المحمود) که همان مقام همراهی و معیت با امام است، محال است در درون او به ثمر برسد. فرزدق دوبار از امام تذکر برای همراه شدن گرفت و نفهمید! همان فرزدقی که مداح اهل بیت علیهم‌السلام بود... آخر شرایط، شرایط دلچسب و امیدوارانه‌ای نبود. " فرزدق" های درون ماست، که چرتکه می‌اندازد برای همراهی امام، مقام معیت اما ... ابزاری بنام چرتکه ندارد! است آنجا که تعیین می‌کند می‌مانی یا ..... ※ رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۴ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز چهارم | مالک بن نضر ارحبی ※ مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید. این دیدار ظاهراً در کربلا صورت گرفت. امام پس از خوشامدگویی علّت حضور مالک را جویا شد. مالک گفت: برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند! نظر شما در اینباره چیست؟ امام پاسخ داد: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا کفایت می کند و چه نیکو وکیلی است». او برای امام دعا کرد.... آنگاه حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمی‌کنی؟ مالک بن نضر گفت: من مقروض هستم و عیال وارم، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند؟ ✘ مالک دعوت امام را رد کرد و رفت ! ــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ به داستان مالک بن نضر که رسیدم، با خودم گفتم؛ ببین آدمها قربانیِ ترس‌هایشان می‌شوند! و ترسهای تو، سقف توحید تو را مشخص می‌کنند. و همینطور سقف استقامتت را ! ترس‌ها درست همان نقطه‌هایی‌اند که ما به آنها بندیم و تعلق داریم، و از دست دادنشان، می‌ترساندمان. یکی ترس دارد از فقر خانواده‌اش، یکی ترس دارد از باختن محبوبیتش، یکی ترس دارد از فنا کردن جایگاه اجتماعی‌اش ... یکی ترس دارد از تنهایی ! و .... • همراهی با امام، مسیرِ سر بریدنِ ترس‌هاست! یکی یکی یکی، باید همه را ذبح کنی، وگرنه امام را به چشم سر هم که ببینی، ترسهایت کورت می‌کنند و مانع همراهی‌ات خواهند شد. رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۵ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز پنجم  | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی ※ ضحاک از "گزارشگران" واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک  در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کرد. امام حسین(ع) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیه‌السلام علت عدم همراهی‌اش را جویا شد. • ضحاک دعوت امام را ✘ ✘ قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیه‌السلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر) • ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی‌امیه به دستور عمر بن سعد اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. • ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیه‌السلام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ※ وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نمانده‌اند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان می‌گریزد) • ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ـــــــــــــــــــــ پ . ن : تسلیم، شرط عشق است! و عاشق، شرط نمی‌گذارد! اگر شرایط اینطور باشد هستم! و اگر آنطور باشد، من نیستم! تسلیم، شرط امنیت امام است، و ما در نقطه‌ای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم! عاشق چیزی به نام نمی‌داند! اینجا را می‌توانم، آنجا را نمی‌توانم، ندارد! عاشق می‌ماند و "ماندن" برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او! من فقـــط می‌خواهم که باشم زیر سایه‌ات همین! هر طور که باشد / هر کجا که باشد / فقـــط باشم ! (فمعکم، معکم، لا مع غیرکم) اگر اهل شرطیم! اهل "با این کمبود نمی‌توانم" اهل "با این اوضاع نمی‌مانم" اهل "انتخاب نحوه‌ی ماندن" امام را به چشم سر هم که ببینیم، ضحاک درونمان شرط میگذارد برایش! و بالاخره از همراهی امام، می‌گریزیم! ✘ آری ! فقط آنهایی می‌رسند که قصدِ رسیدن دارند در هر حال و اوضاع و شرایطی! رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۶ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز ششم  | شبث بن ربعی از اشراف کوفه و شخصیت‌های بی‌ثبات و حزب باد در تاریخ اسلام. ※ شبث، از مخالفان عثمان و فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود. او در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. او از کسانی بود که علیه حُجْر بن عَدی شهادت داد. ※ در واقعه کربلا، از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیاید؛ اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل نقش به سزایی داشت. در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ "اما سعی می‌کرد تا خود را کمتر نشان دهد". (یکی از مشخصه‌های افراد بی ثبات) • او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی که ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد. در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.وقتی که سپاهیان عمر بن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه خوشحالی می‌کردند. شبث آنان را سرزنش کرد. (دودلی ... گاهی این سو و گاهی آن سو) شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(ع)، مسجدش در کوفه را (که سابقا امام علی(ع) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) تجدید بنا کرد. در قیام مختار از سوی عبدالله بن مطیع به مقابله با مختار پرداخت. او در شورش اشراف کوفه بر ضد مختار نیز نقش اساسی داشت. ـــــــــــــــــــــــ پ. ن : ※ تکلیف کار هر کسی را، تکلیف دل اوست که مشخص می‌کند! در میان جمعی که با محبت و عقاید و سبکِ زندگی ما همسو نیستند، حالمان از اینکه ما اهل رعایت حدود شرعی هستیم چطور است؟ افتخار میکنیم و سر بالا میگیریم و پای محبت‌مان می‌ایستیم؟ یا سعی می‌کنیم کمتر دیده شویم و از آنچه هستیم، در جمعی که شبیه ما هستند، رضایت نداریم! ※ میزان استقامت هر انسان را عشق او مشخص میکند. عشق وزن می‌دهد! سنگینی و ثبات و ریشه می‌دهد به انسان! حزب باد، این ریشه را ندارند که با هر پیشنهادی، می‌توان آنان را خرید! کمی فکر باید کرد: قیمت ما چند است؟ همین الآن قیمت ما معلوم است! پرداختن به چه چیزی، مانع ما برای وقف شدن برای اماممان است؟ همان همه‌ی قیمت ماست ... و همان تعیین کننده‌ی انتخاب ماست، حتی اگر امام را با چشم سر ببینیم. رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۷ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز هفتم | قبیله بنی اسد ※ حبیب بن مظاهر به حضور امام آمد و گفت: در نزدیکی ما قبیله‌ای از بنی اسد هست، آیا به من اجازه می‌دهید آنان را برای یاریتان دعوت کنم، ✘شاید خدا بوسیله ایشان از شما دفاع کرد.✘ امام علیه‌السلام فرمودند: مانعی ندارد. • حبیب شبانه بطور ناشناس نزد آنان رفت و گفت: من بهترین چیزی را برای شما آورده‌ام که مهمانی برای گروهی بیاورد. آمده‌ام تا شما را برای یاری امام دعوت کنم. عمر بن سعد امام را محاصره کرده است. شما خویشاوندان من هستید، پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت امام بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید. • نود مرد دعوتش را اجابت کردند و متوجه امام حسین علیه‌السلام شدند! • در همین موقع مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای عمر سعد شرح داد. عمر سعد کسی بنام «ازرق» را بهمراه چهارصد سوار راهی قبیله بنی اسد نمود. • زمانی که بنی اسد می‌خواستند شبانه بسوی امام حرکت کنند، لشکر عمر سعد در کنار فرات راهشان را بست. درحالیکه فقط کمی فاصله تا امام مانده بود. • جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد وبنی اسد تاب مقاومت نداشتند، شکست خوردند و بازگشتند. • هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام برگشت و جریان را شرح داد. امام فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله». ــــــــــــــــــــــــ پ. ن : «لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی حبیب، بدان که یار فقط خداست و لا غیر! در راه خدا، باید یاری طلبید/ باید لشگر ساخت / باید همه را یکی یکی صدا کرد/ امّا دلخوش به هیچ کس نبود جز یک نفر! همان الله که "حول" و "قوه"ای نیست مگر از او! ✘ و اما ماجرای ما: امان از لحظه‌ای که فرمانده‌ای به خطا می‌افتد و تصور می‌کند کسی برایش منشأ اثر است! این خداست که دست از آستین او یا دیگری بیرون آورده و دینش را یاری می‌کند، و این ممکن است یادت برود. • و امان از روزی که سربازی فداکاری‌هایش برای فرمانده‌ای را به یاد داشته باشد و بشمرد و بسبب آنان برای خود جایگاه ویژه‌ای توقع داشته باشد! و امان از همین لحظه که فرمانده در میان لشگری تنها می‌شود! ※ هر دو حالت فراموش کردنِ "لا حول و لا قوه الا بالله" است ... و شروع سقوط انسان، از توحید ! از مسیر توحید ! از مسیر یاری آیین توحید! و انسانی که یکدل و موحد نیست جا می‌ماند از معیّت امام، حتی اگر او را به چشم سر ببیند! پناه بر خدا. رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۸ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز هشتم  | عَمرو بن حَجّاج ※ عمرو بن حجاج هم مثل دیگر کوفیان نامه نوشته بود و از امام دعوت کرده بود. اما در فتنه‌ای که پس از شهادت هانی، به فریب کوفیان انجامید او نیز، فریب خورد و از طرف طایفه مذحج، به ابن زیاد اعلام وفاداری کرد. و ماجرا از همان جا شروع شد. ۱• سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند. ۲• عمرو در ۷ محرم با پانصد سوار بر شریعه فرات مأمور شد و این جمله وحشتناک و درّنده، از اوست: «ای حسین! این آب فرات است که از آن سگ‌ها، الاغ‌ها و خوک‌ها می‌نوشند. سوگند به خدا تو از آن جرعه‌ای هم نمی‌نوشی تا این که در آتش دوزخ از حمیم آن بنوشی.» ۳• در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. ۴• وی در قیام مختار از مخالفان وی بود و پس از شکست از کوفه ناپدید شد. ـــــــــــــــــــــ پ. ن : ※ فتنه، الک است! الک خدا، برای وعده‌ی حقش در قرآن: "حتیٰ یمیز الخبیث من الطّیب" فتنه الک است تا اهل یقین، آنان که بدبینی عادتشان نیست، آنان که دم به ساعت شک نمی‌کنند، آنان که وقتی نمک معرفت از جان کسی خوردند، آن را تف نمی‌کنند، آنان که وقتی جنس حق را یکبار برای همیشه شناختند دیگر سنگ هم از آسمان ببارد باز خاضع و آرام می‌ایستند تا خدا جریان را به پیش برد، آنان که اگر جایی دیده نشدند و حمایت نشدند و مورد جفایی قرار گرفتند، لگد نمی‌زنند به امام و زیر دندانِ خشم، او را لِه نمی‌کنند، • از آنان که اَمنند برای امام ... جدا شوند. ✘ فتنه الک است! و ابزار فتنه فقط یک چیز است: آنجاست که حقانیت لبیک کسی مشخص می‌شود. ※ پناه بر خدا که مرض‌های نهفته در قلبمان، در طوفان فتنه‌ها کورمان کند، آنوقت: ـ یا امام را تنها می‌گذاریم! ـ یا روبرویش می‌ایستیم! ـ یا علاوه بر ایستادن روبروی امام، خود فتنه‌گر می‌شویم و سعی میکنیم دیگران را نیز با خویش همراه کنیم. می‌نویسم و دوباره می‌خوانم: از من و عمروهای درون من، هیچ کدامِ اینها بعید نیست. رسانه رسمی منبع/ استاد محمدشجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۹ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز نهم  | عبیدالله بن حر ※ در تاریخ نقل شده است که روز عاشورا چند تن از بزرگان کوفه بر روی تپه ای نشسته بودند و گریه می کردند و دست به دعا شده بودند که: خدایا، یاری ات را نصیب حسین علیه السلام کن! یکی از آن بزرگان عبیدالله بن حر بود. و اما عبیدالله ؛ قبل از ورود امام به کوفه، ✘از ترس اینکه با امام مواجه نشود✘ از شهر خارج شد. اما در منزلگاه بنی مقاتل با کاروان امام برخورد کرد. امام حجاج را به خیمه او فرستاد تا او را به اردوگاه خود دعوت کند، اما او نپذیرفت. چندی بعد امام خود به خیمه او رفت و فرمود: "ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت نزد خدا شفیع تو باشد؟" عبیدالله به حر گفت: "یابن رسول الله، اگر به یاری تو بیایم،  همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و ✘نفس من به مرگ راضی نیست✘. این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌.... امام در حالی که از او روی برگرداند به او فرمود: "نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو" و سپس این آیه از سوره کهف را تلاوت کرد: وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ✘ ما را به یاری خود نمی‌طلبیم.✘ ــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ / گُم کرده راه / کسی که در میانه‌راه مقصد و مسیر صحیح را گم می‌کند. تعلّق‌های ما علّتهای گمراهی مایند! چشممان گیر میکند به چیزی! قلبمان گیر می‌کند به چیزی! دیگر آخر راه نمی‌بینیم، همان نهایتِ جایی که باید برسیم. دل خوش می‌کنیم به آنچه داریم، به آنچه هستیم! • یکی دل خوش می‌کند به مالش، یکی به شغلش، یکی به شهرتش، یکی به فرزندانش، یکی هم مثل عبیدالله به جانش ... گویی هرگز نخواهد مُرد. اسبش را میدهد چون اسبش تعلّقش نیست! و امام اسبش را نمی‌خواهد، همان چیزی را می‌خواهد که او را به زمین بند کرده... امام تعلّقش را می‌خواهد تا بندنافش به زمین را قطع کند و بدوزد به آسمان. • بند ناف ما را چه چیزی به زمین دوخته؟ همان نخواهد گذاشت به امام برسیم، حتی اگر او را به چشم سر ببینیم. ✘ امام نه حاجت به ما دارد، نه به اسب‌های ما! امام قلب ما را می‌خواهد تا برساند به اوج! همین! رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
※مجموعه داستان ۱۰ (آخر) روز دهم  | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام حسین علیه‌السلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد ابن‌زیاد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. • حرّ گرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز اشاره کرد. • در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنی‌تمیم و بنی هَمْدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید. • حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام) بجنگی؟» • گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.» ✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد. مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست تو را نام می‌بردم، پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» ✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘ • حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. • گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند! که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو می‌ریزد! یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب می‌کند آدم را : است! حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بی‌ادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماً در فتنه‌ای همه‌ی سعادت را می‌گذاری و میروی! ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزش‌ها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت می‌کشاند. • آری ؛ امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید! حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید! نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله رسانه رسمی منبع/ استاد محمد شجاعی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ شبهه سینه زنی برای اباعبدالله الحسین چرا باید سینه بزنیم؟ آیا سینه زدن موجب ضرر و زیان بدن نیست؟ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ پاسخ: خانواده ای که عزیز خود را از دست می دهند بر سر و سینه می زنند و گریه می کنند تا از این طریق عزاداری کننند و از دست دادن عزیزشان را گرامی بدارند. سینه زدن برای اهلبیت علیهم السلام هم یکی از مظاهر عزاداری و ابراز عشق و ارادت به حضرات معصومین سلام الله علیها و اظهار برائت و بیزاری از قاتلان آنهاست. مطابق نظر مراجع عطام تقلید، نوع سینه زنی نباید طوری باشد که موجب لطمه و ضرر مهم بر بدن و نیز وهن اسلام و شیعه شود مانند قمه زنی، حرکات نمایشی و.... منبع/کانال اساتيد بسیجی دانشگاه 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi